سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست
یک عصرگاه قدم زدن در نمایشگاه برای یافتن هویت کتاب

مدیریتی که مطالبات اهل کتاب را پاسخگو نبود/ بهار خزان زده نمایشگاه کتاب

نماشگاه کتاب

 

**>

اردیبهشت سال 1366 نخستین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در محل دائمی نمایشگاه های تهران، برگزار شد، اما از سال  1385 به بخاطر ترافیک اتوبان چمران این نمایشگاه به مصلای تهران منتقل شد، اما ترافیک و ازدحام همچنان باقی است.

امسال هم بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب در مصلای تهران در حال برگزاری، این نمایشگاه که نهم اردیبهشت ماه با حضور ریاست جمهوری افتتاح شد، هنوز میزبان رهبر انقلاب نبوده است و سؤال این است که آیا این میزبان در حد میهمانی به این شأن هست یا نیست؟!

میهمانی که خود صاحب اندیشه و صاحب نظر است و تألیفات گرانبهایی دارد. کسی که تصاویر در حال مطالعه اش در گوشه گوشه دیوارهای نمایشگاه مزیین کننده فضا است و امسال در نمایشگاه کتاب "بهار کتاب" تألیف ایشان برای نخستین بار متنشر و در دسترس عموم قرار گرفته است. کتابی که گزیده سخنرانی های مقام معظم رهبری در بازدیدهای سالانه ایشان از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران می باشد که به ضرورت کتاب و کتابخوانی، راهکارهای فراگیری مطالعه، آسیب شناسی حوزه کتاب، راهکارها و ضرورت ها می پردازد.

حال که رهبر معظم انقلاب که همواره بر مطالعه و وقت گذاری برای این امر مهم تأکید داشته اند امسال به خاطر مشغله کاری! از نمایشگاه بازدید نمی کنند، اتفاقی بسیار مهم و قابل تأمل برای همه ما، از مسئولین فرهنگی تا ناشران و نویسندگان و بازدیدکنندگان است.

به نظر می رسد با اینکه عمر این نمایشگاه به بیست و هفت سال می رسد، اما از نظر محتوا و نحوه برگزاری آن در حد سن بیست و هفت سالگی نیست!‌

حاشیه های نمایشگاه نیز خود مزیدی بر علت است، دست فروشان که بیشتر سی دی های کارتونی خارجی می فروشند یا حضور و اقدام برخی از غرفه ها در ورودی مترو برای جلب توجه کودکان و والدین به خرید سی دی ها و تصاویر کارتون هایی مانند «بتمن»، «پو»‌، «سیندرلا»‌ و «باب اسفنجی» و ... در سالی که به عزم ملی و مدیریت جهادی برای احیا فرهنگ ایرانی – اسلامی داریم چندان زیبا نیست.

درست هنگامی که در همین فضاها جای خالی عکس شهدای شاخص سال به چشم می خورد!

سال پیش و سال قبل، از ابتدای خروجی مترو بهشتی به سمت شبستان، غرفه هایی برای معرفی شهدا فعالیت می کردند. غرفه هایی که به ما یادآوری می کرد؛  این آسایش و امنیتی که نمایشگاه را محل حضور ناشران خارجی و ایرانی کرده است، مرهون ایثار و از خودگذشتی کسانی است که ما شاهد بر اعمال و رفتار ما هستند.

کسانیکه الگوهایی بی بدیل برای جوانان امروز اند و حتی غرفه هایی از انتشارات مختلف در همین نمایشگاه به نام آنها و  در حوزه دفاع مقدس فعالیت می کنند.

شاید اگر کسانیکه کمتر به حجابشان اهمیت می دهند، هنگام ورود چشم در چشم تصاویر شهدا  می شدند، من باب احترام کمی روسری را جلو می کشیدند و صدای بلند خنده را حداقل به لبخندی تنزل می دادند.

... از مترو به سمت شبستان، از کنار سالن انتشارات خارجی می گذری، جایی که خلوت تر از بخش عمومی و کودکان است. چند قدمی که از این سالن فاصله می گیری تازه غایبین را می بینی که زوج زوج به دنبال خرید ساندویچ و همبرگر، صفی طویل را تشکیل داده اند !

پیشنهاد می کنم از کنار گروه هایی مرسوم به گروه های دانشجویی که رد می شوید با شنیدن مباحثی خارج از چهار چوب کتاب و کتابخوانی تعجب نکنید! آنجا که می شنوی اسم دوست دختر احسان "ستایش" است و شلیک خنده در  فضا می پیچد و یا در ادعای دیگری از دختر رنگ و لعاب داری !‌ می شنوی؛  شاهرخ از حسادتش که با او نیامدم جواب تلفن را نمی دهد؛ مگر سایر دختران دانشگاه مرده اند !!‌

تا شبستان از این دست حرف و حدیث ها زیاد است، البته باید نیمه پر لیوان را هم دید؛ هستند کسانیکه به راستی برای خرید کتاب و اطلاع از  تازه های انتشار به مصلا آمده اند...

از زیبایی های این مسیر اردوهای فرهنگی دانش آموزان است. چهره های جوانی که به همراه معلمان خود به نمایشگاه آمده اند ، طراوت و انگیزه بهار جوانی را در این فضا به نمایش گذاشته اند،  با سه نفر از آنها که گرم دیدن کتاب هایشان هستند گفت و گو می کنم .

"آرش سرابی" که معلوم است از این اردو بسیار لذت برده است می گوید: کتاب ها بسیار گران بود، برای روز پدر می خواستم کتابی هدیه بخرم هر چه کردم، پولم نرسید ! او که به شدت در پیدا کردن غرفه های مورد نظر خود دچار مشکل شده بود ادامه می دهد: کاش سالن ها بر اساس موضوع کتاب ها تقسیم بندی می شد، اگر اسم ناشر را ندانی پیدا کردن غرفه و خرید کتاب برایت سخت می شود.

"سینا سرمت" هم وارد گفت و گویمان می شود و در تکمیل سخنان دوستش می گوید: من کتاب های داستانی و علمی تخیلی را خیلی دوست دارم اما کتاب ها بیشتر خارجی بود و از نویسندگان ایرانی کتاب های کمتری در گروه سنی خودمان دیدم!

"رضا حاصلی" نیز با خنده می گوید: گرانترین اردویی بود که تا حال آمده بودیم حتی تنقلات هم گران بود!‌

بالاخره به شبستان می رسیم، بهار کتاب با شلوغی که نمی دانم می شود آن را کاذب نامید یا نه !‌ باعث شده است که روسری ها عقب رفته ، آرایش ها ریخته و قد مانتوها کوتاه و یا دکمه هایشان باز شده باشد .

شنیده بودم " گشت ارشاد" حضور قوی دارد اما به عینه دیدم که حضور حراست نمایشگاه برای پرس وجو از عکاسان و دیدن کارت خبری بسیار پررنگتر است و بجای اینکه بدحجابی از نگرانی تذکر " گشت ارشاد" خود را در جمعیت پنهان کند، این  وبلاگ نویسان و عکاسان آزاد خبری بودند که سعی داشتند جلوی دید حراست نمایشگاه قرار نگیرند.

شبستان با راهروهایی که بر اساس حروف الفبا ترتیب بندی شده اند علاوه بر اینکه پیدا کردن ناشران را سخت کرده است، باعث شده که غرفه اطلاعات و راهنمایی خواستن بازدیدکنندگان یکی از شلوغ ترین غرفه ها باشد و باز هم گاهی باعث پارادکس شده است به طوری که مثلا  تیپ غرفه داران برخی از غرفه های حاضر در یک سالن با هم همخوانی نداشته باشند، چرا که محتوای ارائه شده توسط آنها با هم سنخیت ندارد.

یکی از نکته های جالب در بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب حضور فروشندگان در گوشه گوشه سالن است. فروشندگانی که کتاب های خود را روی زمین پهن کرده اند و می فروشند!

خانمی کتاب پسرش را  گوشه ای از سالن چیده است و با افتخار می گوید: خوشحالم که نتیجه زحمت پسرم را در نمایشگاه می فروشم و ادامه می دهد این کتاب شامل گذر از هفت خان شایستگی است که عبارتند از دیو آز، دیو رشک ، دیو خشم ، دیو نادانی،دیو خواب، دیو هوارانی، دیو کین ...

و در جایی دیگر پیرمردی در کمال بی ادعایی از ساک چرمی خود کتابهایی را برای فروش روی زمین می چیند و جالب اینکه این کتاب ها فروش نسبتا خوبی هم دارند.

با نگاهی به ناشران حاضر در بیست و هفتمین دوره نمایشگاه و تابلوهایی که معرف هر نشریه است می توان به خوبی متوجه شد که هر نوع سلیقه ای می تواند کتاب مورد نیاز خود را تهیه کند من هم به دنبال غرفه ای تخصصی در حوزه زنان هستم.

در گشت و گذاری که در نمایشگاه داشتم در سالن شماره 16 بالاخره غرفه دانشگاه الزهرا را پیدا کردم . این سرآغاز جست و جو برای یافتن کتاب در حوزه زنان بود . نمی توان ادعا کرد که در این حوزه کار نشده است اما به اندازه اسم نمایشگاه بین المللی در این حوزه تألیفات به خصوص تألیفات جدیدی به چشم نمی خورد.

یکی از غرفه ها که مزین به نام امام علی (ع) و حضرت زهرا(س) است، 350 عنوان کتاب در خصوص زندگانی و سیره حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) به مخاطبان ارائه کرده است. کتاب "فرهنگ فاطمی"  یکی از کتاب های  این غرفه است که اطلاعات جامعی در خصوص زندگی و سیره حضرت زهرا(س) در آن گردآوری شده است.

در دست بازدیدکنندگان این غرفه که نکته جالب آن  حضور مردان و زنان با هم است بیشتر کتاب های بیت الاحزان، ریحانه پیامبر، فاطمه راز ناشناخته دیده می شود. آقایی با لبخند فاطمه راز ناشناخته را برای همسرش می خرد و به قول خودش اینگونه خرید کردن ها در شناخت دختر پیامبر می تواند اجر اخروی هم به دنبال داشته باشد.

و در یکی دیگر از غرفه ها زنان هنرمند و اساتید زن خوشنوسی  معرفی شده اند. این کتاب که تألیف عذرا عقیقی بخشایشی است، در سه بخش به معرفی زنان خوشنویس در گذر زمان، اساتید و مدرسین سر آمد خوشنویسی و فصل سوم ، زنان خوشنویس معاصر با ذکر زندگی نامه و نمونه ای از آثارشان پرداخته است.

نکته دیگر قابل تأمل مزین شدن نام برخی از غرفه ها به شهدا بود. شهدایی که هر کدام در بین جوانان نام آشنایی دارند . مانند غرفه شهید ابراهیم هادی ... و من با خود فکر کردم نام غرفه ای هم به اسم یکی از هفت هزار شهید زن خالی است!

  در یکی از غرفه ها  کتاب "بهشت زیر پای قدم هایش" زندگی نامه و خاطرات شهربانو سادات حسن خانی مادران شهیدان محمد و حسین دهلوی مورد اقبال قرار گرفته است.

یکی از خریداران این کتاب می گوید: من این بانو را با این عنوان که هنوز با فرزندانش در ارتباط است می شناسم و  برای ایشان احترام زیادی قائل هستم.

در غرفه ای دیگر که به مؤسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران وابسته است اقدام به معرفی زنان و مردان شاخص در شعر و ادبیات کرده است. مسئول غرفه به خبرنگار طنین یاس می گوید: امسال 20 کتاب از آثار زنان شاعر و نویسنده در نمایشگاه ارائه داده ایم که خدا رو شکر بد نیست.

و هنگام خارج شدن از بخش عمومی یک تقویم می خرم به یادگار به اسم "دت" تقویمی تخصصی در مورد زنان، در این تقویم نکات خانه داری، معرفی بانوان نمونه معاصر ایران، مسائل بهداشتی زنان و سبک زندگی شهدا بصورت تیتر وار و مفید ارائه شده است.

با بازدید از سالن خلیج فارس یکی از زیباترین لحظاتی که می توان از آن نام برد. سالنی مشتمل بر بخش های تاریخی، عکس و اسناد، کتاب و پایان نامه های مرتبط با خلیج فارس که بخش نمایشگاهی، معرفی جاذبه های توریستی، تاریخی، اقلیمی و زیست محیطی خلیج فارس، بیشتر از سایر بخش ها بازدید کننده داشت و به عینه می شد افتخار مردم از حفظ و حراست از این منطقه مهم استراتژیک را دید.

اعظم نیک زاد یکی از بازدیدکنندگان در حالیکه با فرزند کوچک خود آمده بود می گوید: وقتی در این سالن قدم می زنم عشق به وطن چنان در من اوج می گیرد که وصف نشدنی است و شهره لواسانی با اشاره به اینکه با بازدید از این غرفه بیش از گذشته متوجه شدم که چرا دشمنان نظام ما در برابر عظمت این داشته ما دل خود را به تغییر آن خوش کرده اند و سپس ادامه می دهد : چو ایران نباشد تن من مباد ...

ادامه دارد...



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93/2/17 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک