سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

 

دیروز خبرگزاری فارس خبری را با این عنوان  « شهیدی که پدرش و مادرش را از حادثه منا نجات داد» بر روی خروجی خود قرار داد. این خبر به سرعت در فضای مجازی مانند تمامی اخباری که از کرامات شهدا گفته می‌شود پیچید. اما به راستی باید توجه داشت که آنچه مربوط به شهیدان است را درست باید نوشت نه درشت.

 

سردار شهید عباس فخارنیا

 


اسم شهیدان "علی و عباس فخارنیا " برایمان بسیار آشنا بود، بله این دو شهید بزرگوار برادران همکار محترم ما خانم "فاطمه فخارنیا" هستند. این حُسن اتفاق را بهترین فرصت دانستیم تا با انجام یک گفت وگوی مستقیم با وی کم و کیف این روایت دقیق بپرسیم.

خانم فخارنیا در گفت وگو با قلمدون که به عنوان خبرنگار سایت طنین یاس با وی تماس گرفته بود گفت: « این روایت توسط یکی از آشناهای ما که مستند ساز است اینگونه پردازش شده است در حالی که اصل با این نقل قول تفاوت‌هایی دارد.»

در این گفت وگو خانم فخارنیا با تأکید بر اینکه خواب توسط روحانی کاروان دیده نشده است، گفت: « امسال پدر و مادرم با کاروان بنیاد شهید به حج مشرف شده‌اند. پدرم که ما او را در خانه " آقا" صدا می زنیم بار دومی است که به سفر حج مشرف می‌شوند و امسال به نیابت از برادران شهیدم عبادت حج را به جا می‌آورند.»

وی در تشریح خوابی که باعث شد پدرشان از حادثه تلخ مِنا نجات پیدا کند، گفت: «شب عید قربان، در صحرای عرفات، برادر شهیدم به خواب رئیس کاروانمی‌آید و دقیقا این جملات را می‌گوید: « من، آقام قلبش ناراحته؛ فردا ازدحام جمعیت خیلی زیاده، ایشون را تنها نگذارید و مواظبش باشید.»

وی ادامه داد: از آنجایی که مادر و پدر من با کاروان بنیاد شهید به سفر حج مشرف شده اند و عکس شهیدان در فضاهای مختلف این کاروان نصب شده است، رئیس کاروان با چهره این شهید و نام وی آشنا بوده و پدرم را از خوابی که دیده مطلع می‌کند.

خواهر شهید عباس فخارنیا ،افزود: روز عید قربان، رئیس کاروان که با دیدن این خواب احساس مسئولیت بیشتری می‌کند از پدر من مراقبت کرده و دو بار که ایشان قصد به جا آوردن اعمال رمی جمرات را داشته است با این صحبت که « تو سفارش شده هستی و الان خیلی شلوغ است» مانع رفتن پدر من می‌شود تا اینکه ایشان با مراقب رئیس کاروان موفق به انجام اعمال عبادی خود می‌شوند.»

"فاطمه فخارنیا" با اشاره به اینکه برادرم در دوران حیات نیز بسیار باغیرت بود و احساس مسئولیت زیادی نسبت به خانواده داشت گفت:« این اولین باری نیست که ایشان مشکلی را از سر خانواده رفع کرده اند در جریان عمل جراحی مادرم نیز برادم به خواب پدرم آمد و گفت: « نگران نباشید.» و اینگونه از استرس و ناراحتی خانواده کم کرد این عمل با موفقیت انجام شد و مادرم سلامتی خود را به دست آورد.»

وی ادامه داد: در یک خواب دیگر،شاخه گلی از سوی شهید، هدیه ای بود که مشکلات خانواده را حل کرد .

فاطمه فخارنیا در پایان با تسلیت به بازماندگان جانباختگان حادثه تلخ مِنا گفت: اکنون حال پدر و مادرم مناسب است و فقط مادر با گرفتن نایب توانسته اند حج خود را به جا آورند.

به گزارش قلمدون، سردار شهید عباس فخارنیا در 19 تیر سال 1365 در مهران علمیات کربلای 1 به فیض شهادت نائل آمد.

پ.ن: با مقایسه این دو روایت از یک خواب می‌توان بر اهمیت صداقت در نقل قول ها و درست گفتن آنچه مربوط به شهیدان است پی برد؛ قضاوت با شما عزیزان .

انتهای پیام / ت

 

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 94/7/4 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک