سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

حمله به منتقدین و بزرگ جلوه دادن برجام؛ بزرگترین دستاورد سفر دولت به استان مرکزی

 


سفر اخیر حسن روحانی  به استان مرکزی در حالی انجام گرفت که ایشان برخلاف سفرهای پیشین که فقط به دیدار با مردم مرکز استان اکتفا می نمود، علاوه بر اراک در جمع مردم خمین نیز حضور یافتند. در این سفر که تبلیغات غیرقانونی انتخاباتی ستادهای روحانی با شعارهای روحانی 1400 به چشم می خورد، سعی در سوق دادن اذهان جهت تثبیت حضور در انتخابات سال آینده را گویا بود.

 روحانی که در سفر پیشین خود به استان کرمانشاه، با پلاکاردهای بنفش و شعارهایی در خصوص بیکاری و رکود اقتصادی، روبرو شده بود، با سفر به قطبی ترین شهر صنعتی کشور، پیشرفت های اقتصادی و تجاری کشور را در چند ساله اخیر بالاخص پس از برجام به مردم یادآور شدند! رئیس جمهور دو روز قبل از سفر استانی در بیستمین سالروز ملی صادرات با برخی سخنان پراکنده از قبیل " طولانی شدن عمر منتقدان"، در حالی روز ملی صادرات را جشن گرفت که در سال های اخیر همچنان شاهد کاهش صادرات بودیم و به گفته وزیر صنعت، صادرات شش ماهه امسال همچنان از برنامه های خود عقب است و همچنین در 9 ماهه که از برجام می-گذرد شرکای تجاری و ترکیب کالاهای صادراتی ما تغییری نکرده است و طبق آمار گمرک در ماه های بعد از برجام به جای اینکه صادرات کشور با رونق مواجه شود واردات کالاهای مصرفی کشور با رونق مواجه شده است. 
 
رئیس جمهور در جمع مردم خمین با اشاره به اینکه "امام این روحیه را به ما آموخت که چگونه با شش قدرت جهانی پای مذاکره نشسته و حقوق ملت ایران را بستانیم" و جملاتی از قبیل هدایت¬های مقام معظم رهبری و حضور و پشتیبانی ملت بزرگ ایران سعی در همگام نمودن مردم با خود در برجام نموده و در جاهایی دیگر برخی از افتخارات! برجام را به خود نسبت می دهد؛ همچنین در نشست شورای مرکزی در خمین، امام راحل را ابراهیم زمان خطاب نموده و اقدام شجاعانه وی را در پذیرش قطعنامه ستود و با بیان اینکه راه امام راهی اعتدال گرانه بود سعی در همسان  و هم جهت نمودن برجام با حکم امام (ره) دارند؛ ولی ایشان شاید فراموش نموده اند که امام در آبان 1343 با قرائت آیه استرجاع، قانون کاپیتولاسیون را «سند بردگی ملت ایران»، «اقرار به مستعمره بودن ایران» و «ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط و دولت های بی حیثیت» نامید.
 
خشم روحانی

روحانی در سفر خود توقف خام فروشی را عنوان نمودند حال آنکه صالحی دبیر ستاد کاروان دولت یازدهم از افزایش صادرات نفت خام پس از کاهش تحریم¬ها خبر داد و اینکه در حال حاضر نفت فقط به چین می¬رود و تأمین فاینانس می‏ شود و در آینده با کاهش تحریم ها، از افزایش صادرات نفت برخوردار خواهیم شد؛ این در حالی است که کاهش 1800 میلیارد تومانی صادرات غیرنفتی را داشته ایم که در یک دهه گذشته بی سابقه بوده است.
 
 روحانی هیچ گاه در سه سال گذشته به اهمیت آن چیزی که دولت او در هسته ای از دست داده است اشاره نمی کند و نیز هیچ گاه به آن چیزهایی که بر اساس برجام باید به دست می آورده و نیاورده توجهی نمی دهد بلکه همواره در روش عوام پسندانه، خرده دستاوردهای برجام را به رخ ملت می کشد؛ مطالبی که بارها از سوی منتقدان به خوبی پاسخ داده شده و به همین خاطر روحانی مجبور است قبل از طرح دوباره آنها، اول از همه منتقدان را به شیوه خود نوازش کند.
  روحانی پس از گذشت سه سال و چند ماه از دوره ریاست جمهوری، همچنان با شعارهایی نظیر ما کشور را خرابه تحویل گرفتیم همچنان سعی در انتقادهای کوبنده دولت قبل دارد و جای سوال باقی است که چرا ایشان در این مدت نه چندان کوتاه، نتوانسته¬اند که خرابه ها را آباد نمایند؟ 
 
در ادامه سخنرانی ایشان با عنوان "بردند و خوردند و چیزی به ما نرسید" با انتقاد از دور زدن تحریم ها و غیب شدن 2 میلیارد و 700 میلیون دلار توسط دلالان نفتی در دوره قبل، و اینکه در قبل ما عملا تسلیم بودیم و فقط شعار می دادیم،  تأکید بر رفع اختلاف فکنی ها و جلب فرصت ها داشتند. همچنین ایشان در سخنان ضد و نقیض در شورای اداری خمین می گوید:« باید محیط کشور را محیطی مناسب و درخور کنیم. اداره کشور و حکومت دعوا ندارد. وجود انتقاد سازنده مطلوب است، اما نباید اخلاق را از بین برد. امام(ره) آمد تا به ما درس اخلاق دهد و انقلاب کرد تا مسلمان زیست کنیم و دروغ، تهمت و سیاه نمایی از جامعه ما رخت بربندد».
 
 حال آنکه ایشان و دیگر اعضای دولت در سخنانی مشابه منتقدین برجام را بی شناسنامه، بی سواد و بزدل و ... می خوانند. در آخر، با توجه به نداشتن  مصوبه ای برای مردم استان، اما حمله به منتقدین و بزرگ جلوه دادن برجام در اذهان بزرگترین دست آورد این سفر برای دولت و هیأت همراه ایشان بود و فرآیند معادلات چنین به نظر می آید که با توجه به عدم وعده های طرف مقابل در برجام و مهلت کم باقی مانده تا انتخابات، رئیس جمهوری سعی در پیشرفت و بزرگ جلوه دادن برجام دارد زیرا در صورت عدم تحقق برجام، امیدی به کسب آراء و مقبولیت در بین مردم را نخواهند داشت.
انتهای پیام/ ت


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 95/8/6 توسط منیره غلامی توکلی

منیره غلامی توکلی

 گپ زدن، دور هم نشینی، دیدارهای گاه و بی گاه در بعداز ظهر های طولانی تابستان و شب نشینی های همیشگی در شب های بلند زمستان، خوردن میوه های نوبرانه و شنیدن حکایات زیبا و جویا شدن از احوالات یکدیگر، قسمتی از سبک زندگی و حیات اجتماعی مردم ایران بوده است.

 

                                                                        

صحن امامزاده ها، تکایا، هیئت های مذهبی خانگی و حتی مراکز چون حمام ها و باغ ها و بازارها و بازارچه های محلی نیز علاوه بر کاربردهای اختصاصی خود، فضا و مکانی برای مراودات اجتماعی بوده اند، حُسن این نوع معاشرت های هر چند کوتاه و به قولی گپ خودمانی در دیدارهای چهره به چهره ای بود که می توانست برای جویای کار، شغل برای پسران و دختران مجرد، همسر و برای بیماران ملاقات کننده، دعای خیر و حتی حکیم حاذق فراهم کند.

بسیاری از تصمیمات مهم خانوادگی، محلی و حتی طایفه ای در دورهم نشینی هایی که ریش سفیدان قوم حضور داشتند حل و فصل می شد و از درگیری ها و قهرهای طایفه ای جلوگیری می کرد، چه بسا که اگر این همنشینی ها نبود اختلافات تا سر حد خون و خونریزی جلو می رفت!

در این مراودات بود که جوان ها آداب رفتارهای اجتماعی چون احترام به بزرگ تر، نشت و برخاست با بزرگان، همنشینی با اندیشمندان و خردمندان را فراگرفته و نسل به نسل آن را به یکدگیر منتقل می کردند.

اما امروزه، سبک زندگی تغییرات زیادی کرده است؛ تغییراتی که با ورود محصولات اینترنتی و شبکه های ماهواره ای بدون توقف! به سمت جلو پیش می رود و داشته های غنی فرهنگی که طول عمری به اندازه تاریخ کهن ایران دارد را تخریب می کند.

یکی از مهم ترین داشته های فرهنگی ایرانیان رفت و آمدها، مراودات خانوادگی است که بیشترین سهم گفت وگو در بین اعضای خانواده را به خود اختصاص داده بود. گفت و گوهایی که در پس آن مشکلات حل، نگاه ها بازتر، تجربیات منتقل، نظرات ارائه و از همه مهتر شناخت ها کافی می شد. یکی از نتایج گفت وگو که غالباً به صورت درددل صورت می گرفت، کسب آرامش روانی برای متکلم است. چیزی که مخاطب را سنگ صبور، محرم  راز و در قالب یک همنشین و ندیم صدیق ارتقا می بخشد.

اما امروزه، مراودات اجتماعی و حتی پیوندهای خانوادگی مجازی شده است! والدین با معلمان از طریق کانال تلگرامی ارتباط دارند، دانش آموزان نمونه سؤالات امتحانی را از طریق کانال تلگرامی می بینند و با هم رفع اشکال می کنند!، خریدها به صورت برخط صورت می گیرد، پزشکان برای ویزیت بیماران وقت دهی آنلاین را فراهم کرده و گاهاً ممکن است بصورت اینترنتی هم بیمار را ویزیت کنند!

بنگاه های ازدواج هر چند تأیید نشده از سمت وزارت ورزش و جوانان برای مردان و زنان همسریابی می کنند، زیباتر و عاشقانه تر اینکه کاربران شبکه های مختلف اجتماعی مجازی عاشق می شوند، مجازی به خواستگاری می روند و حقیقی زیر یک سقف کمتر از یک سال زندگی می کنند!

 

                                                                    

دور هم نشینی های مجازی در گروه های تلگرامی خانوادگی رونق می گیرد، دیگر کمتر کسی از  بزرگتر هایی که سن و سال شان از نصب تلگرام گذشته خبر موثق دارد! انتقال فرهنگ های وارداتی و گاهاً سنتی از طریق شبکه های اجتماعی تلفن همراه صورت می گیرد..  دعواهای مجازی، شوخی ها و درد دل کردن های مجازی شده و کوتاه سخن اینکه فن آوری ایترنت و محصولات آن ما را از دنیای خاکی به دنیای مجازی برده است.

متأسفانه امروزه موبایل یار و ندیم اکثریت افراد جامعه شده است. همراهی که اگر نباشد حتی اطلاعات شخصی افراد به دنبالشان نیست و با خود بیگانه اند! گوشی همراه عضو جدانشدنی تمام ساعات روز افراد شده است مهم تر از مادر و پدر، همسر، اولاد ، همکار و .. اصلاً می توان گفت یک عشق مجازی به گوشی همراه جای خود را در دنیای ما باز کرده است! طوری که از بازار و محصولات جدید آن عقب نیفتاده بلکه سعی داریم جلوتر پیش برویم!

دست ها هیچ وقت خالی از وجود این وسیله نیست، در دور هم نشینی های خانوادگی، در مترو، در پارک در مراکز خرید و .. همه جا هست و همه دائم در حال گفت وگو با به قول اهالی شبکه های مجازی در حال "چت کردن"؛ هستند اما میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است!

بنابر گفته مسئولان ذی ربط زمان گفت وگو در بین خانواده های ایرانی به ویژه در بین همسران به یک ربع در شبانه روز کاهش یافته است. بین والدین و فرزندان که باید بیشترین دقایق گفت وگو وجود داشته باشد شاهد کمترین گفت وگوهای چهره به چهره هستیم، حتی دانشگاه ها هم در این عرصه عقب نیفتاده و دیگر دانشجویان زانوی تلمذ در برابر استاد نمی زنند و پشت میزها به هر شکل که دوست داشته باشند سر کلاس مجازی حاضر می شوند.. آن وقت هست که این پدیده نامبارک یعنی زندگی مجازی پیامدهایی غیرقابل جبران را به وجود می آورد.

اعتیاد به فضای مجازی، نفوذ فرهنگی، انواع و اقسام طلاق ها، انواع و اقسام ارتباطات غیرمتعارف اجتماعی بین زنان و مردان و دختران و پسران، فحشا، خیانت، جنیات، افسردگی، جرایم مختلف اینترنتی، حتی شستشوی مغزی افراد در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ...

گفت وگو، چشم اسفندیار زندگی های خانوادگی و اجتماعی مردم ما شده است، وقتی گفت وگو بین دو نفر به حداقل برسد، شناخت و اعتماد به همدیگر کمرنگ شده و همین امر باعث دور شدن اعضای یک خانواده و جامعه می شود و کم کم این طرز تفکر که صحبت های یکدیگر را نمی فهمیم و از یکدیگر درک متقابل نداریم جای خود را به همدلی و همزبانی می دهد.

غالب شدن این طرز فکر در بین اعضای خانواده زنگ خطر از دست رفتن " مهارت گفت وگو" را به صدا در می آورد در حالی که در یک خانواده سالم تمام ارتباطات و تعاملات برای استفاده حداکثری از استعدادها و توانایی‌ها است. به بیانی روشن‌تر خانواده‌ای را می‌توان خوشبخت نامید که در آن‌ فرصت‌های مناسب و کافی برای گفتگو وجود داشته باشد و همه‌ی اعضای خانواده با استفاده از فرصت‌هایی که برای‌شان در کنار یکدیگر به وجود می‌آید و به‌کارگیری از ظرفیت‌هایی بالقوه‌ای که دارند روابط خود را تعمیق و نزدیک کنند.

اما روند زندگی ما به سمتی پیش می رود که این غریزه اجتماعی یعنی گفت وگو کردن و شنیدن حرف های یکدیگر، به نوعی پا به مرحله اکتسابی شدن می گذارد و کتاب ها، مقالات و سخنرانی هایی که همگی نشان از دغدغه مندی جامعه شناسان و دلسوزان نظام خانواده  و نظام اجتماعی دارد، به سمت و سوی  آموزش این مهم بر می گردد.

طوری که فهم اهمیت و لذت در کنار هم بودن و گفتگوی خانوادگی نیاز به آموزش  پیدا کرده! آموزشی که پیچیده و پر هزینه نیست چرا که بنیان های فطری و فکری این آموزش در نهاد خانواده ها وجود دارد، فقط نیازسنجی درستی صورت نگرفته و در اولویت رفتاری قرار ندارد! در این صورت باید گفت: لازم است در زندگی اجتماعی، اولویت ها در ذهن افراد دسته بندی شوند و این فهم چگونگی اولویت بندی نیز احتیاج به آموزش دارد و این مهم بر عهده اداره کنندگان جامعه است که نهاد خانواده را از تهدیدها دور نمایند یا زمینه واکسینه شدن آن را فراهم کنند.

انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 95/8/5 توسط منیره غلامی توکلی

نقدی بر چاپ و تکثیر کتاب « بیوتکنولوژی به زبان ساده» 

سوء استفاده از ذهن کودکان برای تجاری سازی محصولات تراریخته
 

اخیراً چاپ کتاب «بیوتکنولوژی به زبان ساده» که ترجمه ای لغت به لغت از کتاب « مونسانتو» است آن هم با بودجه دولتی و توزیع گسترده و رایگان آن در آموزش و پرورش شهرستان های کشور اعتراضات بسیاری را به وجود آورده است.

کتاب « مونسانتو » که در آمریکا به دلایلی محتوای انحرافی جمع آوری شده و برخی آن را «شستشوی مغزی کودکان آمریکا توسط شرکت مونسانتو» نام برده‌اند؛  در ایران توسط "بهزاد قره یاضی" رئیس تحقیقات و فناوری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی با اسم دیگری و با استفاده از بودجه دولتی ترجمه و نشر یافته است.

در این مقال قبل از اینکه به بررسی روابط فرامرزی مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران (IRBIC) و همچنین ارتباط مسئولان پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی(ABRIL) با بنیاد صهیونیستی راکفلر بپردازیم در این مقال قصد معرفی کتاب « مونسانتو» و دلایل جمع آوری آن از جامعه آمریکا را داریم.

با توجه به اینکه تأثیرگذاری بر روی لوح پاک و ضمیر کودکان به نوعی استراتژی عملیاتی کردن برخی از خواست ها و اهداف در آینده ای نه چندان دور است از این رو به نظر می رسد که " بهزاد قره یاضی" به نوعی با برگردان کردن کتاب " مونسانتو " به زبان فارسی و توزیع رایگان آن در آموزش و پروش شهرستان ها به عنوان یکی از حامیان محصولات تراریخته به دنبال پایه ریزی و اثبات اهداف و پیش برد آن به کمک اندیشه های جوان شکل گرفته در آینده نزدیک است.

اما آنچه کتاب « مونسانتو» را در کشور آمریکا شتسشو دهنده مغزی کودکان معرفی کرده  و باعث جمع آوری آن شده است را در لغت به لغت کتاب « بیوتکنولوژی به زبان ساده« نیز می توان دید، به طوری که می توان گفت هدف این کتاب در ایران نیز شتسشوی مغز کودکان و نوجوانان و والدین آنها در خصوص استفاده از محصولات فراریخته است.

در این کتاب شاهد مواردی چون بی احترامی و زیرسؤال بردن نظریات و اندیشه های دانشمندان مخالف تراریخته می باشیم به نحوی که مخافان این موضوع را ( سم فروش ها، خارجی هایی که ما را وابسته می خواهند، دانایی ستیزها، فناوری هراس ها، حسودها، مدیران کم سواد و بی لیاقت، شرکت های عوام فریب) می نامد.

یک انسان بالغ با یک نگاه به محتوای کتاب در می یابد که نگارنده آن کاری جز تخریب چهره دانشمندان و اندیشمندان و متخصصان مخالف خود را نداشته است و مغرضانه به بدترین صورت ممکن علیه آنها تاخته و ذهن کودکانه و اندیشه معصوم کودکان را جولانگاه خود قرار داده است و این خود نوعی انحراف و خیانت به کشور است.                   

                                                                  

                                                                  

                                                                  

در این کتاب سعی شده با تصاویر مختلف از مصرف محصولات دست کاری شده ژنتیکی یا همان فراریخته ابهام زدایی شده و ثابت کند که محصولات طبیعی بسیار بی کیفیت و بدون صرفه هستند!

نکته قابل توجه بی ادبی ها و خصومت نویسنده و طراحان این کتاب از بُعد تصویری با مخالفان محصولات فراریخته است به نحوی که در کنار محصولات طبیعی از عکس مستأصل یک میمون و در بخشی دیگر افرادی را با پوششی نامرتب و قیافه ای متعجب نشان می دهد! اما در کنار محصولات فراریخته شاهد تصاویری از افرادی شاد و به قولی امروزی و باکلاس هستیم.

در این کتاب هجمه تصویری و محتوای کم نظیری در حد و اندازه های کودکانه به دانشمندان و متخصصین کشور شده است و در این راستا نه تنها سنت های فرهنگی و پوششی بلکه شخصیت افراد به تمسخر گرفته شده است.

البته تهیه این محتوا از سوی کسی که دانش آموخته بنیاد صهیونیستی راکفلر جای تعجب ندارد چرا که به نوعی خود را در کسوت تاجری – پژوهشگر و پژوهشگری وابسته به غرب اثبات کرده است و برای تجاری سازی فراریخته دست به دامان اندیشه های کودکان به عنوان خریداران آینده این محصولات شده است.

"قره یاضی" راقم بند تجاری‌سازی برنج و پنبه تراریخته در لایحه برنامه ششم است که موجی از نگرانی‌ها را در جامعه ایجاد کرده است اینک قصد دارد برای تجاری سازی این محصولات با فشار بر گلوی پژوهشگران راه ها را برای خود باز کند.

حال سوال اینجاست، آیا چنین رویکردی که نوعی سوء استفاده از دانش آموزان و والدین آنها به عنوان افرادی فاقد هر گونه موضع در برابر محصولات تراریخته هستند با شعار دولت اعتدال و امید مبنی بر رعایت اعتدال و عدالت همخوانی دارد؟

چه کسی پاسخگوی این ولنگاری علمی و باز کردن راه های نفوذ هر چه بیشتر غرب به آموزش و پرورش است؟

اما در پایان سوال همه مطبوعات و رسانه ها  از این افراد با کلاس و حامی محصولات تراریخته این است که:

* چرا 38 کشور جهان رسماً کشت تراریخته را ممنوع کردند. از جمله ( عربستان، ترکیه، پرو، آلمان، فرانسه، هلند، روسیه، سوئیس)
* چرا به صورت یک طرفه مخالفان نقد میشوند ولی هیچ برنامه رسمی ، علمی و میزگرد با حضور موافقان و مخالفان برگزار نمیشود تا به صورت علمی این موضوع مورد بررسی قرار گیرد.
* چرا این محصولات به صورت مخفی در بازار فروخته می شوند. معدود کشورهایی که فروش این محصولات در کشورشان مجاز هست فروشندگان را ملزم کرده اند که رسما محصولات تراریخته را در قفسه ها و بسته بندی های کاملا مشخص ارائه کنند تا مردم در صورت تمایل از آنها خریداری کنند.
* با اینکه نیمی از برنج مصرفی کشور تراریخته است چرا وقتی درخواست میکنیم اسناد مربوط به تحقیقات انجام شده روی این محصولات ارائه شود مسئولین آن را محرمانه اعلام می کنند.

انتهای پیام/ت



نوشته شده در تاریخ شنبه 95/8/1 توسط منیره غلامی توکلی
<      1   2      
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک