مصطفی دولت آبادی، کارشناس ارشد اندیشه های سیاسی در اسلام
"دفاع مقدس" درست زمانی اتفاق افتاد که چند صباحی بیشتر از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نمی گذشت، انقلابی که مؤلفه های چون ولایت، پیوند دین وسیاست و استکبار ستیزی، مهم ترین قدرت نرم آن محسوب می شدند و همین قدرت سرمنشاء پیروزی ما در دفاع مقدس بود. در این مقاله سعی شده است علاوه بر تعریفی جامع از قدرت نرم به نقش آن در پیروزی ها ملت ایران در برهه های مختلف بپردازیم.
قدرت نرم عبارتست از توانایی کسب مطلوب از طریق جاذبه نه از طریق اجبار یا تطمیع. قدرت نرم از جذابیت فرهنگ، ایدهآلهای سیاسی و سیاست یک کشور ناشی میشود. وقتی سیاست ما از نظر دیگران مشروع و مورد قبول باشد قدرت نرم ما افزایش مییابد.
در واقع وقتی بتوان دیگران را وادار به پذیرفتن ایدهآلهای خود نمود در این صورت نیاز به ابزار زور و جنگ نیست و از آن به قدرت نرم تلقی میشود. اغوا همیشه مؤثرتر از اکراه است و ارزشهای زیادی مانند دموکراسی، حقوق بشر و فرصتهای فردی وجود دارند که به شدت اغوا کنندهاند.
برخی معتقدند پیروزی در صلح مشکلتر از پیروزی در جنگ است و قدرت نرم برای پیروزی در صلح ضروری است.
همچنین قدرت نرم را میتوان داشتن قابلیتها یا منابعی تعریف کرد که میتوانند بر نتایج تأثیر داشته باشد یعنی قابلیتهایی که بدون استفاده از ابزار زور و تهدید بتواند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده و جامعه هدف را به سوی خواسته های ما با میل و رغبت سوق دهد در چنین وضعیتی است که ما بدون خراب شدن وجهه به علت عدم بهکارگیری زور و جنگ و با پذیرش درونی طرف مقابل میتوانیم خواسته های خود را در باور ذهنی جامعه هدف نهادینه کرده و به اجرا در آوریم آنگاه تک تک افراد مقابل خود پیاده نظام ما خواهند بود زیرا در باور افکار خود خواسته های ما را پذیرفتهاند لذا نه تنها مخالفتی نخواهند کرد بلکه خود در صدد تحقق آن خواستهها بر میآیند و خواسته های ما شعار آرمانی آنها میشود. از تعریف فوق به این نتیجه میرسیم که قدرت نرم بر قابلیت شکل دادن به علایق دیگران تکیه دارد و برآمده از جاذبه است.
البته "قدرت نرم" دقیقاً همانند "نفوذ" نمیباشد. زیرا نفوذ میتوانند شامل قدرت سخت (تهدید) و یا پاداش نیز باشد ولی قدرت نرم چیزی بیش از قانع کردن صرف یا توانایی حرکت دادن مردم از طریق استدلال میباشد.
قدرت نرم همچنین شامل توانایی جذب کردن نیز میشود و جذب، اغلب باعث مشارکت توأم با رضایت میگردد. به بیان ساده و در اصطلاح رفتاری، قدرت نرم، قدرت جذابیت و در اصطلاح منابع، منابع قدرت نرم دارائیهایی هستند که چنین جذابیتهایی را تولید میکنند. گاهی یک دارایی خاص که تولید کننده جذابیت میباشد، از طریق رأی گیری از مردم یا گروه های متمرکز اندازه گیری میشود و گاه نیز در تولید نتایج سیاسی مطلوب در یک مورد خاص، مورد قضاوت قرار میگیرد. جذابیت همیشه اولویتها و سلیقه های دیگران را تعیین نمیکند، اما این اختلاف بین اندازه گیری قدرت از روی منابع، و قضاوت در مورد قدرت بر اساس نتایج رفتاری، منحصر به قدرت نرم نیست. بلکه در مواجهه با تمام اشکال قدرت اتفاق میافتد. قدرت نرم جهت ایجاد همکاری از روش متفاوتی استفاده میکند و آن جذابیت ارزشهای مشترک و درستی و تکلیف ما برای همکاری در دستیابی به آن ارزشها میباشد.
بنابراین در قدرت نرم جاذبه مدنظر است به جای اجبار و فرهنگ سازی و نهادینه کردن ارزشها به جای الزام و تنبیه. قدرت نرم روش آرام و پیوسته ایست که افکار عمومی را به سوی ارزشهای ما جذب میکند و تک تک افراد خود مروج عقاید و خواسته های ما خواهند شد زیرا منابعی از قدرت در دست ما قرار دارد که بدون بهکارگیری زور توسط جامعه هدف پذیرفته شده و ارزشمند محسوب میشود لذا نه تنها هیچ مقاومتی بر علیه ما صورت نخواهد گرفت بلکه حداکثر همکاری نیز در راستای تحقق اهداف ما انجام خواهد شد و نتایج دلخواه بدون خراب شدن وجهه بینالمللی شکل خواهد گرفت. در سیاستهای بینالمللی قسمت اعظم منابعی که قدرت نرم تولید میکند از ارزشهای ارائه شده یک سازمان یا کشور در فرهنگش ناشی میشود به عنوان مثال از طریق سیاستها و آداب و رسوم داخلی و یا از طریق نوع رابطهاش با دیگران. در اصل قدرت نرم به رؤیاها و آرزوهای دیگران الهام میبخشد.
در قدرت نرم مخاطب نه از روی اجبار و اکراه، بلکه با رضایتمندی تن به قدرت جدید میدهد و خواسته های قدرتمند را اجابت و اجرا میکند. به تعبیر دیگر قدرت نرم به جای تحمیل و ناگزیر کردن مخاطبان، آنان را متقاعد و همسو میسازد و هر نوع مانع یا انگیزه مقاومت ملی، اخلاقی، حیثیتی، هویتی و دینی را از ذهن مخاطب باز میستاند.
تفاوتهای قدرت نرم و قدرت سخت :
قدرت نرم و قدرت سخت تفاوتهای اساسی در ماهیت و چگونگی اثرگذاری دارند که حتماً باید بررسی دقیق و موضوعی شوند در اینجا اشاره ای اجمالی به این تفاوتها میکنیم:
1- قدرت نرم سیری آرام و بی صدا را طی میکند بر خلاف قدرت سخت که همراه با سر و صدا است.
2- قدرت نرم بر افکار اثر میکند و باورها و عقاید را تخریب میکند ولی قدرت سخت بر محیط بیرونی اثر میگذارد و تخریب آن مادی و علنی است.
3- به علت اینکه ملتها اثر تخریبی قدرت نرم را نمیبینند در برابر آن جبهه گیری نمیکنند و حتی باور آنها بر این میشود که خواست طرف مقابل سعادت آنها را رقم میزند امّا همواره ملتها در مقابل قدرت سخت دشمن جبهه گیری کرده و ایستادگی میکنند زیرا اثر تخریبی آن را به طور ملموس میبینند.
4- قدرت نرم به خاطر زیبایی ظاهر با پذیرش از طرف مقابل همراه میشود ولی قدرت سخت احساس تنفر و دشمنی طرف مقابل را بر میانگیزد.
5- قدرت نرم چهره جهانی بهکارگیرنده را مخدوش نمیکند اما قدرت سخت با بازتاب بد بینالمللی همراه خواهد بود.
6- اثرگذاری قدرت نرم دراز مدت و اساسی است زیرا ماهیت فکری یک ملت را تغییر میدهد ولی اثر تخریبی قدرت سخت موقت و زودگذر است.
7- در بهکارگیری قدرت نرم ملتها با تغییر عقاید و باورها تبدیل به پیاده نظام بهکارگیرنده قدرت میشوند ولی در برابر قدرت سخت ملتها عکسالعمل مقابله به مثل نشان میدهند.
8- اثر تخریبی قدرت نرم به راحتی قابل ترمیم نیست و برای بازسازی مجدد افکار و عقاید مدت زمان طولانی باید صرف شود و گاهی این امر به طور کل امکان پذیر نخواهد بود امّا اثر تخریبی قدرت سخت بسیار آسانتر و با وقت کم قابل ترمیم میباشد.
2-8 منابع قدرت نرم :
قدرت نرم در یک کشور میتوانند از سه منبع اصلی پدید آید:
فرهنگ آن کشور ،ارزشهای سیاسی،و بالاخره سیاست خارجی.
-1 قدرت نرم انقلاب اسلامی :
در برهه ای که اجماع علمی متفکران اجتماعی، آغاز دوره گذار از موج دوم تمدنی به "عصر اطلاعات" را در جهان توسعه یافته و گسترش مناسبات عقلانی را در جهان در حال توسعه نوید میداد و پایان عصر ایدئولوژی در "دهکده جهانی" به عنوان رویکرد جدید جهانی اعلام میشد، به ناگاه به دنبال یک سلسله تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، انقلابی شکوهمند در ایران به وقوع پیوست که جهانیان را به دلیل اتکا به قدرت نرم افزاری به شگفتی واداشت چرا که با پیروزی این حرکت عظیم انقلابی، قدرت دینی و معنوی نقشی تعیین کننده در معادلات سیاسی و تصمیم گیریهای جهانی یافت و ارزشهای دینی و معنوی و فرهنگی از تأثیرگذاری عمده ای در مناسبات و روابط بینالملل و نیز تصمیمات جهانی و منطقه ای برخوردار شد.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی برای خدا و معنویت و ارزشها نه تنها ریشه در اعتقادات اسلامی داشت بلکه محرک و هدف خود را در دین جستجو میکرد. اندیشه انقلاب اسلامی به عنوان نمونه ای تازه از نظام حکومتی در چشم انداز جهانی که از سرچشمه زلال اسلام ناب نشئت گرفته بود، توانست در زمانی کوتاه مرزهای محدود جغرافیایی را در نوردد و پیام اصلی خود را که همانا مبارزه با ظلم و ستم و برپایی حکومتی عادلانه بود، به دورترین نقاط جهان برساند. از دیگر سو، انقلاب اسلامی با شکستن انحصارگرایی در عرصه روابط بینالملل و بر هم زدن معادلات جهانی و منطقه ای توانست اعتماد به نفس را در مسلمانان تقویت کند و با شالوده ریزی نظم بینالملل فارغ از سلطه قدرتهای استکباری بر اساس سیاست "نه شرقی نه غربی" بارقه امید را در دل میلیونها مسلمان و مستضعف جهان بیدار نگه دارد.
انقلاب اسلامی ایران را میتوان تجلی تحقق قدرت نرم به معنای توانایی نفوذ در رفتار دیگران بدون تهدید و یا پرداخت هزینه محسوس به شمار آورد. انقلاب اسلامی ایران از رهگذر تبیین اندیشه و آرمان عدالتخواهانه خود درصدد برآمد با روشهای غیر مستقیم به نتیجه دلخواه و مطلوب یعنی بیداری اسلامی دست یابد: تأیید ارزشهای انقلاب توسط جنبشهای آزادیبخشش، اشاعه الگوی مردم سالاری دینی، استقبال ملل مستضعف و افزایش اشتیاق آنان به نقش آفرینی جمهوری اسلامی در صحنه بینالملل، توان متقاعدسازی دیگر ملل از زاویه توانایی شکل دایر به ترجیحات و اولویتهای آنان، جلب و جذب جهان اسلام به شخصیت رهبری، فرهنگ، ارزشها، ساختار سیاسی و اعتبار اخلاقی جمهوری اسلامی ایران و نیز بهره گیری از توان اطلاعاتی و ارتباطاتی رسانه های سنتی برای انتقال پیام انقلاب به مخاطبان مسلمان و مستضعف را میتوان در زمره مواردی دانست که جایگاه قدرت نرم را در فرآیند استقرار بنیانهای انقلاب اسلامی ایران آشکار میسازد.
استفاده از قدرت نرم به منظور نشان دادن مشروعیت سیاستهای انقلاب اسلامی را میتوان چهره ای جدید از قدرت قلمداد کرد که در برگیرنده مؤلفه های فرهنگی، ایدئولوژیک، سیاسی و فکری بوده است. ارزشهایی نظیر مردم سالاری دینی و کمکهایی بشر دوستانه به نهضتهای رهایی بخش و ارتقای توانمندیهای علمی و فرهنگی کشور را میتوان در زمره موارد اهتمام به قدرت نرم برشمرد.
قدرت نرم از آنجا که به صورت آرام و تدریجی حرکت میکند از اثرگذاری بیشتر و مداومتری برخوردار است، چرا که میتوانند با تفسیر سیاستها ایی فکری و فرهنگی به ایجاد تغییرات بنیادین و راهبردی یاری رساند.
قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی چیزی بیش از ترغیب و یا توانایی تهییج ملتها بوده است چرا که علاوه بر آن دربردارنده مفهوم توانایی جذب افراد نیز میباشد که عموماً به موافقت و رضایت منجر میگردد. به بیان دیگر، در روابط مبتنی بر اخلاق، قدرت نرم از توان جذب کننده ای برخوردار است به گونه ای که میتواند رفتار مردم را با جذابیتی قابل رؤیت اما غیر محسوس تعیین کند و تغییر دهد. بهره گیری انقلاب اسلامی از جذابیت پیام برای ایجاد اشتراک بین ارزشهای اسلامی، استقلالی و ضد استکباری، ترغیب مسلمانان و ملتهای جهان سوم به همکاری و تشریک مساعی برای دستیابی به هدف مشترک و تبیین فرهنگ و ارزشهای انقلابی و الگوی توسعه بومی و درونزا حکایت از جذابیت اندیشه انقلاب اسلامی در صحنه بینالمللی داشت به گونه ای که توانست بدون مجبور کردن مردم به تغییر رفتار از طریق تهدید و یا پرداخت هزینه، آنان را برای کسب نتیجه دلخواه و مطلوب جلب و جذب نماید.
در واقع اگر آرمانهایی انقلاب اسلامی و پویایی ارزشهای اسلامی در جامعه ایران را مبنای قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی به حساب بیاوریم، آنگاه به دلایل ضدیت غرب با انقلاب اسلامی پی خواهیم برد. بر این اساس همان گونه که "اسلام سیاسی"، بزرگترین خطر و رقیب برای نظام "لیبرال دموکراسی" تلقی میگردد، "نظام جمهوری اسلامی ایران" نیز به عنوان نماد برجسته تفکر اسلام سیاسی، مهمترین خطر برای غرب به سرکردگی آمریکا محسوب میشود. به همین سبب نظام جمهوری اسلامی، از یک سو با ارائه الگوی حکومت اسلامی، الگوی لیبرال دموکراسی غرب را به چالش کشیده و از سوی دیگر در برابر نظم یک جانبه و تحمیلی آمریکا، تسلیم نشده است.
بر این اساس انقلاب اسلامی ایران به عنوان نخستین تجربه موفق و پیروزمندانه نهضت دینی که توانست اهداف و آرمانهایی خیزشهای اسلامی و جنبشهای دینی را جامه عمل بپوشاند، باز تولید قدرت نرم محسوب میشود.
در واقع انقلاب اسلامی از یک سو مبتنی بر قدرت نرم بود و از سوی دیگر مولد این نوع از قدرت نیز شد. در این راستا انقلاب اسلامی به باز سازی بسیاری از ارزشهای اسلامی، احیای الگوها، نمادها و شخصیتهایی اصیل دینی پرداخت و خودآگاهیها و هویتهای فردی و جمعی را بر اساس آموزه های اسلامی، شکل داد. در واقع انقلاب اسلامی توانست هویت مذهبی مردم را برجسته تر سازد و همین امر را به مثابه قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی در برابر هویت مبتنی بر لیبرال دموکراسی غربی در آورد.
از این رو انقلاب اسلامی را که ریشه در مذهب تشیع دارد، میتوان مهمترین منبع و منشأ قدرت نرم در ایران دانست که از رسوخ و نفوذ هویت لیبرال دموکراسی غربی، ممانعت به عمل میآورد. بر این اساس آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی را نیز میتوان به عنوان مهمترین پشتوانه امنیت ملی نظام جمهوری اسلامی ایران به شمار آورد. به نحوی که عدم تحقق هر یک از آنها، به منزله تهدیدی نرم و تحقق هر یک از آنها، به مثابه افزایش قدرت نرم کشور محسوب میشود.
از این رو تحقق آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی، ارتباط تنگاتنگی با امنیت ملی و پایداری نظام جمهوری اسلامی ایران دارد. در نتیجه هر چه آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی بیشتر مورد تأکید قرار گیرند، به همان نسبت نیز بر قدرت نرم ایران افزوده خواهد شد و بالعکس هر چه از آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی عدول شود، تهدیدهای نرم نیز در برابر ایران کارسازتر خواهند گشت. انقلاب اسلامی ایران یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم است. در جهانی که تغییر و تحولات مستمر، مرزهای طبیعی جوامع را درنوردیده و سرنوشت ملتها را به هم پیوند زده، پدیده ای با این گستردگی و عظمت نه تنها نهادها و نظامهایی یک ملت و یک قوم را در هم میریزد و سرنوشت تاریخی آنان را در مسیر تغییرات بنیادینی قرار میدهد، بلکه دامنه های آن بسی فراتر از یک کشور میرود و ملتهایی را در سمت و سوی شکل دهی سامانی تازه و دنیایی نو به تکاپو وامی دارد، و همه تئوریهای مبتنی بر اندیشه مدرنیسم، سیاستها و سیاست گذاریهای شرق و غرب و حتی نهضتها، گروهها و احزاب سیاسی موجود در کل منطقه آسیا و خاورمیانه را به چالشی نو فرا میخواند و این تأثیرات تا قلب اروپا و آمریکا پیش میرود.
انقلاب اسلامی ایران زمانی به پیروزی رسید که بسیاری از صاحب نظران سیاسی، دوران حیات دین را خاتمه یافته تلقی کرده بودند و در جست و جوی راه های دیگری برای مقابله با استعمار حاکم بر جهان سوم بودند. پیروزی انقلاب اسلامی افقی نوین را به روی جهانیان گشود. حرکتی را که رهبری انقلاب اسلامی، بر مبنای دین شروع کرد، نقطه عزیمت تمامی ملتهایی قرار گرفت که از ستم جهان خواران به ستوه آمده و در جست و جوی راهی نو برای تداوم حیات خود بودند. یکی از حوزه های مطالعاتی مهم انقلاب اسلامی، حوزه فکری آن است و با یک رهیافت تاریخی – فلسفی و جامعهشناسانه، میتوان حقایق و واقعیتهای این عرصه را بررسی کرد. بدون تردید یکی از ارکان مهم این عرصه، اندیشه سیاسی بنیانگذار آن یعنی امام خمینی (ره) است. انقلاب اسلامی ایران متکاملترین حلقه از سلسله جنبشهای اسلامی در دوران معاصر و نقطه عطفی در حرکتها و جنبشهای فکری و فرهنگی به شمار میرود. این انقلاب با زمینه سازی، هدایت و رهبری مصلحان برجسته دینی و در رأس همه آنها امام خمینی (ره) در این کشور تحقق یافت. با این حال و به رغم همه تلاشهایی فکری، علمی و نظری متفکران و مصلحان دین از "سید جمال" تاکنون و توفیق این بزرگان در مقام پیدایش و احیای تفکر دینی، نهضت جهانی اسلام در نیل به اهداف و آرمانهایی بلندش هنوز راه درازی را در پیش دارد. انقلاب اسلامی ایران بر ذهنیتها و موقعیت دینی – سیاسی مسلمانان و مشروعیت دولتهایی حاکم تکان شدیدی وارد کرد و دوباره نقش دین و مذهب را در جامعه و سیاست مطرح ساخت.
انقلاب اسلامی همواره به دنبال صدور ارزشهای خود و پخش این ارزشها در سراسر جهان به ویژه در بین ملتهای مسلمان بوده تا آنان را نیز از بند استکبار برهاند و اسلام گسترش یابد.
مصطفی دولت آبادی - مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد اندیشه های سیاسی در اسلام