سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

 

در این یادداشت نسبتا کوچک می‌خواهم ابراز شگفتی و تأسف کنم! برای عده‌ای خاص که مثلا قرار است خیرخواه جامعه زنان باشند، برای کسانی که آنقدر راه را گم کرده و آدرس‌ها را اشتباه می‌روند و آنقدر چشم بصیرتشان کور است که بعد از گذشت 34 سال از انقلاب اسلامی و حضور پُر شور زنان در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و .. تازه یادشان افتاده که بگویند: (من از زنانی که در لبیک به پیام رییس‌جمهور در انتخابات ثبت‌نام کردند، تشکر می‌کنم. در این دوره، 11 درصد از ثبت‌نام کنندگان انتخابات مجلس شورای اسلامی را زنان تشکیل دادند. برای ما ثبت‌نام زنان مهم بود و ان‌شاالله در مرحله بعدی کمک کنیم که زنان برای بهبود وضعیت زنان به مجلس راه پیدا کنند)

زنان بصیر

آخر متعجبم که این همه تقدیر و تشکر بابت ثبت نام 11 درصد زنان در انتخاباتی است که نظام آن را خون مردان و فرزندان همین زنان سرپا و محکم نگه داشته و بصیرتشان آن را حفظ خواهد کرد.

یکی به این بانوان بگوید که « ناکامی نخبگانی که خود را متولی زنان می دانند از برای آن است که زن مسلمان حق طلب، مطالبه‌گر، بصیر و ولایتمداری ایرانی نیاز به مشتی فکرباخته با افرادی سکولار ندارند.

در این یادداشت نسبتا کوچک قصد ندارم روزنامه نگار باشم اینبار من خودم هستم؛ " منیره غلامی‌‌توکلی " یکی از میلیون‌ها زن مسلمان ایرانی که سعی دارد الگویش را از بین زنان برتر و اسوه حسنه جهان اسلام انتخاب کند و آن الگویی نیست مگر " الگویی زهرایی" اسوه حسنه و سفینة النجات ویژه بانوان "  فاطمه‌الزهراء" سلام‌الله علیها.

فاطمه‌الزهراء" سلام‌الله علیها، بانوی که ابعاد شخصیتش آنقدر بزرگ است که اگر سال‌ها در آن دریای بیکران غور کنیم، باز هم به عمق آن نخواهیم رسید.

بانویی که در بُعد سیاسی که امروزه بحث داغ محافل و مجالس ما شده است، نایستاد تا برایش سهمی در نظر بگیرند که چگونه و چه طور باید در مابحث روز و کلان جامعه اسلامی شرکت کند، بانویی که با خطبه فدیکه، فتنه‌ را فاش و فتنه‌گران را رسوای دو جهان کرد.

بانویی که در بطن مبارکش، فرزندانی پاک را پرورش و آنان را سید و سالار نه هر جوانی بلکه « جوانان بهشت» کرد، بانویی که قد علم کرد و نخستین زن جانباز جهان اسلام در دفاع از ولایت شد و دشمانانش در هر زمان از نام، مَرام و مکتب‌اش – مکتب فاطمی – خواب بر چشمانشان نمی‌آید!

بانویی که در پس پرده عفاف، شهره جهانیان شد و از مسجد فریاد حق طلبی‌اش را لحظه به لحظه، روز به روز، سال به سال، دهه به دهه، قرن به قرن به گوش جهانیان رسانید؛ همان بانویی که از مرد نابینا چهره پوشاند و در برابر ناحق قد علم کرد و جان باخت.

الگوی من بانویی است که بساط گسترده و چهره بزک کرده کفر، نفاق را شناخت، بصیرت را در خانه نبی آموخته بود و از ولی خود دافع کرد و چنان شجاع بود که حتی نرمش قهرمانانه را هم محلی از اعراب نداد!

بانوی من بزرگ زنی است که در عبادت، طهارت، عشق‌ورزی به خانواده، بصیرت و ولایتمداری و شجاعت چنان بود که داستان شهادت جگرگوشه‌اش را شنید و برای شهادت او را بزرگ کرد و کفن به دست دختر داد تا اینگونه برای فرزندش مادری کند.

الگوی من بانویی است که دامنش نه تنها پرورش دهنده حسن و حسین و محسن علیهم‌السلام  است بلکه در دامنش سر فرزندان شهیدی را  گرفته که در راه مکتب حسینی و فاطمی با شعار ولایت‌مداری به در خون خود غلتیده‌اند.

و حال با تو می‌گویم که قطعا ابتدا بانوی مرا و بعد مرا نشناخته‌ای دم از طرفداری حقوق من یعنی زن مسلمان ایرانی در پس مکتب غربی می‌زنی و من اسمش را فمینیست و تو هر آنچه چه دوست داری می‌گذاری...

توهین دیگر بس است، اگر کسی این دوره نرم قهرمانانه کرده است این ما زنان ایرانی هستیم که در برابر تمسخرکاری ‌شما، دوستی خاله خرس شما، توهین‌ها و بدمرامی‌های شما و به سخره گرفتن کلمه " مقدس  حق " خانمی کرده و هیچ نگفته‌ایم تا خود بفهمید که کجای کار هستید اما فقط چند سوال از شما دارم. شمایی که خود را طرفدار من می دانید و به دنبال حقوق من خود را به آب و آتش می زنید...

آری شما ..

بگو بدانم  با حضور زنان در ورزشگا‌ه‌ها و داد و بی‌داد و خنده‌ها و برافروخته شدن گونه‌های زیبایشان چه کسی منفعت می‌برد؟ زن! یا آن مردی که کنار یا اصلا کمی آن طرفتر نشسته است؟

بگو بدانم وقتی زنان ما هم پایه مردان، در یک واحد زمانی، در کارهای سخت یا خفیف وارد بازار کار شوند، کدام یک منفعت می‌برد؟ زن؟ یا آن مردی که دیگر خود را چندان مکلف به کارهای سخت ندانسته و غرب مآبانه مخارج اقتصادی را تقسیم می‌کند؟

 بگو بدانم در خروج بی‌اجازه زن از کشور، چه کسی نفع می‌برد آیا از زمانی که این ادعا را کرده‌ای به دادگاه‌های طلاق مراجعه‌ای داشته‌ای از پرونده زنی که نمی‌خواهد از کشور خارج شود اما بیدار شده که چه زشت چه برخورنده که همسرم باید به من اجازه خروج دهد و در پس این درگیری ها طلاق بهترین راه است!

بگو بدانم با به رسمیت شناخته شدن روسیپگری و زیر سوال بردن نام شریف کارگر و داند  لقب « کارگر جنسی » به این گروه چه کسی منفعت می برد؟ با تک خوانی زنان چه کسی بیشترین لذت را می برد؟ زن یا مرد؟ اگر زنان چند درصد زنان مسلمان و انقلابی ما ؟؟

آیا هیچ فکر کرده‌ای به چه کسانی سهم می‌دهند به افرادی که کم توان یا ناتوان هستند، آیا زن ایرانی آنقدر ناتوان است که برای ورود به مجلس باید سهمیه داشته باشد که چه؟ که افرادی خواه با صلاحیت و خواه بی‌صلاحیت برایش برنامه ریزی و قانون تراشی کنند..

و آخر برایم بگو اصلا تو درست می گویی؟ باید زنان بروند ولی کدام زن با چه چهره و سابقه و اندیشه و عملکردی می تواند برای من زن مسلمان ایرانی خدمتگزار شایسته ای باشد، آن زنی که با سگ در کار درخت کریسمس عکس انداخته و در فضای مجازی منتر می کند یا آن یکی که سابقه بدحجابی و زندان و سوء قصد به نظام را داشته است؟ برایم بگو که اگر قرار بود هر سوء سابقه داری وارد مجلس شود خب بهتر بود درب زندان ها را باز می کردیم و از بین آنها قطعا افرادی دیگر می آمدند که این 11 درصد حضور پریشان و توطئه گرانه را به 111 برسانند!

و در نهایت با تمام خوش بینی می گویم : برایم بگو تا به حال با این اندیشه های برابری و عدالت جنسیتی ! برای ما چه کرده اید؟ کدام خانه آباد شد؟ کدام زن توانست به راحتی از حق مرخصی زایمان استفاده کند؟ کدام زن سرپرست خانه وار به راستی حمایت شد ؟ درصد زنان معتاد و دختران فراری آیا کم شد؟ 


 انتهای پیام / ت

 



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94/10/8 توسط منیره غلامی توکلی

بررسی نفوذ در فتنه 88 تا 94

نفوذ؛ هیزم آتش فتنه‌ای که زیر خاکستر است

  دود هیزم تر در چشمان فتنه گران

به قلم: منیره غلامی توکلی

فتنه سال 88 را از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم، به واژه " نفوذ " می‌‌رسیم. واژه‌ای که چند  صباحی است در ادبیات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ما  بیشتر به آن پرداخته و پُر رنگ‌تر از گذشته به آن توجه می‌شود.

 این درحالی است که در قاموس برخی از افراد به ویژه خواص کشور اهمیت نفوذ؛ «نخ‌نما» شده است!و گویی با انکار این قضیه قصد کم رنگ جلوه دادن خشم و کینه دیرینه دشمن علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران یا مقوبل کردن خیال خام«تغییر چهره دول مستکبر» به ویژه سردمدار آنها؛ آمریکای جنایتکار را دارند، چیزی که می‌تواند راه گشای ارتباط و نرمشی افراطی و ناامید کننده در قبال تمام بدرفتاری‌ها، بداخلاقی‌ها، جنایت‌ها، خباثت‌ها و پیمان‌شکنی‌های دولت‌های استکباری و استعماری باشد.

وقتی به فتنه 88 و وقایع آن خوب می‌نگریم، دست نفوذ آمریکا را به خوبی در لایه‌های خواص جامعه می‌بینیم، نفوذی که اگر چه در آن روزها به زمین زده شد اما بعد از گذشت 6سال هنوز نفس می‌کشد و آتشی افروخته در پس خاکستر است.

نفوذ در بین خواص بی‌بصیرت و یا کم بصیرت، نفوذ در بین خواصی که دیگر پابرهنه نبوده و از اعیان و اشراف مملکت اسلامی محسوب می‌شدند، نفوذ در بین نزدیک‌ترین اعضای خانواده و دوستان دولتمردانی که روزگاری از پایه‌های انقلاب اسلامی بودند و صدالبته آن زمان هم استحکام رأی و خلوص باطن نداشتند وخود را وامانده از قدرت می‌دیدند .. نخستین پرده از نمایشنامه ضدانقلابی و ضدولایت فقیه بود که در انتخابات دهم روی صحنه رفت.

اما کار به اینجا ختم نشد! خواص باید رهبری این هرج و مرج را بر عهده گرفته و نظام و انقلاب مردمی را به واسطه خود مردم سرنگون می‌کرد، چرا که مردم زمانی پشت به نظام خود می‌کنند که شکسته شدن قبح ارزش‌های دینی، معنوی و رکن اساسی نظام یعنی ولایت فقیه برایشان شکسته شود، انقلاب سبز مخملی اگر قرار است جای انقلابی سرخ و خونین اسلامی را بگیرد باید خون دهد و شهیدواره داشته باشد! حتی چه عیب اگر رهبر این آشوب و بلوا هم در سانحه هوایی کشته شود!

فتنه 88 به راحتی و تنها از راه نفوذ در بین خواص صورت نگرفت همان طور که گفته شد نفوذ در خواص و فریبفتن آنها قدم نخستی بود که بدون حضور مردم ابتر می‌ماند از این رو برای همراه کردن خیل مردمی راه‌های نفوذ را در عرصه‌های دینی، انقلابی، فرهنگی و اجتماعی.. هموار کردند.

برای رسیدن به این هدف، از بازوهای قدرتمدن جنگ نرم یعنی رسانه‌های مختلف اعم از شبکه‌های اینترنتی، شبکه‌های ماهواره‌ای با ساخت شعارهایی علیه نظام و تعیین زمان تجمع‌های آشوب طلبانه و سپس ساخت مستند از بلوا و آشوب در خیابان‌های پایتخت استفاده کردند و در این زمینه پیکان زهرآلود خود را بیشتر به سمت زنان و جوانان گرفتند.

                         

برای نمونه در عرصه دینی، نماز جمعه ‌ای مختلط از حضوز زن و مرد کنار هم برپا شد که شرکت‌کنندگان با کتانی و کفش، پشت سر یکی از عوامل فتنه نماز را اقامه کردند! در عرصه دینی به مقدسات مردمی چون مساجد، تکایا، عزاداری‌های عاشورا، هدیه دادن حیوانات نجس در پارک‌ها و ... توهین کردند!

در عرصه انقلابی، دست کثیف و خیانت پیشه خود را بر رکن انقلاب اسلامی یعنی ولایت فقیه گذاشتند و با شعار و عکس و .. به آن مهم توهین کرده و حتی تصاویر رهبر کبیر انقلاب اسلامی را پاره کردند!

در عرصه سیاسی به دنبال مظلوم‌نمایی و مطالبه‌گری خود از نظام، ظلم بر فلسطین و مردم مسلمان را کم رنگ جلوه داده و با نیروهای ارزشی انقلاب اسلامی در افتادند و حتی در این زمینه از ریختن خون بی‌گناهان هم ابایی نکردند!      

               

در عرصه فرهنگی و اجتماعی، تصاویر زننده از نوع تظاهرات و در هم آمیختگی زن و مرد، دختر و پسر را به همگان نشان دادند، امنیت را از کوچه و خیابان گرفتند و با بی‌نظمی‌های مدنی قصد نشان دادن مخالفت خود را نه تنها بر نتیجه انتخابات بلکه کلیت نظام نشان دادند.

فتنه 88، فتنه نفوذ بود، ترکشی بزرگ از خمپاره‌ای مهیب که در پی براندازی نظام به سوی ایران اسلامی، پرتاب شده بود. چیزی که از واکاوی فتنه 88 باید به آن رسید این است که اگر چه این خمپاره با هوشیاری مردمی نتوانست تخریبی ویران کننده به جای بگذارد اما دست تجاوزگر دشمن در میدان مبارزه علیه انقلاب اسلامی کوتاه نشده و راه‌های نفوذ همچنان از طریق خواص بی‌بصیرت، ضربه زدن به ارزش‌های اسلامی و آرمان‌های انقلاب اسلامی؛ همچنان باز است و هنوز هم هستند مردمی که دانسته و ندانسته از روی خیانت‌پیشگی یا از جهالت یا از خباثت به دنبال ایجاد هیاهویی نوین هستند.

مصداق این نکته و ادعا، فتنه جدیدی است که بوی آن از انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری به استشمام می‌رسد.

فتنه‌ای که شاید هنوز رنگی برای آن انتخاب نکرده‌اند اما خواصش را چرا! فتنه‌ای که برای آن شعاری انتخاب نکرده‌اند اما ایده چرا! فتنه‌ای در آن هنوز بوی خشونت به مشام نمی‌رسد اما ولنگاری داوطلبین انتخاباتی چرا؟ این فتنه قطعا می‌تواند بزرگ‌‌تر از فتنه 88 باشد چرا که برگزار کنندگان آن آزمون خطا را  گذرانده و خوب می‌دانند چه باید بکنند و صد البته دفع آن نیز راحت‌تر است چرا که مردم خداجویی ایران، تجربه اینگونه فتنه‌انگیزی‌ها را داشته و راه‌های مقابله با آن را خوب فرا گرفته اند.

در انتخابات پیش رو باید مراقب علامه سازی‌ها و خاطرات آیت‌الله ها بود که خواص بیشتر از مردم مراقبت نیازدارند، خواصی که بی پرده از جانشینی رهبری سخن به میان می‌آورند! و گاهاً با سخنانی عجیب و بی‌پرده شورای نگهبان را در رسیدگی به صلاحیت داوطلبان دچار انفعال و سردرگمی قرار دهد و به نتیجه دلخواه خود قبل از ادعای تقلب رسیده و در صورت مخالفت شورای نگهبان دم از چرای رد صلاحیت عده‌ای معلوم الحال بزنند و برای رسیدن به این هدف راه تزویر و نفاق را پیش گرفته و نهضت ثبت نام گسترده داوطلبان دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری را کلید زده و امیدوارند تا با کسب صندلی‌های بهارستان و چمباتمه زندن بر کرسی نمایندگی مجلس خبرگان رهبری به بتوانند به اهداف خصمانه‌شان درباره آرمان‌های انقلاب و رهبری برسند.

 در انتخابات پیش رو باید شعارهای ذهنی برخی را در پس ایده‌هایی که گاهاً بر زبان جاری می‌کنند یافت و آن زدن ولایت مطلق فقیه است.

در انتخابات پیش رو باید به چهره‌های داوطلب خوب نگریست نکند در پس برخی از چهره‌ها، پرونده زندان سیاسی و آشوب طلبی باشد.

در انتخابات پیش رو باید دید چه کسانی برای اسلام کار می‌کنند و چه کسانی به نام اسلام کار خود را پیش می‌برند! چه کسانی سهم و دین خود را به انقلاب ادا کرده و با انگیزه خدمت وارد می‌شوند و چه کسانی به دنبال سهم‌خواهی از انقلاب هستند.

در انتخابات پیش رو باید دقیق بود که افرادی با مرام خمینی وارد میدان می‌شوند و چه کسانی به نام خمینی به دنبال نان و نامی بیشتر هستند!

در انتخابات پیش رو باید بیش از پیش بصیر بود و از این بصارت محافظت کرد چرا که تاریخ از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی نشان داده است که طلحه و زبیر شدن چه آسان، انقلابی ماندن چه سخت است.

و همه اتفاقات به پشت کردن و نادیده انگاشتن صحیفه نور، امام خمینی(ره) بیناین گذار جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد آنجا که امام در خصوص آمریکا می‌فرمایند:

  1. ملت ما بلکه ملت‌های اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی‌کشند و برای رسیدن به‌ ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی‌شناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می‌شود که قلم‌ها از نوشتن و زبان‌ها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه «اسرائیل بزرگ»! آنان را به هر جنایتی می‌کشاند .
     
  2. من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال آمریکا، رابطه ملّت مظلوم با جهانخواران است. صحیفه نور، جلد: 12، ص : 40،

     
  3. با آمریکا و روابط ما با نمی دانم شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد این مثل رابطه بره با گرگ است رابطه بره با گرگ ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست اینها می خواهند از ما بدوشند. صحیفه نور، جلد: 10، ص : 58 و 57،

دباره ولایت فقیه مطلقه می فرمایند:

  1. چشم هایتان را باز کنید! اهل خبره چشمشان را باز کنند. کسانی که با ولایت فقیه مخالفت می کنند بر خلاف این چیزی که ملت آنها را تعیین کرده است عمل می کنند، وکالت ندارند در این امر.....( صحیفه امام، ج 10، ص: 222)

     
  2. من به همه ملت، به همه قوای انتظامی، اطمینان می دهم که امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد. گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی، و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه آن طور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده اند به کسی صدمه وارد نمی کند؛ دیکتاتوری به وجود نمی آورد، کاری که بر خلاف مصالح مملکت است انجام نمی دهد، کارهایی که بخواهد دولت یا رئیس جمهور یا کس دیگری بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می کند، جلوگیری می کند. (صحیفه امام، ج 10، ص: 58)

     
  3. نگویید ما ولایت فقیه را قبول داریم، لکن با ولایت فقیه اسلام تباه می شود! این معنایش تکذیب ائمه است؛ تکذیب اسلام است و شما مْن حَیثُ لَا یشْعُر [از آن جهت که نمی دانید و نمی فهمید] این حرف را می زنید. بیایید دنبال ملت که همه با هم به جمهوری اسلامی رأی داده اند و در مقابل آنها یک عده، یک عده بسیار معدود، یک از صد، یک و نیم از صد، با اینکه همه قوای خودشان را جمع کردند رأی خلاف دادند. شما تبعیت بکنید از اکثریت قریب به اتفاق ملت، تبعیت بکنید از اسلام، تبعیت بکنید از قرآن کریم، تبعیت بکنید از پیغمبر اسلام، مخالفت نکنید این قدر.( صحیفه امام ج 10 ص : 59)

انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 94/10/6 توسط منیره غلامی توکلی

 

ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستم‌کاری بُوَد بر گوسفندان... این ضرب المثلی پُر کاربرد در بین مردم ایران است، وقتی که به فردی غیرقابل اعتماد، خیانت پیشه و شاید بتوان گفت گرگ صفت فرصت سوء استفاده و خیانت داده می‌شود.



کاش ادبیات عامه دولت یازدهم، آنقدر قوی بود که به اندازه بی‌سوادان! می‌توانست از این ضرب‌المثل‌ها بلد باشد و آن‌ها را به کار ببرد. این همه وادادگی در قالب کرنش و لبخند به سردسته ارازل و اوباش استکبار"آمریکا" نوبرانه‌ای است که فقط در فصل دولت یازدهم به کام ایرانیان ریخته شده و چه بد طعم و بدمنظر است این نوبرانه خفت‌بار...

بعد از آن افتضاحات برجام که با تدابیر خاص مقام معظم رهبری و گنجانده شدن الحاقیه‌ای 9 بندی که بهتر است از آن به عنوان شروط پایبندی ایران بر قوانین برجام نام ببریم، بدون رو در وایسی باید گفت که ملت ایران دو سیلی محکم از آمریکا نوش جان کرده‌اند و آن هم سیلی‌هایی است که لایق آن دولتمردان ما هستند نه ملت شریف، شهیدپرور و غیور ایران زمین.

 

1.     قانون ضد ایرانی روادید که تازگی‌ها به دست نامبارک اوباما امضا شد

2.     درخواست 226 نماینده کنگره آمریکا از دیوان عالی این کشور برای برداشت 1.75 میلیارد دلار از دارایی‌های مسدود شده بانک مرکزی ایران

شبکه خبری بلومبرگ نیز روز چهارشنبه در گزارشی، این پرونده را یکی از حوزه‌های مورد توافق میان کاخ سفید و کنگره آمریکا درباره ایران دانسته است، چرا که«باراک اوباما» مرداد ماه سال جاری، در پاسخ به «دیوان عالی آمریکا» که خواستار اظهار نظر دولت واشنگتن درباره این پرونده شده بود از این دادگاه خواسته بود درخواست تجدید نظر بانک مرکزی ایران را رد کرده و مبلغ 1.75 میلیارد دلار را از حساب این بانک برداشت کند.

روزی که رئیس دولت یازدهم دهان به فحاشی علیه مخالفان اعتماد به آمریکا باز کرد و آنها را با چوب بروید به جهنم، بی‌سواد، ترسو ،همیشه لرزان و بعد هم حجت الاسلام خاطره!  آنها کلاغ و ... نامید، اگر می‌توانست این روزها را پیش‌بینی کند و نکرد، کاری جز خیانت به ملت ایران نکرده است و اگر نمی‌توانست با این همه پیشینه خیانت‌کاری آمریکا دست این شیطان بزرگ را بخواند کاری ابلهانه و بدور از اعتدال عقلانی انجام داده.

وقتی آنچه را که ملت در خشت خام می‌توانستند ببینند، دولت مردان و خواص ایرانی نمی‌توانند در آیینه مذاکرات مشاهده کنند، باید این دولت را چه نامید؟ دولت ناامیدان و یا دولت ناامید کننده..

 

درباره نخستین گام بلند ضدایرانی اوباما در نقض برجام یعنی " قانون ضدایرانی روادید" جان کری نامه رسمی می‌نویسد و دل ظریف قرص می‌شود! انگار نه انگار، بی خیال تمام اتفاقات تخته گاز برجام را یک طرفه اجرا می‌کنیم و به تمام معاهدات نوشته و خوانده شده اش، نوشته و نخوانده شده اش برای ملت! پای بندیم...

وقتی در نشست نیویورک به پیشنهاد عربستان، سپاه پاسداران در لیست سیاه تروریسم قرار می‌گیرد به گفته شاهدان عینی ظریف وزیر امور خارجه ایران گویی انتظار چنین بداخلاقی را نداشته باشد! "شوکه" می‌شود و با عصبانیت " سیا " را به عنوان گزینه ایران در لیست سیاه تروریسم نام می‌برد؛ این سیلی ناخواسته از اعتماد بی‌جا به آمریکا و دیپلماسی ضعیف و منفعل در برابر عربستان بر صورت از قبل آماده شده دولت ایران می‌نشیند و از ضرب آن ملتی گوششان صدا می‌کند.

و حال در دومین حرکت ضدایرانی کنگره آمریکا که به امضا رئیس جمهور این کشور نیز رسیده است، قرار است با اجازه بزرگترهای ملت؛ دست مبارکه آقا دزده در روز روشن در جیب پس اندازهای ملت ایران رود هر آنچه دوست دارد به بهانه‌هایی واهی بردارد.

متأسفم که بگویم در این زمان دیگر نگاه ملت به دولت نیست، خوب می‌دانیم که دیپلماسی دولت راهی از پیش نخواهد برد، نگاهمان به مقام معظم رهبری است به او که با یک سخن دل مردم را محکم کرده و خواب خوش استکبار را به کابوس تبدیل می‌کند اگر چه دولت گویی وقعی بر این گونه دلگرمی‌ها ندارد! پس ما برایش آروزی آمدن نامه‌ای دیگر از سوی کری داریم!

اما به راستی، برای هر اشتباه کوچک باید عذرخواهی بلند و بالا داشت تا دلی که رنجیده، آرام شود، برای اشتباهات بزرگ بین المللی و آبرو ریزی‌های ملی، شکست‌های مفتضحانه دیپلماسی، سیلی‌های نقد استکبار بر چهره ملتی مسلمان و در آخر شکستن قول های 100 روزه .. چه باید کرد؟    

کاش در دولت حداقل یکی آنقدر مؤدب بود که از عموم ملت عذرخواهی کند!

اینجا ایران، دیپلماسی‌مان غبارآلود و کثیف مثل هوای تهران است.

انتهای پیام/ ت

 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 94/10/3 توسط منیره غلامی توکلی

 از قدیم‌الایام شنیده‌ایم "توبه گرگِ مرگِ"؛ این ضرب المثل درست مصداق توبه‌های فرضی است که برخی از افراد نسبت به دیدگاه و موضع خصمانه آمریکا علیه منافع جمهوری اسلامی ایران، خیال می‌کنند و خیال خود را بلند بلند نیز فریاد زده و برای آن دلیل‌تراشی هم می‌نمایند.

روزی جامعه دلواپسان!، در بیسوادی محض!، مثل کلاغ! دل‌نگران اعتماد بی‌جا و دلخوشی الکی به نشستن بر سر میز مذاکره با سرکرده استکبار و استعمار، دولت فریبکار و خیانت‌پیشه آمریکا بود، دلنگرانی‌هایی که بالاخره لبخندزنان با امضاء برجام نه تنها به پایان نرسید بلکه بر میزان آن افزوده شد و تا امروز ادامه دارد. دلنگران‌هایی که به دعوت رئیس‌جمهور باید می‌رفتند به جهنم!

اگرچه اصل اعتماد و مذاکره با آمریکا توسط افراد خوش‌بین به تغییر سیاست‌های دولتمردان این کشور؛ خود امری خطرناک و دربردارنده پیامد‌های بسیاری بود اما ورود متفکرانه و با بصیرت مقام‌‌معظم‌رهبری و الحاقیه 9 بندی ایشان تا حد امکان، زمینه عملیاتی کردن آن را با کمترین پیامدها به وجود آورد.

روحانی

دولت تدبیر و امید، با مانور بسیار بر لغو تحریم‌های ظالمانه، مهم‌ترین دستاورد خود را در این بازی بُرد – بُرد! یا به تعبیر ریاست محترم جمهوری اسلامی بازی برد با سه گل زده و دو گل خورده را زمینه‌سازی برای لغو تحریم‌ها و به تبع آن رشد اقتصادی کشور عنوان کرد از این رو مقام معظم رهبری یکی  از مفاد الحاقات 9 گانه خود بر برجام را نقض برجام با افزودن تحریم‌های جدید علیه ملت ایران برشمردند تا با بصیرت خود نشان دهند که دولتمردان آمریکایی در کوتاه‌‌‌ترین زمان ممکن با متوسل شدن به حربه دور زدن برجام و وضع تحریم‌های جدید زودتر از آنچه مد نظر بود پیمان شکنی خود را نشان داده و آب پاکی را بر دستان خوش خیالان می‌ریزند، البته شاید این تصور نمی‌رفت که جماعت امیدوار با یک نامه آن هم از سر مکر و حیله باز هم به روی دشمن دیرینه انقلاب لبخند بزنند.

به هر حال چند روزی بیشتر نیست که اوباما مصوبه جدید ضدایرانی روادید را امضا و آن را به عنوان یک قانون ابلاغ کرد. ابلاغی که حتی بنابر گفته یکی از مسئولان ارشد مذاکره کننده ایرانی، ناقض برجام است.

اوباما با این حرکت در واقع، گلوگاه‌های شاهراه حیاتی رفع تحریم‌ها را که قرار بود باز شود، گرفته و تجار، سرمایه‌گذاران و گردشگرانی که قصد سرمایه‌گذاری و سفر به ایران داشته‌اند را با قوانین دست و پا پیچیده‌ای نه تنها سرگردان بلکه منصرف کرده است. این قانون نوع جدیدی از دور زدن برجامی است که ماه‌ها بر سر توافق آن با هم پشت میزهای مسابقه! نه ببخشید مذاکره  نشسته بودند.

شنیده‌ها حاکی از این است که از قدیم‌الایام گفته‌اند: «شب دراز و قلندر بیدار است.» این شاید پاسخ درگوشی برخی از دلواپسان به این گفته رئیس جمهور  محترم در 30 تیر 94 در جلسه هیأت دولت بود، وقت که گفت: «ما در میدانی حضور داشتیم که یک طرف ایران و یک طرف دیپلمات های 6 قدرت جهانی حضور داشتند. در این رقابت داور هم هم‌فکر و هم‌سوی با تیم رقیب بود و اگر می‌خواست سوت بزند به نفع آنها اقدام می‌کرد. در چنین مسابقه‌ای، تیم ایران پیروز شد.

حتی در یک مسابقه و بازی فوتبال وقتی می‌گوییم برنده یا موفق شدیم، معنایش این است که سه گل زده و دو گل خورده ایم، حالا عده‌ای بگویند که می‌شد از فلان فرصت هم استفاده کرد و گل‌های بیشتری زد. باید دید که در مقابل چه تیمی بازی کرده‌ایم و الا اگر در کنار گود نشسته و تماشاچی باشیم، می‌توانیم درخواست‌های بیشتری هم مطرح کنیم.»

یعنی آقای رئیس جمهور، شما بازی را با وقت اضافه‌اش حساب نکرده‌بودید. تیم آمریکا در وقت‌های اضافه خوب گل می‌زند و الان حداقل بنابر جدول بندی شما سه به سه برابر هستیم! این هم نتیجه‌ای کاملا خوشبینانه است.

و سؤال اینجاست که آیا این از شگردهای تدبیر است که تیمی در زمین مسابقه با تیم دیگر وارد شود که داور هم هم فکر و هم سوی با تیم رقیب باشد و اگر بخواهد سوت بزند به نفع آنها اقدام می‌کند!!

آیا کسی شما را مجبور کرده بود تن به این رقابت ظالمانه و در عین‌حال احمقانه بدهید؟ و حال که شواهد نشان می‌دهد رقیب از ترفند جِر زدن و دور زدن قوانین استفاده می‌کند، زمین را ترک نکرده و بازی را خاتمه ندهید؟

 بنابر گفته اکثر کارشناسان قانون ضد روادید جدید علیه کشور ما نقض صریح بندهای 26 و 29 برجام است و آسیب‌های جدی بر اقتصاد ایران وارد می‌کند:

1 - باعث اعمال محدودیت‌ها در سرمایه‌گذاری در ایران می‌شود به نوعی که ریسک سرمایه‌گذاری اروپا به همراه کره‌جنوبی و ژاپن در ایران را بشدت افزایش می‌دهد.

2 - تقریبا صنعت توریسم در ایران را به مرز ورشکستگی می‌کشاند چراکه از توریست‌های اروپایی، ژاپنی و کره‌ای انتظار نمی‌رود به خاطر حضور در ایران، از سیاحت 90 روزه در آمریکا چشم‌پوشی کنند!

اینها واقعیتی است که خواب خوش عبور کردن از مشکلات اقتصادی را به کابوسی تبدیل خواهد کرد که در آن صنعت نه چندان قوی گردشگری ایران باز هم مظلومانه ضعیف‌تر شده و چوب لای چرخ سرمایه‌گذاری قطب‌های اقتصادی اروپا و آسیا می‌گذارد، حتی اگر نامه فدایت شوم‌های "جان کری" لودگی کرده و قانون مصوب را خودمانی‌ و قابل رفع و رجوع بداند.

راستی تا حال شنیده اید که "دم خروس را ببینم یا قسم حضرت عباس را" این هم مصداق نامه کری است که با دم خروس تصویب یک ابرقانون تحریم کننده، برای دستگاه سیاست خارجه ما قسم حضرت عباس(ع) آشتی آشتی، هنوز هستیم تو کشتی می‌خواند.


انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 94/10/2 توسط منیره غلامی توکلی
<      1   2   3   4      
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک