سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

مقاله اختصاصی طنین یاس / بررسی مؤلفه های قدرت نرم انقلاب اسلامی (بخش دوم )

نمایش مدل مناسبی از حکومت دینی با مؤلفه های انقلاب اسلامی/ ولایت پذیری و شهادت طلبی رمز پیروزی در دفاع مقدس


 

  انقلاب اسلامی همواره به دنبال صدور ارزش‌های خود در سراسر جهان به ویژه در بین ملت‌های مسلمان بوده تا آنان را نیز از بند استکبار برهاند و اسلام گسترش یابد. این موضوع، طیف متنوع و وسیعی را در بر می‌گیرد که جدی شدن موضوع دین برای جوامع مسلمان،بیان مطالبات اجرای شریعت اسلامی، ایده وحدت مسلمانان، اسلام راه حل مبارزه و زندگی، وحدت شیعه و سنی، ایجاد جامعه اسلامی و دولت اسلامی از مهم ترین آن است.



موضوع پخش در انقلاب اسلامی ایران طیف متنوع و وسیعی را در بر می‌گیرد که عبارتند از: لباس و پوشاک نظیر استفاده از چادر، حضور بیشتر در مساجد و رونق گیری مساجد، حرکات سیاسی در مساجد، تأسیس سازمان‌های مذهبی و مبارز، فعال شدن سازمان‌های قبلی، جدی شدن موضوع دین برای جوامع مسلمان نشین، الهام گیری از تاکتیک‌های مبارزات انقلاب اسلامی، بیان مطالبات اجرای شریعت اسلامی و احترام به شعایر مذهبی، بیداری اسلامی و اعتماد به نفس سیاسی، ترویج و شیوع ایده مبارزه با اسرائیل، ایده وحدت مسلمانان، اسلام راه حل مبارزه و زندگی، وحدت شیعه و سنی، ایجاد جامعه اسلامی و دولت اسلامی. شاید برای همه موارد ذکر شده بتوان یک نام را برگزید و آن "اسلام سیاسی" است.
بدون تردید چنین انقلابی با این ابعاد گسترده و تکیه بر مبانی دین اسلام تأثیرات به سزایی را در بیداری و احیای هویت سایر مسلمانان جهان با ملیت‌های مختلف داشته و خواهد داشت و این تأثیر نشئت گرفته از قدرت نرم این انقلاب می‌باشد؛ لذا برای شناخت این قدرت نرم باید مؤلفه های آن به دقت مورد بحث و بررسی قرار گیرند که در ادامه این فصل به این موضوع می‌پردازیم.
به طور کلی مهم‌ترین مؤلفه های قدرت نرم انقلاب اسلامی شامل موارد ذیل می‌باشد:
1-       عقاید ناب شیعه
2-       ولایت فقیه و اندیشه حکومت اسلامی
3-       پیوند دین و سیاست
4-       اندیشه فرا ملی گرایی و امت واحد اسلامی
5-       استکبار ستیزی


مؤلفه های فوق اصلی‌ترین پایه های ایدئولوژیک انقلاب اسلامی را شامل می‌شود که شالوده کلی این نهضت را رقم می‌زند و موجب ایجاد قدرت نرم و کمک به صدور این انقلاب شده است. انقلاب اسلامی با تکیه بر مؤلفه های فوق خط و مشی خود را مشخص کرده و به سوی فتح دروازه های جهانی پیش می‌رود. لازم به ذکر است که این مؤلفه ها  همان آرمان‌های مسلمانان در سراسر جهان می‌باشد و انقلاب اسلامی با کاربردی کردن آن‌ها مدل مناسبی از حکومت دینی را به نمایش گذاشته است.
3-2 عقاید ناب شیعه :
انقلاب ایران بیش از همه با نام "اسلام" پیوند خورده است و این پیوند بیانگر بازگشت اسلام به حوزه حیات عمومی در ایران است. انقلاب ایران در واقع از تجدید حیات مذهب و به عهده گرفتن نقش‌های عمومی توسط دین حکایت می‌کند. تجدید حیات مذهب و هویت جویی اسلامی، آرمان محوری این انقلاب محسوب می‌شود. بر اساس همین آرمان محوری، تلاش برای اسلامی کردن اجتماع و حاکمیت بخشیدن به اسلام، در تمام ابعاد جامعه اصل اساسی قرار گرفت. گفته شده است بنا بر ماهیت اسلامی انقلاب، مهم‌ترین مسئله بعد از انقلاب تاکنون موضوع "اسلامی کردن" یا "اسلامی شدن" جامعه بوده و هست.
این انقلاب در ایران و تأسیس جمهوری اسلامی در این کشور از نقطه نظر تاریخی حاصل یک سلسله رویدادهایی است که با پیوستن اکثریت ایرانیان به مکتب فکری تشیع و به عبارت دیگر با رسمیت یافتن این مذهب در قرن شانزدهم میلادی آغاز گردید...
حرکت امام خمینی بر مبنای همان سنت دیرینه و مستمری بوده که پشت سر خویش داشته‌اند، سنتی که بنا بر آن علما به عنوان نیروی راهبری جامعه تجلی یافته‌اند، سنت مخالفت با سلطه و حکومت به خصوص تحت لوای اسلام شیعی و سنت مبارزه جویی فزاینده و آمادگی دایم برای فداکاری و از خودگذشتگی. شیعیان در تاریخ اسلام اقلیتی با نفوذ به حساب می‌آیند که دارای یک دولت آرمانی و چند دولت تاریخی هستند. دولت آرمانی شیعه، حکومت امام علی (ع) به مدت پنج سال و اندکی حکومت امام حسن (ع) است، اما دولت‌هایی تاریخی شیعه عمری طولانی‌تر داشته‌اند. دولت‌هایی علویان طبرستان و آل‌بویه در ایران، فاطمیان در مصر و حمدانیان در سوریه از اولین دولت‌هایی تاریخی شیعه محسوب می‌شوند.



دولت سربداران پس از حمله مغول در خراسان با اتحاد روحانیت شیعه و سرداران ایرانی تأسیس شد. در این زمان ارتباط میان شیعیان ایران و لبنان برای اولین بار برقرار گردید. "علی مؤید" آخرین امیر سربداران طی نامه ای از مشهورترین فقیه شیعه لبنان یعنی شهید اول محمد بن مکی بن حامد جزینی درخواست نمود که به ایران مهاجرت نماید. شهید اول به درخواست سربداران عمل نکرد اما کتاب "لمعه دمشقیه" را نوشت که اولین کتاب قانون شیعه و پایه فقه شیعه از آن تاریخ است. با تأسیس دولت صفویه در ایران، تشیع مذهب رسمی کشور تعیین شد. شاهان صفوی نیز مانند سربداران از علمای شیعه لبنانی دعوت نمودند به ایران مهاجرت کنند که این بار علمای جبل عامل دعوت پادشاهان ایرانی را لبیک گفتند و به هجرت دست زدند. مشهورترین این علما "محقق ثانی شیخ علی بن عبدالعالی کرکی" مشهور به محقق کرکی بود. محقق کرکی در اوایل سال 1504 م/910 ق با شاه اسماعیل اول در اصفهان دیدار کرد. از آن پس فقهای بسیاری نظیر شیخ بهایی از لبنان به ایران آمدند. علمای شیعه در دولت صفویه به مقامات عالیه رسیدند تا جایی که شاه طهماسب صفوی سلطنت خود را به نیابت از محقق کرکی خواند و از آن پس علما به مقامات مهمی چون "مجتهد الزمانی" (رئیس شریعت) یا صدر اعظمی گماشته شدند. محقق کرکی، میرزا حبیب الله بن حسین کرکی و میرزا مهدی کرکی از علمای صدر اعظم در دولت صفویه بودند.
با سقوط دولت صفویه از اقتدار حکومتی علمای شیعه کاسته شد اما حضور آنان در جامعه ایرانی با رونق گرفتن حوزه های علمیه دوام یافت و منجر به پرورش اندیشمندان و علمای شیعی شد. از آن پس در ایران، در زمینه مبارزه با استبداد و سلطه خارجی، مذهب تشیع عامل محرک و روحانیت از پیشروان و رهبران مبارزه بوده‌اند.
اکنون لازم است تا نظام سیاسی ایده آل از نظر شیعه را ترسیم نماییم.

"امامت" نمونه عالی دولت اسلامی از دیدگاه شیعیان است. شیعه در لغت به معنای یاری کننده، دوستدار و پیرو است، و در اصطلاح به پیروان یکی از مهم‌ترین مذاهب اسلامی اطلاق می‌شود که به رغم اشتراک در بسیاری از اصول اعتقادی با اهل سنت، درباره امامت و رهبری سیاسی با آنان اختلاف نظر دارند. شیعیان امامت را از ارکان اعتقادی-و نه فروع فقهی- اسلام می‌دانند و عقیده دارند که خداوند اهل بیت و امامان معصوم (ع) را برای اداره نظام سیاسی و هدایت جامعه اسلامی بعد از پیامبر (ص) برگزیده است. به اعتقاد شیعیان، پیامبر (ص) با نصّ خاص (اعم از نص جلی یا خفی) امام علی (ع) را به جانشینی تعیین نموده است. به نظر جاحظ، لقب شیعه در صدر اسلام جز به پیروان علی (ع) اطلاق نمی‌شده است. البته اختلاف در مسئله امامت اختصاص به شیعه و سنی ندارد، بلکه در همه مذاهب اسلامی، مسئله امامت باعث شکل گیری دیدگاه‌های مختلف کلامی حتی درباره توحید و دیگر اصول اسلامی شده است. درست به همین دلیل است که ابومحمد حسن نوبختی (قرن سوم هجری) ریشه اختلافات مذاهب را به مسئله امامت برگردانده، دیدگاه‌های مختلف مسلمانان درباره امامت را مهم‌ترین ملاک در طبقه بندی فرق اسلامی قرار می‌دهد. وی می‌نویسد:
از زمان رحلت حضرت محمد (ص) همه فرقه های اسلام از شیعه و دسته های دیگر در هر روزگاری و در حیات هر امامی و یا پس از درگذشت او، اختلافشان درباره مسئله امامت بوده است.
به هر حال، شیعیان بر حسب ادله ای که دارند، این نکته را مفروض گرفته‌اند که رهبری سیاسی بعد از پیامبر (ص) از آن علی بن ابی طالب (ع) بوده است و لیکن برخی حوادث ناگوار پس از رحلت پیامبر (ص) موجب دور شدن حضرت علی (ع) و دیگر امامان معصوم از این منصب و انزوای آنان شده است.
نظام آرمانی شیعه نظامی است که رهبری آن را امام معصوم به عهده دارد. بدین سان شیعه برای منصب امامت جایگاه دینی به مراتب بیشتر از اهل سنت قائل است، زیرا امامت در اندیشه شیعی خلافت الهی در زمین است. مهم‌ترین وظیفه امام، جانشینی پیامبر (ص) در وظایف سه‌گانه آن حضرت، یعنی تبلیغ دین و هدایت معنوی بشر، قضاوت و اداره نظام سیاسی است. امام کسی است که قرآن را تفسیر می‌کند، معارف و احکام را تبیین می‌نماید، اهداف و مقاصد شریعت را شرح می‌دهد، و دین را از تحریف و خمودی مصون نگه می‌دارد. او در تدبیر شئون و مصالح مردم ولایت عامه دارد. عدل را بین آنان برقرار می‌کند و آنان را از تفرقه و اختلاف بر حذر می‌دارد.
بدین سان، امامت در اندیشه شیعه منصبی الهی است و، بجز وحی، در تمام کار ویژه های خود، استمرار نبوت است. درست به همین لحاظ است که امامت در شیعه فراتر از صرف رهبری و پیشوایی در سیاست و حکومت تلقی شده و، بدون آنکه با شورا و انتخاب قابل دسترسی باشد، ناگزیر باید از جانب خداوند و به زبان پیامبرش یا امام قبل از خود "نصب" شود. بنابراین، شیعه امامت را اصلی از اصول دین می‌داند که ایمان مؤمنان جز با اعتقاد صادق به امامت امامان (ع) کامل نمی‌شود. تشریع امامت از جانب خداوند "لطفی" است که مسلمانان بدان وسیله بتوانند بر پارگی‌ها و جدایی‌هایی که در غیاب پیامبر (ص) رخ می‌نماید، فائق آیند.
شیعیان استدلال می‌کنند که امامت نیز، همانند نبوت، "لطف" الهی است و لاجرم، در هر عصری امام و هدایت گری باید که به جانشینی پیامبر (ص) تمام وظایف او را در هدایت بشر به عهده گیرد. روا نیست که عصری از اعصار از امام واجب الاطاعه و منصوب از طرف خداوند خالی باشد. خواه مردمان بپذیرند یا امتناع کنند. یاری‌اش کنند یا نکنند. اطاعت کنند یا نه. حاضر باشد یا غایب.
در اندیشه شیعه، هر چند خداوند قرآن را تمام و کمال به پیغمبرش نازل فرموده، صرف وجود کتاب الله برای تضمین هدایت مردم و دور کردن آنان از گمراهی کفایت نمی‌کند. عقل انسان عادی از درک اسرار کتاب خدا و گذر به مغز آن و احاطه بر جمیع جانب آن ناتوان است. ناگزیر باید کسانی باشند که راسخان در علم الهی بوده، پوشیده‌ها و متشابهات قرآن را توضیح دهند و آنان همان اهل بیت و ائمه علیهم السلام هستند که در احادیث پیامبر (ص) یکی از ثقلین، سفینه نجات و ستارگان هدایت اهل زمین معرفی شده‌اند.
پژوهش در نظریه های نظام سیاسی شیعه نشان می‌دهد که این گونه از نظریه‌ها و نظام سیاسی، به لحاظ نظری بر "اندیشه امامت و ولایت" استوارند. اهتمام شیعیان در حفظ و توسعه این مفهوم موجب شده است که در طول تاریخ اسلام، مجموعه نسبتاً منسجمی از استدلال‌های عقلی، نقلی و تاریخی در توجیه و تبیین مشروعیت نظام سیاسی شیعه فراهم شود.
از دیدگاه شیعه شرایط امامت داشتن عصمت و علم و منصوص بودن (نصب خاص توسط پیامبر (ص) یا امام پیشین) است. بدین لحاظ، "ولایت" از لوازم تفکیک ناپذیر اعتقاد بر عصمت و علم غیب در امام است. برخی اندیشمندان شیعه، با توجه به کاربردهای قرآنی، مفهوم ولایت را به دو نوع متمایز تقسیم کرده‌اند، 1) ولایت متوافقه الاطراف، دوجانبه و متقابل. 2) ولایت متخالفه الاطراف، یک سویه و نامتساوی. قرآن، ولایت مؤمنان نسبت به یکدیگر را از مهم‌ترین مصادیق ولایت متقابل معرفی می‌کند که شرط اساسی آن تساوی و برابری طرفین ولایت است، اولی ولیّ دومی است و دومی ولیّ اولی. اما ولایت امام که از نوع ولایت خدا و پیامبر (ص) بر مردم است، ولایت یک سویه و متخالفه الاطراف است. از لوازم این نوع ولایت فرض نابرابری طرفین ولایت، یعنی نقص و نیاز انسان‌ها از یک طرف، و کمال علم و عصمت امام از سوی دیگر است، به گونه ای که نقصان، ضعف و عدم اهلیت یک طرف را تدبیر و ولایت دیگری جبران می‌کند. ولایت امام نسبت به مردمان هر چند نیازمند اعتبار و جعل است، چنین جعل و اعتباری نه از سوی مردم، بلکه از جانب خدا یا کسانی است که خود دارای منصب ولایت هستند، زیرا مردمانی که – بنا به تعریف- در بسیاری از امور عاجز و ناتوان هستند نمی‌توانند چنین امامی را تعیین کنند.

نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، نخستین بار در اندیشه شیعه، همراه با پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) ظاهر شده است. هر چند از زایش و تحولات این نظریه در تفکر شیعه، تنها کمی بیش از دو دهه می‌گذرد، آثار و پیامدهای گسترده ای در تاریخ اندیشه و زندگی سیاسی شیعه بر جای نهاده است.
ولایت فقیه اساس نظم سیاسی دوره غیبت در دستگاه فکری امام (ره) است. به نظر ایشان "در عصر غیت ولی امر و سلطان عصر (عج) نایبان آن حضرت که فقیهان جامع‌الشرایط برای فتوا و قضاوتند جانشین آن حضرت در اجرای سیاسات و مسائل حکومتی و سایر امور مربوط به امام معصوم هستند. "
در عقاید ناب شیعه در کنار موضوع امامت و ولایت تأکید شدید بر عدم سازش با ظالم و شهادت طلبی دیده می‌شود چنانچه می‌توان رفتار عملی سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را الگوی بی همتای عدم سازش با ظلم و مسئله شهادت طلبی دانست و انقلاب اسلامی ایران نیز نشئت گرفته از این اصل بزرگی است که قدرت عظیم و اثرگذار را برای این انقلاب به ارمغان آورده است.
ممالک اروپایی به شهید می‌گویند مارتیر از ریشه مورت به معنای مرگ، مردن و در اسلام بالاخص در فرهنگ شیعی که تکیه گاه اصلی آن شهادت است، به جای کلمه مارتیر و به جای اینکه از ریشه مورت، مرگ، فوت انتخاب کند، درست بر ضد این مفهوم کلمه ای، از ریشه شَهَدَ به معنای حضور، حیات، گواه و نمونه حی و حاضر انتخاب کرده و این دو کلمه اختلاف دو بینش، دو نوع نگاه و دو نوع تلقی و شعور و فهم را – در اسلام تشیع علوی – با فرهنگ‌های دیگر جهان نشان می‌دهد.
مقابله با ظلم و ستم و عدم سازش در تفکر شیعه مفهومی عمیق دارد که تا شهادت پیش می‌رود و در تفکر شیعه هرگز نباید با ظلم و حاکم ظالم سازش کرد اگرچه منجر به پایان حیات دنیوی و رقم خوردن شهادت شود. برای مثال می‌توان به رفتار ابوذر غفاری با معاویه اشاره کرد:
معاویه خواست به نرمی با ابوذر رفتار کند، فایده ای نداشت، خواست شدّت به خرج دهد نشد، خواست او را با پول بخرد، نتوانست و چاره ای ندید جز اینکه او را از شام بیرون کند. به عثمان نوشت:"گرد ابوذر دسته‌هایی اجتماع می‌کنند، مرا در تنگنا قرار داده کار را بر من دشوار ساخته است، من بیم دارم که آنان را بر تو بشوراند، اگر به مردم شام نیازی داری او را بردار. "عثمان جواب داد:"انقلاب دندان خود را نمایانده است و چیزی نمانده که زبانه‌هایش جستن کند، تو سر این زخم را باز مکن و ابوذر را بر چموش‌ترین مرکب‌ها بنشان و با کسی که به سختی با وی رفتار کند پیش من بفرست و جلو مردم را بگیر، خودت هم تا می‌توانی خونسردی به خرج بده، اگر به مردم کاری نداشته باشی مردم هم به تو کاری نخواهند داشت. "

شهادت نهایت سعادت بشر است و کسی که شهید می‌شود نزد خدای خویش روزی می‌خورد. تأکید بر مسئله شهادت طلبی قدرتی عظیم را به وجود خواهد آورد که سازش با ظلم را نفی و برافراشتن پرچم حق را تأکید می‌کند. انقلاب اسلامی نیز با پیروی از مکتب عاشورا و انجام این مهم و تقدیم هزاران شهید قدرت نرمی را به دست آورده که اثری نافذ در دیگر ملت‌های اسلامی گذاشته است و حرکت ضد استکباری و ظلم ستیزی را در سایر کشورهای اسلامی منطقه رقم زده است.
حسین یک درس بزرگ‌تر از شهادتش به ما داده است، و آن نیمه تمام گذاشتن حج! و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت، جهاد کردند، این حج را نیمه تمام می‌گذارد و شهادت را انتخاب می‌کند، مراسم حج را به پایان نمی‌برد، تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است. در آن لحظه که حسین حج را نیمه تمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد، کسانی که به طواف، همچنان در غیبت حسین، ادامه دادند، مساوی هستند با کسانی که در همان حال، بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند.
مصطفی دولت آبادی - مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد اندیشه های سیاسی در اسلام



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/7/2 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک