سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

برای برخی «حقیقت آن دروغی است که بارها و بارها تکرارش کرده اند»! مصداق این جمله را می توان در تلاش ناشیانه برخی از مطبوعات و رسانه های دیجیتال در بزرگ نمایی همراه با هوچیگری « ازدواج کودک در ایران » دانست.
چند صباحی است که برخی از رسانه ای معلوم الحال در حوزه زنان و خانواده با دست آویز کردن آمار و ارقامی غیررسمی و بدتر از آن ارائه آماری ساختگی به دنبال سیاه نمایی موضوع «ازدواج کودک» در ایران هستند و سعی دارند که این مسئله را به عنوان بحرانی خطرناک در جامعه مورد نقد و بررسی قرار دهند. اصرار این رسانه ها به حدی است که چشم را بروی سایر موضوعات مهم حوزه زنان و خانواده بسته اند و حقوق کودک را فقط از منظر « ازدواج» می بینند!.


این خبرگزاری ها و کانال های خبری که عمدتاً از حامیان سیاست های معاونان زنان و خانواده رئیس جمهور در دولت یازدهم و دوازدهم هستند هر چند وقت یک بار بر روی یکی از بندهای تعهدات بین‌المللی و اسنادی نظیر 2030 یا پروتکل الحاقی کنوانسیون حقوق کودک، اصرار ورزیده و چنان روی آن تمرکز می کنند تا راهی برای به رسیدن به اهداف شان که رنگ و بوی فمینیستی دارد، پیدا کنند.
در تقویم تلاش های این افراد و رسانه ها که بر طبل حمایت از زن و کودک مسلمان ایرانی می زنند، تعریف خط به خط روزها و فصل ها دیکته ای بر اساس قرائت غربی از زن و حقوق اوست. در چنین تقویمی فصل ها گاه کوتاه و گاهی بلند، پشت سر هم می آیند و می روند در حالی که هیچ ثمری برای زنان نداشته اند.
فصل هایی چون به رسمیت شناختن روسپیگیری ( تلاش برای جا انداختن کارگرجنسی)، ختنه دختران، ورود زنان به ورزشگاه، حجاب اختیاری، خروج زن از کشور بدون اذن شوهر، زیرسؤال بردن حق ولایت مرد در خانواده، قائل شدن سهمیه برای زنان در کسب پست های مدیریتی و تکیه زدن بر کرسی مجلس شورای اسلامی ... و اکنون هم مدتی است « ازدواج کودک » را با کلیدواژه هایی چون « کودکان بیوه»، «کودک همسری»، «ازدواج کودکان»، «تجاوز به کودکان با ازدواج کودک» و« کودک همسری و بردگی» مطرح می کنند که حاکی از برنامه‌ای مدون برای تغییر در قانون است به‌گونه‌ای که تاکنون چندین همایش برای بررسی این پدیده برگزار شده و اعضای فراکسیون زنان مجلس بارها و بارها در رابطه با چنین موضوعی مصاحبه و سخنرانی کرده‌اند.
هر چند تلاش های قانونی این گروه برای تغییر سن ازدواج به هدف نرسید و طرح کودک همسری رأی نیاورد اما فراخوان طیبه سیاوشی از مردم و نهادهای مدنی – شما بخوانید رسانه ها- برای ورد به این مطالبه؛ میدان را برای تاخت و تاز اعداد و ارقامی عجیب و قریب از ازداج کودک و پیامدهای آن در ایران باز کرد! در حالی که هیچ یک برای تلخ تر نشان دادن این دروغی که سعی دارند به آن رنگ واقعیت بزنند از هیچ کَلَکی چشم پوشی نمی کرده و نمی کنند!
برای مثال یکی از خبرگزاری ها با استناد به سن 18 سال، تعداد ازدواج های کودکان در ایران را بسیار بالاتر از آنچه هست بیان می کند ! در حالی که ازدواج کودک طبق قانون ما دختران زیر 13 سال را شامل می شود و رسانه ای دیگر نیز با گذاشتن یک صفر ناقابل کنار 4 هزار عدد 40 هزاری ازدواج کودک در ایران را گزارش می دهد! در یک حرکت غیرقابل توجیه؛ رسانه ای "مستقل" از تمام احزاب و تفکرات! فردای حماسه آفرینی ملت در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، تیتر یک خود را « کودک همسری بردگی است» انتخاب می کند تا این مسئله را از اقتدار چهل ساله نظام و انقلاب مهم تر دانسته و یا با دستان یکی از چهره های زن انقلاب اسلامی که اکنون متولی حوزه زنان و خانواده دولت است، پنجه ای بر رخساره دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی بکشد!
اکنون با هوچیگری رسانه ها و کانال های خبری حامی افکار دولت زنان یازدهم و دوازدهم کار به جایی رسیده است که وقتی دادستان یکی از استان های کشور از کودکی در برابر ازدواجی غیرمعقول حمایت می کند از معاون رئیس جمهور تا وزیر رفاه و رسانه ها .. برایش کف و هورا می کشند! خب باید به خانم ابتکار گفت: آفرین به آقای دادستان که کارش را درست انجام داد، شما بگویید: در حوزه کاری و تصدی گری تان چه کرده اید؟ کدام یک از مطالبات به حق زنان را اعم از « زنان سرپرست خانوار، بیمه زنان خانه دار، مرخصی زایمان زنان، تسهیل کردن امر ازدواج دختران و جوانانی که از سن ازدواج شان سال ها می گذرد و ... » را رسیدگی و به ثمر رسانده اید؟ یک مورد هم بگویید ما برایتان ده ها برابر آنچه که برای آقای دادستان هورا کشیدید، کف و جیغ و هورا می کشیم!
خانم ابتکار! در رسانه های حامی شما صحبت از خودسوزی زنان 16 و 17 ساله ای می شود که به زعم آنها ازدواج در سن پایین مهم ترین دلیل خودکشی شان بوده است؟! صحبت از اعداد و ارقامی می شود که نشان دهنده تعداد زیادی ازدواج زودهنگام در بخشی از کشورمان است کهبر اساس آداب و رسومی خاص، صورت می گیرد، صحبت از حقوق پایمال شده دخترانی می شود که به جای عروسک بازی و دوچرخه سواری، شوهرداری می کنند .. این مسائل برای همه دردناک است و هیچ تفکر منصفانه ای به آنها رای مثبت نمی دهد اما ؛
چرا شما و رسانه های حامی شما صحبت از سوختن و خاکستر شدن جوانی دختران و زنانی نمی کنیدکه سال ها از سن ازدواج شان گذشته و هیچ نهادی به فکرشان نیست!؟ چرا شما و رسانه ها و حامیان افکار شما به فکر از بین بردن فقر اعم از فرهنگی و اقتصادی در خانواده هایی نیستید که بالاجبار دختران خود را زودهنگام شوهر می دهند!؟ چرا آن اندازه دغدغه آموزش مسائل جنسی به کودکان را دارید، دغدغه مند توانمندسازی اقتصادی زنان با اصل کارآفرینی برای زنان سرپرست خانوار نیستید تا دست به خودسوزی و عروس کردن زودهنگام دختران خود نزنند!؟ برای کودکان و دختران کار چه کردید که به جای دست فروشی، دیکته شب بنویسند و دوچرخه بازی کنند؟ چرا به مردم که اکنون این میزان گرفتار در مسئله های مختلف هستند، نمی گویید که ما سنگ ازدواجی را بر سینه می کوبیم که فقط 4 درصد ازدواج های کشور است!

خانم ابتکار! آیا در نظر شما « ازدواج کودک» در بین تمام مسائل و مطالبات زنان و خانواده حکم « یوزپلنگ» ایرانی در بین تمام مشکلات محیط زیست را دارد! در این صورت عاقبت کار کاملا مشخص است نیاز به زیاده گویی نیست..
هر چند این تلاش ها تا به امروز به دلیل خیرخوانه نبودن برای مردم و کرنش گری در برابر نهادهای بین المللی غربی، به ثمر ننشسته است اما از نظر روحی و فکری می تواند برای مردم جامعه خطرناک و ناامید کننده است و از منظر بین المللی چهره نظام جمهوری اسلامی ایران را خدشه دار می کند و تنها کسانی مردم را فراموش می کنند و به دنبال خدشه دار کردن نظام جمهوری اسلامی هستند که ما از آنان به عنوان « خودباختگان، خیانتکاران و منافقین» نام می بریم.

انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 97/11/28 توسط منیره غلامی توکلی
در گفت وگو با خواهران شهیدان مهدی و مصطفی رزاقی:

"مهدی" نخستین شهید انقلاب اسلامی در محله صفاری است/ "مصطفی" با تماس شهید متوسلیان به کربلای 5 رفت/ "هیهات" که احساس پشیمانی کنیم

منیره غلامی توکلی - «امروز فرصتی است که همه با شهیدان تجدید خاطره کنند و در برابر صبر و گذشت خانواده‌ هایشان سر تکریم فرود آورند.» این سخنان امام خامنه ای را در طول مسیر رسیدن به خانه شهیدان مهدی و مصطفی رزاقی، در ذهنم تکرار می کنم و توفیق این دیدارها را برکتی بزرگ در زندگی خودم می دانم.
خیابان شهید "حدادعادل" یا "صفاری" سابق از محلاتی است که سابقه ای درخشان در طول مبارزات انقلابی مردم، علیه رژیم شاهنشاهی دارد و به برکت وجود نوجوانانی پرورش یافته در خانواده هایی مؤمن و انقلابی می توان گفت که افراد این محله از سابقون ایثار و شهادت هستند.
خانواده "حبیب اله رزاقی" مشتی نمونه از این خروار است. مردی که به گفته فرزندش "مریم" خانم! ایمان، مردمداری، ساده زیستی، احترام به همسر، مهمانوازی، کسب درآمد حلال و توجه شرعایت و تربیت فرزندان مهم ترین شاخصه های رفتاری او بوده است.
پدری از جنس معرفت، اخلاق و ایمان
وقتی وارد منزل "حاج حبیب اله رزاقی" می شویم که ده ماه از خاموش شدن چراغ عمر این پدر می گذرد و مادر نیز 4 سال است که به فرزندان شهیدش پیوسته است. خانه هنوز به همان سبک و سیاقی است که پدر و مادر آن را تجیهز کرده اند. "اکرم" خواهر کوچک تر شهیدان نیز از مادر برای مان تعریف می کند اینکه بعد از شهادت نخستین فرزندش " مهدی" در 21 بهمن 57 به دست دژخیمان پهلوی چه دل شکسته بود و چه بی تابی هایی می کرد؛ آن هم درست در روزی که مردم ایران، فردایش جشن پیروزی انقلاب خود را بر پا می کردند!
مهدی، نخستین شهید انقلاب اسلامی در محله صفاری ( حداد عادل)
مریم خانم، یک شنبه 21 بهمن 57 را اینگونه برای مان تعریف کرد: « به دستور امام خمینی(ره) مردم ساعت 4 حکومت نظامی را شکستند و به خیابان ها ریختند، " مهدی" آن نوجوانی 14 ساله بود که به همراه سایر جوانان محله با سنگربندی کوچه ها و خیابان های اصلی، موانعی را بر سر راه دژخیمان پهلوی درست کرده بودند و از مردم، راهپیمایان و محله محافظت می کردند.
آخرین شامی که مهدی برای همسنگرانش برد
غروب به منزل آمد، شام را خورد و مثل همیشه از دست پخت مادر حسابی تعریف کرد، ساعتی کنار ما با بود تا پدر خوابش ببرد و بتواند از خانه خارج شود. از بیرون خبر رسید که بچه های مستقر در سنگرها گرسنه هستند، مهدی به همراه یکی دیگر از دوستانش "علی محمدی" که او هم در دفاع مقدس به شهادت رسید به جمع آوری شام و مقداری سیگار برای سیگاری ها پرداختند و به سمت سنگرها روانه شدند. این آخرین باری بود که " مهدی" را زنده دیدیم.
آسمان روز 22 بهمن با اشک های مادر همراهی می کرد
خانم رزاقی ادامه داد: ساعت ها از مهدی بی خبر بودیم و مادر زیر باران شدیدی که می آمد، روی پله خانه نشسته بود، کسی نمی توانست او را راضی به آمدن داخل خانه کند! می گفت که تا مهدی نیاید از اینجا بلند نمی شوم. خبرهای ضد و نقیضی در مورد وضعیت مهدی به ما می رسید، یکی می گفت که در کلانتری 14 به خاطر ازدحام جمعیت خفه شده! یکی دیگر می گفت زخمی است و دیگری می گفت شهید شده است! دوشنبه مردم جشن پیروزی انقلاب اسلامی را گرفته بودند و منزل ما عزاخانه بود! چهارشنبه، 24 بهمن پدر به خانه آمد و گفت که یکی از دوستانش خبر داده که چند شهید در بهشت زهرا(س) شناسایی نشده اند و پیکرشان هنوز دفن نشده است برای شناسایی می روم. من هم دنبال پدرم رفتم.. در سردخانه بهشت زهرا چند برانکارد که جنازه هایی خونین روی آنها خوابیده بود، آنجا قرار داشت. با افتادن پدر روی زمین متوجه شدم که پیکر مهدی را شناخته است.
قطعه 21 بهشت زهرا تهران، آرامگاه ابدی شهدای 21 بهمن 57
"شهید مهدی" قد بلند و هیکلی درشت داشت و آنها او را جوانی 21 ساله تشخیص داده و می خواستند دفنش کنند که یکی از مشتری های پدرم او را شناخته و به ما خبر داده بود، " شهید مهدی" پنج شنبه 25 بهمن سال 57 را در قطعه 21 بهشت زهرای تهران که مخصوص شهدای 21 بهمن سال 57 است، دفن کردند و اینگونه مهدی رزاقی اولین شهید انقلاب اسلامی در محله صفاری شد.
مهدی از 12 سالگی به جبهه رفت
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، مصطفی که در زمان شهادت مهدی، پسربچه های 6 ساله بود، تبدیل به نوجوانی 17 ساله شده بود که از 12 سالگی توسط مدرسه و بسیج با جبهه آشنا شده و مرغ دلش به آن سمت پر کشیده بود. پدرم با جبهه رفتن مصطفی مخالفت می کرد و می گفت: یک فرزند داده ام تحمل داغ دومی را ندارم از نظر مادر، مصطفی هنوز بچه است و .. اما دل برادرم تحمل ماندن و دوری از جبهه را نداشت.
شهید متوسلیان، مهدی را برای عملیات کربلای 5 دعوت کرد
اکرم خانم که ارتباط صمیمی تری با مصطفی داشته است، درباره نحوه روز اعزام برادرش به جبهه گفت: یک شب شهید متوسلیان منزل ما تماس گرفت و به مصطفی گفت که کجایی چرا نمایی « این عملیات، یک عملیات دیگر است» و اینگونه بود که برادرم عزمش را برای رفتن جزم کرد و گفت: شهید متوسلیان گفته این عملیات چیز دیگری است.
آخرین تماس مهدی ساعاتی قبل از شهادت
وی ادامه داد: سن کم مصطفی باعث شده بود که با شناسنامه برادر بزرگترمان " محسن" بتواند به جبهه برود، هیکل درشت و پاهای قوی که داشت او را بزرگتر از سنش نشان می داد. روز اعزامش، آمد خانه و شلوار نظامش را داد که کمی برایش گشاد کنم، مادر سفارش کرده بود به او پولی ندهیم تا شاید جلوی رفتنش گرفته شود! پدر که تماس گرفت، مصطفی رفت به سمت حمام و گفت: اکرم! بگو من حمام هستم و نمی توانم صحبت کنم و من همین را به پدر انتقال دادم و پدرم گفت: محسن را دست خالی نگذار مبلغی به او پول بده. یادم هست که 2 تا 20 تومانی به او دادم و ساعت 12 ظهر روز 10 دی شصت و پنج از خانه خارج شد.
مریم خانم با یادآوری اینکه مهدی قبل از شهادت با ایستادن در صف تلفن، به خانه زنگ زده است، گفت: این آخرین باری بود که مادر صدای مهدی را شنید. عملیات کربلای 5 همان عملیاتی بود که شهید متوسلیان از آن به عنوان « عملیات دیگر» نام برده بود و مصطفی، 21 دی سال 65 در آن عملیات به شهادت رسید.
هر کسی قدم بد بردارد تا ما احساس پشیمانی کنیم، « هیهات»
اکرم خانم که با یادآوری خاطرات برادران رشیدش، چشمانش خیس و نگاهش لرزان شده است، گفت: « همه فقط می گویند خوش به حالتان که خانواده شهدا هستید، ولی نمی دانند ما چه می کشیم ،مادرم افسردگی گرفته بود» و مریم خانم در تأید صحبت های خواهرش ادامه داد: « هیچ وقت نگفتیم، حیف شهیدانمان رفتند، آنها جای حق رفتند. هر کسی قدم بد بردارد تا ما احساس پشیمانی کنیم، « هیهات». بله! غصه می خوریم و برای هدایت و عاقبت به خیری جوانان دعا می کنیم اما هرگز پشیمان نیستیم.»
انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 97/11/7 توسط منیره غلامی توکلی
ارتباط مستقیم افزایش طلاق با طولانی شدن دوران عقد/ بخش نخست

تعارض بین نقش « فرزندی و همسری» مهم ترین مشکل عقدکرده ها/طولانی شدن دوران عقد، از کارکرد این دوره می کاهد

منیره غلامی توکلی - "دوران عقد" برای دختر و پسر، یکی از خاطره سازترین و شیرین ترین مراحل ازدواج است. "عقدکردگی" که امروزه برخی از آن به عنوان "نامزدی" نام می برند، دوران "شناخت" زوج از یکدیگر است و همین مسئله، اهمیت این دوران را زیاد کرده است.
دوران عقد، برای زن و شوهرجوان این فرصت را فراهم می سازد تا شناخت اولیه خود از یکدیگر را تعمیق بخشیده و آمادگی روحی لازم را برای جدا شدن از خانواده و برعهده گرفتن مسئولیت زندگی مشترک کسب کنند.
از طرف دیگر این فرصت برای خانواده ها فراهم می شود تا امکانات و مقدمات اولیه زندگی مشترک را برای دختر و پسر خود مهیا کرده و زوج جوان هم در این "فرصت طلایی" یعنی، « بهره مندی از وجود همسر و کم بودن بارمسئولیت» دورانی شیرین و «شبیه سازی شده از زندگی پس از ازدواج» را تجربه کنند.


اما متآسفانه آمارها گویای بالا رفتن نرخ طلاق در دوران عقد از سال 1390 به بعد است به طوری که وقوع 30درصد طلاق ها در این دوران اتفاق می افتد آن هم در شرایطی که دختر و پسر بیش از چندین ماه یا حتی سال با هم آشنا بوده اند!.
پای صحبت زوج های عقدکرده ی متقاضی طلاق که می نشینی هر کدام دیگری را مقصر می داند و این اتهامات که « او دیگر مثل سایق نیست، تمام مدت نقش بازی کرده بود»؛ یا « روی دیگر شخصیت خود را بعد از عقد نشان داد»؛ یا « رفتارها و خواسته هایی دارد که ناقض گفته های قبل از عقد است»؛ یا « شباهتی که مرد یا زن رویاهای من ندارد»؛ یا « والدینش در زندگی ما دخالت دارند »..
نکته مهمی که این روزها آبی بر آسیاب طلاق های دوران عقد می ریزد، طولانی شدن این دوران است به طوری که دوران عقد برخی از زوج های جوان مخصوصا دانشجویان به بیش از 5 سال می کشد!.
زینب اسدی روانشناس در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس با بیان اینکه هر یک از مراحل قبل از ازدواج، محدوده زمانی مشخصی دارد و اگر بیش از آن طولانی شود آسیب هایی را به دنبال خواهد داشت، گفت: برای مثال زمان آشنایی دختر و پسر یا " نامزدی" نباید کمتر از سه ماه و بیشتر از شش ماه طول بکشد و همینطور دوران عقد حداقل باید شش تا یک سال و حداکثر یک سال و نیم به پایان برسد.
وی در ادامه کارکرد دوران عقد را "تعمیق شناخت" پسر و دختر از یکدیگر و تعامل با خانواده ها برشمرد و افزود: طولانی کردن دوران عقد برای محکم کاری! یعنی بیشتر شدن شناخت دختر و پسر از یکدیگر اشتباهی است که از سوی زوج یا خانواده های آنها صورت می گیرد، چرا که اگر این شناخت روی اصول خود پیش برود کارکرد واقعی و مثبت خواهد داشت.
این روانشناس ادامه داد: مهم ترین آسیب های دوران عقد طولانی، کم شدن جاذبه های زوج برای یکدیگر، از بین رفتن حریم ها، فروکش کردن هیجانات برای آغاز زندگی مشترک، بلاتکلیفی بین دو نقش « فرزند بودن و همسر بودن» یا « در عین تأهل با خانواده خود زندگی کردن» و در نهایت « افزایش فشارهای روانی» بر اثر قوانین کنترل کننده افراطی و سختگیرانه است.
یکی از نکاتی که باعث می شود دوران عقد، دورانی شیرین و خاطرانگیز یا دورانی تلخ و پر از خاطرات بد باشد، نوع سپری شدن این دوران با توجه به فرهنگ و خرده فرهنگ خانواده های دختر و پسر است. در برخی از خانواده ها زوج عقدکرده به شدت تحت قوانین افراطی و سختگیرانه برای دیدار و خلوت هستند و در برخی موارد، منزل دختر محدودیت مکانی برای پذیرایی از داماد و ایجاد خلوت با همسر را دارد در این صورت است که دوران عقد رنج آور می شود.
برخی از زوج های متقاضی طلاق دم از دخالت ها و مقایسه های بی جا خانواده همسرشان با پایان یافتن مراسم عقد می گویند: مانند، مقایسه رفتارهای داماد و عروس با خانواده، مقایسه رفتارهای زن و شوهر با زن و شوهرهای جوان دیگر، مقایسه مراسم های گرفته شده و... . هرچه بر مدت عقد افزوده می شود، دایره و مصداق این مقایسه ها بیشتر و زمینه برای اختلافات، فراهم تر خواهد شد.
اسدی مشاور خانواده به وجود دو نگاه متفاوت به زوج های عقد کرده در خانواده ها اشاره کرد و گفت: در برخی از خانواده ها حریم ها بسیار بسته است به طوری که داماد برای رفت و آمد با خانواده عروس، راحت نیست و همین مسئله باعث بروز دلسردی، دلزدگی، یأس و ناامیدی در داماد و خانواده داماد نسبت به این ازدواج می شود! به طوری که آغاز بسیاری از اختلافات بر سر همین موضوعات است که یا دوران عقد به دوران تلخ همراه با کشمکش زیاد و خاطراتی عذاب آور تبدیل می کند یا منجر به طلاق می شود.
وی دسته دوم خانواده ها را دارای نگاهی مدرن دانست و افزود: این خانواده ها فضا را طوری برای زوج عقدکرده فراهم می کنند که گویی زندگی مشترک را آغاز کرده اند؛ اما بصورت غیرمستقل !و شکست شدن برخی از حریم ها، کم شدن جاذبه های زن و شوهر برای هم، کم شدن هیجان تشکیل زندگی مشترک از سوی مرد و .. از آسیب های این نوع گذراندن دوران عقد است.
این روانشناس، بهترین نوع گذران دوران عقد را راه رفتن در مسیر تعادل دانست و افزود: در این نوع؛ ارتباطات دختر و پسر باهم، ارتباط دختر و پسر با خانواده یکدیگر، ارتباط عاطفی زوج جوان و آشنایی هایی جنسی آنها با هم کنترل شده و منطقی است.
حال سؤال اینجاست که زوج جوان از چه طریقی می توانند آموزش ها و مهارت های کافی برای پشت سر گذاشتن دوران عقدی زیبا و شیرین همراه با خاطراتی خوش را کسب کنند؟
همانطور که شرکت در چند جلسه مشاوره در دوران خواستگاری بسیار مهم است، بعد از عقد و قبل از آغاز زندگی مشترک نیز، مشاوره گرفتن از کارشناسان و مشاوران خانواده برای گذران دوران عقد به نحوی که زوج به همه کارکردهای آن دست پیدا کننده نیز دارای اهمیت بسیاری است. چرا که بسیاری از دختران و پسران درباره میزان رابطه عاطفی و جنسی با همسرشان، میزان تعامل با خانواده هسمرشان و.. مهارت و اطلاعات درست ندارند و بر پایه تجربیات اکثرا شکست خورده شخصی افراد غیرکارشناس عمل می کنند!.

انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ شنبه 97/11/6 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک