سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست


فقر «کتاب خوب» در سی امین نمایشگاه بین المللی کتاب/ رقابت به نفع کتاب های زرد و کپی؛ مغلوبه است

 سی امین دوره نمایشگاه کتاب تهران با شعار  «یک کتاب بیشتر بخوانیم»  از روز سیزدهم اردیبهشت در مجموعه  "شهر آفتاب" کار خود را آغاز کرده و تا بیست و سوم اردیبهشت‌ هم ادامه خواهد داشت.  به رغم تمام تمهیداتی که شهرداری تهران و مسئولان برگزاری نمایشگاه داشته اند اما مهم ترین مسئله افراد مخصوصا خانواده ها با فرزندانی کوچک رسیدن به " شهرآفتاب" است. 

اکثر خانواده ها که برای بازدید از نمایشگاه از «مترو» استفاده کرده اند مسیر را طولانی و انتظار رسیدن ترن « شهرآفتاب » را کسل کننده می دانستند و حتی برخی به معطل شدن 15 دقیقه ای در آخرین ایستگاه خط یک اشاره می کردند! و اگر شلوغ بودن ایستگاه های  را به آن اضافه کنیم قطعا کسی که در مرکز شهر تهران زندگی می کند برای رسیدن به " شهرآفتاب" 2 ساعت باید در مسیر باشد.

برخی اشتباه آمده اند! اینجا نمایشگاه کتاب است نه سالن مُد!

از این مسئله که شاید مردم تهران به آن حسابی خو گرفته اند بگذریم، چهره ها، پوشش ها و نوع رفتار برخی از بازدید کنندگان به صورتی است که شهر آفتاب را از "شهرکتاب" به " شهر مد و مدگرایی" تبدیل کرده است! حضور دختران نوجوان بدون حداقل ترین حجاب ممکن، بانوانی که گویا برای خرید کتاب شنیون و مکاپ کرده اند! پسران جوانی که شلوارهای شان به زحمت کمر را می پوشاند و صحنه های رومانتیکی از دختران و پسرانی که ورودی نمایشگاه یا راهروی سالن ها را با فضای خصوصی اشتباه گرفته اند! و اگر شانس بیاوری با گروهی پُرسروصدا برای بازدید از غرفه ها برخورد نکنی!

به راستی این شایسته مردم ما با چنین پشتوانه فرهنگی قوی نیست که حتی شرایط حضور در نمایشگاه کتاب را هم نمی دانند و  آن را با پارتی و مهمانی اشتباه می گیرند!

مامان ها به جای خرید کتاب در صف بادکنک های تبلیغاتی قرار دارند 

این که بروز چینین رفتارهایی یک مسئله تربیتی است یا یک مسئله اجتماعی، شاید در نگاه اول چندان مهم نباشد اما وقتی مادران جوانی را می بینی که کودک سه تا هشت ساله! خود را با لباسی که حداقل بخش های ممکن بدنش را می پوشاند با موهایی فر یا صاف شده و صورتی که دخترانه آرایش کرده است! در غرفه های مختلف می چرخاند و جز بادکنک یا شیشه آبی چیزی به دستش نداده است! تازه می شود فهمید که این مسئله در ابتدای امر یک فقدان تربیتی است! چیزی که به کودک نیاموخته است که چرا به نمایشگاه کتاب آمده، چگونه باید بیاید و چه باید بخرد؟

در بروز چنین معضلی که هر ساله با آن روبرو هستیم – یعنی عدم بازدیدکننده کتابخوان- از نمایشگاه و دست های خالی که فقط پلاستیک یا وسایل تبلیغاتی خریداری کرده اند، قطعا بخشی از قصور به انتشاراتی ها بر می گردد!با یکی از غرفه داران در سالن A1  صحبت می کنم او می گوید اگر به جای نشستن در غرفه و هرازگاهی توضیح دادن در مورد کتاب ها، به شمارش افراد می پرداختم و آمار پرسه زدن های مردم را می نوشتم قطعا بیشتر پول در می آوردم!

و یک مسئول غرفه می گوید: سال گذشته از هر استانی یک نفر را برای غرفه داری آورده بودیم امسال فقط با 2 غرفه دار شرکت کرده ایم! روزی 200 هزار تومان هم کتاب نمی فروشیم! 

فقر کتاب خود در نمایشگاه کتاب دل را می زند! 

«فقرکتاب خوب»؛ این مهم ترین مسئله ای است که گریبانگیر جامعه انتشاراتی ما شده است و در این میان کتاب هایی که اصطلاحاً از آنها تحت عنوان کتاب زرد می شود نام برد، به رشد قارچ گونه ای رسیده اند! حتی برخی معتقدند که این دست کتاب ها برای نویسندگان جویای نامی است که هزینه صفر تا صد چاپ تا نشر کتاب خود را شخصا پرداخت کرده اند!

حضور لشکری از کتاب های زرد و کپی! در کوتاه مدت باعث کم شدن انگیزه های مطالعه در افراد و سپس تغییر ذائقه آنها به سمت کتاب هایی شده اکه در دسترشان است و  در دراز مدت باعث تغییر کاربری نمایشگاه کتاب به سالن مُد، محلی برای تجدید دیدارهای دوستانه و ... شده است و در چنین شرایط بازار کار فست فودی های نمایشگاه کتاب گرم تر از غرفه هایی است که چشم انتظار خریدار واقعی معدود کتاب های خوب هستند.

گرانی! مشکل اساسی اهالی کتاب، یارانه های کتاب بسیار کم است

گرانی! مسئله روز کشور است و این موضوع برای اهالی کتاب که اکثرا از قشر دانشجو یا فرهنگی هستند بیشتر نمود دارد. کتاب ها گران هستند و اکثر غرفه ها کتاب های خوب خود را با تخفیف 10 درصد به فروش می رسانند!

اگر چه در این دوره از نمایشگاه 16.5میلیارد تومان اعتبار به عنوان یارانه برای استفاده اقشار مختلف مردم نظیر دانش آموزان، دانشجویان، طلاب و اساتید دانشگاه از آثار عرضه شده در نمایشگاه اختصاص یافته است اما باز هم شاهد عدم توانایی مالی علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی برای خرید این محصول مهم فرهنگی هستیم و قطعا همین مسئله باعث شد است که بخشی از افراد فقط به بازدید از نمایشگاه بسنده کنند و یا با کمترین خرید ممکن از سالن ها خارج شوند.

با یکی از غرفه داران در سالن A1  صحبت می کنم او می گوید اگر به جای نشستن در غرفه و هرازگاهی توضیح دادن در مورد کتاب ها، به شمارش افراد می پرداختم و آمار پرسه زدن های مردم را می نوشتم قطعا بیشتر پول در می آوردم!

و یک مسئول غرفه می گوید: سال گذشته از هر استانی یک نفر را برای غرفه داری آورده بودیم امسال فقط با 2 غرفه دار شرکت کرده ایم! روزی 200 هزار تومان هم کتاب نمی فروشیم! 

سی سال درجا زدن نمایشگاه کتاب تهران فقط در پله خرید

از همه این مسائل که بگذریم اگر کسانی را پیدا کنیم که کم و بیش به مطالعه کتاب علاقه مند هستند و بودجه کافی برای خرید کتاب را هم دارند برای این مهم از مسیرهای دور و نزدیک خود را به « شهر آفتاب» رسانده اند اما اکثریت یک وجه اشتراک دارند و آن هم کم بودن یا عدم اطلاعات کافی از تازه های نشر است!

این مسئله در انگیزه مطالعه، انتخاب خوب و خرید بسیار مؤثر است اگر افراد جامعه با تازه های نشر با تبلیغاتی جذاب و در عین کار روشنگر آشنا شوند قطعا انگیزه های آنها برای خرید بیشتر شده و با سطح آگاهی بیشتری به سمت خرید کتاب می روند و سرانه مطالعه در کشور ما نه در دراز مدت بلکه کمترین زمان ممکن بالا خواهد رفت. 

به این مسئله را کلودیا دوبری (مسئول پروژه بین‌المللی نمایشگاه کتاب فرانکفورت) که در سی امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب به تهران آمده است هم تأکید دارد: « اصولا نمایشگاه کتاب تهران می‌خواهد کتاب را به دست مصرف‌کننده نهایی برساند و در فرانکفورت به شیوه‌ای تخصصی به کتاب و نشر می‌پردازیم.  

مسئول پروژه بین‌المللی نمایشگاه کتاب فرانکفورت البته تاکید کرد که نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بهتر است فعلا بخش فروش کتاب را در دستور کار داشته باشد و اظهار داشت: به نظرم باید نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هنوز برای فروش کتاب برنامه داشته باشد چون آگاهی مردم ایران از تازه های نشر کم است و دست‌کم در نمایشگاه با عنواین تازه آشنا می‌شوند. در آلمان کاتالوگ‌ها و بروشورهای متنوعی برای معرفی تازه‌های نشر کشور منتشر و توزیع می‌شود که اتفاقا همیشه هم به‌روز هستند. بهتر است افزایش بعد نمایشگاهی در نمایشگاه کتاب فعلا به صورت موازی با حفظ فروش اتفاق بیفتد و مثلا در بخش جدیدی برنامه‌های ویژه‌ای برای حفظ جنبه نمایشگاهی آن برگزار شود.

اگر چه در تهران ما شاهد بنرهای تبلیغاتی زیاد و گاها بسیار بزرگ در خیابان ها،جاده ها و حتی دیوارنوشت هایی برای بازکردن چاه و باد کردن تایر ماشین و .. هستیم اما هرگز شاهد بنر، کاتالوگ های حرفه ای، بروشورهای متنوع برای معرفی کتاب نبوده ایم چه بسیا اگر هم کتابی معرفی شده در جهت ایجاد انگیزه مخاطب دانش آموز یا پشت کنکوری به خواندن همان مباحث موجود در کتاب درسی است! 

این آخرین نمایشگاه کتاب در دولت یازدهم بود!  که می توان گفت بجز مکانش که به تازگی تغییر کرده و از مصلا به شهر آفتاب آمده است، تغییر خاصی در جت بهبود وضعیت کتاب و نشر در آن نمی توان دید! اگر چه آمار و اقام های وسوسه برانگیزی که بیشتر نشان دهنده کمیت هستند تا کیفیت از سوی مسئولان ذی ربط ارائه می شود. 

 

انتهای پیام/ غ 



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 96/2/20 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک