سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

اظهارات نابجای فائزه هاشمی و ذوق زدگی رسانه های صهیونیستی/ ماجراجویی های دختر آیت الله این بار در وادی امنیت و منافع ملی

فائزه هاشمی هر وقت که احساس می کند از مرکز توجهات دور شده یا فضای رسانه ای کشور را در خصوص خود ساکت می بیند، اقدام به انجام مصاحبه ای جنجالی با رسانه های بیگانه می کند یا فایل صوتی صحبت هایش علیه شخص اول نظام را در جامعه پخش می کند یا با فراهم کردن گفت وگویی با یکی از رسانه های اصلاح طلب در خصوص مسائلی اظهارنظر می کند که نه تنها کمترین سوادی نسبت به آن ندارد بلکه رد کردن خط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب می شود.

فائزه هاشمی

منیره غلامی توکلی:    

فائزه هاشمی رفسنجانی که در کارنامه کاری خود نمایندگی پنجمین مجلس شورای اسلامی دارد و به طیف اصلاح طلبان واب قرار دارد به تازگی در اظهار نظری عجیب که به قول مادربزرگ ها « صغری کبری درستی دارد اما نتیجه گیری نادرست» صحبت هایی را درباره تغییر موضع ایران در قبال اسرائیل و به رسمیت شناختن آن کرده است و چون افراد بی سوادی که معتقدند « خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو» با بی توجهی مغرضانه به امنیت ایران و منافع ملی آن به دنبال عادی سازی روابط با اسرائیل است و در این زمینه نه تنها از ورزشکاران ایرانی که حتی از پدر مرحومش نیز خرج کرده و با نقولی از مرحوم هاشمی رفسنجانی گفته است: « در جایی که منافع ما ایجاب می‌کند باید وارد شد. گاهی یا سیاست‌هایی هرچند متعارض با نفع منافع ملی می‌توان تعامل کرد.»
به نظر می رسد این دختر حاشیه ساز خانواده هاشمی رفسنجانی هر وقت که احساس می کند از مرکز توجهات به ویژه توجهات رسانه ای دور شده یا فضای رسانه ای کشور را در خصوص خود ساکت می بیند، اقدام به انجام مصاحبه ای جنجالی با رسانه های بیگانه می کند یا فایل صوتی صحبت هایش علیه شخص اول نظام را در جامعه پخش می کند یا با فراهم کردن گفت وگویی با یکی از رسانه ای اصلاح طلب در خصوص مسائلی اظهارنظر می کند که نه تنها کمترین سوادی نسبت به آن ندارد بلکه رد کردن خط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب می شود.
وی در آخرین گفت وگوی خود با روزنامه آرمان که بسیار هم مورد توجه رسانه های بیگانه به ویژه مطبوعات اسرائیل قرار گرفته و از آن مطالبه به مطلوب کرده اند، درباره توافق صلح بحرین و امارات با رژیم صهیونیستی گفته است: «رژیم صهیونیستی سرزمین‌های فلسطینی را غصب کرده است. رژیم صهیونیستی با حمایت انگلیس، با همکاری برخی فلسطینیان و با ظلم و کشتار برخی دیگر بر سرزمین فلسطین مسلط شده است. هیچ کدام از این حقایق قابل کتمان نیست. اما وقتی تاریخ را مرور می‌کنیم مشاهده می‌شود که این رژیم از سال 1348 در سازمان ملل به عنوان یک کشور شناسایی شد...در طول تاریخ کشورهایی تجزیه و با هم ادغام شده‌اند، با جنگ یا صلح تغییرات زیادی در طول تاریخ رخ داده است. بحرین از ایران جدا شد، شوروی به 15 جمهوری تبدیل شد، ادغام دو آلمان و تجزیه دو کره، روسیه هم شبه جزیره کریمه را گرفت و از این مثال‌ها زیاد است. از سوی دیگر باید در عرصه جهانی به‌روز باشیم و تصمیماتی را بگیریم که با منافع ما سازگار باشد».
در این جا باید از خانم فائزه پرسید کجای روابط ما با رژیمی ضد دین و اسلام ستیز، تروریسم پرور و کودک کش، غاصب و تجاوزگر که دستش تا آرنج در خون مردم مسلمان فلسطین فرو رفته است، داغ هزاران جوان برومند به ویژه جوانان نخبه و دانشمند مان را بر دل جامعه نهاده است، دلیل اصلی آلام بیماران صعب العلاج و از بین رفتن آنها است می تواند با منافع ما سازگار باشد تا به قول شما با سیاست های هر چند متعارض او کنار آمد!؟
کیست که نداند امروزه اسرائیل مسئول بسیاری از تجاوزات و فشارهایی است که بر ملت ایران تحمیل می شود. تنها دولتی که علنا با برجام مخالفت کرد و عملا آن را از کار انداخت، اسرائیل بود. برجام می توانست مقدمه آشتی ایران با جهان و رونق اقتصاد آن باشد. کیست که نداند مشوق اصلی ترامپ برای اتخاذ سیاست فشار حداکثری به ایران، که تامین دارو برای بیماران ایرانی را با مشکل روبرو کرده، دولت فعلی اسرائیل است. دولت نتانیاهو به تمام معنا ضدایرانی ترین و ضداسلامی ترین دولت تاریخ اسرائیل است. آیا موضع ما در ایران نسبت به چنین حاکمیت و چنین سیاستی باید دوستی، دست بوسی و عادی سازی باشد؟ آیا این اسرائیل مشتاق رابطه با کشورهای اسلامی است. آیا قدرتی اسلام ستیزتر از صهیونیسم در دنیا می شناسید؟
این اولین باری نیست که فائزه هاشمی رفسنجانی اینچنین سخن می گوید و در خصوص مهم ترین مسائل داخلی یا سیاست گزاری های خارجی که تعیین حدود آن در صلاح مقام معظم رهبری است، سخن می گوید به راستی اگر او در فهم مسائل مهم مملکتی مشکل دارد چرا خانواده آیت الله او را از سخنرانی و مصاحبه منع نمی کنند؟ و اگر یک تخته از عقل خود را کم کرده و این چنین بدون در نظر گرفتن مصالح ملی و حفظ شئونات جمهوری اسلامی ایران و ملت ما سخن می گوید چرا مرجعی نسبت به عملکرد و رفتار او رسیدگی نمی کند!
زندگی سیاسی فائزه هاشمی رفسنجانی مملو از خطاهای نابخشودنی است! خطاهای بزرگی که در شأن نام خانوادگی ایشان نیست! از قرار گرفتن در جرگه نخستین زنان مروج افکار فمنیستی در کشو تا وکالت بهاییان در زندان زنان گرفته و دیدارهای او با چهره های بهایی در تهران! از بی احترامی به امام خمینی گرفته تا سخن پراکنی علیه مقام معظم رهبری .... از ابراز علاقه به مصی علینژاد به عنوان یک برانداز گرفته تا مطالبه گری در خصوص برقراری ارتباط با اسرائیل به رسمیت شناختن این رژیم غاصب .. از اعلام علنی شرکت نکردن در انتخابات گرفته تا حمایت از فتنه گران ... که در همه حال باعث ذوق زدگی مخالفان نظام، دشمنان انقلاب اسلامی، طیف براندازان و اینک هم خوشحالی رژیم صهیونیتسی شده است.
این روزها در شرایطی که ملت ایران هنوز در غم از دست دادن سردار قاسم سلیمانی به سر می برند هنوز از گوشه گوشه جبهه های مقاومت اسلامی پیکره های پاره پاره جوانان وطن به سرزمین مان بر می گردد و در این داغستانی که بر دل مردم نقش بسته است اسرائیل و دشمنی های او نقش اول و آخر را بازی می کند چه جای صحبت از عادی سازی روابط با چنین دشمن وحشی و قسم خورده دارد؟ در شرایط سخت تحریم به سر می برند، آسیب های ویروس کرونا مثل همه دنیا مردم ایران را نیز مصیبت زده کرده است، چه جای صحبت های « تاتاری » است!
در این روزها که تب و تاب درباره انتخابات ریاست جمهوری رونق گرفته است و باید به مردم انگیزه حضور پای صندوق های رأی داد خانم فائزه، از اعلام عدم شرکتش در انتخابات گذشته و انتخابات آینده به دنبال چه نتیجه ای است؟ آیا اظهار نظرهایی پیرامون روابط با اسرائیل و.. در روزهای آماده سازی کشور برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 1400یک نوع آزمون خطا است تا از نظر خود میزان پایبندی مردم را به آرمان های نظام جمهوری اسلامی ایران بسنجد! ...
در پایان باید گفت اگر در بین چهره های زن اصلاح طلب شخصیت هایی مانند ایشان را بتوان رجل سیاسی نامید، بدون در نظر گرفتن نظر شورای نگهبان یا هر مرجع دیگری باید فعلا عطای ریاست جمهوری زنان را به لقایش بخشید!
انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 99/8/14 توسط منیره غلامی توکلی

ازدواج کودک بهانه ای بیش نیست؛ هدف مانع تراشی برای مجردان در تشکیل خانواده است!

تحکم افکار فمنیستی در جامعه زمانی حادث می شود که دختران و زنان از ازدواج کردن که برای شان نقش همسری، مادر را به ارمغان می آورد دور شده باشند! در این صورت شاید توهم زنی شبیه به مرد بودن برای شان ممکن الوصول تر باشد! از این روست که ازدواج و سخن گفتن از تسهیل ازدواج ، وام ازدواج، ترویج ازدواج بهنگام .. تن برخی ها را می لرزاند.
 صحبت از ازدواج که می شود، تن برخی افراد می لرزد! نه اینکه خیال کنید چهره تک تک 13 میلیون جوان به سن ازدواج رسیده و مجردی را می بینند که قریب یکی – دو میلیون نفر از آنها به مرحله ی « تجرد قطعی» رسیده اند! خیر؛ این افراد در این وادی ها نه تنها نیستند بلکه به نوعی از چنین شرایطی رضایت هم دارند! آن هم به دلیل افکار فمنیستی که در ذهن پرورانیده و در حال اشاعه آن در جامعه می باشند.
ازدواج کودک

منیره غلامی توکلی:

این افراد معلوم الفکر که تمام صحبت ها و تلاش های شان برای موجه نشان دادن و به اجرا در آوردن اهداف اسناد بین المللی چون سند 2030 در حوزه هایی نظیر زنان، خانواده و کودکان است به طرز عجیبی دست بر مهم ترین مقوله های اجتماعی، همان خانواده، ازدواج و به تبع آن فرزندآوری نهاده اند و به انحاء گوناگونی چون تلاش برای بالابردن سن ازدواج، عدم اقدام مناسب برای بالابردن نرخ موالید در جامعه و جایگزین کردن برخی مطالبات دست چندمی به عنوان حقوق اولیه به جامعه زنان به دنبال تساوی حقوق زن و مرد یا به نوعی مردسازی از زنان هستند!
هدف مهم این افراد که متأسفانه برخی از آنها چهره های دولتی نیز دارند، تبدیل کردن زن به مرد است شاید هم در کمترین فاز نزدیک شدن این دو جنس بهم! به نحوی که به زن بقولانند اکنون از شرایط شهروند درجه یک بودن برخوردار نبوده و برای اینکه به چنین وضعیتی برسی باید احقاق حق کرده و خود را به مرد بودن نزدیک کند! یعنی؛ از هر منظری و از بعدی با مرد تساوی داشته باشد.
این هدف زمانی می تواند به صورت صد در صدی یا از نظر آنها رضایت بخش در جامعه محقق شود که یک زن در معنای کلی از همسر بودن، مادر بودن، دختر خانواده بودن و آنچه جنسیت و هدف خلقت او برایش رقم می زند دور شود ؛ تکالیف و نقش های فردی، خانوادگی و اجتماعی که می تواند برعهده بگیرد برایش جبر و باید و نبایدهای که در عرف و شرع باید رعایت کند برایش ظلم تلقی گردد!
چنین شرایطی زمانی حادث می شود که دختران و زنان جامعه از ازدواج کردن که برای شان نقش همسری، مادر را به ارمغان می آورد دور شده باشند! در این صورت شاید توهم زنی شبیه به مرد بودن برای شان ممکن الوصول تر باشد! از این روست که ازدواج و سخن گفتن از تسهیل ازدواج ، وام ازدواج، ترویج ازدواج بهنگام .. تن برخی ها را می لرزاند. اما در عوضش آنها را نسبت به مسائلی چون بالارفتن آمار سقط جنین آنهم غیرقانونی، شیوع همباشی های سیاه، بی بندوباری و رواج روابط خارج از ازدواج دختر و پسر، افزایش آمار طلاق و تزلزل بینان خانواده .. چنان بی تفاوت می شوند که گویی در پس نداشتن چشمی برای دیدن این مسائل، تنی هم برای لرزش پیدا نمی کنند!

حال چنین طرز تفکری برای موجه نشان داده شدن، نیاز به بهانه ای دارد و در مقوله ازدواج با وجود سند 2030 و امثال آن چه بهانه ای بهتر از کودک همسری ! هر چند که نمی شود آن را در جامعه انکار کرد اما به دلیل عدم وجود آمار ثبت شده و دقیق و از طرفی انجام شدن این دست ازدواج ها در بخشی از کشور با قومیت های خاص به عنوان عرف آن جامعه، از درجه اهمیت کمتری نسبت به 13 میلیون جوان مجرد در شرف ازدواج یا گذشته از سن ازدواج قرار دارد.
به نظر می رسد،بهانه تراشان از دواج کودک آنقدر جامعه را عاطل و باطل، کم سواد وبی سواد می انگارند که برای بالارفتن میزان وام ازدواجی که به سختی و با گذراندن هفت خان برای زوج ها قابل دسترسی است، دلنگران می شوند و توئیت می زنند ! باز هم پای کودکان و ازدواج آنها به میان می کشانند تا شاید بتوانند از این وادی مانعی برای ازدواج دختر و پسر 30 ساله یا شاید هم بزرگتر به تراشند!
گویی این افراد غافل از این هستند، خانواده ای که از فقر دختر خود را قبل از سن قانونی شوهر می دهد ، آیا می تواند ضامن و شرایط گرفتن وام ازدواج را داشته باشد و به چشم داشت چنین چیزی دختر را شوهر دهد! چند درصد این خانواده ها آنقدر دچار فقر فرهنگی هستند که دست به فروش دختر خود بزنند!؟ هر چند که حتی یک مورد چنین چیزی در جامعه اسلامی زیاد است اما آیا برای سیاست گزاری و دلنگرانی و توئیت زدن آمار نامعلوم ازدواج کودک در اولویت است یا آمار میلیونی و کاملا مشخص زنان و دختران و مردان و پسران مجرد!؟ با این تناسب آیا باید برای بالارفتن وام ازدواج و تسهیل شرایط تشکیل خانواده جوانان خوشحال بود یا متن هایی با محتوای دلنگرانی زد! و سؤال اینجاست این دست اظهار نظر کردن ها و واکنش ها چقدر می تواند مانع ازدواج جوانان و بالارفتن نرخ تشکیل خانواده و به تبع آن پایین آمدن نرخ فرزندآوری شود.
البته از خانم ابتکار به عنوان معاون زنان و خانواده ریاست جمهوری که از متولیان اصلی نهاد خانواده است بعید به نظر می رسد که زمین این دست افراد توپ بزنند چرا که قطعا او اولویت بندی حوزه زنان و خانواده را بهتر از هر کسی می داند و جان و دلش برای هموار سازی شرایط ازدواج دختران و پسران رسیده به سن ازدواج یا گذشته از سن ازدواج می لرزد!


انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 99/8/14 توسط منیره غلامی توکلی
خون آمران به معروف بر گردن کسانی که گفتند «امر به معروف حال مردم را بد می کند»

از بی تفاوتی در برابر هنجارشکنان تا هنجارشکنی فاصله ای نیست!

آن روزهایی که برخی از نمایندگان در مجلس شورای اسلامی حنجره را در از بین بردن فریضه امر به معروف پاره می کردند و آن را باعث بد شدن حال مردم می دانستند و برخی از سلبریتی ها داد «اعدام نکنید» و «آزاد کنید» برای قاتلان و اراذل و اوباش سر می دادند، برای مادران آنها دلسوزی کردند؛ هرگز فکر نمی کردند کار به جایی برسد که دیگر آمران به معروف در اندازه های تذکر لسانی و مهم تر از آن دفاع از جان خود، محکوم به ضرب و جرح از سوی هنجازشکنان شوند.

منیره غلامی توکلی:

جریان کشته شدن ها و ضرب و جرح افرادی که اقدام به امر به معروف و نهی از منکر می کنند آن هم جلوی چشم رهگذران و تماشاگران در کشور ما کار جدیدی و احیانا عجیبی نیست. این میزان جسارت و قانون گریزی هتاکان، حرمت شکنان و هنجارشنکنی های آنها در ملاء عام تا حد زیادی به حمایت های مستقیم برخی از سلبریتی ها در فضای مجازی از آنها بر می گردد!.

روانه سلحشوری، عضو فراکسیون امید مجلس دهم: «امر به معروف» حال مردم را بد می‌کند!
آن روزهایی که برخی از نمایندگان بی صلاحیت در مجلس شورای اسلامی حنجره را در از بین بردن فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر پاره می کردند و آن را باعث بد شدن حال مردم می دانستند ، آن زمان که برخی از هنرمندان و ورزشکاران همصدا با کانال ها و شبکه های ماهواره ای ضد نظام، داد « اعدام نکنید » و « آزاد کنید » برای قاتلان و اراذل و اوباش سر می دادند، برای مادران آنها دلسوزی کردند و نگران سلامتی آشوب گرانی که به جان و ناموس مردم خیانت کرده اند می شدند، شاید هرگز فکر نمی کردند کار به جایی برسد که دیگر آمران به معروف و ناهیان از منکرحتی در اندازه های تذکر لسانی و مهم تر از آن دفاع از جان خود، محکوم به ضرب و جرح از سوی لات ها و اباش ها شوند.

البته امیدواریم که برخی از این سلبریتی ها با مورد تهاجم قرار گرفتن نزدیکان خود متنبه شده باشند و مزه تلخ ترس و بیماری های روحی بعد از مواجه با خلاف کاران را چشیده باشند و دلنگرانی ها و آسیب های روحی خانواده های افراد آزار دیده را درک کرده باشند! و فهمیده باشند که ترحم بر پلنگ تیز دندان، خیانت بود بر گوسفندان.
هنوز در شوک به شهادت رسیدن بسیجی " محمدمحمدی" در مقابل دیدگان فرزندان خردسال و همسرش، آنهم به خاطر دفاع از ناموس مسلمان ایرانی بودیم که خبر ضرب و شتم بانوی گیلانی آن هم بخاطر تذکری لسانی و صدالبته بحق به "گرداننده سگ در پارک" همه را متأسف و ناراحت کرد. اما چیزی که در این اتفاق بیش از هر مسئله ای انسان را آزار می دهد این است که خانم رشیدی – آمر به معروف- در تعریف آن واقعه می گوید: در پارکی که 15 سال در آن قدم می زده، جلوی چشم مردانی و زنانی که او را می شناختند به طرز خطرناکی کتک خورده است!

خانم رشیدی بانوی آمر به معروف گیلانی
وی می گوید: « {ضارب} دوباره به سمت من پرید سرم را چندین بار به میله زد که دیگر من گیج شدم، بعد مرا به زمین انداخت و گوشه دیوار شروع به لگد زدن کرد تنها چیزی که می شنیدم این بود که می‌گفتند: نکن! هیچ کس او را از من جدا نکرد و هیچ کس دست مرا نگرفت، فقط چند خانوم بازنشسته ای که مدت هاست یکدیگر را در پارک می‌شناسیم رسیدند که در آن زمان دیگر آن دختر فرار کرده بود بیشتر از چوبی که خوردم؛ از مردمانی که در آنجا بودم ناراحت هستم یک آقا به من گفت آن خانوم فکر کرد شما به سگش آسیب می رسانید من گفتم بترسید از روزی که ناموس خودتان زیر دست و پا بماند!
سؤال اصلی با شرح واقعه این است که چه بر سر مردمان ما آمده است؟ آن غیرت و حمایت های مردمی از یکدیگر در مواقع خطر کجا رفته است؟ چه چیزی باعث شده است که فرهنگ ایثار و حمایتگری ما از یکدیگر به حدی تنزل پیدا کند که زنی بی گناه و بی پناه کتک بخورد و مردان ما نه تنها برای دور کردن ضارب و نجات جان او اقدام نکنند بلکه متهم را برای ترک محل جرم تشویق و راه ها را نیز برایش باز کنن!
آیا امنیت پارک ها و فضای سبز در کشور ما تا این حد پایین آمده است که پارکبان فقط مسئول آب دادن گل ها و درختان و محافظت از چهار تخته آهن و چوب نیمک ها باشد!؟ یا آن پارکبان آنقدر از خدا بی خبر و بی مسئولیت شده است که برای نجات جان یک نفر در اندازه های شماره گیری پلیس نیازمند نامه نگاری باشد!؟

به هر حال مشخص است که این میزان توحش، این گستاخی ها برای قانون شکنی کردن و جسارت زیاد برای ضرب و شتم آمران به معروف از سوی اراذل و اوباش اعم از زن و مرد، فقط در پس جای خالی نظارت های ضابطین اجرای قانون و استحاله فرهنگی صورت گرفته است. حال باید دید که آیا این ضارب پیدا شده و در محکمه پاسخگوی اعمال خود خواهد بود ؟ آیا این ترس و نگرانی که این خانم دچار آن شده است با نگرانی ها و ترس دختر نویسنده یا بازیگر برنامه های تلویزیونی ، هم ردیف قرار گرفته خواهد شد و به آن رسیدگی خواهند کرد!؟
به نظر می رسد دلجویی و رسیدگی به وضعیت روحی و درمان فیزیکی این افراد آسیب دیده به اندازه مبحث امر به معروف و نهی از منکر لازم است اگر قرار باشد که تعالی جامعه اسلامی و تفاوت آن با سایر جوامع دیگر بر تکیه گاهی مستحکم و الهی به اسم امر به معروف و نهی از منکر استوار باشد، پس رسیدگی و حمایت از آمران به معروف نه تنها وظیفه ای انسانی بلکه وظیفه ای شرعی، ملی و فرهنگی است تا آمران به معروف احساس تنهایی نکرده و قانون شکنان گستاخ تر نشوند.


دیدار و دلجویی بانوان سازمان بسیج جامعه زنان استان گیلان از خانم رشیدی
از این رو جمعی از بانوان بسیج جامعه زنان سپاه قدس گیلان در منزل بانوی آمر به معروف و ناهی از منکر زینب رشیدی رفته و ضمن دیدار با وی در جریان حادثه ای که برایش اتفاق افتاده بود قرار گرفته و از این بانوی محجبه و مؤمن دلجویی کردند. اما آیا سایر مسئولین حوزه زنان از معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری گرفته تا مسئولین بانوان استانداری و فرمانداری از چنین بانوان دلجویی و به کارهای آنان رسیدگی می کنند و سوال مهم تر اینکه اگر به جای این خانم محجبه زنی بدحجاب یا بی حجاب یا قانون شکن ادعای کتک خوردن یا هر گونه آزار فیزیکی و روحی می کرد نسبت به او نیز به همین اندازه بی تفاوت بودند!
اما سؤال دیگر، بُعدی بین المللی دارد، صدای گوش خراش مصی علینژاد و مهناز افشارها و .. که شعار حمایت از زن و حقوق زنان، سر می دهند چطور برای همه زنان بلند نمی شود و برای این بانوی گیلانی و امثال او در گلو خفه شده است! آیا حجاب و آن مهمی که برایش کتک خورده است خار چشمان مصی علینژاد است و او را در هدفش یعنی براندازی نظام نه تنها همراهی نمی کند بلکه سد راه او نیز قرار گرفته است!
دیگر باید زمان بزن و در روهای هنجارشکنی که به آمران به معروف دست درازی یا برای آنها زبان درازی می کنند تمام شود و این مهم فقط در پس اقدامات مجلس شورای اسلامی در رفع خلاء های قانونی برای برخی از اعمال مثل سگ گردانی، برخورد جدی تر نیروی انتظامی با متعرضین به آمران به معروف و حمایت قوه قضاییه از ناهیان از منکر، محقق می شود.

انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 99/8/14 توسط منیره غلامی توکلی


آمارخشونت و قتل زن غربی،نمایشگر نگاه کریه به زن در فرهنگ غربی

رد خون شهدای آمر به معروف ، خط بطلان بر ادعاهای پوچ زن ستیزی اسلام است

 

منیره غلامی توکلی :شهدای امر به معروف و نهی از منکر از مظلوم ترین شهیدان انقلاب اسلامی هستند که جان شیرین خود را برای نگهداشت حرمت ناموس وطن فدا کرده اند. خداوند متعال خداوند نخستین آمر به معروف و ناهی از منکر است و از این رو می توان گفت آمران به معروف و ناهیان از منکر جانشیان خدا در زمین هستند.
جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آیات قرآن و احادیث پیامبر و ائمه اطهار به گونه ای است که می توان نتیجه گرفت وجه تمایز امت اسلامی و یکی از مؤلفه های ایمان به خدا و رسیدن به سعادتمندی اجرای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی است.
خداوند متعال در سوره مبارکه آل عمران آیه 110 می فرماید: «کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»؛ شما بهترین امتی بودید که پدید آمدید (از این رو که) امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید.
پیامبراسلامی نیز در سخنانی بی توجهی و کم توجهی به امر به معروف و نهی از منکر را نشانه های ضعف در ایرمان می دانند و می فرمایند: « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِیفَ الَّذِی لَا دِینَ لَهُ فقیل له: و ما المؤمن الذی لا دین له؟ قال: الذی لاینهی عن المنکر»؛ خدا بدش می آید و مبغوض می‌دارد مؤمن ضعیفی را که دین نداشته باشد. یکی از اصحاب عرض کرد آن مؤمنی که دین ندارد،چه کسی است؟ فرمود: آن کسی که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام نمی‌دهد.
اما امر به معروف ونهی از منکر از آنجایی که مبنای علمی، منطقی و وحیانی دارد، شجره طیبه ای است که هم فرد و هم جامعه از ثمره پاک آن بهره مند می شوند با توجه به سخنان گهربار امام علی علیه السلام درباره اهمیت امر به معروف و نهی از منکر، نتایج اهتمام به این فریضه مهم دینی – اجتماعی را می توان در7 بند خلاصه کرد :امر به معروف در زمره‌ی «اهل معروف» قرار می‌گیرد؛2) امر به معروف به مؤمنان پشت‌گرمی می‌دهد؛3) ناهی از منکر، بینی منافقان، کفار و فاسقان را به خاک می‌مالد؛4) ناهی از منکر از کید و مکر منافقان در امان می‌ماند؛5) امر به معروف و عامل به آن، ناهی از منکر و تارک آن، حافظ و نگهدارنده. حدود الهی، هر سه از سلامت دنیا و آخرت برخوردار می‌گردند؛6) امر به معروف و نهی از منکر ثواب را مضاعف و اجر را فراوان می‌کند؛7) امر به معروف و نهی از منکر موجب قوام شریعت می‌گردد.
متأسفانه از تعداد شهدای امر به معروف کشور از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون آمار دقیقی در دست نیست اما بنابر گفته معاون سازمان قضایی نیروهای مسلح، کشور از ابتدای انقلاب تا سال 92، ایران اسلامی 80 شهید و 5 جانباز آمر به معروف و ناهی از منکر را تقدیم انقلاب کرده است. با این آمار با توجه به شهادت علی خلیلی 3 فروردین 93 و شهادت مسعود مددخانی16 فروردین 93 و شهادت محمد محمدی 27 مهر 99 ، فریضه امر به معروف ونهی از منکر که اکثریت آن را دفاع از نوامیس وطن شکل داده است، 83 شهید را تقدیم امنیت و اخلاقمداری جامعه مسلمین کرده است.

 شهدای امر به معروف
کوچکترین شهید امر به معروف شهید " ناصر ابدام" 15 ساله است وی در سال 1354 در محله ابوذر تهران چشم به جهان گشود، دوران کودکی را در میان خانواده ای مؤمن و متعهد سپری کرد و در سن 7 سالگی به مدرسه رفت. با ورود به مدرسه راهنمایی به عضویت بسیج، درآمد و در تمام نمازهای جماعت و مراسم مذهبی شرکت میکرد. حضور پدر در عرصه نبرد حق علیه باطل در جنوب کشور، ناصر را علاقمند به دفاع از میهن اسلامی ساخت. او به خاطر اخلاق حسنه اش در میان دانش آموزان مدرسه و بسیجیان مسجد از محبوبیت خاصی برخوردار بود، اقامه نمازهای شبانه وعشق به امام (ره) و پیروی از سیره ایشان او را به صراط مستقیم رهبری کرد.
ناصر در سال 1369 بعد از انجام فریضه نماز جمعه، در مقابل پارک لاله تهران توسط گروهی از اراذل و اوباش و بر اثر ضربات چاقو به پهلو و قلب، در سن 15 سالگی و در راه حمایت از نوامیس کشورش به شهادت رسید. ضارب توسط مردم دستگیر و تحویل مقامات قضائی شد. پیکر پاک ناصر را در بهشت زهرای تهران در قطعه 40 ردیف 70 به خاک سپردند.
شهید فرخ رضا فقیهی نیز یکی دیگر از شهدای آمر به معروف است که در شب بارانی 22 آبان سال 1380 پس از انجام موفقیت آمیز ماموریت خود در متلاشی کردن یک خانه فساد در اطراف بجنورد، بخاطر اینکه تعداد متخلفین زیاد بود و همگی در یک خودرو جا نمی شدند دوستانش را راهی می کند و خود کنار جاده اصلی منتظر آمدن خودروی بعدی می شود
در این هنگام بخاطر لغزندگی مسیر یک مینی بوس از مسیر جاده اصلی منحرف می شود و با این شهید بزرگوار برخورد می کند که منجر به شهادت او می شود. این شهید بزرگوار نیز برای ایجاد امنیت اجتماعی به ویژه امنیتی که لازمه حضور اجتماعی زنان در جامعه است جان خود را فدا کرد.
شهید علی خلیلی، طلبه جوان تهرانی بود که به خاطر نهی از منکر در جریانی در 25 تیر سال 90 در یکی از محلات شرق تهران به وسیله سلاح سرد زخمی شده بود پس از 32 ماه تحمل جراحات وارده، سوم فروردین سال 93 دعوت حق را لبیک گفت و در قطعه 24 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
خود شهید علی در باره آن شب می گوید: « نیمه شعبان دو سال پیش – سال 90- به نظرم ساعت دوازده شب بود که می‌خواستیم دو نفر از دوستانم را به خانه‌‌شان در خاک سفید برسانم که دیدیم پنج، شش نفر در حال اذیت دو خانم هستند و به زور می‌خواستند وی را سوار ماشین کنند با هم گلاویز شدیم و یکباره چاقویی که نمی‌‌دانم از کدام سو، نثار ما شد..»
و آخرین شهدای امر به معروف بسیجی شهید محمدمحمدی است .پاسدار محمدی 33 ساله و متولد 1366 در شهر تهران بود و عضو بسیج پایگاه مقاومت بسیج انصار الامام تهران و سال ها سابقه بسیجی فعال داشت. او در جریان امعر به معروف و نهی از منکر و دفاع از بانویی که مورد توهین لفظی عده ای اراذل و اوباش قرار گرفته بود در تاریخ 27 سال جاری در خیابان استخر تهران بر اثر ضربات چاقو به شهادت رسید!
بر اساس اظهارات شاهدین ماجرا چند تن از اراذل و اوباش که به قصد خریدن نان به یک نانوایی می‌روند در حین پارک کردن ماشین خود به ماشین یک خانم برخورد کرده و پس از آن این 3 نفر اراذل و اوباش با الفاظ بسیار زشت و رکیک و ناموسی این خانم و نانوا را مورد خطاب قرار می دهند و همین حین بسیجی شهید محمد محمدی وارد صحنه شده و اراذل اوباش را به عفت کلام و رعایت اصول اخلاقی دعوت می‌کند .در حین امر به معروف این اراذل به فحاشی خود ادامه داده و پس از درگیری با بسیجی محمد محمدی تعدادی دیگر است از دوستان خود را نیز مطلع کرده و وارد جریان این درگیری می کنند. در نهایت یکی از آنها با چاقو ضربه ای به پهلوی این بسیجی وارد کرده و و پس از انتقال او به بیمارستان و تلاش پزشکان به علت پاره شدن ریه و قلب به شهادت می رسد.
دلیل وارد شدن این شهدای گرامی به عرصه امر به معروف و نهی از منکر همانطور که با روایتی کوتاه از نحوه شهادتش مشخص شد دفاع از بانوان و زنان ایرانی بوده است که در ادبیات غیرتمندانه و شرافتمندانه مردان مسلمان از آنها تحت عنوان " نوامیس" یاد می کنند. زنان و دختران یا همان نوامیسی که مرد مسلمان ایرانی حتی در اندازه یک توهین کلامی، هتک حرمت و خشونت علیه آنان را بر نمی تابد. خواه این خشونت کلامی باشد، خواه یک نگاه یا یک حرکت نادرست و یا تجاوز به عنف...

این نشان دهنده جایگاه و ارزش زن در جامعه اسلامی و در نزد مرد مسلمان است. چیز که در غرب و نگاه غربی به زن و جایگاه او به هیچ وجه دیده نمی شود . بسیاری از اتفاقات ناگوار و خشونت هایی که در کشورهای غربی علیه زنان صورت می گیرد در مترو ، خیابان، پارک و حتی مراکز خرید و از همه بدتر دادگاه های است که زنان برای احقاق حق خود به آن مراجعه کرده اند.
روایت های مختلف و خبرهای متفاوت از اقصی نقاط اروپا و آمریکا نشان می دهد که ولنگاری رفتاری در جامعه غربی به حدی است که زنشان حتی در حضور شوهران خود و در ملاء عام مورد خشونت قرار می گیرند! نکته قابل توجه این است که این خشونت ها که اکثرا هم فیزیکی است و می توان از آن تحت عنوان تجاوز به عنف یا دکرد، در مهد فمنیست و افکار فمنیستی و مدعیان دفاع از حقوق زن اتفاق می افتد و کسی خم به ابرو نمی آورد!.
این درحالی است که در تقویم این کشورها 16 روز نارنجی برای جنگ و مقابله با خشونت علیه زنان تدارک دیده شده است! داستان از این قرار است که 25 نوامبر 1960؛ خواهران میرابل، معروف به پروانه‌ها، کسانی که بخاطر فعالیت‌های سیاسیشان در کشور دومینیک به شکل خشونت‌آمیزی به قتل رسیدند، اتفاقی که آن‌ها را به نماد مبارزات فمینیستی علیه خشونت تبدیل کرد.
همه‌ اقدامات این سه زن باعث شد که 31 سال بعد، روز مرگ خشونت‌آمیز آن‌ها، به روز جهانی منع خشونت علیه زنان نام‌گذاری شود و حالا سال‌هاست این روز به همراه 15 روز دیگر به مناسبت فعالیت علیه خشونت جنسیتی علیه زنان همراه می‌شود. 16 روزی که هر یک به نوعی داستان خشونت علیه زنان را بازگو می‌کند.
سازمان ملل هر سال اسم این روزهای نارنجی را مرتبط با یکی از مصادیق خشونت علیه زنان می‌گذارد؛ خشونت روانی، زبانی، خیابانی، اقتصادی، خانگی، فیزیکی و ... برای مثال سال 2018 موضوع این روزها «خشونت مبتنی بر جنسیت» بود و سال 2019تجاوز موضوع این 16 روز نارنجی بود با وجود این کارهای تبلیغاتی و بین المللی به ویژه در سطح اروپا که دولتمردان آنان به احناء مختلف و با تدارک پروتکل های مداخله جویانه و نفوذگرایانه که محوریت آن دفاع از حقوق زن در کشورهای مسلمان است ! شاهد بالا رفتن آمار تجاوز در کشورهای اروپایی هستیم! گویی مدعی کوزه گری خود از کوزه شکسته آب می خورد! و نتیجه این آمری بی عمل جامعه ای بی بندوبار و خالی از امنیت برای زنان نیست!.

آمار ترسناک تجاوز در دنیا؛ از آفریقا تا آمریکا و اروپا
تخمین زده شده است که 35 درصد زنان در طول زندگی خود به نوعی با آزار و اذیت جنسی روبرو شده‌اند، در بیشتر کشورها آمار درستی در رابطه با تجاوز جنسی وجود ندارد. در بیشتر کشورها کمتر از 40درصد زنان که با خشونت جنسی روبرو می‌شوند درخواست کمک می‌کنند و کمتر از 10 درصد این افراد این موضوع را به مقامات قضایی اطلاع می‌دهند.

به طور کلی آمار سال 2019 در رابطه با تجاوز جنسی از این قرار است:
جالب است بدانید در رده‌های بعدی این فهرست هم کشورهای استرالیا، کانادا، هندوستان، بلژیک، انگلیس، فرانسه و ایالات متحده قرار دارند و همین آمار خط بطلانی بر ادعاها و رفتارهای دخالت جویانه غرب در زمینه حقوق زن در جوامع دیگر به ویژه جوامع مسلمان دارد. با این آمار می توان به جایگاه زن در جوامع غربی پی برد و ابر خیال آزادی و برابری زن و مرد با یکدیگر و احقاق حقوق زن و برخورداری زنان از جایگاه بالای انسانی در نگاه غربی را پاک کرد!
انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 99/8/14 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک