سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

قلمدون:

" حجاب" مقوله ای فرهنگی است که متأسفانه از دو سده گذشته با نگاه هایی که می توان به آن "سیاست زدگی فرهنگی" اطلاق کرد، مورد بی مهری بیگانه و خودی قرار گرفته است.

حجاب و عفاف ،


مستوره بودن در حجاب، رد پرده نشینی زن

حجاب لغتی عربی است و زبانشناسان برای آن دو معنای لغوی مطرح کرده اند :

یکی در مفهوم مانع و حایل میان دو چیز است، خواه آن دو چیز از امور مادی و اشیای محسوس باشد و یا از امور معنوی و غیرمحسوس و دیگری در معنای ستر و پوشش است.

وقتی حجاب را در معنا اصطلاحی و در قالب پوشش زن، معنا می بخشیم در واقع منظور ما، پوشش تمام زن به وسیله چادر و نقاب است و علت شایع شدن این اصطلاح به آن سبب است که پرده، سبب پوشیدن هر چیز است که پشت آن قرار گیرد و  زیبایی های زن هم به وسیله نقاب و چادر مستور  و پشت آن واقع می شود.

 می توان گفت این تعریف رد ادعای کسانی است که "حجاب" و زن " محجبه " را  زنی همیشه پشت پرده و در خانه محبوس و زندانی تعریف کرده اند.


حجاب تاریخی به قدمت وحدانیت

اما قدمت تاریخی و نگاه مذهبی به مسئله"حجاب" زنان مخصوص به تاریخ اسلام نیست، بلکه ما قوانین مربوط به " حجاب "  را در ادیان دیگر به ویژه تمام ادیان آسمانی می بینیم. به طوری که در آیین یهود، مسیحیت و حتی زتشت، « عفاف و حجاب» همواره مورد تأکید خداوند قرار داشته است به طوری که در دین یهود، مسئله حجاب سخت تر از حجابی است که اسلام می گوید اگر چه امروزه به آن پایبند نیستند.

  در دین اسلام به عنوان کامل ترین دین بشریت، حجاب نه حق زن و نه حق مرد است که بتواند از آن بگذرد بلکه به عنوان  " حق الله "  مطرح شده است. آن جا که قرآن کریم می‏گوید: (هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می‏شود عصمت زن، حق‏اللَّه است و به هیچ کسی ارتباط ندارد.)

امروزه بحث "آزادی" در دنیای بردگی نوین در میان مردم دنیا، بحثی داغ است و بسیاری از قوانین بر پایه همین کلمه از سوی سیاستمداران غربی وضع می شود. از این رو " آزادی " تبدیل به کمله ای شده  که رنگ  و بوی سیاست زدگی، منفعت طلبی و استعمار نوین برای زن در آن به وضوح دیده می شود؛ به طوری که در بخش بزرگی از این نگاه " آزادی" در معنای " بی پوششی و لاقیدی و لامذهبی " مطرح شده است.

این درحالی است که قرآن کریم در تقابل با این معنا بخشی کاذب غرب به مسئله" آزادی"، "حجاب" را در معنای " آزادگی  و حریت " برای زنان مطرح کرده است. آنجا که درسوره احزاب می فرماید: «ای پیامبر! به همسران و دختران خویش و بانوان با ایمان بگو که روپوش خود را برگیرند تا به عفاف و حریت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگیرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است»

در واقع حجاب کامل اسلامی، پوشش مناسب برای زنان است تا قسمت هایی که تحریک کننده غرایز مردانه است را بپوشانند و این کار به دلیل ارزش و احترام زن‌هاست، تا این که به عفاف شناخته شود و مورد آزار و اذیت افراد شرور قرار نگیرند.

 

سیاست زدگی  فرهنگی در مسئله حجاب 


اما همین مؤلفه فرهنگی، ارزشی و معنوی جامعه اسلامی به ویژه زن مسلمان که زبان مشترک دینای زن مسلمان برای حضور عفیف و کارآمد در جامعه است در دو  سده اخیر رنگ و بوی سیاست زدگی به خود گرفته است. که این نگاه سیاست زده به فرهنگ گاه از سوی خودی و گاه از سوی بیگانه صورت می گیرد.

نخستین برخورد نوگرایان ایرانی با آداب و رسوم غربی در کنار استفاده از صنعت و تکنولوژی پیشرفته غرب در ایران معاصر از دوران فتحعلیشاه قاجار آغاز شد. آمد و رفت های هیأت های غربی به ایران و اعزام هیأت جوانان ایرانی برای تحصیل به خارج باعث شد آنان ضمن فراگرفتن علوم و تکنولوژی، تحت تأثیر آداب و رسوم غربی قرار گرفته و پس از باز گشت مروج آن شوند. به دنبال تأسیس اولین سیستم آموزشی به سبک غربی در کشور یعنی دارالفنون راه این نفوذ بازتر و با مرگ امیر کبیر تأثیرگذاری آن بیشتر شدبه طوری که دارالفنون به اولین مرجع رسمی جهت ورود سیستم آموزشی غرب که فرهنگ خاص خود را به دنبال دارد مبدل شد.

با آغاز نهضت مشروطیت، از آنجا که اکثر نظریه‎پردازان آن عمدتاً غربزده و غربگرا بودند، در پیشبرد این جریان تلاش بیشتری صورت پذیرفت. یکی از این نظریه‎پردازان مؤثر میرزا ملکم‎خان است که به فراست دریافت در بادی امر تغییر ایران به صورت اروپا کوشش بی‎فایده‎ای است. از اینرو فکر تجددطلبی را در «لفافه دین» عرضه داشت.

در تفکر " آخوند زاده" یکی از شاخص های اعتقادی و سنتی جامعه ایرانی که باید مورد تهاجم قرا می گرفت حجاب زنان بود و از  آن به عنوان پروتستانتیزم در مذهب یاد می‎کرد و الگوی قابل پذیرش برای زن ایرانی را زن غربی می‎دانست .

"میرزا آقاخان کرمانی" هم راه رهایی زن ایرانی را کنار گذاشتن حجاب می‎دانست با این تفاوت که الگوی قابل پذیرش برای زن ایرانی همان زنان دوران هخامنشی و ساسانی‎اند که «در ایران باستان زنان با مردان شریک زندگانی بودند و با هم مراوده داشتند.» درج افکار این نوگرایان در جریان مشروطیت راه را برای ابراز وجود زنان باز کرد. به طوری که زمینه را برای اقدامات عملی در این راستا و در دوره بعد فراهم آورد.

به طور کلی در ایران نخستین نشانه‌های کشف حجاب از دربار ناصرالدین شاه قاجار و با مسافرت های او به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپائی آغاز شد به تدریج موضوع کشف حجاب در قالب تجددخواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و در مطبوعات منعکس شد.

در این دوران مسئله بی حجابی و بد پوششی به صورت یک دمل بر رخسار حکومت ها نمایان بود و ر ضا خان اولیه کسی بود که بر این دمل نیشتر زد و بر چهره و رخسار حجاب زن ایرانی مسلمان پنجه کشید و آن هم تصویب قانون متحدالشکل شدن لباس ها و سپس 17 دی ماه سال 1314 سالروز منع حجاب از طرف رضا است که در جشن اعطای گواهینامه فارغ‌ التحصیلان به دانشسرای عالی ملکه ایران و دختر بزرگش بدون حجاب و لباس‌های اروپایی به تن کرده حاضر شدند.
با نگاهی هر چند مختصر می توان دریافت که از ابتدای امر ضدیت و دست گذاشتن بر مسئله حجاب زن مسلمان در ایران توسط روشنفکران و حاکمان امر رویکردی سیاسی و در راستای تقلید و غرب گرایی و تبدیل جامعه اسلامی به جامعه بی هویت و مستعمره غرب بوده است تا جایی که رضا خان به عنوان اخرین حلقه این حرکت ریشه‌دار بودن تفکر دینی و مبانی ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی را مانعی جدی بر سر راه فرآیند مدرن‌سازی می‌پنداشت.

ادامه دارد/ت



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93/6/4 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک