سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

دیروز و امروز فمنیسم

از مبانی فمنیسم رادیکال تا حذف   نهاد خانواده

فیمنیسم


مردان ، زنان ، زنان هم جنس باز، مردان هم جنس باز و انسان های دو جنسی و یکی از شعارهای آنان این است ؛ نه خدا، نه مرد و نه قانون ! و در ستیز با قانون طبیعت و جنسیت حتی از بکار بردن واژه (men- womem) مخالفند و به جای کلمه ( women) تعبیر( wimmin)   را بکار می برند و یا آن که واژه اهل خانواده و سسلسه مراتب در آن نهاد را حذف و کلمه اهل خانه (house hed )   راجایگزین ساخته اند . و یکی از آرمانهای آنها مونث بودن آینده است و پا را از این نیز فراتر نهاده و گفته اند : انسان زن به دنیا نمی آید مقولات زن و مرد چیزی جز جعلیات ، کاریکاتورها و ساخته های فرهنگی نیست . زن نیز مانند مرد مقوله سیاسی واقتصادی است نه یک مقوله ابدی و این نیز ساخته و پرداخته مردان است .1

فمنیسم از تئوری تا عمل

جنبش فمنیسم تنها یک نظریه فلسفی یامعرفتی نبود تا درکنج کتابخانه زندانی گردد یا در حافظه تئوریسین های آن بایگانی شود ؛ بلکه به زودی چهره سیاسی به خود گرفته و منزلت اجتماعی پیدا کرد و باحمایت سیاستمداران از حوزه خانواده به حوزه کشورها و جهان سرایت کرد و با روح توتالیستی و دیکتاتوری به تنظیم و سازماندهی برنامه های سیاسی پرداخت و امواج جدید قدرت طلبی را بر معیار جنسیت استوار ساخته و در صدد قانونمند کردن خود برآمد. از جمله در انگلیس و آلمان هم جنس بازی قانونمند گردید .

با تصویب دیوان قانون اساسی فدرال ، قانون ازدواج هم جنس بازان زن و مرد در آلمان رسمیت یافته  و قابل اجرا خواهد بود . براساس این قانون زنان و مردان هم جنس می توانند رسما زندگی مشترک داشته باشند واز حق وحقوق متقابل که شامل ازدواج متعارف زن ومرد می شود نیز برخوردار شوند .

« شرودر» هم طراز قرار دادن این نوع ازدواج را با زندگی زناشویی متعارف ، گامی مهم در جهت عدم تبعیض اقلیت های اجتماعی قلمداد کرد ؛ درحالی که احزاب سوسیال و دموکرات مسیحی مخالفت دولت آلمان این قانون را مورد انتقاد قرار دادند .و بزودی بسیاری از نخبگان و مشاهیر حوزه علم و سیاست و فرهنگ ، مدافع نظری این جنبش گردیدند  و در دانشگاهها کرسی های تدریس را به اشغال خود در آوردند و صدها مقاله و پایان نامه را در این زمینه نگاشتند . غالب روسای جمهور امریکا ،یکی از وعده های انتخاباتی آنان ایجاد تسهیلات برای هم جنس بازان است و اگر زمانی هم جنس بازی را یک نوع بیماری و نه جرم می دانستند ، امروزه نه تنها آن رابیماری نمی دانند بلکه به یک مسئله طبیعی تعبیر می کنند ؛که بستگی به نوع غده های درون ریز دارد .

همان گونه که متینگ دومیلیون نفری هم جنس بازان از بزرگترین میتینگ های تاریخی بشمار می آید.

آسیب شناسی فمنیسم

به نظر می رسد بر پایه آنچه گفته شد ، امیال و هوس هایی که به اسم قانون دراسناد حقوق بشر غرب انعکاس یافته ، فراتر از یکسان سازی حقوقی پدیدار گشته ، که اگر این نوع نگرش را یک نوع جهان بینی در قلمرو هستی با متد هوس و وحی نفسانی بنامیم ؛ سخنی دور از واقعیت نباشد؛ چرا که خمیر مایه این جنبش زدودن تمام تفاوتهای بیولوژیک و تعریف انسان وهرمقوله فرهنگی واجتماعی برپایه جنسیت است .

همانگونه که زمانی مارکس وانگلس ، مقوله اقتصاد را تنها عامل جنبش ها و پدیده های اجتماعی تفسیر می کردند  و براین باور بودند که همه مظاهر انسانی –فرهنگی همانند : علم ، فلسفه ، ادبیات ،هنر ،نظام های حقوقی ، قضایی و سیاسی ، دولت  وجامعه ، روبناهایی هستند که بر اساس اقتصاد بنا گشته اند و بسیار آشکار است بهایی که در پرتو این نگرش به ویژه فمنیسم رادیکال وافراطی باید پرداخته شود ، حذف خانواده و نادیده انگاشتن آن در نهاد اجتماع می باشد ؛ چرا که آنان خانواده جدیدی را بنیان می نهند که هسته اولیه آن دو جنس مماثل و در عرض یکدیگر بوده و هر وقت هوس جدایی کنند به میل خود آشیانه خانواده را رها ساخته و چه بسا روابط نامشروعی همچون زنا امری طبیعی تر از ازدواج جلوه کند.

این تئوری ناهنجار ، سازمان هسته ای خانواده را فرو می پاشد و با تبلیغ اینکه ازدواج سلطه آوراست و زن برای اینکه از موجودی ، اطاعت پذیر و خانه دار و فرزند زا خارج شود و خود را از یوغ  بردگی ازدواج رها سازد و با زندگی مجرد و وصلت های غیر رسمی وهمجنس بازی ، معاشقه آزاد ،رفیق بازی و جدا انگاری مناسبات جنسی ، به زندگی یکنواخت پایان دهد.

در رویکرد دیگر زن را از تدبیر کشورکوچکی به نام منزل و تدبیر آن رهانیده و به عنوان کاری ارزان در خدمت کارخانه های گماشته و با دادن شغل های پست و غیر کلیدی در شیوه تجملی همچون مهمانداری ، منشی گری ،نماپردازی ،جلب مشتری وکارنوال های تبلیغاتی و منفورترین حلال ها« طلاق » را نزد زنان تزئین داده و بدین سان نظام هسته ای خانواده را سست و لرزان کرده است و سرشت ساختمانی را که بر پایه مودت و رحمت پی ریزی شده به فضایی پرازکینه و نفرت مبدل ساخته و با همین مقیاس چراغ عناصری از قبیل اخلاق ،حقوق و دین را برای همیشه خاموش ساخته است./224224

منابع

1.        نقش فمنیسم افراطی در افول آمریکا ، اثر رابرت اچ بورک.

2.       روزنامه جمهوری اسلامی  ، شماره 6396 30/05/80 سال بیست و سوم ، ص 5

آسیب شناسی دینی فمنیسم ( سید حسین تقوی دهاقانی)

 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/12/6 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک