سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

منیره غلامی توکلی

حادثه غم انگیز آتش سوزی در پلاسکو که منجر به فروریختن این ساختمان 17 طبقه شد، از جهات مختلف، درس ها و عبرت هایی را برای مسئولین و مردم ایران به همراه داشت. پلاسکو که تا قبل از آتش سوزی و ویران شدن، " بازار بورس لباس" محسوب می شد اکنون چون "کاخ کسرا"ی شده که از کلاف های آهنین درهم گره خورده اش، چون کنگره های کاخ کسری باید عبرت گرفت و برای شهدای آتش نشانش، آتش از مژگان فروریخت.

اکنون که 4 روز از عزادار شدن ملت ایران در غم از دست دادن آتش نشانان غیور و صف شکنان جبهه آتش و دود می گذرد. اکنون که 4 روز از بی کار شدن بیش از سه هزار نفر از کارگران زحمتکش مغازه های پلاسکو می گذرد و از آتشی که بر جان پلاسکو افتاده است، نانی برای سفره خانواده های این کارگران فراهم نمی شود!.

 اکنون که 4 روز است جمعی از آتش نشانان، امدادگران، کامیون داران و .. در بسیجی عمومی و باهمتی بالا در واقعیت به دنبال پیکره های مطهر همکاران و هم وطنان خود در تلی از خاکستر و دود و آتش، شب را به روز و روز را به شب می رسانند و در دل آروزی شنیدن صدایی از آنها را زیر خروارها خاک به آتش کشیده شده دارند!

چهارشنبه سوری

اکنون که 4 روز است بسیاری از مردم با وجودی که می دانند " اهدا خون" کمکی به شهدا و جان باختگان پلاسکو نمی کند اما در سرمای زمستان حتی برای اولین بار، در صفوف اهدا خون قرار می گیرند.

 امروز که همه ایران شده، تهران و همه تهران، قلبی است که برای پیکرهای بی جان شهدای عزیز آتش نشان می تپد و ایستگاه های آتش نشانی، گلستانی از ابزار ارادت ها و همدردی ها و سپاسگذاری های مردم غیور اعم از زن، مرد، کودک و کهن سال شده است؛  باید هوشیار بود که حادثه پلاسکو نه تنها بار دیگر تکرار نشود بلکه، ایران حادثه هایی نظیر آن را نیز دیگر به خود نبیند و سیاه پوش عزیزان آتش نشان نشود.

ابراز همدردی کردن بودن معرفت و بدون برنامه ریزی برای آینده ای که در آن کمترین خطاها و اشتباهات عمدی، نه تنها فایده این ندارد بلکه تأثیر و تأثر انسانی را نیز دستخوش اتهام " جهالت "خواهد کرد.

تا آخرین چهارشنبه سال که به "چهارشنبه سوری" معروف است و در آن به جای جشن و دورهم نشینی، " فستیوالی از آتش" و احیاناً  پیکرهایی سوخته باقی می ماند! 8 چهارشنبه باقی مانده است و این فرصتی است برای مردم که علاوه بر تقدیم گل و اشک به ایستگاه های اتش نشانی سراسر کشور و همدردی با خانواده های شهدای آتش نشان، فهم خود را که برگرفته از فرهنگی غنی است با " نه گفتن به بمب و نارنجک و فشفشه و .. " نشان دهند.

آخرین چهارشنبه سال 1395 باید چهارشنبه ای بدون بمب و نارجک باشد تا همسر، فرزند، مادر و خواهر و .. آتش نشانی که در ایستگاه های آتش نشانی شیفت دارد، با اطمینان از شعور ملی ملت ایران، در این جشنی ملی شاد بوده و شب با خیالی آسوده چشم بر هم بگذارد.

صدای آژیر هیچ وقت سبز نیست! صدای آژیر هیچ وقت پیام شادباش ندارد.. آژیر اعلام خطر است، اعلام وضعیت قرمز است و اگر این آژیر ماشین آتش نشانی باشد، قرمزی اش از رنگ آتشی است که خانواده ای را سیاه پوش می کند!

ساختمان در حال اشتعال، ماکتی نیست، ساختمان در حال فروریختن تماشایی نیست! ساختمانی که می سوزد، ماشینی که آتش گرفته و فردی که مجروح شده و انسانی که از درد و غم فریاد می زند ... لوکیشنی برای عکس برداری و ثبت خاطره ای به یادماندی محسوب نمی شود! پس بعد از پلاسکو بستن راه ماشین آتش نشانی و عکس انداختن از صحنه آتش سوزی و در دست و پای آتش نشان چرخیدن را برای خود ممنوع کرده و آن را نشانه حماقت بدانیم. حماقتی که می تواند فاجعه ای چون ساعات اولیه سوختن ساختمان پلاسکو را تداعی کند.

فارغ از این صحبت ها آنسوی آب ها در لنگه دنیا ، رئیس جمهور جدید آمریکا " ترامپ " در مراسم تحلیف خود گفت: « آمریکایی، کارگر آمریکایی استخدام کند و جنس آمریکایی بخرد » و این سوی در کشور ما ایران سال هاست که شعار اقتصاد مقاومتی حمایت از سرمایه و کار ایرانی در حد یک شعار باقی مانده است. تلخی حادثه پلاسکو را در نزدیک ترین ایام به سال نو با خرید البسه و در اقدامی گستره تر خرید تمام کالاهای ایرانی با حمایت از کارگران ایرانی کم تر کنیم.

انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95/11/3 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک