سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

طلاق عاطفی ....زهر جدایی در کام زندگی مشترک
نویسنده : منیره غلامی توکلی
در این نوع طلاق که شباهتی به طلاق رسمی ندارد و در جایی ثبت نمی شود، زن و شوهر بدون اینکه به طور رسمی از هم جدا شوند، عواطف خود را از هم دریغ می کنند؛ غافل از اینکه کم رنگ شدن عواطف بین آنها سر منشاء تمام مشکلاتشان بوده و با قطع کلی این اکسیر معجزه آسا نه تنها راه علاجی در پیش نخواهد بود بلکه وضعیت بیمار خانواده را به سمت زندگی نباتی پیش می برند . زندگی سرد و خاموشی که خطرات اجتماعی فراوانی را به دنبال خواهد داشت.خطراتی مثل کم توجهی به تربیت فرزندان، افسردگی های شدید، خیانت به همسر و بی تفاوتی در برابر خانواده....



 تصویر زندگی دو رو دارد. درست مانند یک سکه که با غلبه یک روی آن بر دیگری، فرصت عرض اندام از یک روی سلب می شود.
شیرین و تلخ، محبت و کدورت ، سفید و سیاه ، عشق و نفرت ، صحبت و سکوت ،  در جمع بودن و تنهایی ، ازدواج و طلاق  مفاهیمی  از دو روی یک سکه هستند که با از بین رفتن یکی از آنها دیگری مجال حضور میابد .
در این بین ،  قطار پرشتاب تحول جامعه انسانی بر مسیر پیشرفت در توقفگاه هایی می ایستد که شاید تا حال مسافران تجربه حضور در آن را نداشته و ناخواسته ره گم کرده آن وادی شوند . توقفگاه هایی که جامه بشری را نه تنها به سر منزل مقصود نمی رساند؛ بلکه از مسیر اصلی هم منحرف می کند.
اساس یک جامعه انسانی بر هسته اولیه ای به نام خانواده بنا شده است که می توان گفت: تشکیل آن با توجه به تنوع مذاهب، فرهنگ ها، عرف ها و آداب اجتماعی حاکم بر اقصی نقاط جهان یک پدیده  طبیعی و فطری است. اما همین پدیده کهن که عمری به درازای تاریخ بشری دارد در هیچ دوره ای مانند عصر ما در معرض انحلال و  فرو پاشی  قرار  نداشته و  کانون خطر سازی برای جامعه نبوده است .
نکته ای که طعم تلخ این واقعیت را ناگوار تر می کند توجه و تأکید ادیان الهی بخصوص دین مبین اسلام بر تشکیل خانواده و حفظ قداست و استحکام آن است که بر پایه های ایمان و اخلاق سلامی بنیان نهاده شده است .
  ثبت  حدود  130 هزار طلاق در هر سال ؛ نشان می دهد  میزان طلاق رسمی در کشور ما رو به افزایش است و این رخداد نامبارک خانوادگی، معضلات  اجتماعی بسیاری را به وجود آورده است.  به گفته کارشناسان توقعات نادرست طرفین از یکدیگر - عدم درک متقابل زن و شوهر  از هم - عدم آگاهی جنسی  - شهرت یکی از طرفین  - بیماری و یا نقص جسمانی  - نبود امنیت شغلی  - تضاد فرهنگی  - فقر مالی  و بحران شخصیت از مهم ترین عوامل طلاق رسمی در معنای ( انحلال رابطه همسری در ازدواج دائمی  که بعد از آن از نظر رعایت حقوق و تکالیف مربوط به زناشویی مسئولیتی برای دو همسر نخواهد بود ) در جامعه امروزی است .
اما در کشوری با قدمت تمدن  چند هزار ساله  چون ایران  که مردم آن سعی دارند با دو بازوی قوی تعالیم اسلامی و فرهنگ ایرانی، هنوز نهال خانواده را در برابر طوفان سهمگین طلاق و جدایی حفظ  و  صورت مناسبات خانوادگی را از برچسب هایی چون فرزند طلاق و زن مطلقه و مرد بیوه محافظت کنند ؛ روش های قهری و نسبتا جدیدی را در پیش می گیرند که غفلت از تبعات آن می تواند زوج و فرزندان آنها را بیش از طلاق معمول و رسمی دچار بحران های مختلف عاطفی ،‌روحی و اجتماعی کند .
این روش قهری " طلاق عاطفی " نامیده می شود .  طلاق عاطفی، وضعیتی است بین زن و شوهر رسمی که روابط آنها با سرد و منفعل شدن سرمایه عاطفی که شاخه اصلی ریشه  خانواده است به جدایی می انجامد . از مؤلفه های این نوع جدایی می توان به  تغییر هم اتاقی به تک اتاقی و هم صحبتی به سکوت -در صورت الزام یادداشت نگاری- و  توجه به یکدیگر به بی توجهی و  بی تفاوتی ؛ اشاره کرد
در این نوع طلاق که  شباهتی به طلاق رسمی ندارد و در جایی ثبت نمی شود، زن و شوهر بدون اینکه به طور رسمی از هم جدا شوند، عواطف خود را از هم دریغ می کنند؛ غافل از اینکه  کم رنگ شدن عواطف بین  آنها سر منشاء تمام مشکلاتشان بوده و با قطع کلی این اکسیر معجزه آسا نه تنها راه علاجی در پیش نخواهد بود بلکه  وضعیت بیمار خانواده را به سمت زندگی نباتی پیش می برند  . زندگی سرد و خاموشی که خطرات اجتماعی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. خطراتی مثل کم توجهی به تربیت فرزندان، افسردگی های شدید، خیانت به همسر و بی تفاوتی در برابر خانواده....
این نوع جدایی که کارشناسان از آن به عنوان  زندگی "زناشویی خاموش " نام می برند ؛ بر خلاف طلاق های رایج و رسمی بیشتر در میان قشر تحصیل کرده و  غالبا جوان اتفاق می افتد . بیشتر مردان و زنانی به آن تن می دهند که دارای فرزند بوده و همین شاه حلقه اتصال و ترس از  آینده او مجال جدایی به آنها نمی دهد .
از طرفی زنانی که ترس از آینده با عنوان مطلقه بودن و مشکلات اجتماعی و مادی آن را دارند ، بیشتر به اینگونه جدایی ها تمایل پیدا می کنند. و این در حالی است که  سعی دارند در بزنگاه های مهم  با نقش بازی کردن ؛ مثل زوج های خوشبخت، ظاهر زندگی را با سیلی موقتا سرخ کنند.
 با توجه به اینکه تفاوت های فردی نه تنها امری مسلم و غیر قابل انکار است بلکه گاها بامری ضروری و باعث پیشرفت است اما با عدم گذشت و چشم پوشی می تواند باعث بروز اختلاف و ایجاد فاصله میان زن و شوهر شود . مواردی از اختلاف هایی که ممکن است، منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری شود، عبارت است از  :1- اختلاف در خواسته ها، 2 ) اختلاف درسلیقه ها و علاقه ها، 3 ) اختلاف در دیدگاه ها 4 ) اختلاف در خلق و خوی  5) اختلاف در میزان هوش   6) اختلاف در ابعاد معنوی ...  که محرک هایی مانند :‌فقر  اقتصادی و فرهنگی ، اجتماعی و بخصوص اعتیاد است آتش افروز این خرمن است .
حال اگر طرفین فرصت کافی برای رفع این اختلافات و رسیدن به یک راه حل منطقی نداشته باشند درست مثل زن و مردی که هر دو شاغل هستند و خستگی و فشارهای روحی ناشی از کار باعث می شود ارتباط خوب و مؤثری بین آنها  وجود نداشته باشد و گاه عوامل دیگری چون دخالت اطرافیان، نبود محبت در طرفین، نبود مهارت در حل مسایل زندگی، نارضایتی از روابط زناشویی و سوء ظن و خیانت نیز مزید بر علت می شود آن وقت است که گزینه های قهری مانند طلاق رسمی یا دوری شدید عاطفی – طلاق عاطفی پا به عرصه زندگی می گذارد.
  این حرکت قهری که برگرفته از  اختلافات در میزان خواسته ها، سلیقه ها، عواطف، دیدگاهها، ابعاد معنوی و انتظاارت غیر عادی و  برآورده نشدن تمایلات جنسی ... است ریشه بسیاری از نابهنجاری ها و آسیب های روانی، اجتماعی و شغلی برای زنان و مردان و فرزندان است. آسیب هایی چون کم شدن اعتماد افراد به هم ، احساس نبود تکیه گاهی محکم در زندگی ،‌ فراگیر شدن حس یأس و ناامیدی در خانواده و جامعه ، ایجاد سرخوردگی در فرد و بالتبع سرایت این افسردگی ها، اضطراب ها و پریشانی ها به جامعه می شود .
با ظهور این علائم در جامعه کم کم میزان بازدهی کاری در ادارات کم شده ،  نابهنجاری های رفتاری هنگام ارتباط گیری با مردم  و ایجاد تنش با محیط بیرونی بیشتر و بیشتر می شود .
اما اگر باورهای دینی ما به اندازه توجهمان به داشته های فرهنگی باشد و بتوانیم این دو  مؤلفه زندگی مسلمانی ایرانی را آگاهانه و منطبق با زمان در کنار هم قرار دهیم؛ می توانیم امیدوار باشیم کمتر شاهد بروز چنین مشکلاتی بین زوج های تحصیل کرده و جوان خواهیم بود. چرا از دید  روانشناسان  ضعف باورهای دینی زن و مرد نیز می تواند عامل دیگری برای رقم خوردن طلاق عاطفی باشد.
در دین مبین اسلام به صبر و گذشت و ابراز علاقه و عاطفه بین زن و مرد توصیه های فراوانی شده است در حالیکه زیباترین نوع ابراز توجه به یکدیگر هم صبحتی  و گفتن و شنیدن است .   از این رو است که مهم ترین راهکار اولیه در حل و فصل طلاق عاطفی از دید اغلب کارشناسان اهل فن صحبت با یکدیگر در محیطی آرام است. اما همین صحبت آرام هم نیاز به مهارتی داردکه اغلب زوج های ما با آن بیگانه اند. 
چیزی که برای آموختن الگوهای زناشویی و مهارت های ارتباطی مهم است ؛ این می باشد که در نظر بگیریم «الگوهای زناشویی در جوامع صنعتی و جوامع شرقی تفاوت های فاحشی دارند. در جوامع شرقی در حال توسعه از دیرباز آنچه تعیین کننده روابط زن و مرد چه در داخل و چه در خارج بوده است، رابطه تنگاتنگی با دستورالعمل های دینی و ارزشی دارند.  مدل روابط عاطفی زن و مرد با یکدیگر تا اندازه زیادی برگرفته از نوع تعامل والدینشان است در حالیکه به نظر می رسد راه درست این باشد که بیشترین بخش نوع روابط عاطفی باید به شرایط و روابطی بر گردد که خودشان در زندگی مشترک بنا می گذارند.   متاسفانه در زمان حال دامنه دار شدن خواسته ها و بعضا نابرابری توان زوجین در برآورده کردن خواسته های دیگری منطبق بر الگوهای سنتی نیست و خود محور نیست و مدل های دیگری که از طریق امواج رسانه ای ورود پیدا کرده اند، جایگزین شده اند که غالبا کمتر از حد تصور می توانند پاسخ گوی نیازهای زوجین باشند . چرا که با آن مونس نبوده و از دو کانال الگوپذیری از والدین یا شناخت خودشان از روابط حاکم بر زندگیشان سر چشمه نمی گیرد .
 با این توضیحات می توان گفت مهم ترین راهکار پیش روی زوج های جوان در پیشگیری از رسیدن به چنین مرحله سخت و طاقت فرسایی در روابط زناشویی ، کسب مهارت های همسرداری است .
متأسفانه با وجود اینکه آمار افراد تحصیل کرده در نسل جدید ما بالاست، اما به همین نسبت آمار طلاق هم در این قشر قابل توجه است. چرا که آنها به میزانی که تلاش می کنند بتوانند وارد بازار کار شوند فرصتی برای کسب مهارت زندگی ندارند و در پی یک دوره شناخت از طرف مقابل خود قصد پایه ریزی زندگی محکم و موفق را دارند . تلاس آنها در استمرار این شناخت و مراودات " عادت به حضور در کنار هم را "  عشق معنا کرده و به قولی بعد از مدتی تب تندشان زود عرق می کند و با توجه به کمرنگ شدن ایمان و اعتقادات مذهبی نیز چاشنی طلاق عاطفی می شود.  آنها وقتی زیر یک سقف می روند به خودخواهی ها، تنگ نظری ها، بی حوصلگی و بی توجهی به سرنوشت یکدیگر، اختلاف در سلیقه ها، فزون طلبی ها، تنوع جویی ها، عدم رعایت وظایف فرد، تفاوت شخصیتی، ناتوانی در مهارت های زندگی، نداشتن مهارتهای ارتباطی و نبود مهارت گفتگو، دخالت های خانوادگی ، اختلاف در میزان هوش، خواسته ها، سلیقه ها، علاقه ها، دیدگاه ها، ابعاد معنوی، محدودیت های اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی،  خشونت و عصبانیت، مادیات، تجمل گرایی و تشریفات بیش از حد، خود بزرگ بینی، دو رویی، پنهان کاری، لجاجت هم پی برده و با بی اعتناب شدن به وظایف زن وشوهری ، مسیرزندگی عاشقانه را به زندگی بدون احساس وخالی از مفاهیم اولیه زناشویی تبدیل می کند و درنهایت طلاق عاطفی می آفریند.در حالیکه  «آموزش مهارت خودشناسی، خودآگاهی، اعتماد به نفس، عزت نفس، مهارت ایفای نقش متقابل باید در دستور کار قرار بگیرد
 



 






نوشته شده در تاریخ شنبه 91/9/25 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک