سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

این دل نوشته دوست خوبم میترا خسروبیک است که سال 88 در لید گزارشی نوشته بود،   گاهی تکرار را دوست دارم شرمنده

ماه خدا ماه رمضان

وقتی می خواهی از رمضان صحبت کنی، وقتی تصمیم می گیری از زیبایی هایش بگویی، وقتی اراده ات بر توصیف ساعات و لحظات افطار، جزم می شود؛ وقتی لحظه نوشتن فرا می رسد، قلم هم روزه می گیرد.!

واژه ها هیچ کدام در خور گشودن درهای توصیف نمی شوند؛ شاید عاجز شدن قلم، بیان از درک ناقص من و تو و شاید شیفتگی، زبان را الکن کرده باشد.

نمی دانم!

خلاصه رمضان برای خود شهری است، پرآشوب، پرتمنا، پر از چشم های مشتاق تر شده، لبان گزیده از پشیمانی و قدومی خمیده از سنگینی بار گناه و فراموشی است؛ لکن دل های پر امید در گوشه گوشه اذهان زنگار بسته چشم تمنا به قدری شریف بسته اند.

به راستی تفاوت رمضان با سایر ماه ها و تفاوت روزهایش با سایر روزها در چیست؟

آیا ساعات روزهایش طولانی تر است؟ آیا آسمان شب هایش پر ستاره ترند؟ آیا سحرهایش سپیدی بیشتری دارند و یا صبا در هنگامه صبح پر مرز و رازتر و سرگشاده تر می وزد؟ آیا مؤذن اذن سحر در کلاس دیگری درس آموخته، شیوه طنازی دیگری دارد و در مناره های بلند دیگری از دلدادگی آواز یگانگی خدا و ختم رسولش را می خواند؟ آیا حنجره غروب و افطارش طلایی است؟

نه! اینها همه حرف است؛ سؤالات بی پاسخ...

تفاوت رمضان در تغییر حالت دل است؛ در خانه تکانی قلب، زدودن غبار فراموشی و گناه از دل، شستن چشم سر برای جور دیگر دیدن، رمضان حتی گام های من و تو را در پیمودن صراط مستقیم قوت می بخشد ، سبکبال می شود و راه دل مشتاق را گرفته و به سر منزل مقصود می رسی .

شروع رمضان از کجاست ؟ماه رمضان


شروع رمضان از سحر است. سحری که س حر در ثانیه هایش جاری است.

شروع رمضان با تلاوت آیه «شهر الرمضان الذی فیه انزل القرآن است» بهاری در دلش خانه دارد.

شروع رمضان با بوی خوش خرما است. نعمتی در کوله بارش به همراه دارد.

شروع رمضان با سفره سحری است. پر از رزق و روزی.

شروع رمضان با دست خالی و کشیده حاجت است. دری باری اجابت همیشه باز است.

شروع رمضان با گریه و لابه است. غمازتر از اشک در بیان عشق و دل دادگی نیست.

شروع رمضان با دعاست، دعوت های پاسخ داده شده است .

تا حال از خود پرسیده ای تو که رمضان را با صبح روشن، در بها ر اسلام و قرآن،‌با برکت نعمت خرما میوه بهشتی با حاجتی به یقین برآورده شده و شوقی خیس و دعایی مستجاب شده، شروع کرده ای مهمانی یا میزبان؟

چرا؟! راستی چرا میهمان باشیم، ما میزبانیم اما نمی دانیم! میزبان خودِخودِخدا. لکن از او عقب مانده ایم. همه جا از ما پیش است تا دستمان را بگیرد، خدا در این ضیافت ما را دعوت کرده است تا به یاد بیاوریم، یازده ماه از دعوتش غافل بودیم تا خجل شویم. سرخی شرم زردی گناه را بپوشاند و سور و سات پذیرایی اش را با آب و جارو کردن دل فراهم کنیم. آنگاه خدا همین نزدیکی هاست ، در جوهر قلم و صدای زبان و صفحه سفید کاغذ ... تو خواهی فهمید رمضان ماه میزبانی تو از خداست. از این رو شهر الله است ماه "رمض" است در معنای سوختن از گناه، ماه بندگی است.

نیایش در سحر

سحر در لغت به معنای وقت آخر شب و زمان پیش از صبح است و برخی نیز گفته اند که سحر سپیدی است که بالای سیاهی رخ می نماید و یا سپیدی که بر سیاهی برمی آید.

سحرگاهان ماه رمضان نقطه آغازی است برای شروع روزه داری و ستیز کردن با هوای نفسانی و اولین لحظات خودسازی و سجده بندگی است. از این رو اهمیت بالایی دارد.

در میان عرفا سحر و دعای صبحگاهی ارزش و اعتبار بالایی دارد و شعرا در وصف آن سخن ها گفته اند. از طرفی صبا نیز به عنوان پیک خوش خبر نامه سرگشاده حق را به بندگان مقرب می رساند هم زبان گویا برای گفتن هم گوش شنوایی برای شنیدن گلایه ها و اشتیاق دارد.

صبا به عنوان پیکی از جانب خدا درد و دل عارف عاشق سجاده نشین را می شنود و رازها ی نگفته را بازگو می کند، گویی از عالم غیب خبرهایی خصوصی دارد.

صبا به لطف بگو آن عزال رعنا را                                  که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

من آن مرغم که هر شام و سحرگاه                             زبام عرش می آید صفیرم

عهد و میثاق باز تازه کنیم                                          از سحرگاه تا به وقت نماز

به دعای سحرگهانه تو را                                          برساند به من خداوندم

نسیم را به سفره ضیافت سحرگاهی                          به روشنایی پرشکوه شهر ما صدا بزن

آری نشستن بر سر سفره سحری که همراه با آداب و تشریفات خاصی است بسیار دل انگیز و شادی آفرین است. این لحظات ناب که هر آنش با آنی دیگر متفاوت است، زیباترین خاطرات بشر را در عهد نوجوانی و جوانی رقم می زند.

سحر نردبانی کوتاه است برای از بین بردن فاصله بعید فرش از عرش. نردبانی که ستونش ایمان، پله هایش ذکر خدا و طولش به اندازه نزدیکی دل به خداست.

لحظات سحر که در کناره سفره سحری پیش می رود نه تنها شهر آهنی را به یک باره روشن می کند بلکه جلا دهنده به قلب و دل است، همراهی شهری از دل های مشتاق در رسیدن به خدا با یکدیگر ناب ترین لحظات استجابت دعا را فراهم می کند.

سفره سحری

سفره ای متفاوت با سفره های دیگر است. دستانی آن را باز می کند که خالی از تمنای دنیا است. تانی بر دل آن جای می گیرد که سیر کننده ، چشم و دل از مال دنیاست. غذایی در آن چیده می شود که ساده ترین غذاهاست، خرما و پنیر و نمک غذای پیامبران خداست.

در پایان سفره سحر همه می نشینند، از کودک و نوجوان ، مرد و زن، پیر و ناتوان ، خواه توان روزه گرفتن داشته باشد خواه عاجز این ضیافت ...

سفره سحره، سفره راز و نیاز است مثل سجاده نماز پاک و پر برکت است در سفره ایی که برای میزبانی خدا چیده شده ، هیچ چیز کم نیست چون خدا هست.

 



نوشته شده در تاریخ جمعه 92/5/4 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک