سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

چهار شنبه سوری یا چهار شنبه سوزی / چهارشنبه سوری بدعتی در فرهنگ غنی ایران*بخش پایانی

قلمدون: اکنون "چهار شنبه سوری" دیگر یک آتش بازی ساده که احیا گر سنت ها باشد نیست؛ بلکه فرصتی برای عده ای تبدیل شده که در سطح پایینی از آگاهی و شعور اجتماعی قرار دارند و در پی ایجاد هیجانات کاذب هستند و به نوعی خود خواهان اجتماعی هستند که داشتن شبی خوش به هر قیمتی را بر رعایت حقوق شهروندی ترجیح می دهند.
آیین ها و جشن ها جزی از فرهنگ هر سرزمینی محسوب می شود و هویت و پیشینه  مردمان یک کشور را شکل میدهد و همواره  ملت ها خود را ملزم به حفظ و پاس داشت سنت ها و ارزش ها و به تعبیری میراث معنوی نیاکان خود میدانند .سرزمین ما ایران نیز مهد تمدنی است که گنجینه ای از آداب و سنن  را در خود جای داده است کهشادی و نشاط را برای  تک تک ایرانیان به ارمغان می آورد .
یکی از رسومات کهن ایرانی بر پا داشتن مراسم  "آتش بازی آخر سال" یا همان "چهار شنبه سوری" است .پیشینیان ما به دلیل اعتقاد به بازگشت ارواح و تناسخ روح بر این نظر معتقد بودند که چهارشنبه پایانی هرسال روح مردگان به دیدار بازماندگان خود می آیند ؛ بدین جهت هر خانواده بر فراز پشت بام هایی خانه خود آتشی روشن  می کرده تا ارواح راه خانه های بازماندگان خود را پیدا نمایند.


حال آنچه در این بین از اهمیت به سزایی  برخوردار است بی توجهی به فلسفه پیدایش چهارشنبه سوری است  چهارشنبه ای "صوری" که  به تعبیری  به "چهار شنبه سوزی"  تبدیل گشته است . اکنون "چهار شنبه سوری" دیگر یک آتش بازی ساده که احیا گر سنت ها باشد نیست؛ بلکه فرصتی برای عده ای تبدیل شده  که در سطح پایینی از آگاهی و شعور اجتماعی قرار دارند و در پی ایجاد هیجانات کاذب هستند و به نوعی خود خواهان اجتماعی  هستند که داشتن شبی خوش به هر قیمتی را بر رعایت حقوق شهروندی ترجیح می دهند و دقیقا اینجا همن نقطه ای است که یک" فرهنگ اصیل" به "ضد فرهنگ" تبدیل می گردد و سراغاز  راه بدعت های تازه در فرهنگ گذارده می شود.  بدعت های که هیچ تناسب و رابطه ای با فلسفه وجودی  فرهنگ اصیلی مانند جهار شنبه سوری ندارد. بنای این گونه بدعت ها  ی تازه ای با ورود مواد آتش زایی مانند انواع نارنجک های دست ساز و ترقه ها و... گذاره شده است  و چهار شنبه پایانی سال را که یک آتش بازی ساده  بوده  به صحنه جنگ های خیابانی  تبدیلمی کند .
صحنه ای  که بازیگران آن عده ای فرصت طلب ضد فرهنگ هستند و قربانیان  این گونه اعمال  خطر آفرین کودکان ،سالمندان ،  بیماران و عابران بی گناه هستند  و همین طور خانواده های  که در آستانه  سال نو باید شاهد  سوختگی شدید ، قطع اعضای بدن بخصوص  قطع انگشتان و تخلیه  چشم های عزیزان و نزدیکان خود باشند . در مواردی نیز منجر به از دست دادن یکی از اعضای خانواده خود می شوند و سال ها زندگی آنها تحت تاثیر ندانم کاری قرار می گیرد و  آغاز بهار و فرا رسیدن عید را به کامشان تلخ می گرداند .


هر ساله به رغم هشدارها ی ارگان های انتظامی و امنیتی و مراکز بهداشتی و درمانی باز هم شاهد  حوادث و اتفاقات تلخ و ناگوار برای هوطنانمان هستیم   حوادثی که هزینه ها ی و صدمات جبران فراوانی را به فرد ،خانوادها و جامعه تحمیل می کند.  چه کسی می تواند صدمه و لطمه ای که به خانواده ای که  در انتظار تولد فرزند خود هستند و یا سالمندان و بیمارانی که سرو صدای ناشی از انفجارها  که به مثابه سم مهلک برایشان می باشد پاسخ گو باشد .آیا ندامت و پشیمانی از کرده خود دیگر فایده دارد؟
از دیگر مواردی که اخیرا باب شده و با فرهنگ ایرانی و اسلامی هیچ سنخیتی ندارد؛  اجتماع دختران و پسران در خیابان ها در حال به رقص و پایکوبی  هستند و جای هیچ گونه  دفاع  را باقی نمی گذارند.

حال زمان آن رسیده است خود خواهی خود را کنار گذاره و شادمانی و خوشحالی لحظه ای را فدای یک عمر تاسف نکنیم  و چنانچه بخواهیم شهروندی معقول باشیم همراه با خانواده  در محل های که شهرداری  برای برگزاری مراسم  آتش بازی آماده کرده شرکت کنیم و اینگونه خود را فردی قانون مند و مقید به هنجارهای اجتماعی نشان دهیم.





نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/12/22 توسط منیره غلامی توکلی

تلی از خاکستر " ای کاش ها " در آتش چهارشنبه سوری* بخش اول

چهارشنبه سوری
قلمدون :  چیزی که انگیزه قلم در دست گرفتن را در من ایجاد کرد اینست که باز خوانی کنم تاریخ ایران باستانی را که با ورد اسلام رنگ و بوی آیین یکتاپرستی اسلام را بر پیکره فرهنگ باستانی و ریشه دار زد و مردم نجیب را بر آن داشت تا هر سال به استقبال بهار بروند و برای پاس داشتن آیین نوروز غم ها و مصیبت های که بر آنان تحمیل گشته همچون رودی که به مسیر خود ادامه می دهد ؛ همه را در دل خود حل می کنند .

هر چه به روز های پایانی سال نزدیک می شویم ؛ بوی بهار را بیش از پیش حس می کنیم . ایرانیان  از باستان تا کنون  فرا رسیدن بهار را جشن می گیرند و بهار را منشاء تحول هستی  می دانند و همواره سعی می کنند به تأسی از دگرگونی و زایشی که در طبیعت رخ می دهد   این  تغییرات را در زندگی و روابط فردی و اجتماعی خود لحاظ  کنند .

 شاید بدین سبب است که شروع بهار و به پا داشتن آیین  نوروز  جزء لاینفک زندگی هر ایرانی گشته است  روزهای پایانی اسفند ماه و نزدیک شدن به  سال نو  شور  و  نشاط   فراوانی  را در بین مردم   ایجاد می کند و میل به  فعالیت  و تکاپو را در بین  عموم مردم  بیش از ماه های  دیگر سال افزایش می دهد . گویی طبیعت ذرههای از شور و شعف زائد الوصف خود را در بین مردم ودیعه گذارده است  و ایرانیان نیز به حق نشان داده اند که وارثان نیکی جهت احیای آیین و فرهنگ پیشینیان خود هستند.

مردمی که سوز روزهای پایانی  اسفند ماه را به حاشیه رانده اند و با توجه به موقعیت جغرافیای محل زندگی ، فرهنگ و آداب رسوم قومی خود به پیش باز سال نو می روند.

 شاید به ظاهر  تفاوت هایی در برگزای مراسم  استقبال از بهار و سال نو در مناطق مختلف کشور ما دیده می شود اما با کمی دقت می توان فهمید که رسوم مشترک که در قاب ملی ایرانی – اسلامی جلوه گر است در منش و رفتار عیدانه مردم و در کالبد جامعه ایرانی دیده می شود .

مهم ترین این اشتراکات نو کردن  وسایل منزل و البسه است که در بین خانم های خانه و کودکان طرفداران زیادی دارد. شلوغی و از دحام بازار ها و مراکز خرید  که حا ل و هوای دیگری به شهر داده اند  و رونق یافتن بازار کار برخی از مشاغل  مانند  قلیشویی ها، خیاطی ها و سمساری ها نشان دهنده تفکر پویایی و تلاش برای شروع بهتر و پاکیزه تر سال جدید از سوی مردم است . شروعی که می تواند برای خانه دلها نیز اتفاق بیفتند . زدودن غبار کینه ها از دل ، نزدیک کردن احساس های هم نوع دوستی و محبت بین خانواده ها از این دست خانه تکانی های معنوی است . اما گل سر سبد  پیشباز نوروز تهیه وسایل و کاشت سبزه هفت سین است که تک تک خانواده ای ایرانی خود را ملزم به تهیه و کاشت زیبا ترین  سبزینه خانگی یا همان " سبزه " که می تواند بذر جوانه زده گندم ، ماش ، نخود ، عدس باشد می کنند .

چیزی که انگیزه قلم در دست گرفتن را در من ایجاد کرد، اینست که باز خوانی کنم تاریخ ایران باستانی را که با ورد اسلام رنگ و بوی آیین یکتاپرستی اسلام را بر پیکره فرهنگ باستانی و ریشه دار  سرزمین ایران زد و مردم  نجیب را بر آن داشت تا هر سال به استقبال بهار بروند و برای پاس داشتن  آیین نوروز ،غم ها و مصیبت های که بر آنان تحمیل گشته) جنگ تحمیلی ، حوادث و بلایای طبیعی و تحریم ها ..)  را همچون رودی که به مسیر خود ادامه می دهد  دل خود حل کنند .بطوری که افراد در هر طبقه اجتماعی در یک روز و یک ساعت  چند لحظه کنار یک سفر ای به وسعت  ایران می نشیند و سال کهنه را با  غم ها و شادی  های که برایشان رخ داده بدرقه می کنند و با  امید به آینده ای خوب به استقبال سال نو می روند و نوروز باستانی را به زیبای هر چه تمام تر برگزار  می کنند. تا این سنت حسنه  پیوسته سینه به سینه از نیاکانشان به آنها و بعد به فرزندانشان انتقال پیدا کند . سنت های زیبایی که نباید با مفاهیمی مانند اسراف و بدعت و ... چنان تغییر ماهیت دهند که دردسرهای نوروزی تبدیل شده و قطعا باعث فروکش کردن میل و رغبت مردم به بهار و زیبایی های آن شود .

یکی از مواردی که می تواند کانون گرم خانواده ها را دستخوش تغییرات نامبارک و گاه تلخی کند همین فشارهای اقتصادی و بدعت های عجیب و غریب در پذیرایی و تدارکات عید است . از طرف دیگر چشن بزرگ آتش بازی در ایران که از آن به عنوان چهارشنبه سوری یاد می شود یکی دیگر از خطراتی است که ممکن است خدای ناخواسته با مجروح کردن و آسیب های جسمی به مردم و همین طور هزینه های مالی زیاد , کاری کند که زیبایی بهار دیگر به چشم ما نیاید و یا شاید برای همیشه بهارمان هیچ وقت رنگ شادی نگیرد .....

چهارشنبه سوری نز دیک است بهتر است تمام خوشی ها را در آتش خام و سوزاننده آن به تلی ازخاکستر ای کاش ها تبدیل نکنیم و بدانیم که هر چه خانه ای ساده تر باشد رونق بخشیدن و گرم کردن کانون آن ساده تر و راحت تر است . 

ادامه دارد



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/12/22 توسط منیره غلامی توکلی

در حقوق اسلام، زن در مقابل شوهر تکلیف و وظیفه اقتصادی بر عهده ندارد و در عین حال از استقلال اقتصادی و اجتماعی برخوردار است. اسلام به شکل بی‌سابقه‌ای جانب زن را در مسائل مالی و اقتصادی رعایت کرده است از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده است

استقلال مالی زنان
ادامه مطلب...

نوشته شده در تاریخ شنبه 91/12/19 توسط منیره غلامی توکلی

قلمدون :: زن شدیدا ً می خواهد که محبوب باشد . زن در خانواده معشوق است و مرد محب و دلداده و فرزندان گل هایی هستند که از عشق والدین خود سیراب می شوند و پرورش می یابند . والدین وقتی همدیگر را دوست داشته باشند خیلی بهتر و بیشتر به عاطفه و تربیت فرزندان خود رسیدگی می کنند .
دلدادگی
برداشت ها :
جسم زن محل کشت است . بذری که کاشته می شود با روح پر مهر و عاطفه زن ، آبیاری شده و رشد می کند . خداوند هر چیزی را که آفریده به امور تکامل بخش مجهز نموده است . رحم زن کشتگاه بذر انسان است تا انسان از رحم مادر سیر صعودی خود را تا بی نهایت شروع نماید .

      پذیرندگی

اگر چیزی کشتگاه شد باید دارای خصوصیت پذیرندگی باشد . کشتگاه ، پذیرنده و در پذیرش حریص است. زمین برای پذیرش بذر حریص است ولی چون زمین جزء جامدات است حرص آن برای ما قابل لمس نیست .


پذیرفته شدن

کشتگاه پذیرنده چه درخواست و تقاضایی دارد؟ و به عبارتی دیگر اقتضاء پذیرندگی کشتگاهی چیست ؟ کشتگاهی یک امر جسمانی است . ولی همین پذیرنده بودن رحم و کشتگاه بودن زن تبدیل به میل نفسانی می شود .

 محبوبیت خواهی

زن شدیدا ً می خواهد که محبوب باشد . زن در خانواده معشوق است و مرد محب و دلداده و فرزندان گل هایی هستند که از عشق والدین خود سیراب می شوند و پرورش می یابند . والدین وقتی همدیگر را دوست داشته باشند خیلی بهتر و بیشتر به عاطفه و تربیت فرزندان خود رسیدگی می کنند .


ادامه مطلب...

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/12/15 توسط منیره غلامی توکلی

تساوی حقوق زن و مرد

اسلام زن و مرد را در شخصیت انسانی با نظر تساوی می‌بیند اما این امر نیز مسلم است که یکایک اعضاء جامعه نمی‌توانند در تمام امور با هم کاملاً مساوی باشند بلکه عدالت اجتماعی ایجاب می‌کند که همه افراد در حقوق عمومی انسانی مشترک باشند زیرا برخلاف تصور عده‌ای که زن را موجودی جدای از مرد می‌شناسند اسلام خلقت زن و مرد را از یک جنس و یک منشأ می‌داند. دامنه تساوی مرد و زن شامل همه چیز است؛ در خلقت، اعمال عبادی، ثواب و عقاب، کسب علم، رشد و کمال معنوی و....

ادامه مطلب...

نوشته شده در تاریخ شنبه 91/12/12 توسط منیره غلامی توکلی
<      1   2   3   4   5   >>   >
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک