سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست
نگاهی بر تأثیر سینما بر سبک زندگی / بخش سوم
سبک زندگی در دهکده سینما



به گزارش قلمدون به نقل از پایگاه خبری طنین یاس: علی رضوانیان در بخش سوم یادداشت خود نوشت : سینما از سالهای آغازین پیدایش تبدیل به صنعتی تأثیر گذار در زندگی مخاطبینش شد . تأثیر این هنر صنعت نوپدید چنان فراگیر بوده و هست که حتی کسانی که هرگز پا به سالن تاریک سینما نگذاشته اند خواه ناخواه به شکلی غیر مستقیم از آن تأثیر می گیرند .

سینما از سالهای آغازین پیدایش تبدیل به صنعتی تأثیر گذار در زندگی مخاطبینش شد . تأثیر این هنر صنعت نوپدید چنان فراگیر بوده و هست که حتی کسانی که هرگز پا به سالن تاریک سینما نگذاشته اند خواه ناخواه به شکلی غیر مستقیم از آن تأثیر می گیرند . این اثرگذاری از نوع لباس و طرز حرکات بازیگران شروع می شود و تا فضای حاکم بر فیلم و مفهوم ارائه شده در آن پیش می رود که هر کدام از این عناصر برای لایه های مختلف جامعه تدارک دیده شده است . برخی مخاطبین سطحی نگر به برگرفتن یک تیپ پوششی خاص از و یا یک رفتار روزمره بسنده می کنند . سبک لباس مارلون براندو در یکی از فیلم هایش باعث فروش چندین برابری پوشاک چرم در ایالات متحده می شود . یا مارک سیگار هامفی بوگارت در یک فیلم، آمار فروش آن برند سیگار را افزایش چشمگیری داده است .

 اما در حوزه نشر اندیشه تأثیرات سینما بدین مشهودی نبوده و قابلیت آمارگیری ندارد و اثرگذاری آن را در دراز مدت می توان در یک جامعه مشاهده کرد .کشف اینکه تماشاگران حرفه ای آثار  کارگردانان مولفی مانند تاراکفسکی یا اینگمار برگمان با امور معنوی نسبت نزدیک تری پیدا می کنند و یا مخاطبان آثار فیلمسازی همچون پازولینی با رویکرد انتقادی به معنویات مواجه می شوند چندان کار دشواری نیست.

سینما بنا به ویژگی های تصویری و جذابیت های بصری که دارد در طول تاریخ صد ساله خود نقش بسیار زیادی در نشر، گسترش و تبلیغ اندیشه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته است. طی یک قرن اخیر اندیشمندان و سپس سیاست مداران غربی دریافتند که برای بسط اندیشه ها و آرمان های نظری خود باید آن را تبدیل به یک سبک عملی و شیوه رفتاری کنند و در اختیار جامعه قرار دهند . اتفاقا برای دست یافتن به این مقصود نیازی نیست تا سوژه از بنیان های تئوریک این منش و سبک زندگی با خبر باشد . صرفا با ایجاد جذابیت اثرگذار و تکرار هدفمند آن گونه خاص از زندگی در ذهن مخاطب تبدیل به ملکه می شود چنان که خود را بخشی از همین کل می پندارد که در پیشخوان روزنامه فروشی ها ، قاب تلویزیون ، تبلیغات محیطی و پرده سینما جریان دارد .

سبک زندگی یکی از موضوعات اصلی طرح شده در سیستم نظام سلطه است . با طرح نظراتی همچون دهکده جهانی مک لوهان پرداختن به موضوع سبک زندگی  اهمیت بیشتری یافت . سبک زندگی مطرح شده توسط غرب چنان طراحی شده است که خانواد و به تبع آن جامعه الگوی زیستی و فرهنگی خود را هماهنگ و همسو با اهداف نظام سلطه ترتیب دهد .   

 بده بستان فرهنگی و یا ضد فرهنگی در سینمای ایران نیز بنا به قابلیت های فریبنده خود سینما و یا توانمندی ها و توجه سینماگران نقش قابل توجهی داشته است . پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی سینما صرفا نقش یک سرگرمی دست پایین را ایفا می کرده است که فهم و سلیقه بصری و ادراکی مخاطبینش را تا نازل ترین حد ممکن نگه داشته بود . این فرومایگی سینما چنان بود که امروزه از سینمای دوره پهلوی با عنوان سینمای آبگوشتی و یا فیلمفارسی یاد می شود .

با پیروزی انقلاب و استقرارنظام جمهوری اسلامی منش و روش سینما به کلی تغییر یافت و شکل تازه ای به خود گرفت . درمسیری که برای سینمای پس از انقلاب طرح ریزی شده بود جایی برای زرق و برق های متداول و مبتذل و ترویج فساد و بی بند و باری وجود نداشت .

هر چند پاک شدن سینما از آلودگی هایی که بنا به سیاست استعمار زده حکومت پهلوی بر آن نشسته بود به سادگی صورت نمی پذیرفت اما بسیاری از مظاهر ابتذال و فساد از سینمای ایران زدوده شد و سینمای پس انقلاب با حضور طیف جدید و جوانی از هنرمندان متعهد و با استعداد تبدیل به بازویی برای پیشبرد اهداف عالیه انقلاب گردید.

اما طی سالهای اخیر هر چند شاید سینما ظواهر امر رعایت کرده است اما واقعیت این است بخشی از بدنه سینما با رشد اندیشه های وابسته به جریان های غیر انقلابی و اسلامی از مسیر ابتدای انقلاب فاصله گرفته است . این جریان ها برای موج سازی های فرهنگی خصوصا با رویکرد خانواده به  صورت کاملا هماهنگ عمل می کنند.

عملکرد این طیف با هدف بسط یک نوع از سبک زندگی مبتنی بر منش روشنفکری برگرفته از فرهنگ غربی  است که نسبتی با فرهنگ اصیل و عمومی جامعه ما ندارد. نسخه ای که توسط این فیلمسازان پیچیده می شود با تشکیک در اعتقادات مذهبی و تضعیف روحیه انقلابی جامعه، بنا دارد بنیان های سنتی خانواده را تخریب و باورهای اعتقادی آن را سست کند. موضوعاتی همچون دین و دینداری در دنیای امروز ، نقد حماسه دفاع مقدس از منظر ضد جنگ، تأکید و توجه بر کاستی های و مشکلات موجود اقتصادی با رویکرد نقد انقلاب اسلامی و مواردی از این قبیل دستمایه های اصلی این آثار است .

در مقابل، نمایش زندگی های مجلل با خانواده هایی که نسبتی با دینداری در فیلم برایشان تعریف نمی شود، بی قیدی و بی مبالاتی اعضاء خانواده نسبت به یکدیگر با رویکرد تأیید این نوع روابط، ترسیم غرب به عنوان کعبه آمال و ترغیب به مهاجرت و گونه های دیگری از این دست، شیوه هایی برای تغییر سبک زندگی  توسط این فیلم ها در جامعه ماست.

متاسفانه طی سال های اخیر کم کاری فیلمسازان متعهد و در برخی موارد ناتوانی ایشان در ساخت آثار پرمخاطب باعث گسترش قارچ گونه این جریان های روشنفکری شده است هرچند بی توجهی و ضعف مدیریت متولیان دولتی سینما را نیز باید از نکات تأثیرگزار در شدت یافتن تولید این آثار دانست. تساهل و بعضا تغافل مدیران این نهادها در اعطای پروانه ساخت و بعدتر در اعطای پروانه نمایش چنان است که در برخی موارد باعث بروز اعتراضاتی توسط مردم به این گونه آثار می شود.

همچنان که باید نهادی ذی ربط دولتی به ممانعت از تولید آثاری که در جهت ترویج فرهنگ و زندگی غربی و مغایر با دستورات اسلامی می پردازند دقت کنند . بدنه جامعه نیز باید با هوشیاری و تیزبینی با این فیلم ها مواجه شود . ضمن اینکه غیر از شیوه های سلبی در مواجه با این آثار نیاز به آموزش و تربیت نیروها متعهد و متخصص در حوزه فیلمسازی نباید نادیده گرفته شود .  

علی رضوانیان - کارشناس طنین یاس 
برای مشاهده بخش های اول و  دوم ، روی بخش های مورد نظر کلیک کنید .




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/12/27 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک