سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

سوریه باتلاق تروریسم دولتی امریکا در منطقه خاورمیانه

 

علیرضا مالمیر - نویسنده و کارشناس طنین یاس
همه ما بارها وبارها ضربالمثل معروف “ازاب گل الود ماهی گرفتن “را شنیده ایم. این جمله موقعی به کار میرودکه شخص یا گروهی از فرصت کاذب پیش امده دریک موقعیت نابسامانی به دنبال هدف گذاری و رسیدن به مقاصد خویش است و برای رسیدن به آن متوسل به هرکاری می شود.وجه تسمیه جمله مذکور در این یادداشت اشوب ها و جو ملتهب تروریستی و شرایط پیش امدکرده در سوریه است  که ردپای غربی وآمریکائی برای گرفتن ماهی از آب گل الود! کاملا در آن مشهود است.
موقعیتی که غربی ها قصد دارند از موج بیداری اسلامی در منطقه به نفع خود بهره برداری کنند و در این بین موقعیت کشور سوریه را برای پیاده کردن نقشه خود به مانند آنچه که در لیبی به وقوع پیوست مناسب می دانند. ولی غافل از اینکه نه حاکمیت سوریه تشابهی به حکومت سابق لیبی دارد و نه شرایط ژئوپلیتیک سوریه مانند آن کشور است  .

انقلاب مردمی یاتروریسم دولتی درسوریه
غرب به خصوص امریکا با تاکتیک اسلام در مقابل اسلام؛ اما با این تفاوت که اسلام آمریکائی با محوریت ولایت شیطان که یک طرفش القاعده و وهابیون و طرف مقابل اسلام ناب با محوریت ولایت الله که طرفداران مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین در زمره آنان است به مصاف با سوریه می رود. ناآرامی ها تصنعی  که غربی ها ، ناتو و ایالات متحده امریکا سعی در مردمی نشان دادن آن دارند تا از این طریق به هدف نامبارک خود در منطقه که به نوعی آخرین تیر در ترکش است دست پیدا کنند.
غرب با این حربه یعنی تاکتیک فرار رو به جلو خواهان تثبیت موقعیت متزلزل سیاسی طفل نامشروعشان در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی است و قصدشان خروج و به تعبیری فرار ! از وضعیت موجود است. موقعیتی که در ان اسرائیل به نوعی گروگان سه محور مقاومت اسلامی لبنان(حزب الله)،مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و حامی این دو جنبش یعنی سوریه در منطقه است.
همانطور که می دانیم قریب دو سال است اغلب کشورهای خاورمیانه دست خوش تغییرات زیربنائی و ساختاری اساسی شده است که از آن به بیداری اسلامی یاد می شود. به باور غربی ها موج اول بیداری به انقلاب اسلامی ایران منجر شد و موج دوم بیداری ،شکل گیری مقاومت های اسلامی در لبنان و فلسطین را رقم زد و موج سوم بیداری که امروز دوازده کشور عربی اسلامی را فراگرفته باید هر سه موج از بین برود زیرا مادامی که این موج بردریای خاورمیانه سوار است اقبالی برای ادامه حیات رژیم صهیونیستی وجود ندارد. از این منظر  و برای نشان دادن قدرت نرم اسلام امام خامنه ای در اردیبهشت ماه سال گذشته فرمودند:« موج چهارم بیداری اسلامی مستضعفین به متن اروپا می‌رود که امروز همه ما در جهان شاهد این مسئله هستیم.
موج بیداری اسلامی تحولی شگرف را در جهان اسلام رقم زده است و تا عمق استراتژیک   12کشور اسلامی را در برگرفته و تا الان 4 حاکم دیکتاتور را به کام سرنگونی کشانده است. تحولی که به تعبیر حضرت امام خامنه ای که فرمودند:« شکى نیست که بر اساس حقایقى که خداى متعال تقدیر کرده است، خاورمیانه‌ى جدید شکل خواهد گرفت و این خاورمیانه، خاورمیانه‌ى اسلام خواهد بود در حال تخقق یافتن است. » انچه که مهم جلوه می کند گزاره های کلیدی این بیداری که اعراب از انها با عنوان ثوره یاد می کنند مردمی بودن، آرام و بدون اعمال خشونت فیزیکی از جانب انقلابیون و  از همه مهمتر بدون دخالت بیگانگان در روند آن است.
در کشور بحرین مردم با دست های خالی و با برگزاری تظاهرات و راهپیمائی های آرام  در مقابل حاکمیت مستبد آل خلیفه به قیام برخواسته اند. قیامی که دولت بحرین با انواع تجهیزات نظامی و کمک عربستان وال سعود به دنبال سرکوبی ونابودی این قیام مردمی است. روندی که برخواسته از بطن ملت و تجلی عزم و اراده آن جامعه در برقراری حکومتی اسلامی و مردمی است. نمونه های عینی این جریان در کشورهائی مانند مصر،تونس ،یمن به وقوع پیوسته است.
همانطور که در بالا اشاره کردیم یکی از جلوه های مهم این بیداری اسلامی با تعریف مذکور عدم دخالت بیگانگان اعم از شرق و غرب درجریان سازی و یا روند حاکم بر آن است حال امروز در چنین شرایطی چرا جریان سلطه کشور سوریه را بر خلاف حرکت طبیعی تحت فشار و سیطره خود قرار داده است؟ این مسئله از چه منطقی تبعیت می‌کند؟ روندی که در کشور سوریه کاملا برعکس دیگر کشورهائی است که موج بیداری اسلامی  در ان جریان دارد. خوب می دانیم که انچه در سوریه در حال وقوع است نه انقلابی مردمی برای تغییر حاکمیت، بلکه دسیسه ای از قبل طراحی شده برای ایجاد اشوب و بلوا در سوریه برای رسیدن به مقاصد شوم و پلیدشان است.

آنچه که در سوریه امروز شاهد آن هستیم بروز تروریسم عریان و خشونت اشکار به اسم انقلاب و ازادیخواهی مردم سوریه و با حضور گروه های افراطی و سلفی با پشتوانه و حمایت های مادی آمریکا و اسرائیل و ناتو و برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان و قطر برای تغییر حاکمیت در این کشور است.  
همانطور که می دانیم با تغییر رژیم در مصر ،تونس و لیبی ، اسرائیل بزرگترین حامیانش را در منطقه از دست داد. عمده ترین تلاشی که در طول ماه‌های اخیر امریکا و رژیم صهیونیستی انجام داده‌اند این است که القاء کنند آنچه که در منطقه رخ می‌دهد ؛ پدیده ضد صهیونیستی و ضد امریکایی نیست بلکه علیه استبداد است و این استبداد درون سوریه نیز وجود دارد چون سوریه با رژیم صهیونیستی و امریکا رابطه‌ای ندارد و می‌خواهند بگویند که مردم در سوریه نیز چنین مطالباتی را دارند.
حال سوال مطرح است که غرب و امریکا که با تئوری های جین شارپ و بنیاد سوروس که قائل به انقلاب های رنگی برای تغییر حاکمیت برای رسیدن به دموکراسی مدل غربی هستند چرا به انقلاب و تغییر به سبک پارتیزانی و چریکی کمونیست های امریکای لاتین در سوریه دست میزنند؟ پاسخ  کاملا روشن و جمله معروف آقای هنری کیسینجر خود گویای همه چیز است که  گفت :"سوریه را باید از درون به آتش کشید!"
آنچه که ما درخیابانهای شهرهای سوریه شاهد آن هستیم نه مشارکت به سبک حضور مردم مصر ،بحرین و یمن ؛ بلکه وجود گروه های وابسته به القاعده و وهابیت با رویکردی سلفی گری و مسلح به انواع سلاح های مدرن و سازماندهی شده در مقابل دولت و ملت سوریه هستند که به آشوب در این کشور تحت لوای انقلاب مردمی!دامن می زنند.
تروریست هائی که سر در آخور امریکا دارند با تابعیت های مختلف غیر سوری که بنا بر  اعلام دستگاه اطلاعاتی سوریه تعدادی از دستگیرشدگان انفجارهای اخیر در این کشور اغلب از کشورهایی همچون عربستان و اردن با گرایش های فکری سلفی گری هستند!
ادامه مطلب...

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/5/12 توسط منیره غلامی توکلی

کارگردان شور شیرین در گفتگو با طنین یاس:
ژانر دفاع مقدس، به بازنگری و ساماندهی نیاز دارد/شور شیرین قربانی زمان اکران شد

فیلم سینمایی " شور شیرین " روایت زندگی و گوشه ای از رشادت های شهید کاوه است که تلاش می کند مظلومیت مردم کردستان را به تصویر بکشد. " جواد اردکانی پیش از این فیلم سینمایی " به کبودی یاس" را در زمبنه سینمایی دفاع مقدس با مضمون زندگی شیهد برونسی کارگردانی کرده است.
« شور شیرین»‌ را گر چه رئیس شورای صنفی نمایش،‌ "غیر مردمی " خواند اما در جشنواره سی ام فجر با مخاطب ارتباط خوبی بر قرار کرد و توانست جایزه نگاه ملی را به خود اختصاص دهد. استقبال مخاطبان از این فیلم دفاع مقدسی ، فروش آنرا از مرز 130 میلیون تومان گذراند و این درحالی است که اکران فیلم سینمایی«‌شور شیرین»‌در شرایطی بود که در میان دعواها و بحث های اخیر وزارت ارشاد و حوزه هنری دچار مشکل شده و نتوانست در سینمای آزادی و سینماهای دیگر حوزه هنری اکران عمومی داشته باشد.
گفتگویی با «‌جواد اردکانی » در خصوص روند تولیدفیلم ، از استقبال مخاطب ، حمایت دولت از آثار ارزشی در زمان اکران ترتیب داده ایم که از نظر می گذرانید:

•    برای نخستین سؤال بفرمایید که چرا سراغ شخصیت شهید کاوه رفتید؟
?    شهید کاوه یکی از شهدای بزرگ استان خراسان است و ما خراسانی ها ارادت ویژه ای به ایشان داریم. طبیعی است که من به عنوان یک فیلمساز خراسانی، بسیار علاقمند بودم که در راستای معرفی بیشتر ایشان کاری بسازم. ضمن اینکه معرفی سرداران هشت سال دفاع مقدس در منطقه کردستان و  به تصویر کشیدن وضعیت مردم مظلوم آن دیار در آن سال ها که تحت ستم مضاعف قرار داشتند از دیگر اهداف من بوده است.
به هر حال پرداختن به زندگی شهید کاوه به عنوان یکی از درخشان ترین چهره هایی که در کردستان جهاد کرده و نقش بسزایی در ایجاد امنیت و آرامش در آن منطقه داشت؛ می توانست مسیر رسیدن به این اهداف را تأمین کند.
•    چه میزان توانستید در فیلم شور شیرین به شخصیت اصلی شهید کاوه نزدیک شوید؟
?    ما سعی کردیم در این فیلم نامه به شخصیت شهید کاوه نزدیک بشویم؛ تصور می کنم با مقطعی که از زندگی این شهید  روایت کردیم ، این امر مهم اتفاق افتاده باشد.
•    در فیلم شور شیرین فاصله سال 61 تا شهادت شهید کاوه در سال 65 را نداریم. آیا در نظر داشتید که فیلم‌های دیگری در باره مقاطع دیگر زندگی شهید بسازید یا برای یک بار همین فیلم را در باره کاوه ساختید؟
?    مشکلی که در این نوع فیلم‌ها وجود دارد و ما در فیلم به کبودی یاس هم با آن مواجه بودیم، این است که در زندگی این شخصیت‌ها مقاطع مختلفی وجود دارند. مثلاً در مورد شهید کاوه، ما باید یک مقطع را انتخاب می‌کردیم و لذا مقطع ورود کاوه به کردستان را انتخاب کردیم، یعنی مقطعی که کاوه جوان، تازه دارد کاوه می‌شود. کاوه تازه بعد از سال 60 که ما او را در آنجا رها کرده‌ایم، تیپ ویژه را تشکیل می‌دهد، درگیر عملیات‌های بزرگ و بعد درگیر جنگ با جبهه صدام می‌شود و در سال 65 هم به شهادت می‌رسد. کاوه در طی این چهار سال رشد عجیب و غریبی می‌کند و شاید به تعبیری اصلاً قابل مقایسه با کاوه جوان سال 60 نباشد.
اینها مستلزم آن است که ما سریال کار کنیم. من با آقای ضرغامی صحبت کرده و گفته‌ام که بهترین قالب برای نشان دادن این شخصیت‌ها، سریال است. هم به دلیل وسعت فرصتی که هست و می‌شود مطالب بیشتری در مورد این شخصیت‌ها گفت و هم به دلیل این‌که یک سریال 30- 40 قسمتی خیلی بهتر می‌تواند مخاطبش را جذب کند و حتی تبدیل به یک جریان بشود. اشاره کردم که آقای عیانفر قبلاً یک سریال 50 قسمتی در باره شهید کاوه نوشته بودند. الان سریال شهید شوشتری به شکل جدی مطرح است. به کبودی یاس را هم که ساخته بودیم، آقای بخشی‌زاده مدیر شبکه 2 خیلی ابراز علاقه کردند که بیایید و سریال برونسی را برای ما کار کنید که اینها در حد ابراز علاقه باقی ماند.
من واقعاً در ذهنم نبود که شور شیرین 2 و 3 را بسازم. فرصتی ایجاد شد و من هم ترسیدم که اگر از این فرصت استفاده نکنم، سال بعد همین فرصت هم پیش نیاید. ، بنابراین گفتیم در حدی که در توانم هست، شهید کاوه را معرفی مختصری کنم. آرزو می‌کنم دوستان دیگر و کسانی که توانایی‌های بیشتری دارند، به میدان بیایند و فیلم‌های سینمایی یا سریال‌های دیگری در این موضوع کار شود.
•    معمولا در آثاری که به شخصیت انسان های بزرگ پرداخته می شود؛ شاهد شعارزدگی هستیم ، شما چه تلاشی کردید برای اینکه فیلم به ورطه شعار زدگی گرفتار نشود؟
?    کلماتی مثل شعارگونه، کلماتی نیستند که در نقد فیلم به عنوان یک سری ملاک ها و معیارهای عملی راجع به آنها صحبت کرد. باید ببینیم منظور از "شعار زدگی" چیست و اصلا "شعار" به چه معنا است که وارد آنها نشویم. به هر حال برای من مهم نبود که این اثر شعارگونه بشود یا نشود؛‌ چون به نظرم این یک دام است که ما را از بسیاری از واقعیت ها دور می کند. در مقطع دهه شصت،  شعار جزئی از واقعیت اجتماعی جامعه ما بود به نوعی دیگر می توان گفت: شعار نه تنها چیز بدی نبود ؛‌بلکه جزئی از شخصیت های تأثیرگذار آن دوران محسوب می شد.
درساخت این فیلم ، سعی کردیم به واقعیت ها وفادار باشیم؛  اگر اتفاق خوبی هم در این عرصه افتاده باشد، محصول این وفاداری به واقعیت ها و رجوع به مستندات است که با توجه به آنها سعی کردیم حد المکان آنچه که بود و است را باز سازی کنیم
.
•    آیا تعمد خاصی را لحاظ کردید که کمتر از بازیگران حرفه ای استفاده کنید؟
?    در انتخاب بازیگران برخی از نقش ها تعمد داشته ایم. آن هم به دو دلیل ، یکی اینکه بین شخصیت اصلی و بازیگر شباهت وجود داشته باشد و دیگر اینکه خود بازیگر به آن نقش و ارزش های کسی که جای او بازی می کند؛ معتقد و پایبند باشد.
 زیرا من نمی توانم بپذیرم کسی را برای ایفای نقش یک شهید انتخاب کنم که اصولا به موضوع شهید و شهادت اعتقاد چندانی ندارد یا فردی در فیلم من نماز بخواند که خودش اهل نماز نیست یا کسی را به عنوان بازیگر نقشی، انتخاب کنم که در برابر ظلم و ستم ایستادگی کرده است ،‌در حالیکه آن بازیگر در زندگی واقعیش برعکس این ارزش ها عمل می کند. تمام تلاش ما در فیلم "شور شیرین" و به" کبودی یاس" این بود که بازیگران را با لحاظ کردن این ملاک ها و معیارها انتخاب کنیم .
البته برای ما موضوع زبان و لهجه هم اهمیت فوق العاده ای داشت که این موضوع در انتخاب نقش مشهدی ها و کردها یک فاکتور تعیین کننده بود .
•    با توجه به دو فیلم قبلی شما که روایت زندگی شهیدان برونسی و کاوه بود ، قصد دارید این روند را در ادامه مسیر فیلمسازی تان ادامه دهید؟
?    من اصراری در ادامه این مسیر ندارم ؛ ولی اگر شرایط فراهم شود و بتوان کار خوب و مناسبی انجام داد ؛ قطعا استقبال می کنم . برای من این نوع کار به نسبت زمینه ها و گزینه های دیگر دارای اولویت بیشتری است. البته قرار بود امسال فیلم شهید" شوشتری" را کار کنیم . حدود یکسال هم درگیر تحقیق و نگارش آن کار بودیم؛  اما نهایتا بنا بر دلایلی از ادامه کار انصراف دادم .

ادامه مطلب...

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/5/2 توسط منیره غلامی توکلی

سکوت پرهیاهوی اسلام ستیزانه مدعیان حقوق بشر در برابر فاجعه انسانی میانمار

گویی تاریخ به دست سفاکان زمان هرگز نمی خواهد سر برگ خونین و خوشنت بار کشتار مردم مسلمان مخصوصا زنان و کودکان بی گناه را از ذهن خود پاک کند.
روزگاری دور، خبر کشتار مردم مسلمان الجزایر، زمانی مردم بوسنی و هرزگوین، لیبی و سال هاست که مردم مظلوم فلسطین و همین دیروزی نه چندان دور، مسلمانان آزاده بحرین و سودان به گوش جهانیان رسید.
 این کشتارها که بیشتر هم علیه مردم مسلمان فقیر صورت می گیرد در اقصا نقاط جهان در برابر چشم بینای دیدبان حقوق بشر! و در برابر نگاه بی تفاوت کسانی رخ می دهد که از مدعیان و حامیان حقوق بشر در جهان هستند و خود را ناجی ملت هایی می دانند که در استبدادی به دور از دمکراسی زندگی می کنند.

منیره غلامی توکلی
جای تعجب اینجاست! هر زمان پای این افراد به کشورهای مظلوم و فاقد حکومت های دمکراسی باز می شود؛ چندی بعد کشتار و قتل عام ضعیف ترین و مظلوم ترین مردمان آن سرزمین ها نیز آغاز می شود.
امروز در بخش های مسلمان نشین میانمار، گویی با بردن حلقوم کودکان، آتش زدن جوانان، هتک حرمت زنان، به دریا افکندن گروه گروه مسلمانان و مسلح کردن مردمان آن دیار، روح از پیکره کل جهان مدعی عدالت و دمکراسی خارج شده است و در این هیاهوی مرگبار،‌هیچ نقض حقوق بشری را نمی بینند ! و هیچ فریاد مظلومی را نمی شنوند!
 گویی جهان در شک خود خواسته ای فرو رفته است! رسانه ها کور شده اند و زبان قلم خبرنگاران آنها چون نگاه سیاست های دروغین رؤسای بنگاه های خبریشان خشک شده است.
این فقط لنز دروبین هاست که به خاک و خون کشیده شدن مردمی مسلمان و مظلوم را در کشور خودشان به ثبت می رساند . تصاویری که دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد.
کشتار بیش از 20 هزار نفر از شهروندان مسلمان میانمار؛ درست زمانی صورت می گیرد که امریکا و انگلیس مبارزات خود را برای حمایت از دموکراسی، علیه حاکمان نظامی این کشور رها کرده‌اند و چند دهه تحریم های اقتصادی را که بنابر ادعایشان به علت نقض حقوق بشر - آن هم در رابطه با بودائیان-متحمل دولت کرده بودند ، برداشته اند و شرکت های غربی به منظور خارج کردن بازار میانمار از دستان تجار چین وارد این کشور شده اند.
کشتار مردم مسلمان و بی گناه میانمار، زمانی صورت می گیرد که دولت فعلی آن تحت کنترل شخصیت های نظامی به ریاست جمهوری  تین سین، جمعیت یک میلیون نفری مسلمانان روهینگیا را به رسمیت نمی شناسد و  در زمره مهاجران غیرقانونی می داند و می گوید: مسلمانان باید از این کشور اخراج و به اردوگاه‌های پناهندگان سازمان ملل فرستاده شوند. ادعای خارجی بودن این افراد در حالی صورت می گیرد که مسلمانان روهینگیا چندین نسل در میانمار زندگی کرده‌اند.
جای تعجب دارد که رئیس جمهور تین سین؛ این اظهارات را در حالی بیان می‌کند که رسانه‌های جهان فتح الباب دمکراسی، پس از سال‌ها سرکوب و استبداد و دیکتاتوری در این کشور را تحسین برانگیز جلوه می دهند و از آن حمایت کنند .

با مشاهده اوضاع تأسف برانگیز مسلمانان میانمار به یقین می توان گفت : اگر دموکراسی در این کشور آغاز شده است ، برای گروهی خوش یمن نبود . گروهی که در اقلیت قرار دارند و جزء بزرگ ترین استثناهای میانماری در داشتن حقوق انسانی حتی در کشتار ! قرار می گیرند و آنها کسانی نیستند جز مسلمانان  که  قبل از این اتفاقات از حق تحصیل ، ازدواج ،کار کردن در نهادهای دولتی بی بهره بودند و در تنگناهای فرهنگی چون تغیر نام هایشان به نام های بودایی، خروج از محل سکونت خود و ممانعت از انجام فرایض دینی ، ساخت و مرمت اماکن مقدسی چون مسجد قرار داشتند.
در پی فشارهایی که طی شصت سال اخیر بر مسلمانان میانمار وارد آمده است، بسیاری از آنها از این کشور مهاجرت کرده‌اندو بسیاری دیگر از حقوق شهروندی و انسانی محروم بوده و در بدترین وضعیت معیشتی به سر می‌برند در حالیکه همین مسمانان با عنوان مجاهدین از گروه هایی بودند که در استقلال میانمار نقش بسزایی داشته اند.

ریئس جمهور "سن" که سکانداری دولت میانمار را بر عهده گرفته است از انجام تمام وعده های پوشالی و اصلاح طلبانه خود سر باز زده و به روشنی، دست گروه‌های بودایی تندروی نژاد ماگ، بزرگترین نژاد ساکن در میانمار، را برای  قتل عام مسلمانان باز گذاشته است.
افراطیون بودایی که در بایکوت کامل خبری رسانه‌های غربی به وقوع پیوسته است، در راستای تلاش دولت میانمار برای اصلاحات مد نظر امریکا و پس از سفر کلینتون به این کشور اتفاق افتاده است.
پس از مذاکرات دولت میانمار با کلینتون ! دولت متعهد شد که اصلاحاتی را در زمینه رعایت حقوق بشر انجام دهد. از آن زمان بود که قوانینی بر ضد مسلمانان به تصویب رسید و کشتار مسلمانان توسط بودائیان افراطی آغاز  شد.

در چند وقت اخیر توسط گروه شبه نظامی ماگ با حمایت کاهنان تندروی بودایی در قالب عملیاتی به نام " جنگ مقدس علیه مسلمانان " هزار نفر کشته، 5 هزار نفر زخمی و نزدیک به سه هزار نفر ربوده شده‌اند و این همه در حالی است که 20 روستا و 200 منزل نیز به طور کامل ویران شده‌اند و 300 هزار نفر به بنگلادش فرار کرده‌اند. به این رقم سه هزار نفر بی‌خانمان را نیز باید افزود..
این اتفاقات در حالی می افتد که بسیاری از مردم مسلمان میانمنار از ماه می سال جاری برای رهایی از شکنجه ، کشتار وحشیانه ، تجاوز به دختران و زنان خود از خانه و کاشانه شان فرار کرده اند و هیچ یک از نهادهای حقوق بشر هم رفتارهای ضد بشری علیه آنها را محکوم نکرده است .
گویی تمام چشم جهان مدعی، به فروپاشی دولت سوریه و حمایت از اسرائیل معطوف شده است. سردمداران قدرتمند حامی دمکراسی ! که رد پای آنها در هر کشوری به دنبال منابع مادی و معدنی ان سرزمین  است در میانمار که به سرزمین طلایی معروف است و پس از سال ها تحمل استعمار انگلیس از سال 1948 آزادی خود را به دست آورده، هنوز چشم طمع بر منابع طبیعی آن چون نفت، گاز طبیعی، زغال سنگ، لیگنیت، کرومیم، طلا، نقره، باریت، قلع، آنتیموان، سرب، روی، مس، تنگستن، آهن، سنگ های قیمتی، الماس، بنتونیت، ژیپس، نمک، مرمر و سنگ آهک دارد و چه راهی بهتر از اختلاف افکنی قومی و مذهبی می تواند در تضعیف دولت ضعیف و مردمان فقیر آن موثر باشد.
اما به راستی با تمام این واقعیت ها ، کشتار  غیرانسانی مسلمانان ، وضعیت بد اقتصادی و معیشتی افرادی که در اردوگاه ها پناهنده شده اند ، شیوع بیماری های که می تواند جان بسیاری از ساکنان اردوگاه ها را به خطر بیاندازد و قتل و عام و تجاوز به عنف زنان مسلمان ، سکوت غرب از چه منشاء می گیرد ! با کمال تأسف باید بگویم وقتی در جایی کوچک ترین آسیبی به جانوری می رسد در سراسر دنیا جمعیت‌های حمایت از حقوق حیوانات بیانیه می‌دهند و واصیبت هایشان بالا می رود ؛
اما در برابر نسل کشی مردم مسلمان در چین، میانمار، بحرین، عراق، افغانستان، سوریه، پاکستان، لبنان، فلسطین و بوسنی و هرزگوین چیزی جز سکوت از رسانه‌ها بر نمی‌آید. این دولت های مهربان که حتی در براببر حیات وحش از خود نقش مادرانه نشان می دهند! در برابر کشتار این همه انسان مسلمان  چشم خود را بسته اند تا بتوانن به اهداف پلید خود در راستای رسیدن به منافعشان! دست یابند، منافعی که در نمایش قدرت ملت ها هرگز به دست نخواهد آمد. قدرتی که در اسلام و امساک مرم مسلمان از استعمار و استکبار به شدت مایه ترس استکبار و نوکران حلقه بگوش آنها است .
بله
مردم مظلوم میانمار ، زنان و کودکان آنها گناهی ندارند جز اینکه مسلمانند و هم طایفه دست اندرکاران حاکمان نیستند و با نیم نگاهی به وضعیتشان می توان گفت: کشتار آنها در راستای اسلام ستیزی استکبارجهانی صورت می گیرد .
 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/5/1 توسط منیره غلامی توکلی
<      1   2   3      
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک