سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست
بیش از 50ردصد مبتلایان به ایدز در ایران از بیماری خود بی اطلاعند!

افزایش زنان روسپی و خیابانی = افزایش آمار مبتلایان به ایدز/ افزایش زنان آلوده به HIV زنگ خطری برای متصدیان فرهنگی اجتماعی

 ایدز، بیماری مهلک و ترسناک عصر ما است. بیماری که تمام تلاش بشر برای درمان آن تا کنون به آزمون و خطا تبدیل شده است و هنوز بعد از گذشت سال ها تلاش ها و آزمایشات پزشکان  هر از گاهی خبری از کشف داروی درمانی این درد می رسد اما هیچ گاه از محدوده خبر بالاتر نمی رود.

تاریخچه بیماری ایذر به سال 1981 میلادی (1360 شمسی ) بر می گردد. نوعی بیماری عفونی که به سرعت جای خود را در بین خطرناک ترین بیماری های واگیر دار جهان از هر نژاد و سنی باز کرد!. در این بیماری دستگاه ایمنی بدن شدیدا دچار اختلال می شود.

در واقع بیماری ایدز ، مجموعه ای از علائم است که در اثر نقص دستگاه دفاعی بدن انسان و علائم مربوط به عفونت های فرصت طلب ، خود را نشان می دهد ، عامل بیماری زا ویروسی است که قدرت آلوده کنندگی و سرایت پذیری بالایی دارد و به نام ویروس نقص ایمنی انسان یاH.I.V نامیده می شود، زیرا موجبات ضعف دستگاه دفاعی بدن انسان را فراهم می آورد .


 در ایران نخستین مبتلا به بیماری ایدز در سال 1366 شناخته شد و تا 15-10 سالی این بیماری جز مسائل حاد بهداشتی کشور ما شناخته نمی شد اما در این مدت به دلیل عدم آگاهی از روند ابتلا و پیش گیری از این بیماری، برخی از تعصبات اجتماعی، نگاه خاصی که به مبتلایان به این بیماری در سطح جامعه وجود دارد این روند با پنهان کاری متلایان به ایدز، بالارفتن نرخ اعتیاد در کشور، استفاده از لوازم  پزشکی و فراورده های خونی آلوده به ویروس  H.I.V و همینطور روابط خطرناک زن و مرد آمار مبتلا به این بیماری رو به افزایش گذاشت تا جایی که اینک به یک هشدار تبدیل شده است.
 

 
از این رو، "روز جهانی ایدز" از سال 1988 به منظور افزایش بودجه‌ها و افزایش آگاهی، آموزش و مبارزه با تبعیض‌ها به اول دسامبر (برابر 10 آذر) هر سال اطلاق می‌گردد و  هر ساله برای این روز، شعار خاصی نیز در نظر گرفته می‌شود.


  هدف عمده از این کار این است که به عموم مردم یادآوری شود که HIV از بین نرفته‌است و  هنوز کارهای زیادی است که باید انجام شود.   شعار روز جهانی ایدز از 2011 تا 2017 «Getting to zero» بوده‌است.


  به صفر رساندن مرگ ناشی از ایدز
  به صفر رساندن برچسب و تبعیض
  به صفر رساندن مبتلایان جدید


از مهم ترین اهداف برگزاری این روز در سطح جهانی است.


در این روز مردم به لباس‌های شان روبان قرمز می زنند  تا توجه و مراقبت در برابر HIV و ایدز را متذکر شده و  به دیگران یادآور شوند که تعهد و پایبندی و حمایت آنها مورد نیاز است.


با نگاهی به  راه های انتقال این بیماری به خوبی متوجه می شویم  که ایدز صرفا یک مورد بهداشتی نیست بلکه یک مشکل فرهنگی و اجتماعی است که تنها راه مبارزه با آن پیشگیری است. پیشگیری که با سبک زندگی عفیفانه قطعا می تواند نتایج بسیار خوبی را به وجود بیارود.


 شایع ترین راه انتقال و ابتلا به این بیماری، سرایت از تماس جنسی خطرناک و کنترل نشده است.  ویروس HIV از فرد آلوده به شریک جنسی اش منتقل می شود(مرد به مرد، مرد به زن و زن به مرد).  در جوامعی که افسارگسیختگی جنسی در حد همجنسگرایی و همجنس بازی پیشرفت باشد سرایت از زن به زن و مرد به مرد هم امکان دارد.

 
بنابرآمار جهانی آلودگی از راه تماس جنسی 80 درصد کل موارد ابتلایان به این بیماری را شامل می شود که بیشتر از 70 درصد آن از راه تماس با جنس مخالف و 10 درصد آن از طریق همجنس بازی است .


هر کشوری متناسب با  فرهنگ و بر اساس حیامداری در آشناسازی مردمش با این بیماری وارد عمل شده است از تهیه مستندهای تلویزیونی تا حتی نصب المن ها و مجسمه هایی خاص در میادین بزرگ شهر .


مثلا در آلمان  بنیادی با نصب  کاندوم 12 متری در منطقه‌ای پررفت‌ وآمد در شهر کلن تلاش کرده در روز جهانی ایدز نظرها را به بیماری‌های مقاربتی جلب کند.


ایران هم از این امر مستثنی نیست طبق آخرین آمار ارائه شده از سوی پروین افسر کازرونی، رییس اداره ایدز وزارت بهداشت تا اول فروردین سال 96، تخمین زده می‌شود؛ 66359 نفر در کشور مبتلا به ایدز باشند که از میان‌ آن‌ها 34949 نفر مبتلا به ایدز شناسایی شده که از این تعداد 84 درصد مرد و 16 درصد زن هستند. همچنین 53 درصد از این تعداد بین 21 تا 35 سال است و از کل افراد شناسایی شده 9477 نفر فوت شده‌اند.  

بر اساس گفته کازرونی 66. 3 درصد از این افراد براثر استفاده از سرنگ مشترک و از طریق اعتیاد تزریقی مبتلا شده‌اند. همچنین 19. 3 درصد از طریق رابطه جنسی، 1. 5 درصد از طریق مادر به کودک و 7 دهم درصد براثر خون و فرآوردهای خونی مبتلا شده‌اند که البته راه انتقال از طریق فرآورده‌های خونی در سال‌های اخیر به شدت کاهش یافته است.


اینکه 16 درصد مبتلایان به ایدز در ایران را زنان تشکیل می دهند برای کشور ما زنگ خطری است که با بالارفتن آمار دختران و زنان خیابانی و کودکان کار، بالارفتن نرخ طلاق در بین زنان و بی سرپرست ماندن آنها و همینطور کم رنگ شدن زندگی عفیفانه صدای آن بلندتر و وحشتناک تر خواهد شد.


چرا که آمارهای غیررسمی در کشور ما نشان می دهد که حدود 90 هزار مبتلا به بیماری ایدز در کشور ما وجود دارند که یک سوم موارد ابتلا به این  بیماری به دلیل روابط جنسی محافظت نشده بوده است. به همین دلیل است که این بیماری در بین زنان، نوجوانان و کودکان کار در حال افزایش است .
 


متأسفانه این بیماری در ایران با سکوت در حال رشد است! چرا که ما وجودش را جدی نمی گیریم و حتی فراموش می کنیم که حتی یک بار رابطه جنسی محافظت نشده می تواند باعث انتقال این بیماری شود و حتی ممکن است فرد مبتلایی که با او شریک جنسی شده ایم هیچ علامت بالینی نداشته باشد!  در یک تحقیق به عمل آمده از 1000 مرد مبتلا به ایدز از طریق رابطه جنسی ، 87 درصد بیان کردند که با فرد مبتلا تنها یک بار رابطه جنسی برقرار کرده اند

افزایش نرخ اعتیاد در بین زنان یکی دیگر از عواملی است که باید نسبت آن از بعد انتقال و ابتلا به بیماری ایدز توجه داشت. با وجود انواع و اقسام داروهای مخدر و محرک و روانگردان احتمال ابتلا به بیماری ایدز در بین زنان نیز بالا رفته است.


افزایش تعداد زنان بی سرپرست خیابانی و دختران فراری یکی دیگر از مواردی است که قابل اغماض نیست، درصدی از این زنان و دختران خواسته و ناخواسته وارد معرکه خطرناک تن فروشی می شوند و تعداد روابط جنسی متعدد هم شانس ابتلا به بیماری را بیشتر می کند.



و چه تأسف آور است که نوزادی بی گناه از این مادران مبتلا به ایدز از طریق خون یا شیردهی مادر از بدو تولد دست به گریبان این بیماری مهلک باشند.


رییس اداره ایدز وزارت بهداشت با اشاره به آمارهای مبتلایان به ایدز در ماه‌های ابتدایی سال 96 خاطرنشان کرد: مبتلایان از ابتدای سال جاری تاکنون شامل30 درصد زن و 70 درصد مرد هستند. 39 درصد از این افراد از طریق اعتیاد تزریقی، 41 درصد از طریق رابطه جنسی و 3 درصد از طریق مادر به کودک مبتلا شده‌اند.


وی افزود: همچنین مبتلایان به ایدز در سنین زیر 15 سال 37 درصد در کشور تخمین زده شده‌اند و از این تعداد نیز 88 درصد به دوره مراقبت رفتند و 98 درصد از افرادی که به دوره مراقبت رفتند در حال دریافت دارو هستند. همچنین در عمده کودکان زیر 15 سال، بیماری از طریق مادر مبتلا که اطلاعی از وضعیت خود نداشته، منتقل شده است.


از این رو با توجه به ریسک پذیری جوانان اعم از دختر و پسر در برقرار روابط جنسی و همچنین بالارفتن سن ازدواج خانواده ها باید در نظر داشته باشند که اگر نوجوان یا جوانی در منزل دارند اطلاعات کامل و کافی در خصوص این بیماری به  آنها داده و با فراهم کردن شرایط ازدواج برای فرزندان شان راه های معقولانه پیش گیری از ایدز را فراهم کنند.


همچنین اگر افراد احساس می کنند که ممکن است خود متبلا به ایدز شده اند، فارغ از همه دغدغه هایی که اکثرا فرهنگی است چون ترد شدن و برچسب خوردن ، با مراجعه به پزشک تست اچ آی وی درخواست کنند و بدانند که این رفتار از ابعاد مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی فقط از انسان های اخلاقمدار و  قابل احترام سر می زند.
 

و اما کسانی که از طریق آزمایش به ابتلای خود پی برده اند و یا علائم آن را در خود احساس می کنند حتما با انجام آزمایشات تشخیصی از طریق مراجعه به مرکز مشاوره بیماری های رفتاری شهر خود پی گیر بیماری شان باشند . این مهم در این مراکز رایگان بودن خدمات تشخیصی و مشاوره ای است.  


اما روی دیگر نگارنده بر مردم ایران کشورمان است. مردمی که قطعا در این سال ها از طریق رسانه ای گروهی با اسم وحشتناک این بیماری و حتی برچسب هایی که ممکن است غیرمنصفانه بر فرد مبتلا زده شود ، آشنا شده اند در نظر داشته باشند که ترد کردن بیماران مبتلا به ایدز نه تنها آنها را در معرض خطر قرار نمی دهد بلکه با فراهم کردن شرایط پنهان کاری ممکن است، مسیری را برای این بیماران هموار سازند که خطر ابتلا را بالا و بالاتر می برد. از این رو خوب است بدانیم که اچ ای وی فقط از طریق روابط جنسی و اعتیاد نیست بلکه از طریق فراوده های خونی آلوده، شیرمادر، سرایت از طریق مادر به جنین ... نیز انتقال می یابد.


 ویروس بیماری ایدز ، از راه های : تماس معمولی افراد در منزل یا اجتماع با بیمار، دست دادن استفاده از وسایل غذا خوری مشترک : بشقاب، لیوان، قاشق و چنگال و…، استفاده از استخرهای عمومی یا توالت عمومی، بغل گرفتن و یا بوسیدن صورت، عطسه و سرفه، دستگیره در، گوشی تلفن و میله اتوبوس،  استفاده از البسه دست دوم، آب و غذا، تماس با اشک و عرق بیمار، استفاده از وسیله نقلیه مشترک نیش حشرات، قابل انتقال نیست .


انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ شنبه 96/9/11 توسط منیره غلامی توکلی
حکایت تمسخر پوشش و آرایش ایرانی ها توسط شومن های غربی،

«آب که سر بالا رفت، قورباغه ابوعطا می‌خواند»/ تا آواز قورباغه ها بلند تر نشده به فکر چاره باشیم

 

 آرایش های افراطی، خودنمایی با پوشیدن لباس های خیلی تنگ و کوتاه یا شبه مانتوهایی بلند و جلوباز که از آن به عنوان مد و مدگرایی یاد می شود به یکی از مسائل مهم روز در هر فصلی تبدیل شده است.

اینکه ما شاهد بدحجابی و بدپوششی ها در بهار، تابستان، پاییز و زمستان هستیم مؤید این نکته است که جریانی خاص در پس هدفی بلندمدت که اینکه می توان گفت به بخش زیادی از خواسته های خود رسیده است در وارد کردن ضدفرهنگی به اسم ولنگاری پوششی و بی حیایی نقش آفرینی می کند.

 
 

اینکه بزرگترین و تأثیرگذارترین رسانه ها و مبلغان فرهنگ چون صدا و سیما، سینما و تئاتر چه میزان آب بر آش شل و وارفته فرهنگ پوشش می ریزند خود اظهر من الشمس است و از طرف دیگر هنرپیشه ها به ویژه بانونی که در این عرصه چهره هایی شناخته شده هستند نیز با پوشش های خارج از عرف خود در ملاء عام و حتی تأثیرگذارتر از آن در جشنواره های داخلی و خارجی کجای این پازل هستند، نیاز به گفتن وگفتن بیشتر ندارد.
 

در روزهای گذشته شاهد حضور یکی از بانوان هنرپیشه در ... بودیم با لباسی که نقل محافل مختلف داخلی و خارجی شده بود و چه تعجب برانگیز بود دفاعیات این خانم بازیگر از طرح لباسش!
 

ورود برخی از زنان هنرپیشه به عرصه مد و مدلینگ و یا تبلیغات از عطر گرفته تا ساعت مچی! و معرفی برندهای مختلف آرایشی ... آن هم با سناریوهایی که گاها مضحک و در بیشتر مواقع نیز با سبک و سیاق تبلیغات و ترانه های ماهواره ای نوشته شده اند، جای بحث را کوتاه می کند.

 

از غش کردن خانم بازیگر با لباس و آرایشی خاص بخاطر بوییدن یک عطر گرفته تا گیج و مبهوت ماندن افراد حاضر در یک کافی با ورود خاص و طناز گونه بانویی که خوش لباس و خوش عطر و خوش آرایش با رندی معروف برای صرف چای و دیدن محبوب وارد کافه شد است همه همه ولنگاری فرهنگی را در نوع پوشش، آرایش و رفتار رقم می زند.
 

تأسف برانگیز تر آن زمانی است که ما چون کبک سر خود را در برف فروکرده و شو مَن های اروپایی اوضاع فرهنگی و اجتماعی ما را با ادبیاتی لنپنی در برنامه های خود به تمسخر می گیرند! از آریش های غلیظ و بینی های جراحی شده و انگیزه های دختران ایرانی برای متفاوت بودن بگویند و افرادی را بخندانند که دولت های شان عملان فساد و تباهی ملل بزرگ هستند.

 

امروزه زنان و دختران ایرانی بدپوششی های خود را با گذاشتن سیگار بر گوشه لب به جای کشانده اند که دیگر می توان گفت برای برخی مسیری کوتاه تا رسیدن به آخر خط باقی نمانده است.

 

بالارفتن آمار اعتیاد بین دختران و زنان، زیاد شدن تعداد زنان خیابانی، افزیاش خیانت زنان به مردان، افزایش طلاق  و همچنین افزایش بیماری هایی که بیشتر پیامدهای تلخ روابط زن و مرد است از حد زنگ خطر گذشته و ما شاهد بروز و نمود علائم بیماری های اجتماعی – اخلاقی هستیم که همگی از یک نقطه آن هم کمرنگ شدن حیا در پوشش و رفتار سرچشمه می گیرد.

 

اینکه کشور ما به عنوان یک کشور اسلامی با قدمتی چندین هزارساله به جای اینکه الگوساز و ارائه دهنده مدل های جهانی به ویژه در جهان اسلام باشد، به یک بازار مصرف لوازم آرایشی و لباس های تولیدات شرکت های خارجی شده است، جای تأمل و تفکر دارد. اینکه ما نتوانسته ایم معنا و مفهوم زیبایی و زیبا بودن را با توجه به فرهنگ و آداب و رسوم خود در سطح جامعه نهادینه کنیم و بدتر از آن در پیش قدم شدن برای شبیه اروپایی ها و آمریکایی ها گوی سبقت را طوری از سایرین ربوده ایم که مورد مضحکه قرار می گیریم ، جای آن دارد که ده ها مرکز مختلف دولتی و مراکز و ان جی او های و تشکل های مختلف غیردولتی که همگی دغدغه فرهنگ و به ویژه حجاب و عفاف را دارند ، از گویندگی خارج شده و دست به اقدامی عملی با برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت شوند .

و زنان و دختران ایرانی نیز در نظر بگیرند که دست و پا زدن در لجناز بی بندوباری جز غرق شدن بیشتر در مصائب ومشکلات چیز دیگری در پی نخواهد داشت و چه بسا تمدن ها و ملتی هایی در طول تاریخ بوده اند که به واسطه همین ولنگاری ها در مسیر زمان نابود شده اند.

 

 

انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 96/9/7 توسط منیره غلامی توکلی

 

مهریه یک مسئله بسیار مهم در جوامع پیرو ادیان الهی برای تشکیل خانواده است. حال این مسئله مهم با تحریفاتی که در ادیان مختلف از یهود تا مسیحیت به وجود آمده است  حذف و شاید دچار تغییرات ساختاری و فلسفی شده ، خود جای بحث دارد.

  • اولین مهریه ای که در تاریخ بشر از جانب خداوند متعال برای "اولین زن " در نظر گرفته شد، آموزش احکام از سوی شوهر او بود. یعنی خداوند حوا را با مهریه آموزش معارف دین بر آدم حلال کرد. مصداق این نوع مهریه تربیتی- معرفتی را می توانیم در مهریه هایی که پیامبر برای اصحاب خود قرار می دادند مثل آموزش سواد یا قرائت قرآن دید.

پس فلسفه مهریه را منحصرا نباید در مادیات جستجو کرد و این نخستین تغییر کارکرد مهریه در جامعه امروزی ما است.

 

  • یکی دیگر از مصادیق فلسفه مهریه " نشان دادن عشق و محبت مرد" به محبوب است. یعنی به دست آوردن دل زن و دلبری کردن مرد برای او. همین نکته است که مهریه را " عندالمطالبه" کرده  چرا که نمی شود قسطی و وامدار ! دل کسی را که بزرگترین سرمایه اوست خریداری کرد.

     

پس یکی دیگر از ابعاد فلسفه مهریه بحث نشان دادن محبت و عشق مرد به زن با دادن هدیه به اندازه توانش است ، مقداری که نمی شود برای آن حد و اندازه ای در نظر گرفت مگر جیب مرد که اینک متأسفانه تبدیل به یک گرو کشی و معامله شده است و کسی محبت محبوب را به سمت خود جلب می کند که مهریه کلانِ چه کسی داده و چه کسی گرفته را امضا بزند.

  • مهریه زن،  اجرای قانون طبیعت است « هر کسی طاووس خواهد جوز هندوستان کشد» هر کسی دلبر خواهد ، دلبری کند! یعنی : دادن هدیه از جانب طالب به مطلوب قانون طبیعت بین انسان و حیوان است.

     

پس یکی دیگر از ابعاد فلسفه مهریه ، خلق زیباترین وجه از خواستگاری و مطالبه گری با هدیه دادن  است ، چیزی که امروز شاهدیم به فخر فروشی دختران نسبت به هم تبدیل شده است.

 

  • دختران را با معیار ایمان، حیا ، عفاف ، اصالت خانوادگی و زیبایی انتخاب می کنند حال دختری که با تمام این معیارها سالیان سال عفیف زندگی کرده است، قطعا رایگان و با یک گفت و کلام از دل و جسم خود ، رونمایی نخواهد کرد و مهریه هدیه ای قدرشناسانه از جانب مرد به او برای این زیست سالم و عفیفانه است.

     

پس یکی دیگر از ابعاد فلسفه مهریه، قدردانی است که مرد برای زندگی عفیفانه دختر مورد علاقه اش می دهد و زیباتر اینکه در نخستین روزهای زندگی باشد،  که قطعا باعث سربلندی و اعتماد به نفس مرد خواهد شد. اما امروزه شاهدیم که این بخش فلسفه مهریه به یک اهرم فشار و جبهه ای متخاصم برای اثبات ارزش ظاهری دختر شده است هر چه دردسترس تر و باز تر ، گران تر ..

 

  •  می گویند مردان تنوع طلب و خواهان زنان متفاوت هستند و از آن تحت عنوان قانون فطرت و طبیعت مرد نام می برند شاید از همین روست که خداوند اجازه عقد دائم 4 زن و صیغه کردن زنان متعدد را به او داده است! در حالی که این حرکت در نزد زنان به عنوان " خیانت" خوانده می شود پس یکی از راه های کنترل قهری مردان بوالهوس همین مهریه هست.

     

حال  زن عاقل زنی است که مهریه را طوری تعیین کند که به میزان درآمد مرد و مالمیک او باشد تا او در صورت بوالهوسی، از ترس از دست دادن دارای خود این بیماری دل و چشم را کنترل کند در حالیکه اگر مهریه بالاتر از حد توان مرد باشد « از کف دستی که مو ندارد مو بکن» ! در مرد هیچ تأثیر قهری ایجاد نمی کند. و اینکه شاهد همین امر هستیم که مردان با این شعار که مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته، به راحتی وارد این عرصه می شوند . هر چند که بعد از بروز اختلافات مهریه کلان، تضرری دو سویه را در پی خواهد داشت و زندان ها مملو از بدهکاران مهریه و دادگاه ها گر از بانوانی می شوند که به دنبال گرفتن حتی بخشی از مهر خود می باشند!.

 

  • بعد اقتصادی مهریه بر همه معلوم است و نیاز به سخن فرسایی نیست ، اینکه زن باید استقلال مادی خود را هر چند که حتی سر کار برود حفظ کند امری ضروری است. از این رو با پیش بینی این مورد که ممکن است زن برای مخارج خود بعد از وقوع طلاق یا مرگ شوهر و یا خیانت او دچار تنگدستی شود ، این مهریه پشتوانه و امنیت اقتصادی او را تأمین می کند.

     

یکی از کارکردهای تغییر یافته مهریه همین است که با مهریه های نجومی زنان فقط در صفرهای نوشته شده روی کاغذ بار فرمایشی امنیت اقتصادی را بر دوش می کشند اما  وقتی بخواهد تبدیل به اسکناس شوند بسیاری از صفرهای خط خورده و حتی همان اندک باقی مانده هم به راحتی وصول نخواهد شد.

 

به زبان ساده می توان گفت:

مهریه در دورانی که خانم ها وظیفه نگهداری خانه و خانواده رو به عهده داشتند و هر آن امکان داشت مرد که وظایف خارج از خانه را به عهده دارد، فوت کند و بیمه ایی هم موجود نبود و آینده زن احتمالا خیلی روشن دیده نمی شد، کار کرد بیمه ایی داشت.  اما در حال حاضر چماقی بر سر اقایان و عدد و رقمی برای پز دادن است . چیزی که هیچ یک از کارکردهای اصلی مهریه ( معرفتی  تربیتی- عاطفی و اقتصادی ) را تأمین نمی کند.

 

اما مسئله مهریه و تبین بایدها و نبایدهای تعیین میزان آن در جوامع مبحثی صرفا شرعی و حقوقی نیست بلکه عرف و فرهنگ در این زمینه بسیار تأثیرگذار است. شاید بتوان گفت در برخی از مواقع شاهد این هستیم که در بحث مهریه ؛ " مد" و "مدگرایی" نیز وارد می شود.

 

دو دهه پیش شاهد مهریه های بالا در حدود 500 سکه و در یک دهه پیش شاهد تعیین مهریه براساس سال تولد دختر و چندی بعد هم شاهد بسته شده مهریه بر اساس ابجد اسامی ائمه بودیم! چیزی که نه شرعی بود و نه حقوقی بلکه تبدیل به یک "مُد اجتماعی -  نادرست شده بود.

 

تعیین نرخ مهریه و همینطور نوع آن ائم از سکه ، پول نقد، احشام و املاک .. نیز بستگی به عرف قوم و طوایف مخلتف دارد و نمی توان برای همه دختران در نقطه نقطه ایران یا جهان اسلام، یک نوع مهریه را به عنوان الگو معرفی کرد و این را باید در نظر گرفت .

 

 فرهنگ هر ملت یا هر قوم نیز در این زمینه نقش بسزایی دارد. قطعا فرهنگ کرد زبان برای تعیین میزان مهریه دختر با فرهنگ یک بلوچ یا ترک زبان متفاوت است و باید این ها در نظر گرفته شده و با کارشناسی در این مسیر قدم برداشت.

 

 این یک امر غیرقابل انکار است که مهریه دختران بر اساس شئونات خانوادگی آنها و جایگاه اجتماعی و اقتصادی آنها و با توجه به میزان درآمد مادی مرد متفاوت است و ما این امر را حتی می توانیم در میزان خرجی که مرد به زن برای تهیه لباس ، طلا و جواهر و .. می دهد ببینیم.

 

حالا با دقت کامل و شناخت کافی از عرف و فرهنگ و جایگاه اقتصادی دختر و شئونات زندگی تجردی او باید وارد بحث تعیین یک مهریه مطلوب و تضمین کننده بنیان خانواده شد.

 

اما نکته مهمی که قبل از هر چیزی می خواهم بر آن تأکید کنم این است که در ازدواج های امروزی آن حلقه مفقوده مغفوله، تربیت دختران و پسران برای همسر و شوهر خوب بودن است که پایه های زندگی مشترک را تحت هر شرایطی چه با مهریه بالا و چه با مهریه پایین و چه با مهریه معقولانه سست می کند!.

 

دختری که نداند چگونه در تجردی زندگی کند که همسر خوبی در دوران تأهل باشد. دختری که نداند شئونات او در امورات مختلف روابط با مردان چگونه است، چگونه می تواند شئونات رفتاری خود با همسرو خانواده همسرش را پایه ریزی کند. دختری که قدر و منزلت خود را نمی داند، در دسترس ترین راه نشان دادن شأنش را در صفرهای کنار بزرگترین اعداد برای مهریه می داند و بعد هم با عدم تربیت برای همسر خوب بودن همان مهریه را چماقی برسر شوهر و دلیلی برای فخر فروشی می کند و در اخر هم با امضا کردن « جانم آزاد و مهرم حلال» شکست خورده تر از قبل به خانه پدری برخواهد گشت و باز هم بخاطر همین عدم تربیت برای همسر خوب بودن بارها و بارها شکست را تجربه کرده و چه بسا اسامی متعددی از مردان را در شناسنامه خود خط خورده ببیند!

 

و اما پسران ، وقتی برای شوهر خوب بودن تربیت نشده باشند، چه می داند که وظایفش در قبال زن چیست ، او را عروسک یا فرشته ای برای بهره برداری جنسی و جسمی و یا فرشته ای برای جبران ناکامی های خود می داند و به همین اندازه برای تصرف او مهریه ای را متقبل می شود که توان پاسخ دادن به آن را ندارد. وقتی التهابات اولیه رسیدن به معشوقه فروکش کرد ، او می ماند و سکه هایی که روی دستش ورم کرده اند و فشار دادگاه و .. پس می گوید طلاق نمی دهم ! و کش وقوس هایی که از آن تحت عنوان « به چرخ تا بچرخیم» یاد می شود.

 

به هر حال از نظر من حتی تعیین مهریه های معقولانه و یا حتی مهریه هایی شبیه به دوران صدر اسلام برای دختران – تربیتی و معرفتی- نمی تواند در حفظ بینان خانواده کمک خاصی کند چرا که ما دچار یک حلقه مفقوده ای هستیم تحت عنوان آموزش پیش از ازدواج برای دختران و پسران که بخش مهمی از آن در خانواده و براساس تربیت و پرورش خانوادگی صورت می گیرد .

 

چه بسا که مهریه های معقولانه ای که پسر بتواند بدهد در صورت نبود مهارت زندگی مشترک به طلاق زودرس کمک بیشتری کند آن هم از نوع تفاهمی و به راحتی ...

 

انتهای پیام/ت

 

 



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 96/9/7 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک