قلمدون :: زن شدیدا ً می خواهد که محبوب باشد . زن در خانواده معشوق است و مرد محب و دلداده و فرزندان گل هایی هستند که از عشق والدین خود سیراب می شوند و پرورش می یابند . والدین وقتی همدیگر را دوست داشته باشند خیلی بهتر و بیشتر به عاطفه و تربیت فرزندان خود رسیدگی می کنند .
برداشت ها :
جسم زن محل کشت است . بذری که کاشته می شود با روح پر مهر و عاطفه زن ، آبیاری شده و رشد می کند . خداوند هر چیزی را که آفریده به امور تکامل بخش مجهز نموده است . رحم زن کشتگاه بذر انسان است تا انسان از رحم مادر سیر صعودی خود را تا بی نهایت شروع نماید .
پذیرندگی
اگر چیزی کشتگاه شد باید دارای خصوصیت پذیرندگی باشد . کشتگاه ، پذیرنده و در پذیرش حریص است. زمین برای پذیرش بذر حریص است ولی چون زمین جزء جامدات است حرص آن برای ما قابل لمس نیست .
پذیرفته شدن
کشتگاه پذیرنده چه درخواست و تقاضایی دارد؟ و به عبارتی دیگر اقتضاء پذیرندگی کشتگاهی چیست ؟ کشتگاهی یک امر جسمانی است . ولی همین پذیرنده بودن رحم و کشتگاه بودن زن تبدیل به میل نفسانی می شود .
محبوبیت خواهی
زن شدیدا ً می خواهد که محبوب باشد . زن در خانواده معشوق است و مرد محب و دلداده و فرزندان گل هایی هستند که از عشق والدین خود سیراب می شوند و پرورش می یابند . والدین وقتی همدیگر را دوست داشته باشند خیلی بهتر و بیشتر به عاطفه و تربیت فرزندان خود رسیدگی می کنند .
زن کشتگاه و پرورشگاه است . چون کشتگاه است پذیرنده است . چون پذیرنده است تسلیم است و چون پذیرنده و تسلیم است دوست دارد پذیرفته شود و چون دوست دارد پذیرفته شود دوست دارد محبوب باشد . و حتی مقدار زیادی از احساس و عاطفه زن نیز مولود کشتگاهی زن است .
و اما بیان تفصیلی سلسله محبوبیت :
1. جسم زن محل کشت است . بذری که کاشته می شود با روح پر مهر و عاطفه زن ، آبیاری شده و رشد می کند . خداوند هر چیزی را که آفریده به امور تکامل بخش مجهز نموده است . رحم زن کشتگاه بذر انسان است تا انسان از رحم مادر سیر صعودی خود را تا بی نهایت شروع نماید . وقتی چیزی کشتگاه بود قطعاً به حکم مخلوق بودن ، به سوی تکامل ، هدایت و مجهز شده است . حال آنکه خصوصیتی که یک کشتگاه به عنوان مخلوق باید داشته باشد چیست ؟ کشتگاه باید نگه دارنده و پرورش دهنده باشد . بنابراین نگه دارندگی و پرورش دهندگی لازمه کشتگاهی است . وقتی خداوند چیزی را کشتگاه قرار می دهد آن را مناسب و نگه دارنده و پرورش دهنده قرار می دهد .
به حکیمی گفته شد : زرافه حیوانی است که پاهایی بسیار بلند دارد . حکیم گفت : حتماً گردنی دراز هم دارد . گفتند : درست است ولی از کجا دانستید ؟ حکیم گفت : لازمه وجودی حیوانی که پاهای بلند دارد این است که گردنی دراز داشته باشد زیرا در غیر این صورت قادر به آب خوردن نخواهد بود .
کشتگاهی نیز لوازمی دارد که از آن جدا نمی شود و با شناخت این لوازم می توان به وجود چیزهای زیادی پی برد .
وقتی زن کشتگاه باشد لازمه وجودی کشتگاهی چیست ؟ این سلسله با روش فلسفی کشف می شود گرچه کشف آن از طریق تجربی نیز ممکن است .
2. پذیرندگی
اگر چیزی کشتگاه شد باید دارای خصوصیت پذیرندگی باشد . کشتگاه ، پذیرنده و در پذیرش حریص است. زمین برای پذیرش بذر حریص است ولی چون زمین جزء جامدات است حرص آن برای ما قابل لمس نیست . اما رحم زن که یک موجود زنده است حرص پذیرندگی آن قابل درک است . یکی از استعدادهای رحم قوه جاذبه است . رحم جاذب است و د رجذب حرص دارد و بسیار تشنه است و این به حکم تکوینی رحم است .
این تقاضای رحم به صورت میل در وجود زن بروز می کند و به این دلیل روح زن خواهنده و تقاضا کننده است . مثلا ً وقتی جسم گرسنه می شود ، می گوییم به غذا میل داریم و می گوییم در انسان میل به غذا وجود دارد . ببینید که چگونه یک نیاز جسمانی تبدیل به یک میل نفسانی می شود . میل پذیرندگی در وجود مرد نیست چون مرد کشتگاه نیست و رحم ندارد . این خیلی مهم است که انسان بداند که فلان میل ، به علت طبیعت جسمانی اوست یا خصوصیت روحی او ، امیالی که منشأ آنها جسم باشد به عنوان امیال حیوانی و غریزی مطرح هستند و امیالی که منشأ آنها روح است امیال فطری و انسانی نامیده می شوند .
3. پذیرفته شدن
کشتگاه پذیرنده چه درخواست و تقاضایی دارد؟ و به عبارتی دیگر اقتضاء پذیرندگی کشتگاهی چیست ؟ کشتگاهی یک امر جسمانی است . ولی همین پذیرنده بودن رحم و کشتگاه بودن زن تبدیل به میل نفسانی می شود .
آن میلی که مولود پذیرندگی کشتگاه است میل پذیرفته شدن است . زن میل دارد پذیرفته شود .زن پذیرش خواه اگر مورد پذیرش واقع نشود و این میل در او برآورده نگردد پژمرده می گردد. مانند اینکه انسانی حرص رسیدن به یک چیز را داشته باشد ولی آرزویش برآورده نگردد. غالباً چنین انسان هایی پژمرده می شوند .تقاضای پذیرفته شدن در زن زیاد است زیرا تشنگی رحم برای پذیرش زیاد است . آیا این تشنگی زیاد یک امر بیهوده است ؟ خیر . باید باشد و همین تشنگی است که باعث می شود نسل حفظ شود و اتفاقاً هر اندازه تشنگی رحم برای پذیرش بیشتر باشد حکایت بیشتری از سلامت رحم دارد و این تشنگی از آن جهت که وظیفه بسیار مهم حفظ نسل را به عهده دارد بسیار ضروری و بسیار حکیمانه است .
بنابراین حرص شدید پذیرش در زن باعث بوجود آمدن میل پذیرفته شدن می شود و اینکه زن میل دارد پذیرفته شود نقص نیست و بلکه حاکی از سلامت زن است . گفته شده است :
« دختران خود را زود ازدواج دهید زیرا هر اندازه که از وقت طبیعی ازدواج آنها بگذرد پژمرده تر می گردند.»
این مسئله حکایت از حرص شدید پذیرندگی کشتگاه و شدت تقاضای پذیرفته شدن زن دارد.
آنچه مرد تمایل دارد این است که موجود پذیرش خواه را بپذیرد . میل پذیرفتن در مرد زیاد است و همین میل ، مرد را تهاجمی نموده است . حالت تهاجمی در زن نیست بلکه چیزی که در زن وجود دارد نقطه مقابل روحیه تهاجمی است و آن تسلیم است . زن چون میل دارد پذیرفته شود تسلیم است و خواهان گرفته شدن . کشتگاهی زن باعث می شود که زن در تسلیم بودن هموار باشد . زن هراندازه در تسلیم بودن هموارتر باشد بیشتر لذت می برد و این لذت را خداوند برای پذیرش بذر عطا نموده است .
4. محبوبیت خواهی
زن شدیدا ً می خواهد که محبوب باشد . زن در خانواده معشوق است و مرد محب و دلداده و فرزندان گل هایی هستند که از عشق والدین خود سیراب می شوند و پرورش می یابند . والدین وقتی همدیگر را دوست داشته باشند خیلی بهتر و بیشتر به عاطفه و تربیت فرزندان خود رسیدگی می کنند .
زن از آن جهت که دوست دارد پذیرفته شود دوست دارد محبوب باشد . اگر دقت کنید متوجه می شوید که این شدت محبت در زن و شدت شهوت در مرد برای حفظ نسل و دوام نسل است . به نظر می رسد که اگر جریان تولید نسل در کار نبود خبری نیز از این همه احساس و عاطفه بین زن و مرد و بین دو جنس نبود. تمام این کشش ها و گرایش های بین دو جنس توسط تکوین در نهاد زن و مرد نهادینه شده است که نسل انسان حفظ شود و دوام یابد .
در واقع تمام لذت ها و محبت هایی که مولود غرائز حیوانی انسان است برای بقاء انسان و بقاء نسل انسان است . بنابراین این نوع لذت ها و محبت ها اصالت ندارند البته نه از این جهت که واقعیت ندارند بلکه از این جهت که هدف اصلی خلقت انسان نیستند .چنین نیست که همه محبت ها مولود حفظ نسل و بقای نسل باشد اما محبت بین دو جنس تا آنجا که پای جنسیت در کار است ، مولود حفظ نسل و بقای نسل است . البته بین زوجین محبت هایی که مولود امیال فطری انسان است نیز وجود دارد ولی این محبت ها دیگر ربطی به جنسیت ندارد .
بنابراین همه این امور یعنی پذیرندگی ، گیرندگی و محبت خواهی ، برای بقاء نسل و صیانت از نسل است و دست تکوین با این مهارت ، دو انسان را مشتاق هم نموده است آنچنان که یک عمر با هم زیریک سقف زندگی و حیات عاشقانه خود را حفظ می کنند . انسانی که خود خواه است و حب ذات دارد چه می شود که حاضر است با غیر خود زندگی کند و برای همسر خود فداکاری نماید و این چنین عشق و محبت بینشان بوجود آید .
آری همین با هم ماندن همیشگی باعث رویش محبت های فطری وانسانی می شو د. منظور از محبت های فطری و انسانی محبت هایی است که امور جسمانی و مادی در ایجاد آنها دخیل نیست ؛ مانند : محبت بین استادو شاگرد ، محبت حقیقی بین والدین و فرزندان ،محبت بین رهبر عدالت گستر و ملت ، بین عالم و مردم و ... .
ما این سلسله را سلسله محبوبیت نامیده ایم که سلسلهای ذاتی و بسیار مقدس و شریف است . شما اگر این سلسله را از ریشه قطع کنید تمام حلقه ها از بین خواهند رفت . یعنی اگر زن ، کشتگاه نبود ، پذیرنده هم نمی بود و اگر پذیرنده نمی بود محبوبیت خواهی در او بوجود نمی آمد و تسلیم نمی شد . این سلسله ذاتی در مرد به گونه ای دیگر است . طوری که گفته می شود زن در خانواده محبوب و معشوق است و مرد محب و دلداده .
حال اگر این سلسله را از ریشه قطع کنیم تمام حلقه های بالایی نیز نابود خواهند شد .
مسئله دیگری که مطرح است این که وقتی زنان و مردان زیادی وجود دارند احتمال بی رغبتی نسبت به همسر نازیبا وجود دارد ولی اگر تنها یک مرد زیبا باشد و یک زن نازیبا ، این دو باهم ازدواج می کنند و احتمال بی رغبتی در آنها کمتر می شود . و در این صورت نازیبایی زن ، مرد را دلسرد نمی کند چون رقیبی وجود ندارد . حال در جایی که زنان و مردان زیادی وجود دارند وظیفه چیست ؟ وظیفه این است که مرد نگاه خود را و زن حجاب خویش را حفظ نماید . این را هم باید توجه داشته باشیم که غالباً زنها و مردها در زیبایی متوسط هستند و کسانی که خیلی زشت یا خیلی زیبا باشند اندک اند . همچنین زشتی و زیبایی صورت مهمتر از زشتی و زیبایی سیرت انسانی نیست و انسان های هوشیار خیلی خوب متوجه این مطلب هستند .2224224/
حماسه عفاف و حجاب –عبدالمجید دشتی
انتهای متن/ریحانه 12