اختصاصی طنین یاس : نقش زنان درجریان سازی تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران
مدیریت و حضور بی بدیل زنان در تحولات تاریخی ایران/ زنان، قدرتی نرم در تاریخ ایران
علیرضا مالمیر- کارشناس طنین یاس :
قدر مسلم تفوق و برتری جامعه سیاسی ،اجتماعی ایران بر دیگر ملل و اقوام دراین است که نقش زنان در حوادث، رویدادها و هدایت جریانات همسو و غیر همسو با اموزه های دینی و
ملی اگر بیشتر نباشد؛ تحقیقا کمتر نخواهد بود.
تاریخ ایران همواره شاهد فراز و فرودهای بسیاری در عرصه های فرهنگی، اجتماعی ، سیاسی ... بوده است.
همانطور که می دانیم ایرانیان در گذشته از دیگر مردمان هم عصر خویش در بسیاری از زمینه ها چون صنعت ، کشاورزی ، فصاحت ادبی ، هنری ... به قول امروزی ها یک سر و گردن بالاتر بوده اند. این شکوفایی مادامیکه با فرهنگ و تمدن اسلامی در هم امیخته شد در اعصار تاریخی جلوه گری می کرد.
هرچند به گواه مورخان شهیر و سیاحان بنام که عمری به نگارش تاریخ ایران پرداختند این کشور همواره آبستن حوادث بوده است اما نکته قابل توجه این است که حوادث ، رخدادهای تلخ و جانکاهی که اکثرا مسیر تاریخ را نیز عوض کرده است ؛ مانند حمله مغول ها به ایران کوچکترین خللی در عزم مردم این کشور وارد نساخت به طوری که با تاکید بر اموزه های دینی ، وجوب ضرورت حضور زن و مرد کنار یکدیگر در هنگامه بلا بر مشکلات فائق آمدند.
قدر مسلم تفوق و برتری جامعه سیاسی ،اجتماعی ایران بر دیگر ملل و اقوام دراین است که نقش زنان در حوادث، رویدادها و هدایت جریانات همسو و غیر همسو با اموزه های دینی و ملی اگر بیشتر نباشد؛ تحقیقا کمتر نخواهد بود.
این نکته دقیقا همان تلاش دشمنان در تغییر و تحریف تاریخ ایران با حذف صورت مساله است. دشمنی که تمام هم وغم خود را بکار می بندد تا زن مسلمان ایرانی یک موجود در بند و اسارت در اذهان تداعی شود. شعور وی را با شعار های مغموم منحرف سازد. قطعا نمی خواهد این بخش اعظم حضور زن را در تاریخ ایران تحمل کند.
حضور اگاهانه ، موقع شناسانه و سرنوشت ساز زن ایرانی در متن حوادث وامدار وجود الگو هایی چون حضرت «زهرا(س)»و « زینب(س)» است. در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از این نمونه بانوان بسیار به چشم می خورد. زنانی مانند «سیده ملک خاتون» که از فرمانروایان « ال بویه » و نخستین زن حاکم شیعی مذهب در ایران بوده است . درایت این شخصیت مانع از نبرد بین ایران و قوای «سلطان محمود غزنوی » شده بود.
همچنین در جنگ های طولانی ایران و عثمانی در زمان صفویه، زنان آذربایجان لباس جنگ پوشیده و وارد میدان میشدند. همین که قشون عثمانی به شهر حمله میآوردند، زنانی که در شهر مانده بودند از بالای بام بر سر آنها آب جوش میریختند.
نقش و حضور زنان در پیشبرد اهداف نهضت ضد استعماری تنباکو به رهبری مرحوم «میرزای شیرازی »بزرگ در زمان «ناصرالدین شاه» قاجار و شکستن قلیان ها در حرمسرای شاه خود گواه این مدعاست.حضور زنان در انقلاب مشروطه و دوشادوش مردان به جهت از بین بردن استبدادخود تنها بخشی از حضور این قشر در تاریخ ایران است.
برخلاف باور عمومی نقش اجتماعی زنان در تاریخ ایران بسیار پررنگ بوده است.برای مثال می توان به تشکیل اداره "معارف نسوان" دردوران «احمدشاه »قاجار برای رسیدگی به اموربانو ان اشاره کرد.
حضور زنان در صحنه سیاست هم برگ زرین تاریخ این کشور است به طوری که بانو مجتهده «صفیه یزدی » در اواخر دوره قاجار عضو هیئت ناظر بر قانون اساسی بوده است.
ازدیگر نقشهای موثر زنان در تاریخ سیاسی ایران می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- درسال 1312 هجری قمری عدهای از زنان با تجمع در صحن حرم حضرت عبدالعظیم به گرانی نان و گوشت اعتراض کردند.
- در بهار سال 1366 هجری قمری انجمن نسوان، لایحهای به یکی از وکلای مجلس شورای ملی تقدیم میکند که در آن تقاضا میشود که تجمعات زنان به رسمیت شناخته شود. مجلس حق تجمع آنان را میپذیرد اما از آنها به طور علنی حمایت نمیکند.
- درسال 1285 هجری شمسی تعدادی از زنان، کفن پوشیده و ضمن سینهزنی و نوحهسرایی بازارها را تعطیل کردند. این حرکت به پشتیبانی از علما برای بست نشستن در قم و اعتراض به دولت انجام شد.
- انتشار نشریات زنان (همانند دانش، شکوفه، زبان زنان، نامة بانوان، عالم نسوان، جهان زنان)خود از حضور فعالانه این قشر حکایت دارد.
موارد بالا تنها قطره اندکی از دریای بیکران حضور زنان ایرانی در جایگاهی به غیر از ایفای نقش اولیه و مهمش در کانون خانواده است . این موضوع خود نشان دهنده درک بالای بانوی مسلمان ایرانی به جهت رسیدن به مطلوب مورد نظرخویش است.
با مرور تاریخ اجتماعی و سیاسی زنان دیگر جوامع به این نکته دست می یابیم که بسترهای حضور زنان در جوامع مدعی مدنیت سیاسی و اجتماعی فراهم نشده بود.
برای مثال در انقلاب های"کبیر فرانسه"و "1917روسیه" نه تنها زنان ، بلکه رنگین پوستان هم در جریان انقلاب از حداقل جایگاه های اجتماعی و سیاسی محروم شدند! حق مشارکت های سیاسی از زنان سلب ، تغییر و تحولات در سطوح مختلف به حالتی ساکن مبدل شد.
پر واضح است در چنین حالتی رشد و توسعه ایجاد نخواهد شد. مردم در این جوامع برای رهایی از وضع موجود، دست به دامن نهضت هایی می شوند که بتواندبه حداقل خواسته هایشان جامه عمل بپوشاند.
در سایه مکاتبی مانند "کمونیسم"، "مارکسیست" و...جریانات خود ساخته اجتماعی مدافع حقوق زنان (فمنیسم )قد علم کرد تا به اصطلاح زنان بتوانند در چتر حمایتی آن حقوق از دست رفته خود را بازیابند.جریانی که تا به امروز نه تنها خواسته های این قشر را براورده نساخت ؛بلکه در تحقیر و تضعیف این قشر نقش اساسی را ایفا کرده است.
پر واضح است جریانی که زاییده تفکر مادی گرایانه و در ساختار خویش از نقص نسبی دانش بشری رنج می برد؛ هیچگاه نخواهد توانست محقی را به حقش برساند! این امر که تمایلات مادی بشر بتواند اصالت جایگاه زنان را به منصه ظهور برساند؛ بعید به نظر می رسد.
امروزه ما در دورانی بسر می بریم که بحران هویت در اکثر جوامع مدرن و پسامدرن بیداد می کند. غرب در یک سرگردانی زاید الوصفی بسر می برد.در این حالت چگونه زنان می توانند به جایگاه واقعی خود دست پیدا کنند؟
دنیای غرببه کارگردانی ایالات متحده امریکا سریال استحاله فرهنگی را در سرتاسر دنیا کلید زده است. در این بین زنان نقش مبتنی بر الیناسیون فرهنگی را ایفا می کنند .به طوری که مظاهر آن در جامعه غرق در عناصر مدنیت غرب کاملا مشهود است!
«ساموئل هانتینگتون» در کتاب چالش های هویت در امریکا موفقیت نظام سیاسی امریکا را در هویت سازی علی رغم حضور افراد متعدد خارجی بار سوم ،اعتقادات و فرهنگ های متفاوت و بعضا متضاد با تمامی جهان خاکی و در یک کلمه امریکایی کردن انها می داند!
به نظر می رسد در طرح های اینده اربابان دهکده جهانی و نظم نوین جایی برای جایگاه واقعی زنان وجود ندارد. چون در این سناریو قرار نیست حقی ادا شود. این فقط یک بازی دو سر باخت است که تنها دستاورد آن قالب تهی کردن شخصیت وجایگاه زن است.
جالب است بدانیم که در سرتاسر تاریخ اروپا زنان نقشی درخور شان و بیادماندنی ازخود برجای نگذاشته اند. مهمترین علت ان هم عدم وجود بها و عرصه ای برای حضور این قشر است. شاید بتوان تنها از دخترک 19ساله فرانسوی به نام «ژان دارک» نام برد که در کالبد یک سرباز در جنگهای صدساله انگلستان علیه فرانسه شجاعانه مبارزه کرد. وی در نهایت به دست حاکمیت سیاه کلیسای قرون وسطی در اتش سوزانده شد!
قدرمسلم ندانستن و نخواستن دو گزاره اساسی پیرامون عدم شناخت ، تحقیق پیرامون نقش و حضور زنان مسلمان در تاریخ ایران است.ندانستن قصوری از جانب خود ما و نخواستن همان برنامه دراز مدت دشمنان این اب وخاک است .
دشمن سعی می کند هویت زنان و علی الخصوص بانوان مسلمان را محدود و محصور معرفی کند. راهبرد اغواگری و نگرش کالایی به هویت زنان غایت هدف استعمار است. از این رو با شعارهای برابری و تساوی حقوق مردان و زنان مسیر حقیقی را منحرف می کنند؛ تا انچه می خواهندو در سر می پرورانند همان شود.
دشمن به این نکته که باز تولید نقش اصیل زن ایرانی در وضعیت کنونی به ضرر وی تمام می شود کاملا واقف است. چون نخستین سیلی آن در پیروزی انقلاب اسلامی و سیلی دوم در جریان بیداری اسلامی بر صورتش نواخته شد. قطعا عاقل تر از ان است که منتظر مرتبه سوم باشد!
قدر مسلم حوزه زنان در عرصه های اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی از حساسیت ویژه ای برخوردار است. این مهمی طلبد که مسئولان و فعالان این حوزه در واکاوی و شناساندن نقش بانوان برای جامعه امروز ، اینده زنان و دختران این مرز و بوم تلاش کنند. تنها از این منظر می توان به تاثیر پذیری زن امروز ایرانی از بانوی دیروز ایرانی امیدوار بود.