سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست


یادداشت برای هفته دفاع مقدس

منیره غلامی توکلی

 

جنگ ایران و عراق



بعد از قیام 15 خرداد ماه که نقطه عطف حرکات انقلابی مردم ایران بود ،دشمنان شکست خورده ملت ایران که سالهای متمادی به بهانه به خطر افتادن منافع ملی –استعماری  خود درخاکوطنمابهمیزبانیدولتهای دست نشانده قاجار و پهلوی کنگر خورده و لنگر انداخته بودند درصدد این برآمدند تا با تصویب انواع لایحهها و قوانین عجیب و غریب! و حتیکودتا،‌ جای پای چپاول خود را بر ثروت ملی و استراتژیکی سرزمین متعلق به ایرانیان ، همچنان صفت نگه دارند.اما شکستهای مفتضحانه حرکاتشان در برابر بصیرت روحانیون مبارز و مردم شهادت طلب و عاشورایی ملت ایران و نمایش قدرت فکری و روحی جوانان مسلمانان و آگاه؛ چنان آنان را مستعصل کرد که دست به دامن اختلاف افکنی قومی قبیله ای شدند . کردستان مهد این اعمال شد . وقتی پیامد اینگونه افکار نیز با هوشیاری مردم فهیم این خطه و جانفشانی نظامیان چون سپهبد قرنی وسپاهیانی چون احمد متوسلیان و شهید همت و پیشمرگان امام خمینی تقریبا مهار شد؛  سران آشوب با داشتن خود آموز زبان کردی !!! گره از این معما باز کردند . اینگونه اقدامات با ورود قدرتمند امام خمینی به وطن و ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در بیست و دوم بهمن ماه سال 1357 و حاکم شدن نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) براساس شعارهای محوری(‌استقلال ،‌آزادی ،‌جمهوری اسلامی ) و ( نه شرقی نه غربی ،‌جمهوری اسلامی ) بابرنامه ریزی بیشتری و با اهداف سنگین تری اعمال  شد. اما به لطف خدا نقشههای شوم دشمنانهمگی نقش برآب میشد تا اینکه راهی جز قراردادن نقشه  حمله ای،نابرابر و همه جانبه در میز اتاق جنگ برای این ابر قدرت های زبون باقی نگذاشت ؛تا شاید با اجرای این توطئه از پیش تعیین شده و دستآویز کردن اختلافات سران حزب بعث عراق با دولت ایران، آتش جنگ را شعله ور کنند.جنگی که برای ما دفاعی مقدس شد و دودی که از آن برخاست کوری چشم دشمنان و حمایتکنندگان شرقی و غربی آنها را درپیداشت .

سی و یکم شهریور ماه سال 1359 ،‌رژیم بعث عراق با موافقت کاخ سفید و حامیانش ، عملیات تهاجم سرتاسری ارتش خود به خاک ایران را با رمز "‌یوم الرعد" به معنی" روز تندر"‌ با الگو برداری از طرح حملات برق‌ آسای ارتش اسرائیل به کشورهای عرب با اهداف

· حاکمیت بر اروند رود

· جداسازی استان نفت خیز خوزستان

·  تضعیف منجر به سقوط جمهوری اسلامی ایران 

آغاز کرد.

 

حمله ای که اگر چه سراسری بود اما غیر مترقبه و غیرقابل پیش بینی نبود .چرا که تجاوزات پی در پی ارتش عراق به پاسگاههای مرزی ژاندارمری در غرب از مدتها قبل شروع شده بود و عراقیها گاهی با آتش توپ و خمپاره پاسگاههای ما را می زدند و گاهی هم عوامل بومیشان به داخل کشور آمده و در جادهها مین گذاری میکردند.

بنابر صدق تاریخ  ارائه این گزارشات در 24 مرداد ماه 1359 در تاق جنگ لشکر 81 زرهی کرمانشاه به بنی صدر خائن ، رئیس جمهور و رئیس کل قوای وقت و مشاوران نظامی او این نتیجه را در پی داشت که «تانکهایی که لب مرز می بینید ماکت هستند و ارتش عراق جرأت نمیکند حتی گوشه چشمی به خاک ایران  بیاندازد. !!!»

سی و یکم شهریور ماه سال 1359 با  تجاوز  ارتش عراق ؛ ارتشی مجهز به بیش از800 عراده توپ ، 5 هزار و 400دستگاه تانک ، 400 قبضه توپ ضد هوایی و366 فروند هواپیمای جنگندهتاکتیکی و شکاری بمب افکن و 400 فروند هلیکوپتر توپدار و ترابری به مرزهای غربی و جنوبی ایران، جنگ رسما آغازی شد.

 

جنگ ایران و عراق

اما با کارشکنیهای رئیس جمهور وقت،" ابوالحسن بنی صدر" که بر اساس اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی، وی از مرداد 1358 با حقوق ماهیانه 1000 دلار توسط ورنون کاسین با نام مستعار " فاستر " مأمور  C.I.A بود؛ ارتش بعث توانستدر مدت کمی علیرغم مقاومت اندک نیروهای نظامی ایران در برخی خطوط مرزی، ضمن عبور از خطوط مرزی به سوی اهداف از پیش تعیین شده خود پیشروی کند .در جبهه غرب با سهولت مناطق (‌سومار ) و ( نفت شهر )‌و مرز خسروی و قصر شیرین را بگیرد و در جنوب کشور که از نظر استراتژی برایشان بسیار مهم بود -بخصوص شهر شوش و دزفول و اندیمشک- توانست ضمن عبور از مرز العماره–فکهخودرابهفاصلههشتادکیلومتریمرز تا رودخانه کرخه برسانندو جسر نادری را تصرف کنند... در منتهی الیه جنوبی خوزستان لشکر 3زرهی به همراهی تیپ 33 نیروی مخصوص ارتش عراق برای اشغال خرمشهر و آبادان وارد عمل شدند که بر اثر مقاومت مردم و چهارصد تن از نیروهای بسیجی وسپاهی تحت فرماندهی"سید محمد علی جهان آرا " و"سید عبدالرضا موسوی "در خرمشهر تا چهارم آبان 1359 دشمن نتوانست این شهر را تصرف کند .

 با وجود این مقاومتها صدام نتوانست به رویای خود یعنی فتح سه روزه خوزستان جامه عمل بپوشاند. اما بیش از 15 هزار کیلومتر مربع از اراضی ایران را به اشغال خود در آورد .

عکس العمل کاخ سفید و هم پیمانان آنها در برابر این پیشروی چشمگیر ارتش عراق چنان نشان دهنده مسرت و رضایت آنها بود که "جیمی کارتر " رئیس جمهور وقت آمریکا در نخستین واکنش خود گفت : « هر چند ما از کشته شدن انسانها در جنگ متأسف میشویم اما امیدواریم که این جنگ ایرانیها را بر سر عقل آورده باشد.» بر همین اساس کلیه مجامع بین المللی تحت سلطله آمریکا نیز هر کدام به نوعی از این تضعیف سیاسی در قالب  تجاوز نظامی حمایت کردند.بطوریکه با صدور بیانیهای بدون کوچکترین بذل توجه به اینکه ارتش عراق به زور از مرزهای ایران گذشته است از طرفین خواستند که «...به عنوان نخستین قدم به سوی راه حل منازعه ، از کلیه اقدامات مسلحانه و همه اعمالی که ممکن است وضعیت خطرناک فعلی را وخیمتر کند ، دست بردارند و اختلاقات خود را از طرقی مسالمتآمیز حل کنند.» این درحالی بود که ارتش عراق با شعار (جئنا لنبقی )(آمده ایم تا بمانیم) قدم به خاک ایران گذاشته بود. امام خمینی در تبیین مواضع بر حق ایرانیان فرمودند:( ...تا زمانی که معلوم نشود که شما مجرم هستید و تا ضررهایی که به ایرن زدید، جبران نشود و حکم به جبران نشود، صلح معنی ندارد .)

رهبر کبیر  انقلاب در نخستین روزهای تجاوز به خاک ایران توجه افکار عمومی بخصوص مردم مسلمان و ملتهای جهان را به مکانیزم پشت پرده سناریوی تهاجم عراق جلب کرده و صراحتا اعلام کردند که «امروز دست آمریکا از آستین حزب بعث عراق بیرون آمده است !»‌ 

حضرت آیت الله خانمه ای نیز در همان روزها با درکی روشن از ماهیت و اهداف اصلی تجاوز اظهار داشتند: (این جنگ ،‌علیه انقلاب اسلامی ایران و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابی ایران و از بین بردن انقلاب اسلامی سازماندهی شد )

.... ملت ایران با درک درست از این اقدامات دشمنان نظام اسلامی و انقلابی خود فقط سه گزینه را پیش رو داشت:

1.                      - بازدارندگی

2.                      - یارگیری سیاسی

3.                      - ارائه امتیاز

 دربارهگزینه اول باید گفت: با توجه آشفتگی نیروهای ارتش(درساختار وهویت وآموزش و فرماندهی وکنترل) و روند انتقال آن به یک ارتش اسلامی وکودتاهایی مانند نوژه و تبعات ناگزیر آن و از طرف دیگر وضعیت نامناسب امکانات نیروهای انقلابی نظیر سپاه پاسدارن و بسیج و منزوی کردن نیروهای انقلابی ، دست ما در دفاع و بازدارنگی از پیشروی دشمن تنگ بود.

حضور جریان لیبرالیزم در رأس هرم قدرت سیاسی ایران  و عدم درک ماهیت و مبانی انقلاب از سوی آنها و وابستگی بیشتر سران این جریان به کشورهای متخاصم بخصوص انگلیس و آمریکا و و معدل صفر لبیرال ها در امور دفاعی، ارتش را تا حد زیادی در برابر عراق ناتوان کرده بود.

گزینه دوم؛ یعنی یارگیری سیاسی، نیز با توجه به عدم ثبات سیاسی درکشور که دائما وضعیت متغییری را به وجود می آورد و به دلیل شعار اساسی انقلاب اسلامی منوط بر (نه شرقی و نه غربی ، جمهوری اسلامی) امکان پذیر نبود.

و اما گزینه سوم ؛ یعنی ارائه امتیازات،  نیز با خط مشی اعتقادی و سیاسی انقلاب اسلامی درتضاد بود.  به طور کل تجربیات اینگونه  تهاجمات نشان می داد که دادن امتیاز یک طرفه از وقوع جنگ نه تنها ممانعت نمیکند بلکه فقط میتواند زمان تهاجم را به تأخیر انداخته و غفلتا باعث تجدید قوا و برنامه ریزی مجدد دشمن متجاوز شود . 

از این رو ملت ایران دست به انتخاب گزینه عجیب و سؤأل برانگیز و به ظاهر غیرممکن" بازدارندگی "‌زد . ملت ما فقط با منطق ایمان و با رمز اطاعت از ولی فقیه و عشق به شهادت طلبی و به عمل رسانیدن واژه ایثار در برابر صدامیانی از 51 کشور جهان ایستادگی کردند. همان منطقی که امام خمینی درباره اش فرمود : « ملتی که شهادت برای او سعادت است ، پیروز است »

چند ماه پس از جنگ و بعد از به گل نشستن ماشین جنگی عراق در سرزمین های اشغالی ،‌سران عراق پرده از اهداف نامعلوم ! تهاجم به ایران برداشتند و "صدام حسین تکریتی" در یک کنفرانس مطبوعاتی در بغداد در دوازدهم نوامبر 1980 –بیستویکمآبانماه 1359 گفت : «ماازتجزیه و انهدام ایران ناراحت نمیشویم و صریحا اعلام میداریم ،‌در شرایطی که این کشور دشمنی بورزد هر فرد عراقی یا شاید هر عربی ، مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود.»

"طارق عزیز "معاون نخست وزیر عراق نیز گفت :‌« وجود پنج ایران کوچکتر، بهتر از یک ایران واحد خواهد بود. ما از شورش خلق های ایران پشتیبانی خواهیم کرد و همه سعی خود را متوجه تجزیه ایران خواهیم کرد .»‌

"طه یاسین رمضان" معاون نخست وزیر و فرمانده ارتش خلقی عراق نیز طی مصاحبه ای با روزنامه"الثوره"ارگان رسمی حزب سوسیالیست بعث حاکم بر عراق ،‌در ژانویه 1382 دی ماه 1360 تأکید میکند: «‌این جنگ به خاطر عهدنامه 1975 یا چند صد کیلومتر خاک یا نصف شط العرب نیست! این جنگ ،‌به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است .»

این تفکر را می توان در نظریه"جیمز بیل" کارشناس مسایل منطقه خلیج  فارس و خاورمیانه هم دید که درباره حقیقت جنگ ایران و عراق می نویسد: « دلیل واقعی جنگ، درگیری سیاسی برای دست یافتن به برتری و سلطه یافتن بر خلیج فارس بود. در این روند،عراق امیدوار بود انقلاب ایران را در نطفه خفه کند و نابود سازد که این برای کشورهای منطقه بویژه عربستان سعودی وشیخ نشین های خلیج فارس هدف چندان ناخوشایندی نبود.»‌

حال باید گفت:(اگر ترس از قدرت ملتهای مسلمان و غریو الله اکبر که دربردارنده نفی هرگونه سلطه جز حاکمیت خداوند بلند مرتبه بر زندگی مسلمانان است؛ همواره در طول تاریخ باعث وحشت سران دنیا طلب وایادی ظلم و استکبار بوده و است ؛می توانست با صدای مهیب بمب و رنگ سرخ  اشک مادران و رخسار زرد کودکان و آوارگی ملت ها و تلخی مرگ در گلوی یک میلیارد مسلمان خشک شود؛ دیگر ما صدایی از بحرین و لیبی و لبنان و فلسطین اشغالی ... نمی شنیدیم و ترس از فروپاشی قصر های شیخ نشینان و جمع شدن سفره عیاشی ال سعود را نمی دیدیم .

اگر سی و  سه سال پیش صدامیان در یک خیال واهی ، قصد داشتند ترس از حکومت مقدتر ایران اسلامی را به رهبری بی بدیل امام خمینی با توسل به توپ و تانک  به امنیت و اقتدار خود در منطقه پر برکت خیلج فارس تبدیل کنند ؛ حالا چه می توانند بکنند وقتی ملتی با تکیه بر قدرت جوانان و ایثار مادران و پدران خود توانسته نه تنها سرزمینش را نجات دهد؛ بلکه الگویی قابل قبول برای تمام ملت های دیگر شود . الگویی که اگر چه دیر به کارگرفته شد اما به اندازه جوانی و به قدرت برکات الهی اش مؤثراست.

اکنون دیگر ایران ، عراق ، افغانستان ، پاکستان ، بحرین ، مصر ،‌لیبی ،‌فلسطین ، لبنان و سوریه هر کدام می توانند جمهوری اسلامی باشند برای نقشه بزرگ جهان.جماهیر اسلامی که دیگر هیچ به اصطلاح ابر قدرتی توان نه بهتر است بنویسم جرأت ایستادگی دربرابر آن را ندارد.مگر به مکر و حیله که بصیرت چاره ساز آن است.)

منابع :

· کتاب همپای صاعقه   . حسین بهزاد و گلعلی بابایی

· مهتاب خین . خاطرات سردار بسیجی حسین همدانی . حسین بهزاد

· صحبت های مهدی امینی راوی هشت سال دفاع مقدس



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/7/10 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک