سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

 

به نام حضرت دوست

پدر، زیباترین تفســـــیر عشق است

کنار او زمین همچون بهشـت است

پدر، اوج دعای شامــگاهــــی است

پدر، فـــریاد هر مــرد خدایــی است

پدر، را کــی تـــوان تفســــیر کـردن

گل عشـــق را به پایــش پیر کـردن

تولد باباجان

 


امشب 77 امین سالگرد تولد باباجان من است. این مَثَل که دختر، بابایی است در بین تمام اقوام ایرانی زبانزد خاص و عام است و من و منصوره و مرضیه ( دو تا خواهرم) از این ضرب المثل استثناء نیستیم.


امسال در تولد باباجان، صبا هم به خانواده ما اضافه شده بود و هشت نفری، جشن گرفتیم ( مامان، منصوره، منیره، مرضیه، حمیدآقا شوهر مرضیه، صدرا و صبا .. مریم دختر خاله فهیمه هم امشب مهمان ماست.

من دختر دوم خانواده هستم و درست 44 سالگی باباجان به دنیا آمدم، از ابتدای زندگی به خاطر فاصله سنی زیادی که با باباجانم داشتم، او برایم یک پدر، معلم، دوست و در عین حال یک مشاور خوب بوده و است.

آنچه که من در آیینه هم نمی‌توانستم و نمی‌توانم ببینم، باباجان در خشت‌خام می‌بیند و همین امر است که یک حس احترام بیشتری بین من و پدرم به وجود آورده است.

البته شایان ذکر است که مانند همه دخترها برای باباجانم دُردانه هستم و هرازگاهی با هم تفاوت سلیقه و تفاوت نظر هم داریم.

باباجانم اخلاق‌‌های خوبی دارد که من به ترتیب آنها را می‌نویسم تا یادگاری باشد برای خودم .


تولد باباجان

من آنقدر باباجانم را قبول دارم که آرزو دارم در آینده همسری با خصوصیات خوب اخلاقی باباجان نصیبم شود... ان شاء الله. ( آمین گوهایش بلندتر  شرمنده)

1.     باباجانم، با اینکه از مردان قدیمی است و برخی از این مردها برای فرزند دختر و یا همسرشان احترامی قائل نیستند همیشه به بهترین نام‌‌ها و صفات ما را صدا زده است.

مثلا : همیشه من " منیره خانم" صدا زده شده ام ، او همیشه می گوید: " دخترای من زیباترین و باهوش‌ترین و باوقارترین دخترا هستند"


2.     باباجانم احساسات و عواطف خود را به زبان، بیان می‌کند

مثلا: بعد از هربار آرایش یا ... زیبایی ما را می ستاید / بسیار ما را می‌بوسد/ دوست‌دارم‌هایش دلم را برده است...

 

3.     باباجانم، مانند همه مردهای ایرانی به زن و دخترهایش تعصب دارد و اینکه اجازه نمی‌دهد خدای نکرده حتی سهواً از دایر شئونات اسلامی و اجتماعی خارج شویم را دوست دارم.

مثلا باباجان دوست ندارد بعد از اذان مغرب احدی از دخترانش بیرون از منزل باشند/ محرم و نامحرم را بسیار تذکر می دهد اما هرگز افراط و بدبینی ندارد.

 

4.     باباجانم، به تحصیل علاقه زیادی دارد و ما دخترها را برای رفتن به دانشگاه حتی دانشگاه‌های آزاد بسیار ترغیب و در عین حال تشویق و حمایت می‌کند و کرده است.

 

مثلا ما سه تا خواهر همگی در شهرستان و در دانشگاه آزاد اسلامی و در عین حال بدون ماندن در پشت کنکور درس خوانده‌ایم.

تولد باباجان

5.     باباجانم، برای ازدواج هرگز به ما زورگویی نکرده و هنوز با اینکه من و خواهرم 34 و 38 سال سن داریم در این مورد تشر یا اعتراضی نکرده است.


6.     در مورد ازدواج چنان آزادی عمل برای ما دخترها قائل شده است که خواهر سوم تقریبا 5 سالی است که ازدواج کرده و صاحب فرزند است نشنیدم که باباجان مخالفتی با ازدواج زودتر مرضیه داشته باشد.

 

7.      باباجانم، بسیار مهمان نواز است و مخصوصا بچه‌های خاله را خیلی دوست دارد.

 

8.     اگر همه بچه‌ها مدیون و مرهون لطف پدر و مادر خود هستند، من صدچندان این دِین را دارم ....

 

9.     و شاید چیزی که برای همه عجیب باشد این است که در خانه ما صحبت از ازدواج، بچه‌دار شدن، تعریف کردن علایق و خواسته‌‌ها و بعد هم مرگ چیزی بدور ذهن نیست و ما همگی به راحتی اظهار نظر می‌کنیم و در این مواقع در خانه ما تشریفات بین پدر و فرزند و .. کنار گذاشته می شود و من به این بحث های آُزاد خانه " کرسی آزاداندیشی می گویم.

 

مثلا باباجان مرگ را چنان توصیف کرده است که ما همگی آن را نعمتی الهی می‌دانیم و سفارشات زیادی بعد از مرگ خود می‌کنیم.

 

10. برای باباجان من بدترین کلماتی که ممکن است بشنود و او را عصبانی کند خاک برسرم و صرف آن در صیغه های مختلف است و بدترین کارها شام نخوردن استتبسم


  بهترین بابای دنیا تولدت مبارک

سایه ات مستدام و دلت مهریان و نگاهت سبز باشد

 

انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ جمعه 94/3/22 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک