سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست
طیبه سیاوشی!

نماینده محجبه مجلس شورای اسلامی، همچنان علیه گشت ارشاد!

از نظر خانم سیاوشی، اعلام شماره تلفن برای گزارش بدحجابی باعث تقابل بین مردم جامعه می شود! اینکه مسئله عجیبی نیست همیشه هستند کسانی که دوست دارند با پرخاشگری و ایجاد سر وصدا در برابر الزام شدن به رعایت قوانین، مَفَری برای خود ایجاد کنند اما وقتی کار به اینجا می کشد باید دید حق با کدام یک از طرفین است و باید از کدام یک حمایت شود تا دیگری به خود اجازه تقابل با قانون وشرع مقدس را ندهد! آیا باید پلیس را در انجام وظایف قانونی خود حمایت کرد یا قانون شکن را در بی پروا تر شدن!


  منیره غلامی توکلی :

طیبه سیاوشی، عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی که از اعضای فراکسیون امید است عادت عجیبی دارد و آن هم اظهارنظر هایی است که می تواند او را مورد نقد و توجه رسانه ها قرار دهد.
در لیست سخنان او می توان به "حق" دانستن" حضور زنان در ورزشگاه ها، دفاع از برجام ضمن نخواندن متن کامل آن، داشتن توهم در اینکه برجام سرمایه گذاری عظیمی را وارد ایران می کند، کلید زن طرح سربازی دختران، کافی دانستن صیغه نامه و گواهی تولد برای تابعیت فرزندان زنان ایرانی و در چند روز گذشته نیز هجمه به عملکرد گشت ارشاد و زیر سؤال بردن اقدامات قانونی نیروی انتظامی در برخورد با هنجارشکنان عفاف و حجاب اشاره کرد.
سیاوشی در آخرین اظهارنظر خود در خصوص عملکرد گشت ارشاد و اعلام شماره تلفن برای گزارش بدحجابی، ضمن زیرسؤال بردن "اهمیت موجودیت" گشت ارشاد گفته است: « از آنها که بر تقویت گشت ارشاد اصرار دارند؛ می خواهیم تحقیقی انجام دهند که آیا بودن گشت ارشاد موفق بوده است یا خیر؟» وی در ادامه بحثی شبیه به سخنان اخیر خانم ابتکار را مطرح می کند که حجاب از دو بُعد قانونی و شرعی در جامعه ما مورد رعایت قرار می گیرد. برخی به آن اعتقاد دارند و برخی برای رعایت قانون آن را حفظ می کنند و خواهان گفت وگو در این زمینه می شود!
یعنی این بانوی محجبه مجلس شورای اسلامی که خود باید برای قانون گذار خوب بودن، الگوی قانونمداری و نظارت بر حسن اجرای قوانین در دولت و جامعه باشد، به دنبال چانه زنی برای رعایت شدن یا رعایت نشدن قانون شرعی و عرفی مثل حجاب است! آن هم نه به این صورت که این گفت وگوی فرهنگی، تبیین کننده بایدهای جامعه شود! نه اینکه این گفت وگو، بد و خوب را مشخص کند! نه اینکه نتیجه این گفت وگو پذیرش نگاه درست باشد! بلکه فقط «فرهنگ سازی مثبتی در جامعه صورت گیرد و راه حل حداقلی پیدا شود.»
کاش خانم سیاوشی تبیین می کردند که از نظر ایشان فرهنگ سازی مثبت چیست ؟ از کدامین جنس کار فرهنگی است؟ آیا منظور ایشان در رسیدن به راه حل حداقلی ؛ آزاد شدن بحث حجاب است!
به راستی؛ فرهنگ سازی مثبتی که نمی گوید حجاب خوب است یا بی حجابی بد، قانون حجاب باید رعایت شود یا خیر .. چه نوع فرهنگ سازی است؟ آیا منظور ایشان از این نوع فرهنگ سازی منفعلانه اما مثبت؛ بی تفاوت شدن ضابطان قانون و قانونمداران به شکسته شدن حریم حجاب و عفاف در جامعه است؟
از نظر خانم سیاوشی، اعلام شماره تلفن برای گزارش بدحجابی نیز باعث تقابل بین مردم جامعه می شود! اینکه مسئله عجیبی نیست همیشه هستند کسانی که دوست دارند با پرخاشگری و ایجاد سر وصدا در برابر الزام شدن به رعایت قوانین، مَفَری برای خود ایجاد کنند اما وقتی کار به اینجا می کشد باید دید حق با کدام یک از طرفین است و باید از کدام یک حمایت شود تا دیگری به خود اجازه تقابل با قانون وشرع مقدس را ندهد! آیا باید محکم از از آمر به معروف حمایت کرد یا با اما و اگر راه را برای گستاخ تر شدن خاطی هموارتر کرد؟! آیا باید پلیس را در انجام وظایف قانونی خود حمایت کرد یا قانون شکن را در بی پروا تر شدن..
از نظر این نماینده فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی، این طرح نوعی تمسک به اعتقادات مذهبی مردم است و با ایجاد این شاعبه می گوید: آیا این تمسک یک حربه سیاسی است؟ و خواهان بررسی این مسئله می شود. حال باید از ایشان پرسید آیا درست نخواندن برجام و دفاع از آن، نادیده گرفتن مطالبات به حق زنان در جامعه ، سیاست زده کردن قوانین مربوط به زنان و خانواده و قرار گرفتن پشت‌سر متخلفان برای حفظ وجهه اجتماعی خود ... یک حربه سیاسی برای رسیدن به مقاصد محسوب می شود یا استفاده از پتانسیل مردمی برای ایجاد امینت روانی و اخلاقی در جامعه؟
باید گفت خانم سیاوشی عزیز؛ موفقیت یا عدم موفقیت یک طرح بستگی به دفاع و حمایت عقلانی و اظهارنظر منصفانه از طراحان، مجریان آن طرح دارد . نه اینکه با تمام توان و قوا موجودیت و اهمیت کار نیروهایی چون " گشت ارشاد" و " پلیس اخلاق" را زیر سؤال برد و بعد هم به دنبال نتیجه کار آنها بود که چنین سیاسی کاری هایی قطعا نتیجه ای جز ایجاد نارضایتی در جامعه و بالابردن بی پروایی قانون شکنان را نخواهد داشت.
و در پایان باید گفت ای کاش همانطور که خانم سیاوشی در حادثه برخورد یک پلیس زن با زن بدحجاب، حیرت زده شده و به دنبال تعلیق آن پلیس زن و باز هم تاختن بر گشت ارشاد .. بودند حداقل واکنشی هم به ضرب و جرح بانوی آمر به معروف در استان گیلان نشان می دادند تا با این حدس و گمان رو به رو نباشیم که ایشان فقط در زمینه حمایت از بدحجابان و قانون شکنان متحیر می شوند و آن را مصداق « خشونت علنی می دانند.»
انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 98/3/28 توسط منیره غلامی توکلی
انگلیس به دنبال چیست اعانه برای هزینه تولد یا مقبولیت و مشروعیت؟
جشن تولد ملکه انگلیس، مسلخ عزت و غرور ملی ایرانی در عرصه بین المللی
 
نوع دعوت سفارت انگلیس از مدعوین جشن تولد ملکه، بروز نوعی استعمار نوین علیه ملت ایران است به طوری که هزینه جشن تولد ملکه خود را از برندهای تجاری ما در قبال تیز تبلیغاتی محصولاتشان طلب می کند! هر چند هدف اصلی نه تنها مسخر و تحقیر ملت ایران در عرصه بین الملی است بلکه گدایی مشروعیت و مقبولیت انگلیس و ملکه اش توسط چهره های تأثیرگذار فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران است.
 
منیره غلامی توکلی: موضوع برگزاری جشن تولد 93 سالگی الیزابت دوم، ملکه انگلیس در سفارت این کشور در ایران واکنش های زیادی را در فضای حقیقی و فضای مجازی بین سیاستمداران و مردم جامعه ایجاد کرده است.
این جشن یک ماه بعد از تولد واقعی ملکه به عنوان روز "ملی انگلیس" در کشورهایی که تحت پادشاهی این کشور هستند، برگزار می شود. در سایر کشورها نیز سفارتخانه های انگلیس با دعوت از شخصیت های مختلف سیاسی، فرهنگی و تجاری با هدف تبلیغاتی، فرهنگی، دیپلماتیک و جا انداختن جایگاه خانواده سلطنتی به عنوان اصلی ترین نماد این کشور، جشن روز ملی یا روز تولد ملکه را برگزار می کنند.
این در حالی است که هزینه های جشن روز ملی انگلیس در همه کشورها توسط اسپانسرهای انگلیسی تأمین شده و نحوه برگزاری این دست جشن ها با توجه به احترام متقابل بین دو کشور یعنی میزبان و سفارتخانه بر اساس توافق طرفین که چه اقداماتی در داخل سفارت انجام نشود برگزار می شود.زیر پا گذاشتن این توافقات اگر چه اتهاماتی را متوجه برگزار کننده، نمی کند اما اگر عملی مجرمانه برای کشور میزبان تلقی شود حق تذکر یا احضار سفیر را دارد.
حال آنچه از برگزاری جشن تولد 93 سالگی الیزابت دوم در 23 خرداد جاری در ایران بر می آید؛ این است که در سکوت اعجاب برانگیز دستگاه دیپلماسی ما چندین نکته از سوی سفارت انگلیس نادیده گرفته شده است و لازم است که نمایندگان مجلس و کمسیون امنیت ملی با دقت، درایت و اهمیت بیشتری به این موضوع بپردازند و حداقل جبران کننده این نگاه منفعلانه وزارت امور خارجه باشند.

این موضوعات را می توان از ابعاد مختلف بررسی کرد:
ا. نوع برگزاری جشن: این جشن می تواند همراه با برخی از هنجارشکنی های شرعی و عرفی کشور ما – نحوه پوشش، نوشیدن ... باشد و این موضوع با توجه به مدعوین به ویژه سلبریتی ها عرصه هنر چندان دور از ذهن نیست! چرا که سابقه شرکت این افراد در برنامه هایی شبیه این جشن گویای خوباختگی شدید اخلاقی و فرهنگی میهمانان است. به طوری که جواد کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی در گفت وگویی با خبرگزاری دانشجو گفته است: « عکس هایی که بنده از آن مراسم دیدم اگر روزی پخش و چهره این افراد در فضای مجازی معرفی شود فاجعه خواهد بود»
2. نحوه دعوت از مدعوین و اعانه جمع کردن سفارت انگلیس از برندهای تجاری: کاری که سفارت انگلیس کرده است به نوعی جمع آوری هزینه تولد ملکه از جیب مهمان است! تا نه تنها کمتر ضرری به میزبان وارد نشود بلکه در هدفی بسیار مشخص و برنامه ریزی شده بتواند به چهره مدخوش شده انگلیس در ایران که به "روباه مکار" معروف می باشد، مشروعیت و مقبولیت بخشد!. برای رسیدن به این هدف حتی سفیر انگلیس وقیحانه گفته است که نمی تواند از مالیات انگلیسی ها برای چنین جشنی استفاده کند و ایرانی ها خود باید هزینه این جشن را بپردازند!
3.پیام داخلی استقبال شرکت های ایرانی از جشن تولد ملکه:از سویی دیگر ارسال ایمیل به برندهای تجاری ایرانی و این نوع دعوت از آنها برای شرکت در جشن روز ملی انگلیس اگر با استقبال برندهای تجاری ما رو به رو شود پیام دیگری برای دولت ما دارد اینکه در وضعیت کنونی اقتصادی و با وجود تحریم های ظالمانه آمریکا که انگلیس هم از همپیمانان اوست! چقدر تجار ما از دولت ناامید شده اند که به خانه دشمن رفته و امید به راهگشایی از سوی او دارند! به این طریق با پرداخت هزار تا دو هزار 500 پوند به سفارت انگلیس بتوانند استندی از تبلیغات محصولات خود را در محلی که به آنها گفته خواهد شد، نمایش دهند و با مهمانان دیگر گفتگو کنند!
4. بروز استعمار نوین: در پس این حرکت وقیحانه سفارت انگلیس بار دیگر می توانیم استعمار نوین را ببینیم. آنجایی که وقتی در پس اقدامات تحریمی آمریکا؛ انگلیس شرکت های ملی خود را از کشور ما برد و به شرکت های خصوصی نیز پیغام داد که اگر نروند، از آنها در برابر مجازات های آمریکا، حمایت نخواهد کرد ؛ضمن نادیده انگاشتن بی شرمانه نقش خود در همکاری و هم پیمانی با آمریکا علیه ملت مظلوم ایران در نخستین قدم برای اسعتمار،تمسخر و تحقیر ملت ایران در عرصه بین الملی کاری کرد که اقشار و افراد تأثیرگذار در عرصه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایران را نه تنها اراتمند و محب ملکه منفور خود نشان دهند بلکه نظام را چنان ناکارآمد و دست و پابسته معرفی کند که برندها و شرکت های تجاری اش برای نشان دادن تیزی از محصولات شان حاضرند خرج تولد ملکه فرتوت، فاسد، فاجر انگلیس را بپردازند!
* انگلیس و همه کارشکنی های تاریخی اش علیه ایران
اما آنچه نباید فراموش کرد تاریخ سراسر ظلم و استکبار و استعمار و استحقار انگلیس بر ملت ایران است. چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن و حتی در سال های اخیر رد پای این کشور منحوس در بسیاری از جریانات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی علیه نظام جمهوری اسلامی دیده می شود.
انگلیس در دسیسه چینی هایی که علیه ملت ایران صورت گرفته است گاهی پیاله ظلم و گاهی هم پیاله ظالم بوده است از حمایت بی چون و چرای از رژیم پهلوی و آغشته بودن دستش به خون ملت ایران تا کمک به صدام و حزب بعث در هشت سال دفاع مقدس، از تلاش برای جداسازی مناطق مختلف خاک ایران تا حمله به سفارت خانه کشورمان و به شهادت رساندن دیپلمات های ایرانی، از حمایت از سلمان رشدی و تا حمایت از براندازها ، اغتشاشات و اغتشاشگران داخل ایران و آموزش آنها.
و صدالبته که نقش انگلیس در کنار آمریکا و سایر بدخواهان نظام جمهوری اسلامی ایران در تحریم بانک مرکزی ایران، خروج شرکت های دولتی و خصوصی اش از ایران برای حمایت حداکثری از تحریم های آمریکا غیرقابل اغماض است.

نکته قابل اهمیت در خصوص جشن گرفتن سالروز تولد الیزابت دوم به عنوان روز ملی انگلیس؛ منفور بودن چهره ملکه در عرصه ملی و جهانی به عنوان یک زن مستبد است . زنی که چهره سیاسی نمادینی را در اداره کشورش دارد و نه تنها نزدیکان و اعضای خانواده سلطنتی از دخالت های او در زندگی شان ناراحتند بکله بسیاری از مردم انگلیس او را بخاطر سبک زندگی اشرافی و دخالت های نابجایش در برخی از امور سیاسی کشور و بی توجهی اش به وضعیت ابعاد مختلف زندگی مردم انگلیس مورد نقد قرار می دهند.
تا کنون دیده نشده است که این چهره سلطنتی انگلستان در برابر ناعدالتی های موجود در کشورش موضع درستی گرفته باشد، حتی این بی تفاوتی یا سکوت سلطه طلبانه، مستکبرانه، مغرورانه و استعمارگرایانه را نیز در برابر همه جنایات جنگی، انسانی و حتی حقوق بشری از خود نشان داده است.

حال با تمام این موارد گفته شده این حرکت چقدر می تواند باعث تحقیر نظام، سیاستمداران و ملت ایران اسلامی باشد که برای جشن ملی چنین کشوری که مقارن با تولد 93 سالگی چنین زن سیاستمداری است از جیب خود خرج کند!؟.
انتهای پیام/*


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 98/3/22 توسط منیره غلامی توکلی

خواب خرگوشی متولیان حجاب و عفاف/ آنقدر کوتاهی کردیم که " کشف حجاب" حق شهروندی شد!

هر سال با شروع فصل گرما، بازار مقوله فرهنگی عفاف و حجاب داغ تر از همیشه می شود. موضوعی که متأسفانه بیش از یک دهه است که با نوعی سیاست زدگی همراه شده و همین مهم باعث شده است که شاهد تربیت، نفوذ، فعالیت و برنامه ریزی های دقیق عناصر و چهره های ضدانقلاب در این حوزه باشیم. به نظر می رسد مسئله عفاف و در کنار آن حجاب نه تنها دغدغه 26 دستگاه متولی – خوابزده- آن در داخل کشور شده است بلکه دستاوزیر مانورهای سیاسی برخی از عناصر داخلی و حتی ملعوم الحال های خارج نشین شده است.   

برای اینکه متوجه شویم این 26 دستگاه متولی عفاف و حجاب تا چه اندازه توانسته اند مسئله تاریخی، عرفی، شرعی و قانونی حجاب را برای افراد جامعه به ویژه جوانان جا بیندازند، تنها کافی است به وضعیت حجاب زنان و نوع پوشش مردان در سطح جامعه توجه کنیم. چیزی که هر ساله با افت شدیدی رو به رو می شود و جالت تر اینکه ظاهر افراد به آنچه جبهه مخالف بر آن می دمد نزدیک تر می شود.

وجود برخی فیلم های کوتاه از هنجارشکنی های زنان و مردان جامعه در فضای مجازی که به نوعی دهن کجی به قوانین جامعه ، ناظران اجرایی آن قوانین است نشان دهنده این مسئله است که تلاش ضدانقلاب مخصوصا چهره های زن، برای استفاده ابزاری از کشف حجاب برای نشان دادن نارضایتی مدنی است.

در این مقوله صحبت فقط بر سر نوع حجاب نیست! صحبت بر سر تغییر دیدگاه ها، ایدئولوژی و خواست افراد جامعه برای مقبولیت حجاب و رعایت قانونمند آن است، صحبت بر سر نشان دادن نارضایتی مردم از جامعه و قوانین اسلامی است. اینکه جبهه مخالف عفت عمومی جامعه با کوبیدن بر طبل بد صدای " آزادی" و "بزک کردن چهره شعارهای فمینیستی"، "بزرگ نمایی از برخی اتفاقات در حوزه زنان" و " نمایشی غلط از وضعیت زنان جوامع غربی" به دنبال تغییر ذائقه زنان در حجاب و بی مسئولیت کردن مردان در خصوص نوامیس خود هستند تا با از بین بردن هویت زن ایرانی، متزلزل کردن خانواده ایرانی و در کنار آن صلب مسئولیت از مرد ایرانی در قبال امنیت روانی و اخلاقی خانواده به اهداف شوم سیاسی خود برسند.

ولی متأسفانه – چه از روی غففلت وچه از روی عناد - در کنار ضد انقلاب، برخی – تازه واردین به عرصه سیاست برای کسب مقوبلیت و جذب آرا - از این آب گل آلود ماهی گرفته و به نوعی همردیف اپوزیسون ضد فرهنگی بر آتش مناقشات عفاف وحجاب حتی با زیر سؤال بردن اقدامات پلیس اخلاق و آمران به معروف و ناهیان از منکر، می دمند.

نمونه این دست اقدامات داخلی را می توان سکوت های نابجا در برابر اشاعه فحشا، بدحجابی و تجملزدگی از طریق سلبریتی های زن، حق را ناحق کردن در برابر برخی از اتفاقات چون اتفاق اخیری که برای راننده اسنپ افتاد، بی اهمیت جلوه دادن برخی اتفاقات زشت در عرصه حجاب چون اتفاق در دریاچه سد فلور ... است.

به هرحال وقتی مصی علینژاد صحبت از آزادی حجاب می کند و برای کمپین های مختلف راه می اندازد، وقتی عناصر ضدانقلاب در داخل کشور شال و روسری بر چوب می کنند و در 8 مارس داخل مترو و گذرهای شلوغ خیابان ها از حجاب اختیاری و برداشتن قانون حجاب صحبت می کنند و در کمال تعجب حداقل ترین برخوردها با این عناصر صورت می گیرد، راه برای خود شیفتگان و فرهنگ فروشانی باز می شود که حریم سواحل را شکسته و حرمت عفت عمومی را لگد مال کنند! کار به جایی می رسد که در پایتخت ایران اسلامی، دختری به خود اجازه می دهد سوار بر وسیله نقلیه شود در حجاب خود را برداشته و برای تذکر راننده محترم دست به هتک حرمت و افشای اطلاعات او کند! و اگر جلوی این دست مقولات گرفته نشود این تازه اول راه است و وای بر میان راه حتی اگر یکی از مسئولین شما بگو پایین ترین رده مدیریت در هر سازمان و نهادی نسبت به این موضوعات بی اهمیت باشد.  

انتهای پیام/*

 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 98/3/20 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک