سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

استاد امیر حسین فردی ، قلمدون

برای پر کشیدن استادم امیر حسین فردی

به قلم گالیا توانگر

بی شک اردیبهشت نمی تواند ماهی برای نبودنت باشد .تو با اندیشه بهاریت که سر منشا زایش بی شمار استعدادهای ادبی جوان بوده ای هرگز نخواهی مرد.تو هرصبحگاه با خورشید ادبیات انقلاب برفراز قله  زادگاهت سبلان طلوع خواهی کرد وهمراه با نسیم به تمامی دشت های بالندگی ادبیات  کشور سفر خواهی نمود .برای بدرقه تو نباید اشک ریخت ، باید در فکر برداشتن پرچم داستان انقلاب وعلم کردن دوباره آن به دست جوانان با استعداد ادبی کشور بود.این افتاد گی وتواضع عالمانه تو بود که قریب سه دهه درسنگر تربیت شکوفه های انقلاب -کیهان بچه ها - حماسه ساز شد.همان اولین روزی که تورا دردوره دانش آموزیم دیدم ، می دانستم که روبروی پدر صبور داستان انقلاب ایستاده ام .همان روز در دفتر پراز کتابت به من گفتی :« باید کتاب های زیادی رابخوانی ،ناگفته های زیادی بنویسی وازهمه اینها بیشتر به قلم متعهد انه پایبند باشی . »

روزهایی که درکنارت در سرویس ادب وهنر روزنامه کیهان  شاگردی می کردم ، روزهایی نیست که به این آسانی فراموش شود.لحظه های نامیرایی در زندگی ام خواهد بود . آن چه را که از تو آموخته ام در سال های بعد میان نوشته هایم انتقال خواهم داد و راز نامیرایی تو همین است . در رگ خاطرات تک تک شاگردانت جریان خواهی داشت وبه نسل های بعدی خواهی رسید . تو هر روز درکتاب هایت نفس خواهی کشید ودر آرمانت که بر پایه شکست ناپذیری وتلاش دوچندان پی ریزی شده بود ،مسبب رشد    ده ها داستان نویس رهپوی راهت خواهی شد.

امروز روستای قره تپه ،ارتفاعات سبلان ،دشت های حوالی زادگاهت نام تورا می خوانند .پژواک نام تو به گوش می رسد. بی شک اردیبهشت نمی تواند فصل اتمام تو باشد . تو درهمه فصل ها جریان داری. بین تو وخاندان قلم نه تنها نسبت نزدیکی وجود داشت ، بلکه نامت را به عنوان یکی از اصحاب نامی ادبیات کودک ونوجوان این کشورتا همیشه تاریخ حک کرده ایم.

ای خوب ! دربعد ازظهری از اردیبهشت بودنت در حالی که صفحه مدرسه روزنامه کیهان را به دست داشتم ، از راهرویی که پنجره ای به سمت بادگیرهای دور دست داشت ، به دفتر پر از کتاب تو رسیدم .همیشه راهروی کیهان بچه ها با آن پنجره های نورانی اش مرا به اتاقی می رساند که پیرادبیات کودک ونوجوان ایران لبخند به لب آنجا نشسته بود تا شاگردانش را با همه مهربانی هایش ، با راهنمایی های سازنده اش  با چشم هایش که اقیانوس دریای معرفت بود ، پذیرا شود.درآن بعد از ظهر وقتی امضای خودرا کنار صفحه مدرسه می نشاند ، دغدغه حمایت از استعدادهای نوجوان در اقصی نقاط کشور به ویژه شهرستان ها وروستاهای دور افتاده را داشت . ایشان همیشه می گفتند بچه هایی را جذب کنید که صاحب قلم اند ، اندیشه  بالنده ای دارند ، اما نبود امکانات راه بر آنها بسته است.

من از راهروی کیهان بچه ها از پنجره ای که به سمت خورشید،نسیم،بادگیرهای بلند پر غرور گشوده می شد ، به اقیانوس آرام اندیشه تو می رسیدم و با بسته ای از راهکار های سازنده ات به سنگر سرویس ادب وهنر کیهان باز می گشتم .

بی شک اردیبهشت می تواند آغاز بهاری برای رهپویان صادق تو باشد .این اتاق گوشه تحریریه کیهان بچه ها عجیب برای تو دلش گرفته است. کجایی ای خوب ! کجایی سبلان داستان انقلاب!

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 92/2/7 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک