ماجراي دختر سوئدي! «يکي از لطايف درباره يک فاحشه سوئدي است که چغاله خورده است و قي و ... گرفته و قرار است شاه يک هفته خود را در کيش با او صرف کند، اما از بداقبالي مشکلي براي دختر پيش آمده است که اگر شاه به کيش برود تنها وقت را تلف خواهد کرد! مدتي شاهنشاه راه رفتند و فکر کردند که چه کنيم؟ کس ديگري هم بفرستيم يا اصولا نرويم؟» (ص 48) دختر انگليسي مطلوب بود، دختر آلماني بسيار خوب بود، با دختر ايراني هم خوش گذشت! * در شيراز به استراحت گذشت و شاهنشاه هم تنها نبودند (ص 86 و 87). من امشب در اصفهان تنها هستم ولي شاهنشاه تنها نيستند (ص 91). به جاي آن که به دفترم بروم، به ديدن يک دختر انگليسي رفتم که از هر جهت بسيار مطلوب بود (ص 92). بعد يک دختر آلماني را ديدم که بسيار خوب بود (ص 116). بعد از ظهر هم يک دختر خانم ايراني ديدم و خوش گذشت (ص 119). بعد از ظهر تمام کار کردم فقط يک ساعتي با يک دختر خانم ايراني گذراندم.