شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

درب کنسرو بازکن برقی

قلمدون

+ در تاکسي کنار دست من دو دختر نشسته و صحبت مي کردند.. دختر1:عجب پدرسگيه! دختر2:آره عمه قربونش من: :-o دختر1: وقت پياده شدن،بوفالو بذار حساب کنم! دختر2: نه کثافت!پولتو به رخ اون ميمون بکش! وقتي از تاکسي بيرون رفت، دوستش،گفت: رفاقت 10 ساله داريم، اُسکليه.. خيلي دوستش دارم و من همچنان:-o *آيا زبان محاوره اي زيباي ما الفاظي براي نشان دادن دوست داشتن وجود ندارد؟چقدر از زيبا صحبت کردن دور شده ايم!*
قلمدون
بابت نوشتن کلمات عاطفي! زشت اين دو دختر جوان عذرتقصير دارم! ببخشيد
هايدي
:( :( (کلي هم خنديدماااا :دي)
چطوري همه رو تو ذهنتون موند:)
نمي دونم اين کتابهاي زرد اين فرهنگ رو داره ترويج مي کنه يا اين مدل حرف زدن هس که به کتابها هم سرايت کرده هر چي هس خيلي بده
قلمدون
{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} اين چند تا جمله ديگه حفظ کردن نمي‌خواد ..:)
قلمدون
{a h=zamzamenasim}زمزمه نسيم{/a} بله . به نظر هر چ بيشتر به هم توهين کنند و به توهين ها بخندند, صميمي ترند
هما بانو
الهييييييييييييي عزيزم :D منيره جان من کلا تصوير و نگاه شما شما رو توي اون لحظه در ذهنم مجسم مي کردم :D @};-
چرا واقعا :(
قلمدون
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام هما جانم، باور کن در يک موقعيتي گير کرده بودم که نگو؛ هم متعجب، هم خجل، هم دلخور و عصباني .. خلاصه بد حالي بود
درب کنسرو بازکن برقی
قلمدون
رتبه 32
81 برگزیده
1283 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top