سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

12 بهمن ماه سال 1365 رژیم بعث عراق در حرکتی مذبوحانه و ضدبشری ، طی اعلام قبلی در رادیوهای بیگانه دبیرستان دخترانه زینبیه شهرستان میانه از توابع استان آذربایجان شرقی را که در امداد و کمک رسانی به مناطق علمیاتی نامی پرآوازه میان رزمندگان اسلام داشتند از روی بغض و کینه بمباران کرد و طی آن 38 دانش آموز این مدرسه به شهادت رسیدند .
دبیرستان دخترانه زینبیه / میانه
از میان شهدای این مدرسه می توان به ایران قربانی که از او دست نوشته های بسیار زیبایی باقی مانده اشاره کرد : دوستان شهید ایران باقری از شجاعت و ایمان او چنان یاد می کنند که گویی این دختر دانش آموز در پشت سنگرهای علم و دانش به دنبال شهادت بوده و موشک های رژیم بعثی فقط سفیری برای لبیک باری تعال به خواست این دختر نوجوان بوده است .
دوستان شهید ایران قربانی تعریف می کنند که : وقتی برای اهدا خون به مرکز اهدای خون مراجعه کرده بودیم ، از ایران به خاطر کم بودن وزنش خون نگرفتند او که به شدت ناراحت شده بود بعد از دقایقی بار دیگر بازگشت روی ترازو رفت، در کمال تعجب وزن ایران به میزان مناسب رسیده بود ، بعد از اهدای خون متوجه شدیم که شهید ایران قربانی جیب های خود را از سنگ پر کرده بود تا وزنش را بالا برده و بتواند خون اهدا کند .
این شهید بزرگوار در یکی از دست نوشته هایش خطاب به خداوند گفت است :
« .. پس دنیا که اینقدر فانی است چه بهتر که با سعادت و با شهادت رفت »
خداوندا! از چه چیز سخن به میان بیاورم ؛ از دنیا که برای آن کسانی که او را می شناسند لذتی دیگری دارد و برای فریب خوردگان دنیا چگونه ، باید درباره شان فکری کرد .
خدایا تو ما را آفریدی و برای ما فکر و اندیشه دادی تا خوب بیندیشیم و راه راست زندگی را بشناسیم ولی با این همه موهبت ها که به ما عطا فرمودی باز هم جمعی غفلت زده  در هوس های خویش غرق شدند و لبریز از خود خواهی ها ، ستم ها کردند. ای مولای من و ای پادشاه عالم تو ما را آفریدی تا درباره این دنیای هستی بخش فکر کنیم و به وجود تو پی ببریم و شکر گذار نعمت های خوب تو باشیم ولی افسوس عده ای از این نعمت ها ی خوی و قشنگ تو خوردند و آشامیدند و در باغهای آفریده ی تو به گردش پرداختند و بجای شکر به درگاهت براثر ناز پروری به گمراهی کشیده شدند . خدایا یاریمان کن دنیا را آنطور که تو از ما خواسته ای بشناسیم و هرگز فریب زر و زیورهای او را نخوریم .
راستی خواهران ! اگر ما چند دقیقه ای بنشینیم و تفکر کنیم درباره دنیا، این دنیا چه ارزشی دارد ؟ این دنیا دنیای فریب است . دنیا نعمت های هوی و هوسها، دنیای شیرینی های زودگذر زندگی ، دنیای خوردن و خوابیدن ، دنیای پوشیدن و خوشگذرانی کردن .. البته اینها را که گفتم برای آن کسانی است که هنوز در خواب عمیق و دراز به سر می برند و غرق در هوی و هوس های زودگذر زندگی...
و اما برای آنها که خدای خود را شناخته اند دنیا لذتی دیگر دارد و آنها همیشه عاشقند و روزی هم می رسد که به عشق مورد نظر خود نائل می آیند . واقعا هدف خداوند از آفرینش انسان چیست ، جز  آزمایش کردن آنها ، چرا که این دنیا بی ارزش است و غیر از این دنیا دنیای دیگری است و آن دنبا دنیای فریب خوردگان این دنیاست و انجا جایگاه ابدی انسان ها.
بلی ؛ پس این دنیا که اینقدر بی ارزش است و روزی خواهد رسید که در گوری تاریک خواهیم خفت و با خزندگان زیر زمینی همنشین و پوستمان غذای حشرات ! پس چه بهتر است از امروز بیدار شویم و در این کوتاه عمر و زندگی خود کاری را انجام دهیم که همیشه هم در این دنیا برای نسل های آینده زنده باشیم و هم در آن دنیا با نمره عالی به محشر وارد شویم و جاوید و سربلند در پیش خدا .........
و در فرازی دیگر آورده است : پس ای خدای من! چگونه درد این قلب آتش گرفته ام را برایت بازگو کنم ، خدایا چگونه وصیتی کنم که بعد از مرگم برای همه مفید باشد تنها وصیتی که بیشتر در قلبم لانه کرده است ؛ می توانم بگویم که :

- دلم می خواست شمعی باشم و در تاریکی ها روشنایی بخشم
- دلم می خواست کوهی باشم و در مقابل کاخی بایستم
- دلم می خواست آزادی باشم و ققس ها را بشکنم
- دلم  می خواست خون با شم و تشکیل دریا دهم
- دلم می خواست گلوله باشم و سینه خصم را بشکافم
-دلم می خواست فریاد باشم و جهان را با فریادم پر سازم
دلم می خواست الگو باشم و نمونه ، نمونه مقاومت در راه خدا و همیشه دلم می خواست گریه باشم تا برای دردمندان بگریم .

اما ای خدایم در همه حال به یادم باش که در همه حال به یاد تو خواهم بود ؛ خدیا ! خدایا ! خدایا ! زنده باد اسلام ، نابود باد شرق و غرب

 ...و حال ما برای شهید ایران قربانی می نویسم : خدا حرفها و خواست های تو را شنید و اینک تو الگویی برای تمام دانش آموزان و دختران ایران هستی ، راه را درست انتخاب کردی و چون شمع در برابر تاریکی ها روشنایی بخشی و خوب توانستی زندان و ققس تن را شکسته و آزادانه به ملکوت پرواز کنی و هر آن نام تو و یاد تو چون گلوله ای سرخ بر جان و پیکره استکبار می نشیند و فریاد بلند اسلام خواهی و حمایت تو از مظلومان و ستم دیدگان در حنجره تاریخ باقی مانده است .



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/11/1 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک