سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

گفت وگو با هنرمند خوشنویس مهتاب قنبری، در نمایشگاه حاشیه ای اجلاس جهانی زن و بیداری اسلامی
                      هنگام خطاطی قرآن؛ گویی با خدا رو در رو صحبت می کنم

  بانوان کنار غرفه اش تجمع کرده اند. با تحسینی شگفت زده به آثارش نگاه می کنند. هر کدام از آنها برای دیدن شاهکار این دختر خانم جوان؛ ذره بین ها را دست به دست می کنند. با چشم غیرمسلح نمی توانند کلمات ریز آیات نورانی قرآن را روی شکر و دانه های برنج بخوانند!
... چند بار صدایش می کنم! ببخشید خانم... با تأخیر اما مهربان و صمیمی جوابم را می دهد. بدون توجه به موقعیتی که در آن قرار دارد با سرعت صحبت می کنم و از او می خواهم درباره آثاری که به نمایش گذاشته است، برایم توضیحاتی بدهد.
اما... او فقط با لبخند نگاهم می کند. خانم قنبری خواهر «مهتاب» هنرمند موضوع گزارشم را، گوشزد می کند؛ مهتاب کم شنواست و باید کمی بلند و شمرده تر صحبت کنم.
البته! اگر شلوغی غرفه بگذارد!...
منیره غلامی توکلی

در فاصله زمانی که بتوانم با «مهتاب قنبری» هم صحبت شوم، آثارش را با دقت نگاه می کنم. دانه های ریز برنج و شکر که هر کدام روی خود آیاتی از قرآن را با خط نسخ، نستعلیق، معلی به نمایش گذاشته اند! شگفت انگیز به نظر می رسند. «صدف های کفی» یا «مرواریدی» که این بار روی خشکی! درّهای گران بهایی از آیات سوره بقره را در دل خود نگه می دارند؛ می توانند برای لحظاتی طولانی، چشمانت را مسحور خود کنند. رشته های باریک ماکارونی، گوش ماهی های زیبا با دستان این هنرمند کم شنوا و با حک شدن آیات قرآن؛ تقدسی یافته اند که دست زدن به آنها بدون وضو غیرممکن است و تو باید فقط نگاه کنی... و در معنای واقعی کلمه بیاموزی، معلولیت محدودیت نمی آورد و خواستن، اگر خواستن باشد! توانستن است.
بالاخره با رفتن بانوان از غرفه برای گفت وگو فرصتی مهیا می شود. مهتاب می گوید: متولد سال 57 و اهل «قروه درجزین» شهرستان رزن همدان است. از کودکی علاقه زیادی به خطاطی داشته و آشنایی و عشق به این هنر را از پدر کسب کرده است.

با ورق زدن دفترچه خاطرات دوران کودکی اش ادامه می دهد: با نگاه کردن به هنر پدرم از دوران قبل مدرسه با خطاطی و خوش نویسی آشنا شدم. مدرسه و یادگیری حروف؛ درهای دنیایی روشن و زیبا را برای تمرین خوشنویسی با قلم و مرکب به رویم بازکرد. البته شیطنت های کودکانه هم به تصاویر این خاطرات، رنگ فراموش نشدنی زده است! وقتی بی اجازه به سراغ قلم و مرکب پدر می رفتم و از روی نوشته های او مشق می کردم و یا صفحات خوشنویسی کتاب فارسی دوم دبستان را دور از چشم پدر با قلم و دوات خطاطی کردم و فردایش از معلم کلاس صفر گرفتم.
- از چه زمانی رسما یادگیری خوشنویسی را فرا گرفتید؟
با رفتن به دوره راهنمایی، به پیشنهاد پدرم در دوره های مکاتبه ای انجمن خوشنویسان تهران ثبت نام کردم و سال 84 موفق به اخذ درجه ممتازی انجمن خوشنویسان شدم. خط نستعلیق را از استاد بصورت مکاتبه ای یاد گرفتم و با نگاه کردن به عکس ها، سر در مساجد، کتیبه ها و کتاب های خوشنویسی موفق شدم خط نسخ، ثلث و معلی را در حد ممتاز یاد بگیرم.
- و نوشتن با خط ذره بینی روی ذرات ریز شکر و برنج؟
نوشتن قرآن در دوران کودکی، برایم همیشه یک آرزو بود و اکنون یک عشق و علاقه که هر چه به آن می پردازم در قلبم عمیق تر و ماندگارتر می شود. من آرزو داشتم، روی کاغذ بزرگ تر از آ-سه بنویسم، اما چون هزینه اش زیاد بود هیچ وقت نتوانستم این کار را انجام دهم؛ تا اینکه در سال 85 تصمیم گرفتم با ابزاری که هزینه کمتری دارند و به آنها دسترسی بیشتری دارم کار کتابت آیات قرآن را شروع کنم.
دانه های برنج و ذرات ریز شکر را انتخاب کردم و به یاری خدا موفق شدم با اتد روی آنها با خطاطی ذره بینی بنویسم. بعد هم سوره های بلند را روی رشته های باریک ماکارونی نوشتم تا اینکه... عاشورای سال 87 شبی در آرزوی نوشتن قرآن، خواب دیدم کنار دریا صدف جمع می کنم و در پاسخ به سؤال خانم هایی که از من می پرسیدند چه می کنی؟ گفتم صدف جمع می کنم تا روی آنها قرآن بنویسم... بعد از آن تصمیم گرفته ام تمام قرآن را روی صدف بنویسم و انگار تا این کار را نکنم روحم آرام نمی شود. تصمیم دارم بعد از اینکه قرآن را نوشتم، صدف ها را از طریق بهزیستی به آستان مقدس امام رضا(ع) تقدیم کنم.
- بعد از آیات قرآن نوشتن چه چیزهای دیگری را دوست داری؟
فعلا فقط نوشتن قرآن آرزوی من است؛ در هنگام قرآن نوشتن به خدا نزدیک می شوم و با او رو در رو صحبت می کنم.

- به جز خطاطی؛ به چه هنرهای دیگری علاقه مندید؟
نقاشی را هم دوست دارم. نقشه جهان را روی صدفی کشیده ام. طراحی و تهیه کاردستی از وسایل غیرقابل استفاده هم بخشی از علاقه مندی های هنری من است.
- و برای آینده چه فکری کرده اید؟
الان در تهران ساکنم و دانشجوی امور فرهنگی و هنری در دانشگاه جامع علمی- کاربردی شهرداری تهران هستم. اما دوست دارم که به عنوان مربی در سازمان بهزیستی مشغول به کار شوم و به بچه هایی که معلولیت دارند خوشنویسی آموزش بدهم. مطمئناً بین این بچه ها استعدادهای زیادی نهفته است؛ فقط باید آنها را کشف کنیم و آموزششان دهیم.
راستی مهتاب قنبری، جوان کم شنوایی که حالا در حد استادی با اتد روی دانه های ریز برنج و ذرات شکر قرآن می نویسد؛ توانسته است سوره حمد را در 18 ثانیه روی برنج خطاطی کند او رکورد خطاطی را زده است اما هنوز قول هایی که مسئولین به او بابت اشتغال داده اند عملی نشده کاش مسئولین هم رکورد خوش قولی بزنند.



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/4/29 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک