سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

علیرضا مالمیر - مدیر وبلاگ دلنوشته های نسل سومی

جنگ نرم پس از واقعه عاشورا

جنگ نرم از منظر اسلام قدمتی به بلندای تاریخ
"جنگ نرم" قدمتی به بلندای تاریخ خلق بشر دارد . آنجا که شیطان در نخستین حرکت خود در رد فرامین باری تعالی و دشمنی با انسان در برابر او سجد نکرد و با اغفال آدم و حوا و تشویق آنها به تخلف از دستور خدا در نخوردن میوه ممنوعه ، بشر را برای همیشه در حسرت جایگاه اولیه خود نشاند .

در واقع جنگ نرم از دید از منظر این مکتوب مقابله  و تلاشی   استاز طرف نیروهای شیطان و استبداد برای نابود کردن، بر گرداندن مسلمانان از راه نجات، چنان که شیطان وعده آن را داده است. در واقع مهمات این جنگ دروغ و شایعه پراکنی است که  به وسیله ابزارهای فرهنگی  ارام، تدریجی بر تفکر و نوع زندگی مردم اثر می گذارد. سردمداران جنگ نرم از دیدگاه قران کریم به سه دسته تقسیم می شوند:
-مشرکین:(وای بر مشرکین !همان ها که زکات را ادانمی کنند و آخرت را منکرند)
-منافقین: دشمنانی که در لباس دوست سعی در آسیب زدن به ساختار دین و اجتماع دارند.
-سردمداران باطل: می گویند پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنها ما را گمراه ساختند.

این سه گروه به عنوان پیاده نظام شیطان به شمار می آیند. در طول تاریخ حکومت های ستمگر برای تثبیت خود برنامه هایی را به مرحله اجرا در می آوردند که در این میان حذف رقیبان و مخالفان در سرلوحه اقدامات آنان بوده است.
اگر شخصیت رقیب و مخالف از جایگاه بالا و ارزشمندی در عرصه های سیاست، دیانت، دانش و ... برخوردار باشد در مرحله نخست به ترور شخصیت می پردازند تا افکار عمومی را برای ترور و حذف فیزیکی وی راضی و همراه  با خود کنند.
اوج این نمونه  محو ماهیت شخصیت اصلی افراد پس از واقعه خونین کربلا به وقوع پیوست . در واقع بنی امیه و در رأس حکومت، شخص یزید سعی داشت با استفاده از تحریف افکار عمومی ، امام حسین(ع) و اهل بیت ایشان را خارجی بنامد تا به کشتن امام مشروعیت بخشیده ، خود را خلیفه و امیرالمومنین بنامد و جایگاه حکومت فاسدش را تثبیت کند.


برای مثال به چند نمونه از سلسله اقدامات دستگاه اموی در جریان تطهیر چهره پلید خود نسبت به قیام عاشورا وشهادت امام حسین(ع) اشاره می کنیم:
زمانی که خبر آمدن اسیران به "ابن زیاد" رسید وی دستور داد جارچیان در سطح شهر کوفه این مطالب رابه آگاهی مردم برسانند:
«مردم شهر را اذین ببندید و به شکرانه پیروزی یزید با پوشیدن لباس نو و آرایش کردن مراسم جشن پیروزی را برگزار کنید. افرادی که به استقبال اسیران و خارجیان می روند نباید سلاح باخود ببرند.»
سپس جارچیان در کوچه ها و خیابان ها می گفتند: « امروز ابن زیاد به عموم مردم اجازه داده است تا برای تبریک گفتن به کاخ او بروند.» سیاستمداران بنی امیه برای پیشگیری از هر نوع واکنش مردمی و بی تاثیر کردن افشاگری بازماندگان عاشورا اقدامات گوناگون و حساب شده ای را در پیش گرفتند که می توان مهم ترین آنها را جبرگرایی و انتساب جنایات به خداوند متعال برشمرد!
ابن زیاد در کوفه و هنگامی که کاروان اسرا وارد شهر شدند رو به قافله سالار کاروان "حضرت زینب" (س) گفت: « شکر و سپاس از آن خدایی است که شما را رسوا کرد و عزیزان شما را کشت و سخنان و ادعایشان را دروغ انگاشت!»
ابن زیاد سپس در مقابل حضرت " سجاد" (ع) گفت : « مگر خداوند علی بن حسین(ع)  را نکشته است؟! چگونه است که خداوند تو را نکشته و اکنون تو را زنده می بینم!»
دربرابر این روشنگری های امام سجاد (ع) دستگاه تبلیغی و سخن پراکنی یزید برای در امان ماندن از هجوم انتقادات و اعتراضات مردمی به تکاپو افتاده و در محافل و مجالس گوناگون جنایات یزید را توجیه و تفسیر می کنند که به برخی از عناوین آن اشاره می کنیم:
- قتل حسین بن علی (ع) و یارانش قضا و قدر الهی بود.
-عبیدالله بن زیاد دستور شهادت انان را صادر کرده است پس بر او لعنت باشد.
- فرماندهان اعزامی به کربلا (عمر سعد و شمر بن ذی الجوشن و خولی و اشعث) مقصر هستند.
- ما حاضر هستیم دیه و خون بهای کشته هارا بپردازیم و...

دستگاه حاکم اموی و "مروانی" بعد از عاشورای سال 61 هجری برای زنده نگه داشتن پیروزی خود شیوه های معنوی و عبادی را در پیش گرفتند. انان چون می دانستند واژه عاشورا یاداور جنایات یزید و مظلومیت اهل بیت (ع) استبنابر این دست به کار شده و عاشورا را در تقویم عبادی گنجاندند تا ضمن برگزاری مراسم جشن پیروزی، افکار عمومی را نیز با خود همراه و به امت اسلامی تلقین کنند که یکی از اعیاد اسلامی، عاشورا (یوم تبرکت به بنو امیة) و روزه در این روز مستحب است.
قدرت نرم راویان قیام عاشورا درمقابله با جنگ نرم امویان
با توجه به جو اختناق ان زمان و راه انداختن عملیات روانی و جنگ نرم علیه قیام سیدالشهدا(ع)توسط بنی امیه، حال نوبت به مقابله با این سلسله اقدامات از جانب سفیران و راویان واقعه عاشورا یعنی حضرت زینب(س) و امام زین العابدین (ع) است که با افشاگری ها ،سخنرانی ها و فعالیت های عملی در راستای تبیین واقعی  فلسفه قیام امام حسین(ع) گام برداشته، مدیریت صحنه و افکار عمومی را در انجام رسالت تبلیغی  خود به دست بگیرند.
امام سجاد (ع) در اغازین حرکت مقدس خویش در کوفه خطبه تاریخی را ایراد فرمودند که پس از حمد و ثنای الهی از رسول الله(ص) یاد و براودرود فرستاده و خطاب به مردم فرمودند:«ای مردم هرکس مرا می شناسد می داند که من کیستم و انکه مرا نمی شناسد بداند که من علی فرزند حسین هستم که او را در کنار فرات (با کامی خشکیده )بدون هیچ گناهی از دم شمشیر گذراندند. من فرزند ان کسی هستم که او را به زاری کشتند و همین افتخار ما را بس است. ای مردم شما را به خدا سوگند آیا به خاطر دارید که به پدرم نامه ها نوشتید و او را دعوت کردید! ولی با نیرنگ باختید؟ به خاطر دارید که با او پیمان وفاداری بستید . با او و نماینده او بیعت کردید، ولی به هنگام حادثه او را تنها گذاردید؟ به همین هم بسنده نکردید و با او به پیکار برخاستید؟!
شما را هلاکت و نابودی باد! چه بد توشه ای از پیش برای خود فرستادید! رای شما چه زشت و ناپسند بود. به من بگویید که با کدام چشم می خواهید به روی رسول خدا بنگرید هنگامی که به شما بگوید: عترت مرا کشتید، حریم حرمت مرا شکستید پس شما دیگر از امت من به حساب نمی آیید!
وقتی صحبت امام بدینجا رسید از هر طرف صدای آن جماعت بی شمار به گریه بلند شد و به همدیگر می گفتند: دیدید که نابود شدید و در نیافتید؟ امام سجاد (ع) در دنباله سخنان خود فرمود: رحمت خدا بران کس باد که پند مرا بپذیرد و سفارش مرا در رابطه باخدا، رسولش و دودمان او به خاطر بسپارد چرا که من به نیکی از رسول خدا پیروی می کنم و رفتار او را در پیش می گیرم......
هنگامی که کاروان اسرا با دستان بسته و سلسله وار به امارت عبید الله بن زیاد در کوفه فرستاده شدند؛ قافله سالار کاروان حضرت زینب کبری (س) در سخنانی کوبنده  ونطقی قرا چنین فرمودند: ای مردم کوفه! ای گروه نیرنگ و دغل و ای بی حمیت ها؛ اشک چشمانتان خشک نشود، ناله تان آرام نگیرد! مثل شما مثل آن زنی است که تار و پود تافته خود را پس از محکم تافتن، رشته رشته کند و از هم بگسلد. شما سوگندهایتان را دست آویز فساد کرده اید. جز لاف زدن و دشمنی و دروغ چه دارید؟
بسان کنیزکان ،چاپلوسی نمودن و همچون دشمنان سخن چینی کردن و همانند سبزه ای که بر روی فضولات حیوانی می روید و یا چون گچی که روی قبرها را با آن آرایش می دهند  ظاهری زیبا باطنی گندیده دارید.برای خود بد توشه ای پیش فرستاده اید که خدا را بر شما به خشم آورد. عذاب جاودان او را به نام خود رقم زدید. آیا گریه می کنید؟! آری، بگریید که شایسته گریستنید. بسیار بگریید و اندک بخندید که عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد، ننگی که هرگز نتوانید شست.
همچنین حضرت زینب(س) درشام خطبه ای ایراد فرمودندکه شوکت پوشالی یزید را درهم شکست.ایشان بعد از حمد و سپاس به درگاه خدا و سلام به پیامبر فرمود : یزید! از اینکه زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفته ای و ما راهمچون اسیران از سویی به سوی دیگر می بری، گمان داری که ما در نزد خدا خوار و پست شده ایم و تو در پیشگاه او قرب و منزلت یافته ای؟.... اگر چنین تصور باطلی بر وجود تو حکمفرما شده است، لحظه ای بیندیش و فکر کن! مگر فراموش کرده ای کلام خدا را که می فرماید:«گمان نکنند آنان که به راه کفر بازگشته اند آنچه ما برای آنها پیش می آوریم ومهلت می دهیم به نفع آنان و به خیر و سعادتشان است که این مهلت دادن برای آن است که بر گناهان خود بیفزایند و برای آنان عذاب ذلت آمیز ابدی در پیش است .»(آل عمران/178)
هنگامی که در کوفه از امام سجاد (ع)سوال شد در این جنگ چه کسی پیروز شد فرمودند: ما،ما رفتیم نام پیامبر را زنده کردیم، اسلام را زنده کردیم،نماز را زنده کردیم و برپاداشتیم چون همه اینها از دست رفته بود. اینها خواستند نام ابوسفیان را به جای پیامبر بنشانند؛ما نگذاشتیم.
قدر مسلم انکه سخنرانی های افشاگرانه امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)باعث بیداری و جدانهای خفته شد. انگیزه انتقام و خون خواهی در جان ها زنده و قیام "توابین" با همین انگیزه شروع شد. اولین جرقه های ان بلافاصله بعد از شهادت امام حسین(ع)در گرفت و به صورت علنی در سال 65 هجری شروع و رهبری آن را "سلیمان صرد خزاعی" به عهده داشت.
همچنین قیام "مختار" نمونه ای ازاین روشنگری و تبیین مواضع امام سجاد(ع) و زینب کبری(س)است.از دیگر اقدامات و مقابله با عملیات روانی بنی امیه توسط سفیران کربلا درمقابله با جبهه سراسر کفر ،تاسیس مجالس عزاداری و سوگواری بود که رمز استواری و ثابت بودن نهضت عاشورا در کشورهای اسلامی  به همین دلیل است.
امام سجاد (ع) پس از ماجرای عاشورا برای بیداری مردم و رسوا شدن دستگاه اموی در فضای بسته آن زمان که بردن اسم امام حسین(ع) قدغن بود و مزدوران حاکم از وجود مقدس حضرت سیدالشهدا(ع) بدگویی می کردند،همواره از ان حضرت یاد می کرد و به صورت ناشناس در بین کاروان حجاج حضور پیدا کرده و مسئولیت سقایی را بر عهده داشتند و به هر کس که اب می نوشاندند غریبی، مظلومیت و تشنه جان دادن امام حسین(ع)را به انها متذکر می شدند. اینگونه بود که امام سجاد(ع) باتدبیر و درایت اقدام به مقابله با جنگ نرم دستگاه جابر بنی امیه می پرداخت و ظلم و جنایت یزید و تابعین آنها را به مردم گوشزد می فرمودند.
پرچم قیام عاشورا در احتزاز است
تا جایی که بعد از گذشت هزار و سیصد و اندی سال از واقعه عاشورا این مهم در عمق قلب و باور مسلمانان جای خوش کرده و درقالب فرهنگ عاشورا به فعلیت درآمده است . از رهگذر این فرهنگ عزت و افتخار برای مسلمانان خاصه شیعیان رقم خورده است. در دوران معاصر می توان وقوع انقلاب اسلامی در ایران، مقاومت حزب الله در لبنان  و بیداری اسلامی  در منطقه غرب اسیا را در قاموس این فرهنگ قلمداد کرد.
قیام عاشورا نه تنها برای مسلمانان بلکه برای تمامی آزادی خواهان جهان حاوی پیام مبارزه با ظلم و برقراری عدالت و ازادی است که با نگاهی به تاریخ نهضت های جهانی می توان دریافت که در اغلب انها پیام عاشورا نهفته است. انجا که "گاندی" رهبر فقید انقلاب هند رمز موفقیت و پیروزی خود و ملت هند را تآسی از فرهنگ و قیام عاشورا می داند.
این مهم جز با روشنگری و تبیین پبام عاشورا توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)محقق نمی شد.اگر نبود تلاش ها ، اقدامات و بیان مواضع قیام سید الشهدا(ع) توسط راویان حادثه کربلا از فلسفه قیام عاشورا چه چیزی باقی میماند؟ یریدون ان یطفوا نورالله والله متم نوره...



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/10/14 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک