سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

مادرشهید حمید توتونی دولابی:
فرزندم پرورش یافته مکتب حسینی بود/ بسیاری از گرفتاری های جامعه، پیامد پایمال شدن خون شهداست

مادرشهید با اشاره به اینکه شهدا کم و کاستی در زندگی نداشتند و من فرزندم را در ناز و نعمت بزرگ کردم، گفت: او با نان حلال بزرگ شده و پرورش یافته مکتب امام حسین(ع) بود، بسیاری از مشکلات امروز جامعه ما بخاطر پایمال کردن خون شهداست.

 

مادر شهید توتونی دولابی

منیره غلامی توکلی- دولاب، یکی از محلات قدیمی و دارای سابقه تاریخی تهران است. این محله در منطقه 14 پایتخت قرار دارد و به دارالمؤمنین تهران معروف است. وجود خانواده های اصیل با فرهنگی غنی، آشنا به مفاهیم اسلامی شرایط را برای پرورش مردانی نامدار در عرصه های مختلف علمی، دینی...فراهم کرده است.
نام های آشنایی چون «حاج اسماعیل دولابی» همان عارف بزرگ معاصر با کتاب های معروف " کمیای محبت" و همچنین مشاهیر بزرگی مثل «احمد حماد دولابی» محدث و عالم قرن دوم هجری قمری، «ابوبشیر دولابی»، «ملاعلی اصغر»، «ملا محمد تقی» و «آقا شیخ علی» از مجتهدان قرن اخیر، مشتی نمونه خروار است.
اهالی دولاب که اکنون با گسترش شهر و مهاجرت به پایتخت همزیستی زیبایی با سایر اقوام برقرار کرده اند، مردمانی متدین و مبارز بوده و هستند. مبارزات مردمی علیه رژیم طاغوت با فعالیت جمعیت فدائیان اسلام و مبارزات شهید آیت الله سعیدی و تقدیم کردن صدها شهید چون شهید هادی، شهیدان برادران هادی پور، شهید صراف و شهید اصغر وصالی، شهید گلشناس، شهید صفری دولابی، معلم شهید صالحی دولابی.. از دیگر افتخارات این منطقه است.
دیدار با مادر پاسدار شهید "حمید توتونی دولابی" ما را با این منطقه و فرهنگ زیبا و مهمان نوازی بی نظیر ساکنانش آشنا کرد. "سکینه خانم کربلایی حیدرعلی رعیت" مانند همه مادران شهدا به گرمی ما را پذیرا شد.
وی که اکنون ساکن خیابان پاسدارگمنام است، خاطرات زیبایی از منطقه دولاب و سنت های غنی آن برای مان تعریف می کند. خاطراتی که همه حول محور مبارزات مردم ایران علیه رژیم طاغوت و حضور انقلابی دولابی ها در این مبارزات است. از شرکت در کلاس درس حاج آقا کافی تا پناه دادن مبارزان فراری از دست ساواک در منازل شان ... از رفت و آمدهای گرم و صمیمی خانواده ها و طوایف مختلف دولابی با یکدیگر در شادی ها تا غمخواری و شریک شدن در مصیبت ها با یکدیگر ...
حاج خانم می گوید: در چنین شرایطی فرزندان مان را بزرگ کردم. نان حلال به آنها خوراندیم و به فکر مستضعفین بودن، دستگیری از بینوایان، مهربانی کردن با دیگران، غیرتمند بودن برای نوامیس و ... را یادشان دادیم . زیر پرچم امام حسین علیه السلام در تکایا و حسینه ها سینه زدیم و فرزندانمان را بزرگ کردیم تا خادم امام حسین(ع) بار بیایند و نزد فاطمه زهرا سلام الله روسفیدمان کنند.
خانم "کربلایی حیدرعلی" با اشاره به اینکه شوهرش "محمدتقی توتونی دولابی" سال هاست که از دنیا رفته است، می گوید: بعد شهادت حمید، هر چه من گریه کردم، "محمدتقی" غصه خورد تا اینکه سرطان حجره بالاخره او را از پای در آورد. شوهرم در میدان تره بار شناخته شده بود و خداروشکر وضع مالی خوبی داشتیم، من فرزندانم را در ناز و نعمت بزرگ کردم ...
"حمید" 15 آذر 1341 به دنیا آمد. نوجوانی او مصادف با اوج گرفتن مبارزات مردم علیه رژیم طاغوت بود. او و برادرش هم در این مبارزات سهمی داشتند. در آن روزها حمید با جوان ترها بسیار صحبت می کرد ، برادرش و دوستان او را به قولی خیرخواهانه نصیحت می کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران در آمد، با آغاز جنگ تحمیلی با اینکه صحبت بر سر ازدواج او بود، راهی جبهه شد، روزی که خبر شهادت حمید را آوردند، آخرین فرزندم تازه به دنیا آمده بود و من بدحالی داشتم. همه خانواده هم نگران حال من بودند و هم دل شان به حال نوزادم می سوخت... حمید آنقدر مهربان و دوست داشتنی بود که شهادتش نه تنها دل من بلکه دل همه بستگان را سوزاند.
سکینه خانم در حالی که نگاه عاشقانه ای به قاب عکس شهید می اندازد ادامه می دهد: حمید را از خدا و با شفای امامزاده داوود گرفتم! بیماری سختی را در کودکی تجربه کرد، یادم هست که خوابی دیدم و با خواهرم برای زیارت امامزاده داوود به شمال تهران رفتیم. آنجا بود که حمید شفایش را گرفت و من هنوز منت دار این لطف خدا به خودم هستم.
مادرشهید حمید توتونی دولابی، که غرق خاطرات خودش شده است هر از چند گاهی از عشق خود به فرزندش می گوید و با گفتن خاطره ای سعی دارد میزان این عشق را به تصویر بکشد. می گوید: یک روز بنابر قراری که با خانم های خانواده گذاشته بودیم قرار شد به ییلاقی در شمال تهران بریم. غذای مورد علاقه حمید را درست کردم تا وقتی از سر کار آمد گرسنه نماند. وقت حرکت ما او به منزل رسید، با صحبتی که بینمان رد و بدل شد، متوجه شدم که روزه است. خدا را شاهد می گیریم بین رفتن و نرفتن مانده بودم. طاقت نداشتم که من به ییلاق برم و پسرم در تابستان گرسنه و تشنه تنها در منزل بماند.
با اصرار خانواده عازم شدم اما برای اینکه شرایطی مثل حمید داشته باشم، غذایم را با خودم نبردم و این حرکت من از چشم اقوام و مخصوصا خود حمید پنهان نماند. من طاقت دوری حمید را نداشتم.
می پرسم خبر شهادت پسرتان را چگونه به شما دادند، گفت از طریق همرزمانش و اینکه یکی از اقوام برای شناسایی شهدا به معراج شهدای تهران رفته و حمید را شناخته بود. بدحالی پیدا کردم . با شهادت حمید زندگی ما هم دگرگون شد. پدرش بیمار شد از محله قدیمی خودمان به محله دیگری و بعد هم این جا نقل مکان کردیم. سختی های زیادی بعد از شهادت حمید بر ما عارض شد.
سکینه خانم هر چند کلام که صحبت می کند، تصدق فرزندش می رود، از ادب او، متانتش، مردمداری اش، توجه اش به نماز اول وقت و فرایض دینی می گوید و آخرش هم به زیبایی چهره اش اشاره می کند .. می پرسم خوابش را می بینید: می گوید: اوایل شهادت حمید بسیار بی تابی می کردم تا اینکه او را در باغی بسیار سرسبز و در شرایطی حسرت برانگیز دیدم آنچه در مورد جایگاه شهدا و شرایط آنها می گویند من به چشم دیدم و همین ها دلخوشم کرده است.
وقت خداحافظی رسیده است، خانم کربلایی حیدرعلی مانند سایر مادران شهدا اصرار بر بودنمان دارد، شرمنده این همه لطف هستیم ، می گویم : حاج خانم به رسم همیشگی ما را با نصیحتی بدرقه کنید، می گوید: تمام مشکلات موجود در جامعه از اقتصادی تا فرهنگی، پیامد پایمال شدن خون شهداست، طوری زندگی کنیم که خون شهدا را پایمال نکنیم.
پاسدار شهید حمید توتونی دولابی در مهر 1361 در منطقه سومار به شهادت رسید و پیکر مطهرش در قطعه شهدای بهشت زهرای تهران دفن شده است .
انتهای پیام/*

 



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 97/10/19 توسط منیره غلامی توکلی
یادداشت/
اصالت حجاب، حمایت از اصل نظام جمهوری اسلامی است/ ترویج بی حجابی، کوبیدن بر طبل ورشکستگی سیاسی
اگر در مبارزات انقلابی، چادر به عنوان نماد علیه رژیم پهلوی استفاد شد و نتیجه پیروزی بخشی به همراه داشت، این پیروزی ریشه های عمیق فرهنگی، مذهبی و سنتی در ذات مردم ایران داشت در حالیکه بی بندوباری اصالت و ریشه ای در تمدن ایران ندارد و هر گونه سرمایه گذاری روی این مقوله با شکست مفتضحانه ای رو به روست.


منیره غلامی توکلی- امروز سالروز تصویب قانون کشف حجاب رضاخانی است. اگر حجاب را زبان مشترک فرهنگی زنان مسلمان بدانیم در واقع 83 سال پیش، طبل بدآهنگ مبارزه جهانی با این زبان مشترک که زائیده عفت و حیای زن مسلمان محسوب می شود به صدا در آمده است. پُر واضح است که دشمنان با فهمی درست از این قدرت نرم زن مسلمان به صورت علنی و غیرعلنی با برنامه ریزی دقیق در جبهه جنگ فرهنگی، همچنان با تمام قوا به کارشکنی و مبارزه علیه عفاف وحجاب زنان جوامع اسلامی ادامه می دهند.
اگر، اواخر دوران قاجاریه و دوران پهلوی را روزهای نکبت برای حجاب بدانیم، متوجه خواهیم شد که زن مسلمان ایرانی در شرایط سختی که برایش فراهم کرده بودند، چگونه از حجاب خود صیانت کرد و عفتمدارانه زیست. در دوره اول پهلوی شاهد سخت ترین و قلدرمآبانه ترین اقدامات قهری حکومت برای مبارزه با حجاب بودیم که بخش قابل توجهی از جامعه را تحت تأثیر خود قرار داد اما در همین شرایط بودند زنان بسیاری که با تحصن عزتمند در خانه های خود به دور از نکبت بی حجابی در مسیر زندگی عفتمدارانه حرکت کردند.
مسئله حجاب برای جامعه ایرانی که سابقه زندگی عفتمدارانه زنان آن به پیش از ورود اسلام می رسد تا قبل از آغاز مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی، بُعدی مذهبی–سنتی داشت اما زمانی رویکرد آن به سمت سیاست کشیده شد که به عنوان نماد اعتراض مردمی علیه رژیم پهلوی مورد استفاده قرار گرفت.
این نماد زمانی تمام و کمال عینیت یافت که بعضی گروه‌های چپ و گروه‌های اسلام‌گرا در ماه‌های منتهی به انقلاب، حجاب را به عنوان نمادی اعتراضی در راهپمیایی‌ها و تظاهرات علیه رژیم پهلوی به ‌کار گرفتند و آن را به ابزاری برای مبارزه بدل کردند. به طوری که می توان گفت رمز پیروزی ملت ایران در مقابل رژیم پهلوی،سرخی خون برگرفته از فرهنگ عاشورایی و سیاهی چادری برگرفته از فرهنگ فاطمی بود.
یک ماهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامیی یعنی، 16 اسفند1357 امام خمینی(ره) طی سخنانی موضع خودشان را درخصوص نحوه حضور اجتماعی زنان از منظر پوشش در جامعه بیان کردند و فرمودند:« زنان اسلامی باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند. نه اینکه خودشان را بزک کنند. زن‌ها هنوز در ادارات با وضع پیشین کار می‌کنند. زن‌ها باید وضع خودشان را عوض کنند … زن‌ها می‌توانند در کارهای اجتماعی شرکت کنند ولی با حجاب اسلامی»
سال 1362 "حجاب" به عنوان یک قانون به تصویب رسید و 48 سال بعد از قانون کشف حجاب؛ چادر، مقنعه و روسری .. بار دیگر به مدارس، دانشگاه ها و مراکز دولتی .. بازگشت و تا پایان جنگ تحمیلی اگرچه شاهد برخی از هنجارشکنی ها در غالب بدحجابی بودیم اما جو انقلابی و مذهبی کشور هم چنین جنگ و دفاع مقدّس، فرصت بسط بی حجابی را به مخالفان حجاب نداد و بی حجابی چندان محل مناقشات اجتماعی و فرهنگی قرار نگرفت.
در واقع پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز به کار دولت اصلاحات اکثریت به دنبال سروسامان بخشیدن به زیرساخت های سیاسی و اقتصادی دولت شده و از فرهنگ و مسائل فرهنگی غفلت کردند و این غفلت در دوران سازندگی دوچندان شد به طوری که می توان گفت: در تند شدن شیب بدحجابی دولت های سازندگی و اصلاحات بیشترین نقش را ایفا کردند.
بعد از جنگ تحمیلی، گفتمان« تهاجم فرهنگی» به عنوان گفتمانی غالب در حوزه های فرهنگ و دین و اندیشه وارد بدنه جامعه شد. این تهاجم بعدها به "ناتوی فرهنگی" و بعدتر" جنگ فرهنگی یا جنگ نرم " تغییر نام و رویکرد داد. در دولت سازندگی، سیاست های فرهنگی ـ اجتماعی جامعه، مسیر دیگری را پیمود و دولت های غربی از ابتدای دهه هفتاد با برنامه ریزی دقیق و پیچیده برای تهاجم فرهنگی در ایران، زمینه بدحجابی در بستر جامعه را فراهم کردند. هرچه به سال های پایانی دولت سازندگی نزدیک تر شدیم، شیب بدحجابی در جامعه تندتر شد و دختران بیش تر به سمت مدگرایی حرکت کردند.این امر با روی کار آمدن دولت اصلاحات و طرح شعار آزادی و تفاسیر سکولاراز آن با توسعه بدحجابی ادامه پیدا کرد.
درهمین برهه شبکه های ماهواره ای با تلاش هر چه بیشتر دست به تبلیغ و ترویج فرهنگ بی بندوباری زدند و در کنار آنها دولت های غربی برای نابودی کامل عفاف و حجاب زنان مسلمان، مخصوصا زنان ایرانی، بودجه های هنگفتی را خرج کردند تا با گستره جدیدی از بی مبالاتی نسبت به رعایت حجاب بتوانند مخالفت مدنی و سیاسی را نسبت به این مقوله به عنوان مسئله ای مهم فرا روی نظام جمهوری اسلامی قرار دهند.
از دهه 80 تا کنون با ورود فضای مجازی در جامعه مبارزه با عفاف و حجاب ابعاد گسترده تری پیدا کرد، روزانه هزاران محتوای تصویری، صوتی و نوشتاری در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود که هدف اصلی آن، کمرنگ‌ کردن ارزش‌های اسلامی و رفتارهای سنتی و ریشه‌دار مسلمانان در موضوع حجاب و عفاف است.
نکته قابل تأمل درجنگ نرم که خط مقدم آن در حوزه زنان و خانواده می باشد این است که در حقیقت نبرد اصلی دشمنان با نظام جمهوری اسلام بر سر حجاب نیست، بلکه حجاب درگاهی است برای فتح تمام ارزش‌های اسلامی و از میان برداشتن تمامی معانی و مفاهیم عمیق اسلام که بر سر راه استعمار و استکبار قرار گرفته است. از این رو بیشترین و بی شرم ترین دشمنی ها با این مقوله فرهنگی صورت می گیرد چرا که حجاب یکی از بارزترین و قوی ترین نمادهای اسلام در یک جامعه اسلامی است که به عنوان قدرت نرم؛ عفت، عزت، اقتدار، صلابت و غیرت را به جامعه تزریق می کند و گلوگاه ورود دشمن را در تمامی عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به سختی می فشارد.
از این رو در سال های اخیر مقوله حجاب بار دیگر به عنوان یک نماد سیاسی برای نشان دادن مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و آغازی برای براندازی نظام مورد استفاده دشمنان خارجی و منافقین داخلی قرار گرفته است و ما شاهد کمپین ها، سخنرانی ها، حرکت هایی مانند آزادی های یواشکی، چهارشنبه سفید، دختران انقلاب و ... با رویکرد مخالفت با قانون حجاب و ترویج بی حجابی هستیم.
اینکه لیدرهای این دست از اعتراضات اندک زمانی بعد از ظهورشان به دامان پدرخوانده های غربی خود پناه می برند، نشان دهنده شکست چندین باره توطئه فرهنگی دشمنان با علم کردن بی حجابی برای سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی است. آنها از این نکته غافلند؛ اگر در جریان نهضت انقلابی مردم علیه رژیم طاغوت، چادر به عنوان یک نماد مبارزاتی و مخالفت علیه رژیم پهلوی مورد استفاده قرار گرفت و نتیجه پیروزی بخشی به همراه داشت، این پیروزی ریشه های عمیق فرهنگی، مذهبی و سنتی در ذات مردم ایران داشت در حالیکه بی بندوباری و ولنگاری فرهنگی اصالت و ریشه ای در تمدن ده هزارساله ایران ندارد و هر گونه سرمایه گذاری روی این مقوله با شکست مفتضحانه ای رو به روست.
انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 97/10/19 توسط منیره غلامی توکلی
مبارزه با حجاب از ناصرالدین شاه تا محمدرضا پهلوی
145سال جنگ ناکام علیه حجاب / قانون کشف حجاب، آغاز مبارزه با اسلام
در دوران رضا شاه برای نهادینه شدن بدحجابی و از بین رفتن قبح آن در سطح کلان جامعه، تبلیغ و شعار " آزادی زنان" درمطبوعات چنان صراحتی یافت که در سال 1306 روزنامه حبل المتین دلایلی را برای وجوب بی حجابی نوشت!!

 

منیره غلامی توکلی- تاریخ ایران گویای این نکته است که نخستین نشانه های کشف حجاب در دربار ناصرالدین شاه قاجار و محافل روشنفکری که از آن دوران رونق گرفت؛ دیده شده است. سفر اروپایی ناصرالدین شاه تجربیاتی را برای او به همراه داشت که کشف حجاب را می توان یکی از ثمرات پدیده آشنایی وی و سایر تجددخواهان با فرهنگ و نوع پوشش زنان اروپایی دانست.
اما در این میان تنها چیزی که باعث تأخیر در امر کشف حجاب به صورت رسمی در ایران می شد، مقاومت فرهنگی خانواده ها و پایندی آنها به اصول اسلامی بود. از این رو با توجه به عکس های موجود از دربار و محافل نزدیک به شاه می توان اینگونه برداشت کرد که کشف در سطح کلان جامعه با اقبال عمومی رو به رو نبوده است.
در دوران مشروطه خواهی " بی حجابی" به عنوان یکی از شاخصه های تجددطلبی معرفی شد. از آنجایی که جامعه ایرانی از دیرباز بر اساس و نهاد خانواده مستحکم شده است یکی از دلایل قوی عدم موفقیت سریع و یا مطلوب این روشنفکران مخالفت مردان در بی حجاب ظاهر شدن زنانشان در سطح شهر بود .
در این دوران نخستین کسی که رسما و بصورت عمومی کشف حجاب کرد، زنی به نام زرین تاج بود که توسط سران فرقه ظاله بابیه به "طاهره و قرةالعین" ملقب شده بود. قرة العین در دوران ناصرالدین شاه به منظور اعلام جدایی و مخالفت صریح با دین اسلام و نجات باب از زندان ماکو، اقدام به بی حجابی کرده و لذا زمینه های اجتماعی گسترش لادینی و اباحی گری را در سطح جامعه فراهم نمود.
*رضا خان پیشرو در کشف حجاب
مسئله کشف حجاب با آمدن رضاخان بر مسند قدرت، بیش از بیش قوت می گیرد و حوادث و جریانات نامبارکی که در سال های حکومت وی بر فرهنگ مردم ایران تأثیر می گذارد نشان می دهد که کشف حجاب در ایران پدیده ای خودجوش داخلی و مطلوب عام و خاص مردم نبوده و زاییده محرک های خارجی و برگرفته از ظهور فرقه های ظاله است.
محرک هایی که ابتدای امر در تقابل با فرهنگ غنی و مذهبی مردم ایران با شکستی سخت و مبارزاتی جانانه همراه بود اما با ورود دولتمردان و روشنفکران " تجددخواه" اشاعه یافته و در برهه ای از زمان چیره گی نسبی داشته است.
باید گفت در دوران رضا شاه برای نهادینه شدن بدحجابی و از بین رفتن قبح آن در سطح کلان جامعه، تبلیغ و شعار " آزادی زنان" درمطبوعات چنان صراحتی یافت که در سال 1306 روزنامه حبل المتین دلایلی را برای وجوب بی حجابی نوشت!!
رضا شاه که با مقاومت عموم مردم در بی حجابی زنان رو به رو شده بود در نخستین حرکت های رسمی در کشف از سوی دربار با آخرین همسرش " دولتشاهی" بی حجاب در جشن فارغ التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حاضر شد.
وی که ریشه‌دار بودن تفکر دینی و مبانی ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی را مانعی جدی بر سر راه فرآیند مدرن‌سازی می‌پنداشت؛ در دی ماه سال 1307 هجری شمسی، قانون لباس های متحدالشکل را در مجلس شورای ملی به تصویب رسانید و از آن پس ابتدا درباریان،دولتمردان و سپس کارمندان دولت مجبور به پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی شده و با مظاهر بی حجابی در مجامع عمومی ظاهر شدند.
چیزی که در این اتفاق بسیار به چشم می آید حمایت های انگلستان از این اتفاق است که نشان می دهد این پدیده نامبارک منشاء بیرونی داشته به طوری که حتی کشورهای استعماری هم در یک جامعه شناسی دقیق متوجه این امر شده بودند که فرهنگ غنی و قوی ایرانی را باید با ابتذال زنان شکست و با شکسته شدن و بی هویت شدن فرهنگی این سرزمین به اهداف شوم استعماری خود نزدیک شوند.
از نظر سیاسی می توان گفت: حرکت دولت علیه مردم بخصوص در مواضع فرهنگی و چالش برانگیز می توان چنان پایه های یک حکومت را سست کند که با ایجاد انشقاق و جدایی ؛ رواج ابتذال و از دست رفتن هویت دینی و سپس ملی کشور به انهدام استقلال و قدرت کشور نزدیک تر شوند.
*نیشتر رضاخانی بر دمل حجاب!!
سفر رضا شاه به ترکیه و آشنایی وی با آتاتورکیسم و اقدامات غرب گرایانه وی باعث ورق خوردن فصل جدیدی از اقدامات و رو شدن چهره ضد دینی رضا شاه شد بطوری که در تاریخ 27 آذرماه سال 1314 بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضا شاه به دربار فرستاده شد تا در اول دی سال دستور العمل اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال شود.
* 17دی صدای طبل بدصدای جنگ رضا شاهی با حجاب
درست 83 سال پیش رضا شاه در روز هفدهم دی ماه 1314 برای اعطای گواهینامه فارغ‌ التحصیلان به دانشسرای عالی رفته در حالی که ملکه ایران و دختر بزرگش بدون حجاب و لباس‌های اروپایی به تن کرده بودند.از فردای آن روز پوشش چادر در خیابان‌های تهران ممنوع شد و دولت و سایر دستگاههای اجرائی در کشور موظف گردیدند برای پیشبرد این طرح در ولایات مختلف بکوشند.
از اقدامات قهری نظام سلطنتی علیه نظام در دوران رضا شاه می توان به مبارزه سخت با حجاب نام برد. مبارزاتی که در قالب : ممنوع بودن حضور آموزگاران و دختران دانش‌آموز محجبه در مدارس، ممنوع بودن قدم زدن و ازدواج افسران ارتش با زنانی که حجاب داشتند؛ ممانعت از حضور زنان باحجاب در اتوبوس، هتک حرمت و اهانت و کتک زدن زنان محجبه در معابر توسط پاسبان ها می توان نام برد که زنان باحیاء زیادی را به انحاء گوناگون شهید و یا به کام مرگ کشاند.
و در این میان باز هم روحانیت مبارز و مرجع دینی مردم بود که دست به اعتراض گشود و مخالفت های گسترده از خود نشان داد تا جایی که از شهرهایی نظیر قم ، اصفهان ، شیراز و مهم تر از همه قیام مسجد گوهر شاد سطح وسیعی از اعتراضات را نشان می داد.
پهلوی دوم و جنگ روانی علیه حجاب ، مبارزه دمکراتی با حجاب
البته روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در ابتدای امر مسکنی جعلی برای رفع این ناهنجاری دینی و ملی در سطح کشور بود. محمد رضا که قصد داشت خود را فردی منطقی و عاقل تر از پدر و دمکرات نشان دهد اما حقیقت این بود که محمدرضا در تعقیب کارهای پدر فقط پوسته ظاهری را تغییر داد و به جای اعمال جبر فیزیکی به عملیات روانی و محدودسازی زنان محجبه و حتی شوهران آنان پرداخت.
او در این راه از روش هایی نظیر شرط ثبت‌نام و استخدام و ادامه اشتغال دختران و خانم ها منوط به نداشتن حجاب و بالاخص چادر ، دروغ‌ پردازی و تاریخچه سازی درجهت چگونگی ورود حجاب به ایران، مخالف بودن حجاب با شئون اجتماعی زن، تحریک احساسات زنانه مبنی بر اینکه حجاب وسیله‌ای در دست همسران برای زورگویی و دربند کشیدن آنان می‌باشد و ... همچنان با این سنت اسلامی و ملی مبارزه می‌شد.
انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 97/10/19 توسط منیره غلامی توکلی
<      1   2      
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک