سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

جرا نماز می خوانیم ؟

    بررسی علل کم توجهی و بی توجهی برخی از نوجوانان به نماز
نماز

آیا الهی چون خداوند با این همه قدرت و حشمت و نعمت و رحمت نیازمند ستایش ما است یا ما نیاز به وجود او و پرستش ذات اقدسش داریم ؟
درپاسخ به این سؤال از دیدگاه استاد شهید مطهری می توان گفت : « پرستش، جوششی است از اعماق ذرات عالم که عطر جانبخشش همه جا گسترده و پرتو انوارش هستی را روشن ساخته است.»
با علم به این سخن می توان نتیجه گرفت : پرستش ذات تمامی موجودات است و مسلمان و یهود و مسیحی و کافر ندارد . نیاز عبادت خدا مخصوص بشر و در ذات اوست فقط گروهی راه را درست انتخاب می کنند و گروهی اشتباه بر می گزینند .

 



مقدمه :

هر مذهب توحیدی پیامبری دارد و هر پیامبری معجزه ای که با آن اقامه رسالت می کند. هر رسول تشریعی کتابی دارد که شامل دستوراتی برای پیروان آن مذهب است؛ تا به واسطه رعایت موازین آن سعادت دنیا و آخرت خود را تضمین کنند. این کتاب در میان پیروان آن مذهب به کتاب آسمانی معروف است چرا که از سوی خداوند، توسط جبرئیل بر قلب پیامبر نازل شده است . مانند زبور حضرت داوود ، صحف حضرت ابراهیم ، انجیل حضرت موسی و تورات حضرت ابراهیم (سلام الله علیهم) و در نهایت کتاب آسمانی ما مسلمانان که کتاب آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (ص) است و به دلیل اینکه تا آخرزمان بعد از او پیامبری و بعد از کتابش، کتاب آسمانی دیگری بر مردم نازل نمی شود و تا همیشه تاریخ باقی می ماند معجزه اسلام نام دارد.
اما،پیروان هر مذهب نشانه هایی دارند که به واسطه آن از پیروان دیگر مذاهب شناخته می شوند و اصولی که تا پای جان برای دفاع از آن ایستادگی می کنند.اصولی که گاه مشترک و گاه مختص یک شریعت است .
مهم ترین اصول مشترک در میان تمامی مذاهب آسمانی، یکتا پرستی ، ایمان به روز معاد و لزوم ستایش خداوند است که ما از آن تحت عنوان عبادت یا نماز یاد می کنیم .
از آیات و احادیث و سخنان بزرگان دین برمی آید که چرایی به وجود آوردن کائنات ، نشان از عظمت و قدرت خداوند ، وجوب ستایش او و بعد تولید نسل در کره خاکی است .
تبلور قدرت خدا دلیل خلقت
قدرت خداوند بزرگ آنقدر در سراسر گیتی حکم فرمایی می کند که هر یکتا پرست یا مشرکی در درون ذات الهی اش به آن ایمان دارد مثلا اثر انگشت هر انسان با انسان دیگر فرق دارد و این از رموز طبیعت و دلیلی بر قدرت خداست که میلیاردها انسان با خطوط مختلف انگشت به دنیا آمده و هیچ اثر انگشتی با دیگری یکسان نیست . فصول مختلف سال ، نظم در امور طبیعت و ناتوانی انسان ها به عنوان اشرف مخلوقات در برابر قضا و قدر یا همان خواست خداوند نیز از دیگر قدرت نمایی خداوند بر طبیعت سرکش بخصوص انسان مغرور امروزی است. اگر خداوند کائنات وانسان را نمی آفرید چه صحنه ای برای نشان دادن قدرت لایزال خود داشت؟
ستایش خدا ، نیاز موجودات ، دلیل خلقت
اما ادیان الهی در توصیف خداوندگار احدیت همیشه چندین صفت را بر دیگر اوصاف او ارجح می کردند . صفت هایی مانند کریم ( بخشنده) ، رحیم ( مهربان) ، قادر ( توانا)، صمد( بی نیاز) ، مالک ( ارباب) و رب ( پروردگار یگانه ).
حال خدایی که از همه چیز بی نیاز است او که مالک تمامی دنیا و آخرت ماست ، خداوندی که از شاهرگ گردن به ما نزدیک تر است و از پدر و مادر مهربان تر و از هر کسی نسبت به خطاهای ما با گذشت تر است او که توانمند به انجام هر کاری و ما زاییده شده به فرمان کُن او و میرنده به لم یکُن او ایم ؛ آیا نباید مورد تحسین و تشکر ما قرار بگیرد اگر هر موجود دیگری این همه نعمت و رحمت و این همه مقام و منزلت داشت آیا در برابرش دست ادب به سینه نمی گذاشتیم ؟ زانوی کوچکی در برابر به زمین نمی زدیم ؟ آیا الهی چون خداوند با این همه قدرت و حشمت و نعمت و رحمت نیازمند ستایش ما است یا ما نیاز به وجود او و پرستش ذات اقدسش داریم ؟
درپاسخ به این سؤال از دیدگاه استاد شهید مطهری می توان گفت : « پرستش، جوششی است از اعماق ذرات عالم که عطر جانبخشش همه جا گسترده و پرتو انوارش هستی را روشن ساخته است.»
با علم به این سخن می توان نتیجه گرفت : پرستش ذات تمامی موجودات است و مسلمان و یهود و مسیحی و کافر ندارد . نیاز عبادت خدا مخصوص بشر و در ذات اوست فقط گروهی راه را درست انتخاب می کنند و گروهی اشتباه بر می گزینند .
عبادت سر لوحه تعالیم انبیاء ، راز آفرینش ، اصلی ترین نیاز بشر ، نشانه ایمان ، عبودیت حق و عالی ترین رتبه ای است که آدمی می تواند به آن برسد .
در دین اسلام عالی ترین رتبه عبادت در قالب نماز به معنای کرنش کردن در برابر خداوند در مناسبت های مختلف و در شکل های گوناگون ادا می شود که نماز های یومیه یا روزانه از مهم ترین و پر فایده ترین نمازها است . بطوری که ترک آن انسان را مستوجب آتش و مرحوم از نعمات دینا و آخرت می کند . نماز شکل عملی اذان است وقتی می گوییم: اشهد و ان لا الله الا الله و حرکتی است به سوی حی علی فلاح و گامی است بسوی حی علی خیر العمل .
نماز با شست و شوی و پاک کردن دست ها و صورت از آلودگی ها آغاز و با پاک کردن روح از زنگار اشتباهات به پایان می رسد.
تولد هر نوزاد یعنی خداوند به انسان امیدوار است.
وهر چه انسان ها به سوی خداوند می روند به دنیا می آیند کسانیکه هدایت شوند او را عبادت کنند وراه راست را برگزینند

بخش اول

چکیده مطلب :

خوانندگان محترم با خواندن مطلب فوق الذکر دریافتند که چرا در ادیان الهی ،عبادت خداوند درقالب های مختلف از اصول اولیه توحید بوده است . حال با خواندن ادامه مقاله درخواهند یافت که چراباید نماز بخوانیم ؟‌ اهمیت نماز خواندن در چیست ؟ و چرا با توجه به تذکرات و احادیث قدسی و سخنان بزرگواران دین بازهم در جامعه مخصوصا در میان نوجوانان و کودکان شاهد بی توجهی به اقامه نماز هستیم و گاها برخی از والدین نیز به نماز اول وقت توجه شایسته و بایسته را ندارند؟
با خواندن این مطلب درمی یابیم که چه عواملی می تواند ما و دیگران را به خواندن نماز علاقمند سازد و اینکه چگونه باید با مسئله نماز در بین کودکان و نوجوانان برخورد کرد .در این جا سؤالی مطرح می شود؛
  براستی چرا باید نماز بخوانیم؟
بحث درباره فلسفه و حکمت نماز در واقع آشنایى با اسرار و رموزى است که در این عمل عبادى نهفته است . باید توجه داشته باشیم که خداوند متعال هیچ دستورى را بدون حکمت و علت بر بنده‌اش واجب و یا حرام نمى‌سازد. در این شکی نیست که وقتی خداوند عملی را برای انسان واجب می‌کند قطعا برایش سود و فایده بسیار دارد و بالعکس وقتی عمل و یا چیزی را حرام می‌کند یقینا ضرر بسیاری برای انسان دارد و همین طور است مواردی که مکروه و مستحب اعلام شده‌اند. در این زمان که علم پیشرفت کرده؛ بسیاری از علل و سود و زیان‌هایی برای اعمال ذکر می‌شود که نشانگر حکمت و فلسفه حرام و واجب شده اعمال و برخی چیزهاست.

شایان ذکر است که انسان مومن و متعهد، در مقابل پروردگار روحیه تعبد و تسلیم پذیری دارد و نیازی به دانستن علل و حکمت احکام ندارد، گرچه دانستنش هم مشکلی ندارد. ولی اصل بر تعبد در برابر خداوند است.
در این شکی نیست که وقتی خداوند عملی را برای انسان واجب می‌کند قطعا برایش سود و فایده بسیار دارد و بالعکس وقتی عمل و یا چیزی را حرام می‌کند یقینا ضرر بسیاری برای انسان دارد و همین طور است مواردی که مکروه و مستحب اعلام شده‌اند.
خداوند، خالق تمام هستی است و همه موجودات به خالقیت خدا اعتراف دارند و خدا را تسبیح می‌کنند:

«یسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض الملک القدوس العزیز الحیکم »
تسبیح مى‌گوید خدا را آنچه در آسمان‌ها و در زمین است؛ آن پادشاه پاک عزیز حکیم را.»
حال وقتی که همه موجودات، خدا را تسبیح می‌گویند و او را عبادت می‌کنند ؛ آیا جا ندارد انسان که اشرف مخلوقات است در برابر خداوند اظهار بندگی و عبودیت نماید و هیچ بودن خود را به منصه ظهور برساند و در مقابل پروردگارش اکساری نماید؟
امام رضا (علیه‌السلام) در حدیثی علت اقامه نماز را اینگونه بیان می‌فرمایند: «علة الصلاةِ انَّها اقرارٌ بالربوبیّة لله ـ عزّوجل ـ و خلعُ الانداد و قیامٌ بین یدى الجبّار جلّ جلاله بالذّل والمسکنة والخضوع والاعتراف؛ علت نماز، اقرار به ربوبیت خدا و نفى هرگونه شریک براى او و ایستادن با خضوع و کوچکى و بیچارگى در پیشگاه خداست.»
در وجود انسان دو قدرت عقل و شهوت وجود دارد که دائما در کشاکش نیز می‌باشند. حال چنین انسانی که نیروی شهوات و هواهای نفسانی در وجودش قوی است قطعاً دچار گناه و لغزش هم می‌شود، و پنج بار نماز در مقابل پروردگار، به معنای اعتراف به گناهان و طلب آمرزش و بخشش است . 
ازدیدگاه دیگر، نماز  با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پیشین و نهادن صورت بر زمین، پنج بار در شبانه‌روز، با عظمت خدا، همراه است و این خود راهی برای آمرزش و قبول ربوبیت خداوند است.
حال که هواى نفس، هر لحظه انسان را به غفلت و سرکشى سوق مى‌دهد و به غرور و خودخواهى دعوت مى‌کند و به افزون‌طلبى و تمامیت‌خواهى فرا مى‌خواند باید در مقابل آن، عاملى بسیار قوى و نیرومند که مقابل این رذایل سد شود؛ وجود داشته باشد تا او را به سمت عزت و عظمت انسانى سوق دهد و آن نماز است.چون نماز تنها عنصر بازدارنده از رذائل اخلاقى و گناهان است. و خداوند در آیه‌ای یکی از علل و خواص نماز را اینگونه معرفی می‌فرماید:

«أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ
نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز مى‏دارد.»
و در روایتی از معصوم (علیه السلام) آمده است که:
«نماز موجب یاد خدا و دورى از غفلت و سرکشى و باعث خشوع، فروتنى و خواهان طلب افزایش معنوى و مادى است.»
در وجود انسان دو قدرت عقل و شهوت وجود دارد که دائما در کشاکش نیز می‌باشند. حال چنین انسانی که نیروی شهوات و هواهای نفسانی در وجودش قوی است قطعاً دچار گناه و لغزش هم می‌شود، و پنج بار نماز در مقابل پروردگار، به معنای اعتراف به گناهان و طلب آمرزش و بخشش است.
از آنجایی که انسان موجودی فراموشکار است، بیم می‌رود که خداوند را فراموش کند و نیز از یاد ببرد که موقعیتش به عنوان انسان در هستی چیست؟ و عمر خود را در حیوانیت و نفسانیت سپری نماید. لذا اینجاست که: «نماز او را به مداومت بر ذکر خدا در شب و روز بر مى‌انگیزاند تا بنده، مولى و مدبر و آفریدگار خود را فراموش نکند چرا که فراموشکارى، باعث طغیان و سرکشى خواهد بود.»
پس فلسفه نماز، حضور در پیشگاه خداوند و اظهار بندگى و عبودیت و اقرار به یکتایی پروردگار و جاودانگى او است که نتیجه‌اش اصلاح و سعادت انسان و به کمال رسیدنش می‌باشد. «انسان در حال نماز در محضر خدا و به یاد خداست و همین حالت او را از معاصى بازداشته و از همه تباهى‌ها و تاریکى‌ها او را منع مى کند.

بخش دوم
چکیده مطلب :

حال با رسیدن به این بخش از مقاله با نگاهی موشکافانه به مسائل اجتماعی و خانوادگی افراد متوجه خواهیم شد که چه عواملی و وجود چه شرایطی در محیط زندگی می تواند انسان را از انجام  فرایض دینی باز دارد چرا که عدم رقبت افراد به نماز می تواند حاصل برخوردها و شرایط محیط زندگی و علاقمندی آنها به چیزهایی باطل و منحرف کننده باشد.اگربتوانیم این موارد را یافته و آنها را ازمسیر زندگی نوجوان دورکنیم درواقع او را فردی مقید به اصول اسلامی واجرای فرایض دینی تربیت کرده‌ایم.
برای بررسی این موضوع با سؤالاتی مثل اینکه : آیا محیط خانواده در تربیت اسلامی افراد مؤثر است ؟ آگاهی های دینی در ترقیب افراد به نماز چقدر مؤثر است ؟ همنشینان و دوستان افراد چه تأثیری در ارزش گذاری های معنوی او دارد ؟خصوصیات بد اخلاقی چه میزان در رفتارهای معنوی ما تأیردارد؟ و بلاخره اینکه مبلغان و معلمان با رفتار نامناسب در روند بی توجهی و بی علاقگی افراد به امور معنوی چه میزان تأثیرگذار هستند؟ 

علل بی توجهی برخی از افراد به نماز چیست ؟

محیط خانواده و بی توجهی والدین
بی توجه بودن یا کم توجهی پدر و مادر یا مربی خانواده نسبت به فرزندان در محیط خانه و سطحی نگری آنان در ابتدای نوجوانی فرزندان یا احیانا بی مبالا تی اعضای خانواده نسبت به مسائل دینی خصوصا فریضه نماز تاثیر بسزایی در تربیت فرزندان به  جای می گذارد. بعنوان مثال فرزند اگر در خانه ای رشد کند که در آن خانه کسی به نماز اهمیت ندهد یا در قبال مسائل دینی خود را مسوول ندانند یا خود اهل نماز باشند ولی فرزند خانواده را تحریص و تشویق به نماز ننمایند قطعا فرزند آن خانواده اهل نماز و عبادت نخواهد شد البته شاید در آینده بر اثر عوامل دیگر به نماز روی آورد که این احتمال ضعیفی است.نوجوانی نوشته بود که چگونه از من انتظار نماز خواندن برود در حالیکه در خانه ما هیچ یک اهل نماز نیستند و دیگری بیان کرد که توقع نماز خواندن از کسی که هیچ یک از اعضای خانواده اش اهل نماز نباشند، توقع بی جایی است. بسیار روشن و مسلم است که چنین فرزندی به زودی به عبادت تن در نخواهد داد. کانون خانواده مهمترین عامل در این زمینه محسوب می شود چون کانونی که جوان در آن رشد یافته کانون بی تفاوتی بوده است و هرگز کسی از طریق محبت و تشویق  یا از راه قهر و تهدید او را به امور عبادی وادار نکرده یا از او نخواسته است. چه بسا این جوان نسبت به سایر امور زندگی فردی سر به زیر و تسلیم پذیر و با شخصیتی از دیدگاه خانواده باشد و لیکن اهل نماز و دیانت نیست. این بدان جهت است که  والدین در آن امور تاکید داشته اما در امور دینی اصراری به خرج نداده اند و اگر در بعد دینی توجه داشتند قطعا خللی در او مشاهده نمی کردند.

عدم آگاهی و بینش کافی از فریضه نماز
عالم نبودن به محتوای نماز، درک پایین و بسیار اندک نسبت به تاثیر آن، عدم توجه به جایگاه نماز در اسلا م، نداشتن انگیزه و هدف در اقامه و برپایی آن، آشنا نبودن به اسرار و فلسفه نماز ودرخواست امور مادی از خدا و عدم دست یابی به آن یکی از عواملی است که جوانان را از این فرضیه الهی دور نگه داشته است. درگفته ها و نوشته های بسیاری از آنان این نکته جلب توجه می کرد که ما نمی دانیم برای چه باید نماز خواند. اگر نماز  را  نخوانیم چه می شود. با ترک نماز چه چیزی را از دست خواهیم داد و ظاهرا مشاهده می شود آنان که نماز  را برپا می دارند با کسانی که تارک نمازند فرقی نمی کنند. اگرنماز باید در زندگی افراد موثر واقع شود پس چرا این اثر ملموس نیست و چرا این مرزبندی را عملا ما نمی بینیم؟ مگر خدا به دو رکعت  نماز ما محتاج  است؟ جوان باید قلبش پاک باشد، انسان باید با دوستان و همسایگان و نزدیکان و همنوعان خود رفتار شایسته ای داشته باشد. خدا این ها را از ماخواسته است. نه این که نماز بخوانیم و درعین حال صد ها عمل ناشایست را مرتکب شویم. اصل این است که ما انسان خوبی باشیم حال چه قائم به نماز باشیم یا تارک آن. پس ملا ک انسان خوب بودن، نماز خواندن نیست بلکه دل و قلبی پاک داشتن است.همه این گفته ها حاکی از آن است که شناخت لازم و آگاهی کافی از فضائل نماز و جایگاه آن در اسلام برای کثیری از نوجوانان و جوانان حاصل نشده است.

سستی و تنبلی

بعد از دو عامل مذکور، علت دیگری که در ترک یا بی توجهی به نماز بیان شده است عنصر و عامل تنبلی است. غالبا نوجوانان و جوانان به آسانی تن به فعالیت نمی دهند مگر در اموری که بیشتر جنبه احساسی و هیجانی داشته  یا در اموری که با انگیزه و شناخت قبلی همراه باشد. برای فردی که چند سال است به سن تکلیف رسیده قدری مشکل است در هوای سرد زمستان آستین خود را بالا زند و با آب سرد وضو بگیرد  یا کفش و پوتین از پایش در آورد و مسح نماید به همین خاطر گاهی از نماز خواندن طفره می رود  یا برای او دشوار است که از خواب نوشین صبح گاهی بزند و نمازش را بخواند و...

 همنشینی با دوستان ناباب
بدیهی است که نقش بسیار مهم دوستان در شکل دهی شخصیت انسانی خصوصا در سنین نوجوانی و جوانی را نباید نادیده انگاشت. دوستان شایسته و خوب در سوق دادن انسان به سوی سعادت و کمال موثرند و دوستان ناشایست درانحراف آدمی به سمت ناهنجاری های اخلا قی. چه بسا جوانانی که در مسائل دینی علا قمند و به دینداری خود را غبند و لیکن در محیط های مختلف از قبیل محل هایی که در آن زندگی می کنند یا محیط کار و تحصیل که در آن ساعاتی را سپری می سازند با افرادی آشنا شوند که به تدریج او را در دام بی دینی و لا  ابالی گری گرفتار می کنند.

فساد اخلا قی

برخی از جوانان در علت دوری  از نماز و تعالیم دینی و مذهبی، مفاسد اخلا قی را بسیار موثر می دانند. البته این عامل در خانواده ها و محیط های مختلف دارای شدت و ضعف است و در بروز و ظهور آن می توان عللی را برشمرد که هرکدام از آن عوامل به تنهایی می تواند در ایجاد آن و انحراف شخص کافی باشد.

مزاحم دانستن نماز برای کارهای شخصی

برخی چون در وقت نماز مشغول کار ها و اعمال شخصی خود هستند فرصت این که نماز را در اول وقت آن اقامه کنند ندارند و  وقتی که فرصت های اولیه برای اقامه و برپایی نماز از دست برود تدریجا بعد از استراحت چون دوباره مشغول فعالیت می شوند اقامه نماز را مانعی برای انجام کار های خود می دانند. البته خواهیم گفت که این عامل به بهانه شبیه تر است یک علت برای ترک یا بی توجهی به نماز.

تکبر و غرور
عامل دیگری که درترک نماز و سایر فرایض عبادی می تواند موثر باشد غرور جوانی و تکبر و بزرگ منشی برخی از افراد است. صفت غرور از پست ترین اوصاف انسانی است که شاید بتوان گفت منشا تمام گناهان و معاصی می گردد. هرگاه این خصلت در کسی پا بگیرد و استقرار یابد فرد را به مهلکه های بزرگی می کشاند با متصف شدن به این صفت فرد چنین می پندارد که اگر در مقابل خدای خود سجده کند کوچک می گردد بنابراین برای اینکه بزرگی و غرورش محفوظ بماند در مقابل هیچ کس نباید سر تعظیم فرود آورد ولو در مقابل خداوند متعال. فلذا این خیالبافی شاعرانه و تصورات جاهلا نه او را از همه اوامر متعبدانه دور ساخته و مانعش می شود که او در مسیر سعادت خویش گام بردارد. این همان وصفی است که وقتی در ابلیس ظاهر و آشکار شد در مقابل دستور صریح خداوند سر باز زد و حاضر نشد امر الهی را در سجده بر آدم امتثال نماید.
تسویف (واگذاری امور به آینده)
برخی از جوانان با توجه به اینکه چند سالی است که وارد سن تکلیف شده و در مقابل تعالیم و دستورات دین مکلف می باشند و بر آنها واجب است که به احکام دینی گردن نهند ولی با این توجیهات که ما هنوز جوانیم و تازه اوایل عمر ماست و بهانه هایی از این قبیل اعمال دینی را ترک می کنند. جوان در بسیاری از مواقع نماز نخواندن خود را این چنین توجیه می کند که من بعدا می خوانم  یا قضای آن را به جا می آورم.  عمر طولا نی در پیش است پس می توان اعمالی که امروز از من ترک می شود در سنین پیری و زمان بیکاری انجام داد یا توبه کرد. بنابراین عملی که در آینده قابل جبران باشد و از طرفی مغفرت و بخشش الهی آن را شامل گردد جای نگرانی نیست.
ضعف اعتقادی
عامل دیگری که در روحیه جوانان می تواند تاثیر زیادی را بگذارد باورهای دینی و تقویت روحیات مذهبی است که بخش عمده این مسوولیت برعهده مبلغان دینی می باشد. امروزه بخش عظیمی از جوانان که بهترین و مهم ترین، قشر جامعه محسوب می شوند از ضعف اعتقادی رنج می برند. در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین  نرسیده است. اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارد. این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق موجب می گردد که جوان به مسائل دینی آن اهمیت خاص را قائل نباشد یا پای بند کامل به تعالیم دینی را نداشته باشد. به همین جهت بسیار دیده می شود که بعضی از افراد، نماز خواندنشان موسمی وفصلی است.این نیست مگرازضعف اعتقادی فرد وتا این ضعف جبران نگردد، مشکل فوق قابل حل نخواهد بود.
رفتار نامناسب مبلغان دینی
ابتدا این نکته را متذکر شوم که منظور از عنوان مزبور، انکار یا زیر سوال بردن مبلغان متعهد و متدین خصوصا روحانیون وارسته ایی که حیات خویش را صرف تبلیغ دین نموده اند نیست بلکه توجه دادن به این نکته است که باید برخورد با جوانان بسیار با ظرافت و دقت انجام گیرد. چون چه بسا جوانانی که مقید به موازین دینی باشند ولی با یک عکس العمل فردی که لباس دین بر تن کرده است از دین بیزار گردند. تحقیقات و نظرسنجی ها گویای این حقیقت است که برخی از جوانان به خاطر دوستی و صمیمیت و ارتباط نزدیکی که با طلا ب و روحانیون خصوصا طلبه جوان پیدا  کرده که باید از آن به عنوان یک پدیده میمون و مبارک نگریست رفتاری را مشاهده می کنند یا سخنانی را می شنوند که موجب سستی و وهن آنها از دین می گردد. به عنوان مثال اگر جوانی مشاهده کند که یک روحانی در محفلی نشسته و مشغول صحبت و احیانا غیبت دیگران است و توجهی به نماز در اول وقتش ندارد یا در رفتار با کسی تندی می کند این اعمال، تاثیر منفی اش  را بر روحیه دیگران باقی می گذارد.  این هم عاملی است که برخی از جوانان بیان می دارند. علا وه بر موارد دهگانه ایی که بیان شد عاملی چون مشکلا ت مادی، کاستی در تبلیغات، نداشتن مشوق، مشکل ازدواج،  وجود آلودگی اخلا قی برخی از محیط های محلی، عدم جاذبه کافی مساجد و مکان های عبادی و عدم رعایت مسائل بهداشتی در مساجد و نمازخانه ها از دیگر عواملی هستند که در ترک و رویگردانی یا کم توجهی نوجوانان و جوانان به مسائل عبادی خصوصا نماز تاثیر بسزایی دارند که باید در رفع و حل آن  کوشا بود.

نتیجه گیری :  

کانون خانواده اولین و بهترین مدرسه ای است که نسل های جوامع بشری از آنجا رشد می یابند بنابراین اگر والدین یا مربیان خانواده افراد مدیر و با مسوولیتی باشند قطعا کانون خانواده محیط سالمی برای تعالی و رشد افراد آن خانواده خواهد بود و بالعکس اگر مربی خانواده انسان غیرمسوول و بی قید و شرطی باشد قطعا افرادی که از آن خانه وارد اجتماع می شوند انسان های مفیدی برای اجتماع نخواهند بود و به همین خاطر دین مسوولیت سنگین و خطیری را برعهده خانواده گذاشته و ادب و تربیت فرزند را به عنوان بهترین عمل صالح وارثی ماندگار یاد کرده است. در نصوص و روایات که از ائمه معصومین (علیهم السلا م) و رسول گرامی اسلا م (صلی الله علیه وآله و سلم) به ما رسیده بخش عمده ای از آن را احادیث اخلا قی و تربیتی تشکیل می دهد که توجه به آنها می تواند تاثیر بسزایی در تربیت دینی فرزندان ایران اسلا می داشته باشد.



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/12/7 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک