سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

 

در پی بداخلاقی ها تبلیغاتی - اتنخاباتی برخی از نامزدهای ریاست جمهوری دوازدهم

تبلیغات با طمع دروغگویی و هراس افکنی ممنوع!


انتخابات نماد تمام عیار دموکراسی در یک کشور است. میزان مشارکت مردم در انتخابات اقبال مردم به یک نظام یا حکومت را نشان می دهد و یکی از مهم ترین انتخابات برگزار شده در هر کشوری "انتخاب ریاست جمهوری" است. انتخابی که می تواند علاوه بر تأثیرگذاری های کلان داخلی، افزایش اقتدار بین المللی یک کشور را به دنبال داشته باشد یا برعکس!

آنچه که می توان درباره انتخابات ایران به عنوان کشوری که نظام خود را بر پایه اسلامیت و جمهوریت، استوار کرده است، گفت این است که در تمامی صحنه ها « میزان رأی ملت است » به طوری که بنابر اذعان کارشناسان سیاسی ایران تنها کشور دموکراتیک نمونه در خاورمیانه می باشد.

اما نکته ای که نباید فراموش کرد این است که انتخابات زمانی به نفع ملت و کشور و نظام انجام می شود که "بصیرت" مفهومی که از پس آن شناخت درست از مطالبات مردم، شناخت کافی و درست از کاندیداها و برنامه های شان، دشمن شناسی و ... متبلور است در بهبوهه تبلیغات و منفعت طلبی به فراموشی سپرده نشود.

انتخابات در واقع یک چاقوی دو لبه است که اگر نادرست از آن استفاده کنی قطعا آسیب رسان است، مقام معظم رهبری در زمینه اهمیت این موضوع فرموده اند: « انتخابات یکی از زمینه‌هایی است که هم می‌تواند مایه‌ی اعتلا و آبروی کشور شود و هم می‌تواند مایه‌ی ضعف و سستی و ایجاد مشکلات شود.»

اگر مشارکت در انتخابات مخصوصا انتخاب رئیس جمهوری را با عقلانیت و اسلامیت انجام دهیم قطعا شاهد دولتی مقتدر و کارآمد خواهیم بود. ولی وقتی عقلانیت نادیده گرفته شده، احساساتی که بیشتر جنبه خودخواهانه،  منفعت طلبانه و به دور از واقع گرایی بر تصمیم گیری رجحان پیدا کند به طور حتم شاهد انتخاباتی با تبلیغاتی ناسالم و گزینش فردی خواهیم شد که صلاحیت تشکیل دولت را ندارد.

در این میان « خود خواب زدگی» قشری از جامعه که باید آنها را طیف زاویه دار با خواسته اکثریت مردم برشمرد راه را برای عرض اندام ها و شعارها و ادعاهایی باز می کند؛ که سرتاپایش فریب و نیرنگ بازی است، فریبی که می تواند حتی قشر خاکستری جامعه را نیز خواسته و نا خواسته با خود همراه سازد.

در  تبلیغات دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری که با ثبت نام دوباره رئیس دولت اعتدال و امید و یکی از معاونانش در حال برگزاری است، شاهد این مردم فریبی در قالب « رقیب هراسی، دروغ پراکنی، جنگ هراسی، تحریم هراسی، ادعاهای کذب در رونق اقتصادی، رفع مشکلات معیشتی بخشی از مردم مثل دهداران، پیامک واریز یارانه به کسانی که یارانه های آنها قطع شده است در چند روز مانده به انتخابات، بداخلاقی های اجتماعی، سیاسی... » هستیم.

نمونه بارز این دست اقدامات اظهرمن الشمس که در مقابل دیدگان طرفداران حزب کلیداران! انجام می شود و آنها هم برایش سوت و کف می زنند و قشر خاکستری جامعه را نیز با مبلغانی  ریالی! فارغ از دغدغه های سیاسی همراه این موج می کنند، می توان در « توزیع هدایا به اسم یک رقیب از منبعی متبرک چون امام رضا (علیه السلام)، توهین به آن امام رئوف و سیاسی کردن ایشان،  استفاده از امکانات بیت المال برای برگزاری میتینگ های تبلیغلاتی، استفاده از جنسیت ها و تعصبات قومیتی و زبانی، آوردن اسامی هنرمندان، ورزشکاران مرحوم در لیست کسانی که از دولت حمایت کرده اند، استفاده ابزاری از نام سرداران شهید و خانواده های آنها در لیست های حمایتی... دید.

      

نمونه های بروشورهای تبلیغاتی برخی از کاندیداها نیز قابل توجه است، که در آن نه تنها با شعور مردم بلکه با اقتدار نظام و اصل ارزش های انقلاب اسلامی نیز مغایرت دارد.

در این بروشور تبلیغاتی شاهد دلایل رأی دادن به کاندیدایی هستیم که در تمام 4 سال خلاف جهت این خواسته ها عمل کرده است.

برای مثال بسته شدن کارخانه جات، بی کاری کارگران، غرق بازار توسط کالاهای چینی، کم شدن صادرات، بالا رفتن رکود، بالارفتن میزان قاچاق، از بین رفتن جایگاه و شأن مشاغل کوچک و کارگری و رانت خواری و حقوق های نجومی و دست اندازی اعضای خانواده دولتمردان به بیت المال ... کدام یک با بندهای اقتصادی این بروشور همخوانی دارد.

اینکه زنان ایرانی در کشورهای خارجی تحت عناوین مختلف چون بازرسی بدنی در فرودگاه تفلیس لخت می کنند، پسرانمان را در فرودگاه عربستان سعودی مورد تعرض قرار می دهند، زائران و حج گذارانمان را به خاک و خون می کشند، سربازان وطن را در مرزهای کشور به شهادت می رسانند و حتی می ربایند، در مقابل کشورهای ذره بینی در سازمان ملل وزیر امور خارجه مان زانو می زند! .. با کدام یک از عناوین عزت آور و اقتدار گونه این بروشور همخوانی و همراهی دارد!؟

اینکه به ارگان های نظامی و نظامیان تحت عنوان " چکمه پوشان" توهین شود ،  اقدار نیروهای مسلح به عنوان یک تهدید برای مردم بازگو شود، یک شهر را نماد انتخابات عقلانی و بقیه کشور را انسان هایی بدون تدبیر و عقل خواند .. و در نهایت از  از جملات معکوس برای نشان دادن عمل کرد 4 ساله استفاده شود کدام یک کف و سوت و هورا دارد .. کدام یک می تواند دلیلی برای انتخاب دوباره این دولت باشد!؟

کاش مصداق این جمله نشویم که « تا ابله در جهان است ، مفلس در نمی ماند. »

انتهای پیام/ ت 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 96/2/25 توسط منیره غلامی توکلی
نوشته شده در تاریخ جمعه 96/2/22 توسط منیره غلامی توکلی


فقر «کتاب خوب» در سی امین نمایشگاه بین المللی کتاب/ رقابت به نفع کتاب های زرد و کپی؛ مغلوبه است

 سی امین دوره نمایشگاه کتاب تهران با شعار  «یک کتاب بیشتر بخوانیم»  از روز سیزدهم اردیبهشت در مجموعه  "شهر آفتاب" کار خود را آغاز کرده و تا بیست و سوم اردیبهشت‌ هم ادامه خواهد داشت.  به رغم تمام تمهیداتی که شهرداری تهران و مسئولان برگزاری نمایشگاه داشته اند اما مهم ترین مسئله افراد مخصوصا خانواده ها با فرزندانی کوچک رسیدن به " شهرآفتاب" است. 

اکثر خانواده ها که برای بازدید از نمایشگاه از «مترو» استفاده کرده اند مسیر را طولانی و انتظار رسیدن ترن « شهرآفتاب » را کسل کننده می دانستند و حتی برخی به معطل شدن 15 دقیقه ای در آخرین ایستگاه خط یک اشاره می کردند! و اگر شلوغ بودن ایستگاه های  را به آن اضافه کنیم قطعا کسی که در مرکز شهر تهران زندگی می کند برای رسیدن به " شهرآفتاب" 2 ساعت باید در مسیر باشد.

برخی اشتباه آمده اند! اینجا نمایشگاه کتاب است نه سالن مُد!

از این مسئله که شاید مردم تهران به آن حسابی خو گرفته اند بگذریم، چهره ها، پوشش ها و نوع رفتار برخی از بازدید کنندگان به صورتی است که شهر آفتاب را از "شهرکتاب" به " شهر مد و مدگرایی" تبدیل کرده است! حضور دختران نوجوان بدون حداقل ترین حجاب ممکن، بانوانی که گویا برای خرید کتاب شنیون و مکاپ کرده اند! پسران جوانی که شلوارهای شان به زحمت کمر را می پوشاند و صحنه های رومانتیکی از دختران و پسرانی که ورودی نمایشگاه یا راهروی سالن ها را با فضای خصوصی اشتباه گرفته اند! و اگر شانس بیاوری با گروهی پُرسروصدا برای بازدید از غرفه ها برخورد نکنی!

به راستی این شایسته مردم ما با چنین پشتوانه فرهنگی قوی نیست که حتی شرایط حضور در نمایشگاه کتاب را هم نمی دانند و  آن را با پارتی و مهمانی اشتباه می گیرند!

مامان ها به جای خرید کتاب در صف بادکنک های تبلیغاتی قرار دارند 

این که بروز چینین رفتارهایی یک مسئله تربیتی است یا یک مسئله اجتماعی، شاید در نگاه اول چندان مهم نباشد اما وقتی مادران جوانی را می بینی که کودک سه تا هشت ساله! خود را با لباسی که حداقل بخش های ممکن بدنش را می پوشاند با موهایی فر یا صاف شده و صورتی که دخترانه آرایش کرده است! در غرفه های مختلف می چرخاند و جز بادکنک یا شیشه آبی چیزی به دستش نداده است! تازه می شود فهمید که این مسئله در ابتدای امر یک فقدان تربیتی است! چیزی که به کودک نیاموخته است که چرا به نمایشگاه کتاب آمده، چگونه باید بیاید و چه باید بخرد؟

در بروز چنین معضلی که هر ساله با آن روبرو هستیم – یعنی عدم بازدیدکننده کتابخوان- از نمایشگاه و دست های خالی که فقط پلاستیک یا وسایل تبلیغاتی خریداری کرده اند، قطعا بخشی از قصور به انتشاراتی ها بر می گردد!با یکی از غرفه داران در سالن A1  صحبت می کنم او می گوید اگر به جای نشستن در غرفه و هرازگاهی توضیح دادن در مورد کتاب ها، به شمارش افراد می پرداختم و آمار پرسه زدن های مردم را می نوشتم قطعا بیشتر پول در می آوردم!

و یک مسئول غرفه می گوید: سال گذشته از هر استانی یک نفر را برای غرفه داری آورده بودیم امسال فقط با 2 غرفه دار شرکت کرده ایم! روزی 200 هزار تومان هم کتاب نمی فروشیم! 

فقر کتاب خود در نمایشگاه کتاب دل را می زند! 

«فقرکتاب خوب»؛ این مهم ترین مسئله ای است که گریبانگیر جامعه انتشاراتی ما شده است و در این میان کتاب هایی که اصطلاحاً از آنها تحت عنوان کتاب زرد می شود نام برد، به رشد قارچ گونه ای رسیده اند! حتی برخی معتقدند که این دست کتاب ها برای نویسندگان جویای نامی است که هزینه صفر تا صد چاپ تا نشر کتاب خود را شخصا پرداخت کرده اند!

حضور لشکری از کتاب های زرد و کپی! در کوتاه مدت باعث کم شدن انگیزه های مطالعه در افراد و سپس تغییر ذائقه آنها به سمت کتاب هایی شده اکه در دسترشان است و  در دراز مدت باعث تغییر کاربری نمایشگاه کتاب به سالن مُد، محلی برای تجدید دیدارهای دوستانه و ... شده است و در چنین شرایط بازار کار فست فودی های نمایشگاه کتاب گرم تر از غرفه هایی است که چشم انتظار خریدار واقعی معدود کتاب های خوب هستند.

گرانی! مشکل اساسی اهالی کتاب، یارانه های کتاب بسیار کم است

گرانی! مسئله روز کشور است و این موضوع برای اهالی کتاب که اکثرا از قشر دانشجو یا فرهنگی هستند بیشتر نمود دارد. کتاب ها گران هستند و اکثر غرفه ها کتاب های خوب خود را با تخفیف 10 درصد به فروش می رسانند!

اگر چه در این دوره از نمایشگاه 16.5میلیارد تومان اعتبار به عنوان یارانه برای استفاده اقشار مختلف مردم نظیر دانش آموزان، دانشجویان، طلاب و اساتید دانشگاه از آثار عرضه شده در نمایشگاه اختصاص یافته است اما باز هم شاهد عدم توانایی مالی علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی برای خرید این محصول مهم فرهنگی هستیم و قطعا همین مسئله باعث شد است که بخشی از افراد فقط به بازدید از نمایشگاه بسنده کنند و یا با کمترین خرید ممکن از سالن ها خارج شوند.

با یکی از غرفه داران در سالن A1  صحبت می کنم او می گوید اگر به جای نشستن در غرفه و هرازگاهی توضیح دادن در مورد کتاب ها، به شمارش افراد می پرداختم و آمار پرسه زدن های مردم را می نوشتم قطعا بیشتر پول در می آوردم!

و یک مسئول غرفه می گوید: سال گذشته از هر استانی یک نفر را برای غرفه داری آورده بودیم امسال فقط با 2 غرفه دار شرکت کرده ایم! روزی 200 هزار تومان هم کتاب نمی فروشیم! 

سی سال درجا زدن نمایشگاه کتاب تهران فقط در پله خرید

از همه این مسائل که بگذریم اگر کسانی را پیدا کنیم که کم و بیش به مطالعه کتاب علاقه مند هستند و بودجه کافی برای خرید کتاب را هم دارند برای این مهم از مسیرهای دور و نزدیک خود را به « شهر آفتاب» رسانده اند اما اکثریت یک وجه اشتراک دارند و آن هم کم بودن یا عدم اطلاعات کافی از تازه های نشر است!

این مسئله در انگیزه مطالعه، انتخاب خوب و خرید بسیار مؤثر است اگر افراد جامعه با تازه های نشر با تبلیغاتی جذاب و در عین کار روشنگر آشنا شوند قطعا انگیزه های آنها برای خرید بیشتر شده و با سطح آگاهی بیشتری به سمت خرید کتاب می روند و سرانه مطالعه در کشور ما نه در دراز مدت بلکه کمترین زمان ممکن بالا خواهد رفت. 

به این مسئله را کلودیا دوبری (مسئول پروژه بین‌المللی نمایشگاه کتاب فرانکفورت) که در سی امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب به تهران آمده است هم تأکید دارد: « اصولا نمایشگاه کتاب تهران می‌خواهد کتاب را به دست مصرف‌کننده نهایی برساند و در فرانکفورت به شیوه‌ای تخصصی به کتاب و نشر می‌پردازیم.  

مسئول پروژه بین‌المللی نمایشگاه کتاب فرانکفورت البته تاکید کرد که نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بهتر است فعلا بخش فروش کتاب را در دستور کار داشته باشد و اظهار داشت: به نظرم باید نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هنوز برای فروش کتاب برنامه داشته باشد چون آگاهی مردم ایران از تازه های نشر کم است و دست‌کم در نمایشگاه با عنواین تازه آشنا می‌شوند. در آلمان کاتالوگ‌ها و بروشورهای متنوعی برای معرفی تازه‌های نشر کشور منتشر و توزیع می‌شود که اتفاقا همیشه هم به‌روز هستند. بهتر است افزایش بعد نمایشگاهی در نمایشگاه کتاب فعلا به صورت موازی با حفظ فروش اتفاق بیفتد و مثلا در بخش جدیدی برنامه‌های ویژه‌ای برای حفظ جنبه نمایشگاهی آن برگزار شود.

اگر چه در تهران ما شاهد بنرهای تبلیغاتی زیاد و گاها بسیار بزرگ در خیابان ها،جاده ها و حتی دیوارنوشت هایی برای بازکردن چاه و باد کردن تایر ماشین و .. هستیم اما هرگز شاهد بنر، کاتالوگ های حرفه ای، بروشورهای متنوع برای معرفی کتاب نبوده ایم چه بسیا اگر هم کتابی معرفی شده در جهت ایجاد انگیزه مخاطب دانش آموز یا پشت کنکوری به خواندن همان مباحث موجود در کتاب درسی است! 

این آخرین نمایشگاه کتاب در دولت یازدهم بود!  که می توان گفت بجز مکانش که به تازگی تغییر کرده و از مصلا به شهر آفتاب آمده است، تغییر خاصی در جت بهبود وضعیت کتاب و نشر در آن نمی توان دید! اگر چه آمار و اقام های وسوسه برانگیزی که بیشتر نشان دهنده کمیت هستند تا کیفیت از سوی مسئولان ذی ربط ارائه می شود. 

 

انتهای پیام/ غ 



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 96/2/20 توسط منیره غلامی توکلی
برای معدنچیان آزادشهر:

چه پر توقعی معدنچی! "او" حتی نمی داند رئیس جهور مردمی بودن یعنی چه!

هنوز چند هفته ای از سال 96 نمی گذرد که باز غم به سراغ ملت ایران آمده است! غمی بزرگ، بزرگ تر از آنچه بشود توصیفش کرد. غم از دست دادن مردانی از جنس کار و تلاش. غم از دست دادن مردانی کم توقع و مظلوم که مظلومانه زیستند و مظلومانه از بین ما رفتند! غم از دست دادن مردانی که با عرقِ جَبین، چرخش چرخ صعنت ایران را بر عهده داشتند اما چرخ زندگی شان به راحتی نمی چرخید و بودند کسانی که آنقدر چوب لای چرخ شان گذاشتند تا دیگر نه زندگی ماند و نه چرخی...

 غم سنگین تر می شود وقتی به یاد می آوری که این مردان نه در جنگ، نه در نزاع، نه بر اثر عوارض بیماری و نه در حادثه ای طبیعی بلکه از روی سهل انگاری دیگر در میان مان نیستند و جای خالی دستان گرم و نگاه مهربان شان در خانه فقط با یک قاب عکس پر شده است! خوب که نگاه کنی چشمانِ تصویر در قاب عکس هنوز هم نگران است! نگران از معیشت زن و فرزند، نگران از نبودن همان قرص نانی که به سختی به دست می آمد! نگران از بی توجهی مسئولینی که می داند تا زنده بود و سایه اش بر سر خانواده، کسی دلی به حالشان نسوزاند حال که دیگر .. واصیبتا!

غم از دست دادن هموطن زمانی سخت تر می شود که در چند هفته پیش در لحظه سال تحویل؛ از خدا خواستیم که چنان حال مان را "احسن الحال" کند که دیگر غم های از جنس فقدان بزرگان سینما، اهالی هنر و موسیقی، مردان آب و آتش، ملوان ها و آتشنشان ها و جوانانی مخلص از شهدای حرم و ... را نبینیم اما چه زود باز هم سیاه پوش مردانی شدیم که با رفتنشان روی بی تدبیری را سیاه کردند.

سخت است که در روزهای تجلیل و تقدیر از جامعه کارگری،  تماشاگر تدفین آنها در صدها متر زیر زمین باشی و نتوانی – شما بخوانید نخواهند- حتی پیکر خسته شان را آن طور که باید و شاید  تشییع کنی و اگر فرسنگ ها آنطرف تر به یاد مظلومیت شان اشک می ریزی، تب دل داغدارت را کسی تسلا نباشد و آن وقت چگونه می توانی به قدر یک هموطن تسلای غم بازماندگان شان باشی.

چه می کِشد همسری که فرزندانش چند شب است که می گویند: « دیگر لباس نو نمی خواهیم، دیگر مریض نمی شویم، دیگر اسمی از پول توجیبی نمی آوریم .. فقط بگو بابایمان برگردد!»

چه می کشد، آن مادری که به یاد دارد برای به دنیا آورد فرزند چه زجری کشید و چه نگران بود تا اولین هوا را وارد ریه ها کرده  و گریه سرداد! اما اینکه فرزندش بدون اکسیژن چگونه لحظات را به آخر رسانیده است! مادر اینک در بین گریه هایش نفس کم می آورد!

و کودکی خردسال که آنطرف تر در آغوش عمو روضه بابایم کجاست سر داده و در خانه ای که حال بر اثر اصابت این داغ حال و هوای ویرانه شام را به خود گرفته، جز آغوش گرم  پدر چیزی نمی خواهد! 

اطراف معدن "ذغال سنگ یورت آزادشهر" می دانم چه خبر است، خاطرات ساختمان پلاسکوی تهران را هنوز فراموش نکرده ایم، آشوبی در قلب و دل همکاران به پاست؛ چه کسی می داند شاید یکی از این محبوس شدگان به قصد کمک به همکاران وارد معدن شده است و آن یکی شیفت اضافه برداشته که بتواند خرجش را به دخلش نزدیک تر کند.. همکاران به حال هم واقفند و از این رو بیشتر می سوزند و فریاد ها را بر سر چه کسی باید خالی کرد! سکان دار بی تدبیری و ناامیدی.. حرف های نگفته مردانه آن هم از جنس ظلم روا داشته شده به کارگر، جگر می سوزاند، رهبر داغدار می کند و رئیس جمهوری را بی پاسخ در برابر هزاران سؤال قرار می دهد!

اینجا همه چیز سیاه است. سیاهِ سیاه؛ از رنگ دست و صورت کارگران تا دل داغدار مادران و همسران و فرزندان تا قلب سیاه کارفرما و کارنامه سیاه تر دولتمردان..

این ها که نوشتم غصه نیست، این ها عین واقعیت است! حال و هوای خانواده ها و همکاران کارگران "معدن یورت آزادشهر"  است.  این را نوشتم که به کارگر عزیز که گفت: مگر ما چه فرقی با آتشنشانان پلاسکو داریم؟! بگویم: « هیچ مگر  آنکه شما عزیزتر هستید، رفتن همکارانتان مظلومانه تر بود»، جگرمان سوخت وقتی چهره های خسته و داغدار شما را دیدیم، با رهبرمان داغدار شدیم وقتی غم نشسته بر دل تان را دیدیم و شنیدیم، آتش پنهان شده در دلمان دوباره زبانه کشید وقتی آوار را نه در چهار طبقه بلکه در چند صد متر بر روی پیکر همکاران شما دیدیم! همه ایران سرای من است، آزادشهر و تهران ندارد، معدن و پلاسکو ندارد،  مردان معدنچیان هم برادران مَنند. 

چه سخت است که گلستان مملکتمان، غمکده شود، چه سخت است که خانه های گلستان مان ویرانه شود، چه سخت است دستان قوی معدنکارمان در هوا خالی بودن جیبش را نشان دهد و چشمان بهاری اش فرسنگ ها پایین تر از آنچیزی که موجودی زنده بتواند زندگی کند زیر آورها به دنبال دوست و همکارش بگردد!

بانوی خانه بیش از 40 معدنچی بیوه شد و 170 بچه یتیم شدند و صدا و سیما اگر به تصویر بکشد نه امنیت ملی نه روحیه مخاطب خراب می شود بلکه بودجه دولتی کم می آورد که نزدیک انتخابات است! این را می دانستی؟ فرق بین پلاسکو و معدن آزادشهر در مکان و شرافت انسانی نیست در زمان است و معرفی مقصر.. چرا که در نزدیک انتخابات اتفاق افتاد رفتن تان، چرا که انگشت اتهام نه به سوی شهرداری که به سوی دولت کشیده شده است! چرا که وقتی رئیس جمهور به دیدار شما آمد خبرنگاری همراهش نبود! چرا که فرماندار صدای اعتراض تان را نشنید و استاندار به فریادتان نرسید! چرا که حواس مان را به شعارهای انتخاباتی گرم کرده اند و ....

از رئیس جمهوری پرسیدی که می دانی معدنچی یعنی چی؟ نه نمی داند! من هم نمی دانستم اما رئیس جمهور نبودم و وعده انتخاباتی نداده بودم و دولتمردانم شب واریز یارانه قشر آسیب پذیر را شب "مصیبت عظمای دولت"، "عذاب الیم" و "عذاب آور" نمی نامید! 

جز معدنچی ها کسی نمی دانست، معدنچی یعنی چه؟ جز ماهی افتاده بیرون از رودخانه نمی داند بی هوا ماندن یعنی چه؟ جز غواصان شهید دسته بسته کسی نمی داند در عمق آب زنده دفن شدن یعنی چه! جز معدنچیان محبوس شده در 1700  متر زیرزمین کسی نمی داند، زنده دفن شدن در زیرخاک یعنی چه! جز آتشنشان کسی نمی داند به دل آتش زدن یعنی چه؟

  اما می دانیم که ماهی یک میلیون تومان در این وضعیت اقتصادی یعنی چه! می دانیم گذران زندگی سخت یعنی چه! می دانیم 20 میلیون طلب داشته باشی و فرزندت بیمار باشد و 10 هزار تومان در خانه نداشته باشی که معالجه اش کنی یعنی چه، این که بگویی بارها گفتی و کسی نشنید که فضای کارت ایمن نیست و کی نشنود یعنی چه... 

 اینها یعنی یک مستند، یک مستند از عملکرد چندین دولت که اوجش بی تدبیری اش را دولت تدبیر و امید رقم زد!

هیچ می دانی! رفقایت با رفتنشان ذخیره نظام شدند نه از آن ذخیره هایی که حقوق نجومی دریافت می کنند، از آنهایی که شهیدگونه طومار بی عدالتی و شعارزدگی را در هم پیچیدند..

 راستی جناب رئیس جمهور مستند ساختنت دیگر چه بود؟ منتقدان را به باد توهین گرفتن و به طرفداران یک کاندیدای دیگر محکوم کردنت دیگر چه بود، وقتی در قبال کارگران چه کارگران تهرانی و چه معدنچیان آزادشهری، جوابی برای گفتن نداشتی...

دلم داغ دار است، دلت داغدار است، دلش داغدار است، دلمان داغدار، دلتان داغدار است آیا دلشان داغدار است، آن کسانی که داغدار بودن را برای مان صرف می کنند!    

انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 96/2/19 توسط منیره غلامی توکلی

 فرشته روح افزا در نشست « بررسی وضعیت زن و خانواده در دولت های پیشین، دولت یازدهم و چشم انداز آینده» :

«تا حال در حوزه زنان قدم از قدمی برنداشته ایم»/ با آموزه های دینی مان برای زنان غربی «نسخه برتر» بپیچیم/سیاست گذاری برای زنان نیازمند اتاق های اندیشه وز مسلط به قانون است

فرشته روح افزا با بیان اینکه پرورسه ای که در حوزه زنان وجود دارد، پروسه ای غلط و غیرکارشناسی است، ابزاز امیدواری کرد هر دولتی که روی کار می آید این دغدغه را داشته باشد تا به کار کارشناسی در حوزه زنان وقعی بنهد و مصوبات و لواحیاتش را به نفع خانواده طراحی کند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، استفاده تبلیغاتی از حوزه زنان و دادن وعده های عملی نشده توسط دولت ها یکی از دغدغه های دلسوزان حوزه زنان و خانواده است. با توجه به اینکه در سال های اخیر جامعه زنان با مشکلات، آسیب ها و پدیده های جدیدی رو به رو است این سؤال پیش می آید که آیا به راستی تا کنون برای حل و رفع این مشکلات اقدامی اساسی از سوی دولت ها صورت گرفته است یا نه ؟ معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری تا به امروز توانسته است به عنوان یک عامل اجرایی کاری برای مخاطبین خود انجام دهد یا نه ؟ و در نهایت اگر پاسخ به این سؤالات منفی است مشکل از کجاست از فردی که در این سمت مشغول به کار است یا از قوانین موجود...

فرشته روح افزا قائم مقام شورای فرهنگی اجتماعی زنان در نشست « بررسی وضعیت زن و خانواده در دولت های پیشین، دولت یازدهم و چشم انداز آینده» با تأکید بر اینکه تا کنون ما نه تنها در حوزه زنان برای حقوق آنها قدم از قدمی برنداشته ایم بلکه کسانی که داعیه حقوق زنان دارند در تمام جناح ها دربازی های سیاسی حقی را هم از اینان ضایع کرده اند.

می توانیم با ارزش های و آموزه های دینی خودمان برای غربی های نسخه برتر را بپیچیم

وی با خرده گیری از تلاش برای " برابری جنسیتی" گفت استفاده تبلیغی و ابزاری از حوزه زنان به شدت صورت می گیرد، یک خانمی راننده کامیون یا اتوبوس شده است، آیا این هنر است؟ چرا زنان دانشمندان ما که مقالات علمی می نویسند مطرح نمی شوند! یا وقتی یک هنرپیشه که فیلمِ بسیار غیرضروری را بازی کرده و نماد همجنسی گرایان فمینیست را روی دستش خالکوبی کرده و نشان هم می دهد؛ توسط معاون زنان و خانواده ریاست جمهوری ما حمایت می شود! اما از دانشمندان زن، هیچ خبری نیست! چرا انوشه انصاری که فقط مسافر فضا بوده، نماینده ایران می شود که جایزه آن فیلم زننده که مایه زجر برای زنان ما است را بگیرد اما از زنان افتخار آفرین خبری نیست! من سؤال می کنم : چند زن در کشور ما مشکلات آن زن در آن فیلم را دارند؟ آیا به راستی مشکلات حوزه زنان ما این است!؟ چرا مشکلات حوزه زنان را نمی گوییم؟

این فعال و کارشناس مسائل زنان با بیان اینکه مرخصی زایمان باید افزایش پیدا کند، خاطرنشان کرد: این نظام برده داری است که مادر فرزندش را شش ماه بعد از زایمان رها کند در حالی که برخی از کشورهای اروپایی سه سال به مادر مرخصی زایمان می دهند و تا سه فرزند متوالی این حق را برای او قائل هستند.  بیمه زنان خانه دار چه شد؟ چرا یک خانم خانه دار نباید در امنیت روانی بنشیند و بچه هایش را بزرگ کند؟  

وی با اشاره به برخی حمایت ها از مجلات زردی چون 20 ساله ها ، افزود: فرهنگ غلطی در حال رواج پیدا کردن است که می گوید: ازدواج نکیند! « من نمی گویم که تحصیل و اشتغال بد است بلکه معتقدم زمانی بد می شوند که می گوید: مادر نشو، ازدواج نکن»

قائم مقام شورای فرهنگی اجتماعی زنان با اشار "لایحه پیشنهادی منع خشونت خانگی علیه زنان" گفت: می دانید مفاد این لایحه چیست؟ و تحت عنوان حمایت از حقوق زنان، چقدر درگیری های خانواده ها را بالا برده و آمار طلاق را افزایش می دهد؟

روح افزا ادامه داد: متأسفانه مجلات زردی چون " 20 ساله ها" مورد حمایت معاون زنان و خانواده ریاست جمهوری بود که مدل خانواده "کوهویشن " را حمایت می کرد! یعنی  خانمی بدون عقد و بدون ازدواج رسمی و شرعی، با مردی همخانه شود!در ایران اسمش را می گذراند " ازدواج سفید" هیچ کجای دنیا به " کوهویشن"، ازدواج سفید نمی گویند.. ِآیا پیامدهای چنین زندگی هایی به نفع زن است یا مرد؟ .

وی گفت: چنین اقداماتی را مَنیسم می دانم تا فمینیسم ! چرا که ما نه تنها نتوانستیم کار ازدواج جوانان را درست کنیم بکله این طرح های غلط و دروغ های بزرگ را گفته ایم که  اگر دولت هایی در رأس کار آمده اند که توانمند نیستند برای تو مسکن و شغل ایجاد کنند و اگر تو نمی توانی ازدواج کنی؛ به تن فروشی درون خانه تن بده؛ حال سؤال اینجاست که آیا شرع مقدس اسلام و خانواده های ما به این موضوع تن می دهند؟

روی دادن این دست مسائل به این خاطر است که کارهای کارشناسی شده انجام نمی دهند و مغلوب غرب هستند در حالیکه می توانیم با ارزش های و آموزه های دینی خودمان برای غربی های نسخه برتر را بپیچیم .

این فعال حوزه زنان و خانواده با بیان اینکه پرورسه ای که در حوزه زنان وجود دارد، پروسه ای غلط و غیرکارشناسی است، ابزاز امیدواری کرد هر دولتی که روی کار می آید این دغدغه را داشته باشد تا به کار کارشناسی در حوزه زنان وقعی بنهد و مصوبات و لواحیاتش را به نفع خانواده طراحی کند.

مخالف نگاه یک طرفه به زنم!/ قرار نیست در خانواده جنگ به راه بیندازیم

 این کارشناس مسائل زنان و خانواده با اشاره به اینکه مخالف نگاه یکطرفه به منافع زن است، اظهارداشت: اگر فقط منافع زن را در نظر بگیریم، آن وقت منافع مرد و فرزند چه می شود؟ اگرچه در خانواده منافع زن بیشتر زیر سوال است اما قرار نیست در خانواده جنگ راه بیندازیم چرا که در این صورت مردان لطمه  خواهند خورد.

روح افزا با اشاره به حقوق هایی که دین اسلام برای زن درنظر گرفته است، تصریح کرد: ما در احکام زنان، در حقوق زنان در خانواده و اشتغال زنان؛  حقوق شان را ضایع کرده ایم و جالب این است که علم حقوق زنان را در دست داریم و می گوییم که حقوق تان دست ما است !.

قائم مقام شورای فرهنگی اجتماعی زنان در ادامه به این سؤال پاسخ داد که چرا معاونت های زنان و خانواده دولت ها،  نتوانستند کارنامه موفقی داشته باشند ؟ آیا مشکل از فردی است که به این مقام گذاشته شده یا مشکل از سازو کار اجرای است؟

سیاست گذاری در حوزه زنان و خانوده را نیازمند پشتوانه علمی و اتاق های اندیشه ورز و مسلط به قانون

روح افزا گفت: مشکل  از هر دو جاست! وقتی   ساز و کار اجرایی طوری است که معاون رئیس جمهوری موظف به گزارش دادن به شخصی جز خود رئیس جمهوری نیست در حالی که وزرا توسط مجلس استیضاح یا سوآل و جواب می شوند، بر روی عملکرد آنها نظارت کامل و جامعی نمی توان داشت، یعنی در ساختار این بحث یک نقص بزرگ وجود دارد آن هم اینکه « ..زنان و خانواده ریاست جمهوری را به یک معاونت ارتقا دادند، دیگر نمی توانیم آنها را استیضاح کنیم حال وقتی کسی را به عنوان معاون انتخاب می کنیم که سلیقه ای دستش باز است و رئیس جمهوری به او امکانات می دهد تا کارش را بکند ... .»

وی در ادامه با بیان اینکه  کار نامه عمل معاونت  زنان و خانواده دولت یازدهم خالی دو مقوله سیاست گذاری و اجراست گفت: این معاونت فقط به خارج از کشور گزارش ارائه داده است نه اجرا و نه سیاست گذاری هر چند وظیفه معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری سیاست گذاری نیست.

این کارشناس و فعال حوزه زنان،  سیاست گذاری در حوزه زنان و خانوده را نیازمند پشتوانه علمی و اتاق های اندیشه ورز و مسلط به قانون دانست.

قائم مقام شورای فرهنگی اجتماعی زنان در بخشی از سخنانش با اشاره به اینکه نمایندگان مجلس شواری اسلامی یا اعضای شورای انقلاب فرهنگی دغدغه سوال از رئیس جمهور را ندارد؟!، خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم جناحی به حوزه زنان نگاه کنیم ، ضربات کاری به این حوزه زده ایم.

عفاف و حجاب، نیازمند قدم های جدی و کارشناسانه کمیسیون فرهنگی مجلس

روح افرا در ادامه با بیان اینکه در مورد عفاف وحجاب، کمیسیون فرهنگی مجلس باید قدم های جدی و کارشناسی شده ای  بردارد، افزود: سال های سال است جلسات زیادی در وزارت کشور تشکیل می شود چه در دولت گذشته و چه این دولت، آنجا  افراد از همه دستگاه ها درد  و دل می کنند! اگر هم  کار کارشناسی ارائه می شود، متأسفانه دغدغه دریافت و اجرایی کردن آن کم هست.

وی تصریح کرد: در برنامه های عفاف و حجاب استدال های سطحی و بسنده کردن به تذکرات فردی فایده ای ندارد، آیا ما نمی توانیم کارهایی تأثیرگذار چون چاپ کتاب و بروشور و برای جامعه داشته باشیم؟ آیا ما نمی توانیم از پرونده های طلاق مستند بسیازیم یا و آخر بی جابی غربی ها را فیلم کنیم ؟   

این کارشناس مسائل زنان و خانواده با اشاره به اینکه موضوع عفاف و حجاب باید کارمنطقه ای بشود و پیچیدن یک نسخه برای همه فضاها کاری تأثیرگذار و درست نیست، گفت: مثلا مسئله عفاف و حجاب در شمال تهران با جنوب کشور یکی نیست، برنامه های عفاف و حجاب در یزد نمی تواند آن برنامه ای باشد که باید در نمک آبرود اجرا کرد.

وی در ادامه زنان را یک پای آسیب های اجتماعی دانست که دغداغه ی دغدغه مندان این حوزه است و گفت: در حوزه زنان و خانواده به کار کارشناسی نیاز داریم ، در این حوزه اندیش ورزان باید برنامه ریزی کنند تا از آسیب ها و پیامدهای آن کم شود.

قائم مقام شورای فرهنگی اجتماعی زنان در پایان با اشاره به افزایش برخی از آسیب های اجتماعی در حوزه زنان چون اعتیاد گفت: این هایی که می گوییم رو به افزایش است مایه ننگ محسوب می شود، یعنی می گوییم: من عرضه ندارم و نمی توانم کار کنیم، پس باید بروم کنار ... آمارها را با حساب و کتاب بیشتری ارائه بدهیم.  

گزارش و تنظیم از منیره غلامی توکلی

انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ جمعه 96/2/15 توسط منیره غلامی توکلی
   1   2      >
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک