سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

 

خب! گاهی نوشتن سخت می‌شود...

 قدیما نویسندگان اعم از نامه‌نویسان تا کُتّاب عالیقدر سلاطین وقتی می‌خواستند بنویسند کاغذ و دواتی آماده می‌کردند، یا قلم به دست می‌شدند و فیتیله چراغ را بالا کشیده و می‌نوشتند.

اما امروز کمی اوضاع فرق می‌کند! نویسنده حال می‌خواهد یک وبلاگ نویس لاغرمردنی باشد یا یک روزنامه‌نگار تپل یا حتی یک گزارشگر تیز و بز خبرگزاری باید دست به کیبورد شود و دکمه پاور پی سی را زده  و شارژ اینترنت را زین کرده و بنویسد.

کُتّاب قدیم پای نوشته خود را امضا می‌کردند و هر یک شیوه‌ای برای نوشتن داشتند امروزه وبلاگ‌ها و خبرنویس‌های شهری با اسم مستعار "  گودزیلا "، " همین که هست"، " باران کف بیابان" و ... می‌نویسند و عجب اسامی با قلمشان خوب بهم می‌آید.

اینها را گفتم تا بگویم، کار برای نوشتن امروزی بسی سخت و بسی راحت شده است. راحت است که کسی برای نوشته ات پی‌گیرت نیست و  سخت‌تر آنکه بخواهی بنویسی و نقد کنی، آن هم نقد منصفانه یا دفاع کنی آن هم دفاع عادلانه و بی‌طرفانه!

ما عسل و احسان علیخانی

 



چند شبی است که قلم‌ها و نگاه‌ها به سوی برنامه "ماه‌عسل" یا " احسان علیخانی" تیز و نامهربان شده است و البته حق هم دارند! مردم ما همیشه عالی‌پسند بوده و مخاطبان تیزهوشی هستند و از هر کسی به اندازه توان و سابقه کاری‌اش توقع دارند؛ ماه‌عسل امسال نظر آنها جلب نکرده است بلکه به آن ایرادها و انتقاداتی دارند.

برنامه‌ای که یک سال فرصت پیدا کردن مهمان و گزینش بهترین از میان بهترها دارد، باید هم زیر ذره بین مردم ما قرار داشته باشد اما... امایی مهم این است که رنگ و بوی منصفانه به این نگاه تیز بدهیم و تفسیر به ر‌أی نکنیم .  

آقای "احسان علیخانی" امسال، استارت برنامه‌اش را خوب نزد (منظورم همان زوجی است که برای اثبات عشق، کاری ناسنجیده کرده بود) درست مانند یک دونده که اگر استارت را خوب نزند هر چند هم قدرتمند و تیزهوش باشد باز هم از حریفان عقب خواهد افتاد و جبران عقب افتادگی‌اش سخت است.... آقای علیخانی در طول 13 برنامه خودآگاه یا ناخودآگاه سعی در جبران آن استارت بد داشت، مهمانان برنامه به سه دسته تقسیم شدند، گروهی که مثل مانع او را بر زمین زدند، گروهی که فقط از افتادنش جلوگیری کردند و گروهی که بر شتاب دویدنش افزودند مثلا در دور هفتم آقاجون مشهدی و بچه‌هایش دورها عقب افتاده را تا حدی جبران کردند و روزهای  هشتم و نهم رمضان با حضور (آن 23 نفر) آقای علیخانی حسابی جلو افتاد و تا حدی جبران کرد ...

اما یازدهمین روز کج سلیقگی در انتخاب مهمانان، کاری کرد که به قول ارسطو این " پسر پرحاشیه"! باز هم حاشیه‌ساز شود.

 به راستی هم حضور نامتعارف دو نفر با مشاغل مدلینگ و ساقدوش داماد! برای برخی خوشایند نبود اما حضور نسبتا محجبه یک "پزر عروس" آن هم  صاحب عکس‌‌های نامناسب در فضای مجازی دیگر برای کسی قابل دفاع نیست.

اتفاقی که دونده ما را حسابی بر زمین زد و احتمالا هنوز بدنش داغ است وگرنه خــــــــــوب! زخم طعن و بدو بیرا   ها را باید چشیده باشد.

امشب درست در چهاردهمین برنامه ماه‌عسل که خانواده محور بود، علیخانی توانست محکم گام بردارد و خیزی نسبتا خوب بزند اگر دو شب دیگر باز هم خرابکاری نشود و ماه عسل بر او تلخ نگردد.

این چند روزه بازار دلنگرانی های دوستانه برای آقا احسان، طعن‌ه های غیرمنصفانه، نقدهای آبکی و نصیحت‌های مادرانه و پدرانه چنان داغ شده است که من وبلاگ نویس هم دست به قلم می‌شوم .... و بیچاره آقا احسان علیخانی

بله فرزندانم!

دست اندرکاران برنامه ماه عسل باید بدانند که فاصله توفیق و شکست، عزت و ذلت، لبخند و گریه، عسل و زهرمار و زهر و پادزهر فقط یک اشتباه و آن هم اشتباهی به بزرگی و قیمت شعور مخاطبان است و نباید آن را به بازی گرفت.

مخاطبان در نظر داشته باشند که برنامه‌های تلویزیونی نه مختص به سلیقه آنها بلکه برای مخاطبانی در گستره یک کشور ساخته می‌شود و باید همه سلیقه‌ها از یک برنامه بهره‌مند شوند از این رو به دنبال صرفاً مطابق با خواسته ‌خود نباشند.

یکی از ایرادهای وارده به آقا احسان علیخانی! پرچانگی او در ابتدای برنامه است، آنقدر حرف می‌‌زند که مخاطب سرش را با سفره افطار گرم می‌کند، تا آغاز صحبت میهمان برنامه، برای همین، متوجه  مقدمه چینی او که به اندازه یک کتابچه حرف می‌‌زند؛ نمی‌شود و  پایان برنامه ( هر که از ظن خود شد یار من) تفسیر و توصیف‌های عجیب و غریب از فلسفه دعوت مهمانان ..

می‌گویید: نه! مثلا برای همین "خانم پزر" تیتر زدن ( معرفی مشاغل سخت)؛ ( الگوی زن مسلمان ایرانی!!! ) ... در حالی که بنده هم به عنوان یک مخاطب که فقط کمی به حرف‌های آقای علیخانی بیشتر گوش دادم، به نظرم رسید که محترمانه این مشاغل را به عنوان مشاغلی عجیب و غریب و بی‌ثمر در جامعه معرفی کرد، آنجا که گفت: ( مشغول کاری باشید که دیگران نتوانند در غیبت شما از عهده آن برآیند، حتی محبت کردن به پدر و مادر) آنجا که به ساقدوش داماد گفت: ( اگر تو نباشی داماد می رود تو دیوار !! ) محترمانه می ‌شد فهمید که کنه کلام او این مشاغل تأیید نشده اند فقط کج‌سلیقگی کرد و از بس حرف زد،  مفهوم کلام گم شد.

با تمام این حرف‌ها نه تنها تهیه کننده برنامه ماه عسل بلکه تهیه کنندگان تمامی برنامه‌های صدا و سیما برای انتخاب مهمان حتی مجری باید فیتلرهای قوی داشته باشند تا شاهد چنین قضاوت‌های نسبتا درست و نسبتا غیرمنصفانه و نسبتا تلخ نباشیم.

 به قول این پسر پرحاشیه ماه عسل: « ماه‌تان عسل» 

 انتهای پیام/ ت

 

 



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 94/4/10 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک