رضا شاه : «دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.»
پدیده بی حجابی ثمره تجددطلبی منورالفکران
تاریخ ایران گویای این نکته است که نخستین نشانه های کشف حجاب در دربار ناصرالدین شاه قاجار و محافل روشنفکری که از آن دوران رونق گرفت؛ دیده شده است. سفر اروپایی ناصرالدین شاه تجربیاتی را برای او به همراه داشت که کشف حجاب را می توان یکی از ثمرات پدیده آشنایی وی و سایر تجددخواهان با فرهنگ و نوع پوشش زنان اروپایی دانست.
اما در این میان تنها چیزی که باعث تأخیر در امر کشف حجاب به صورت رسمی در ایران می شد، مقاومت فرهنگی خانواده ها و پایندی آنها به اصول اسلامی بود. از این رو با توجه به عکس های موجود از دربار و محافل نزدیک به شاه می توان اینگونه برداشت کرد که کشف در سطح کلان جامعه با اقبال عمومی رو به رو نبوده است.
از طرف دیگر نوگرایان و منور فکران کوتاه ننشستند و گام های مؤثری در حذف پوشش اسلامی برداشتند. گام هایی که در حوزه های ادبی و نویسندگی نمود بیشتری دارد. شاعرانی چون ایرج میرزا، میرزاده عشقی در این زمره هستند.
در دوران مشروطه خواهی " بی حجابی" به عنوان یکی از شاخصه های تجددطلبی معرفی شد. از آنجایی که جامعه ایرانی از دیرباز بر اساس و نهاد خانواده مستحکم شده است یکی از دلایل قوی عدم موفقیت سریع و یا مطلوب این روشنفکران مخالفت مردان در بی حجاب ظاهر شدن زنانشان در سطح شهر بود .
پنجه بی حجابی بر رخساره اسلام
در این دوران نخستین کسی که رسما و بصورت عمومی کشف حجاب کرد، زنی به نام زرین تاج بود که توسط سران فرقه ظاله بابیه به "طاهره و قرةالعین" ملقب شده بود. او تنها زنی بود که از حروف " حی" محسوب می شود. لقبی که بر اساس حروف ابجد به 18 نفر از اولین کسانیکه به "علی محمد باب " ایمان آوردند اطلاق می شود.
قرة العین در دوران ناصرالدین شاه به منظور اعلام جدایی و مخالفت صریح با دین اسلام و نجات باب از زندان ماکو ، اقدام به بی حجابی کرده و لذا زمینه های اجتماعی گسترش لادینی و اباحی گری را در سطح جامعه فراهم نمود.
وی در بخشی از سخنرانی خود در تجمع بدشت گفت: ( بدانید احکام شریعت محمدی اکنون به واسطه ظهور باب منسوخ گشته، احکام شریعت جدید باب هنوز به ما نرسیده و اکنون اشتغال شما به نماز و روزه و زکات و سایر آنچه را که محمد (ص) آورده است، همه اعمالی لغو و افعالی باطل است ...امروز امر و تکلیف و نهی و تضییقی وجود ندارد و اکنون ما در زمان فترت واقعیم. پس، از حالت تنهایی به حال اجماع بیرون بیایید و این حجابی را که میان شما و زنان مانع از استفاده و استمتاع است، پاره کنید؛آنها را در کارهای خودتان شریک سازید و کارها را میان خودتان و زنان بعد از آنکه کام دل از آنها برداشتید، تقسیم کنید. با آنها آمیزش داشته باشید. آنها را از خانه ها به انجمن ها ببرید. زنان، گل های زندگی دنیا می باشند. گل را باید از شاخ بچینید و ببویید؛ زیرا گل برای چیدن و بوییدن آفریده شده و شایسته نیست که آن را آماده بدارید و بدان نیک نظر ندارید. آنها را با لذت تمام ببویید. گل و شکوفه را باید چید و برای دوستان به ارمغان فرستاد .")
از متن سخنرانی قرة العین می توان برداشت کرد که از ابتدای حرکت اجتماعی و سیاسی علیه حجاب منظور مبارزه با دین و شریعت اسلام بوده است. بطوری که در نخستین گام های هر مروج بی حجابی می توانیم تیرهای سهمگین و زهرآلود بی دینی و اباحه گری را بر پیکره مقدس اسلام ببینیم.
رضا خان پیشرو در کشف حجاب / زنان برای خود به جای قفس، خانه قشنگی بسازند!
این نظریه با آمدن رضاخان بر مسند قدرت، بیش از بیش قوت می گیرد و حوادث و جریانات نامبارکی که در سال های حکومت وی بر فرهنگ مردم ایران تأثیر می گذارد نشان می دهد که کشف حجاب در ایران پدیده ای خودجوش داخلی و مطلوب عام و خاص مردم نبوده و زاییده محرک های خارجی و برگرفته از ظهور فرقه های ظاله است.
محرک هایی که ابتدای امر در تقابل با فرهنگ غنی و مذهبی مردم ایران با شکستی سخت و مبارزاتی جانانه همراه بود اما با ورود دولتمردان و روشنفکران " تجددخواه" اشاعه یافته و در برهه ای از زمان چیره گی نسبی داشته است.
باید گفت در دوران رضا شاه برای نهادینه شدن بدحجابی و از بین رفتن قبح آن در سطح کلان جامعه، تبلیغ و شعار " آزادی زنان" درمطبوعات چنان صراحتی یافت که در سال 1306 روزنامه حبل المتین دلایلی را برای وجوب بی حجابی نوشت!!
رضا شاه که با مقاومت عموم مردم در بی حجابی زنان رو به رو شده بود در نخستین حرکت های رسمی در کشف از سوی دربار با آخرین همسرش " دولتشاهی" بی حجاب در جشن فارغ التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حاضر شد.
همسر رضا خان از آن روز اینگونه یاد می کند: (ما حتی موقعی که در اتومبیل نشسته بودیم و حجاب نداشتیم از دیدن عابرین خجالت میکشیدیم... اوایل کلاه پوست سرمان میگذاشتیم و پالتو پوست با یقه بلند میپوشیدیم)
در حالیکه رضا شاه غرولوند می کند:( باید خیاطها و کلاه دوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ به بازار بیاورند. ما میلههای زندان راشکستیم. حالا خود زندانی آزاد شده وظیفه دارد که برای خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد)
رضا شاه که ریشهدار بودن تفکر دینی و مبانی ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی را مانعی جدی بر سر راه فرآیند مدرنسازی میپنداشت؛ در دی ماه سال 1307 هجری شمسی، قانون لباس های متحدالشکل را در مجلس شورای ملی به تصویب رسانید و از آن پس ابتدا درباریان،دولتمردان و سپس کارمندان دولت مجبور به پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی شده و با مظاهر بی حجابی در مجامع عمومی ظاهر شدند.
چیزی که در این اتفاق بسیار به چشم می آید حمایت های انگلستان از این اتفاق است که نشان می دهد این پدیده نامبارک منشاء بیرونی داشته به طوری که حتی کشورهای استعماری هم در یک جامعه شناسی دقیق متوجه این امر شده بودند که فرهنگ غنی و قوی ایرانی را باید با ابتذال زنان شکست و با شکسته شدن و بی هویت شدن فرهنگی این سرزمین به اهداف شوم استعماری خود نزدیک شوند.
از نظر سیاسی می توان گفت: حرکت دولت علیه مردم بخصوص در مواضع فرهنگی و چالش برانگیز می توان چنان پایه های یک حکومت را سست کند که با ایجاد انشقاق و جدایی ؛ رواج ابتذال و از دست رفتن هویت دینی و سپس ملی کشور به انهدام استقلال و قدرت کشور نزدیک تر شوند.
نیشتر رضاخانی بر دمل حجاب!!
سفر رضا شاه به ترکیه و آشنایی وی با آتاتورکیسم و اقدامات غرب گرایانه وی باعث ورق خوردن فصل جدیدی از اقدامات و رو شدن چهره ضد دینی رضا شاه شد. بطوری که در یکی از شب های اقامتش در ترکیه به مستشارالدوله سفیر کبیر ایران می گوید: (صادق، من تصور نمیکردم ترک ها تا این اندازه ترقی کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا میبینم که ما خیلی عقب هستیم مخصوصاً در قسمت تربیت دختران و بانوان؛ ... فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم مخصوصاً زنان اقدام کنیم.») و یک سال بعد از این سفر به رئیس الوزراء وقت خود می گوید: ( نزدیک دو سال است که این موضوع ـ کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.»
با توجه به این تفکرات در تاریخ 27 آذرماه سال 1314 بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضا شاه به دربار فرستاده شد تا در اول دی سال دستور العمل اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال شود.
17 دی صدای طبل بدصدای جنگ رضا شاهی با حجاب
درست 78 سال پیش رضا شاه در روز هفدهم دی ماه 1314 برای اعطای گواهینامه فارغ التحصیلان به دانشسرای عالی رفته در حالی که ملکه ایران و دختر بزرگش بدون حجاب و لباسهای اروپایی به تن کرده بودند.
از فردای آن روز پوشش چادر در خیابانهای تهران ممنوع شد و دولت و سایر دستگاههای اجرائی در کشور موظف گردیدند برای پیشبرد این طرح در ولایات مختلف بکوشند.
از اقدامات قهری نظام سلطنتی علیه نظام در دوران رضا شاه می توان به مبارزه سخت با حجاب نام برد. مبارزاتی که در قالب : ممنوع بودن حضور آموزگاران و دختران دانشآموز محجبه در مدارس، ممنوع بودن قدم زدن و ازدواج افسران ارتش با زنانی که حجاب داشتند؛ ممانعت از حضور زنان باحجاب در اتوبوس، هتک حرمت و اهانت و کتک زدن زنان محجبه در معابر توسط پاسبان ها می توان نام برد که زنان باحیاء زیادی را به انحاء گوناگون شهید و یا به کام مرگ کشاند.
و در این میان باز هم روحانیت مبارز و مرجع دینی مردم بود که دست به اعتراض گشود و مخالفت های گسترده از خود نشان داد تا جایی که از شهرهایی نظیر قم ، اصفهان ، شیراز و مهم تر از همه قیام مسجد گوهر شاد سطح وسیعی از اعتراضات را نشان می داد.
پهلوی دوم و جنگ روانی علیه حجاب ، مبارزه دمکراتی با حجاب
البته روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در ابتدای امر مسکنی جعلی برای رفع این ناهنجاری دینی و ملی در سطح کشور بود. محمد رضا که قصد داشت خود را فردی منطقی و عاقل تر از پدر و دمکرات نشان دهد ضمن اینکه قضیه کشف حجاب توسط پدرش را می ستاید می گوید: ( ... مسئله کشف حجاب نمونهای از همان اقدامات اصلاحی بود...» و سپس عقیده خود را در مورد حجاب که مظهر کامل و ملی آن چادر است چنین ابراز میکند: «من شخصاً با چادر از جهات بسیار؛ موافق نیستم...» در باره برخورد خشن پدرش با نقض کنندگان قانون منع حجاب می گوید : (.. عاقلانه آن بود که اقدامات اصلاحی با رویه دمکراسی تعقیب شود تا نتایج عالیتری عاید کشور گردد... همین که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ [جهانی دوم] بعضی از زنان مجدداً به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند. ولی من و دولت من از این تخطی چشمپوشی کردیم و ترجیح دادیم که این مسئله را به سیر طبیعی خویش واگذاریم و برای اجرای آن به اعمال زور متوسل نشویم...»
اما حقیقت این بود که محمدرضا در تعقیب کارهای پدر فقط پوسته ظاهری را تغییر داد و به جای اعمال جبر فیزیکی به عملیات روانی و محدودسازی زنان محجبه و حتی شوهران آنان پرداخت. او در این راه از روش هایی نظیر شرط ثبتنام و استخدام و ادامه اشتغال دختران و خانم ها منوط به نداشتن حجاب و بالاخص چادر ، دروغ پردازی و تاریخچه سازی درجهت چگونگی ورود حجاب به ایران، مخالف بودن حجاب با شئون اجتماعی زن، تحریک احساسات زنانه مبنی بر اینکه حجاب وسیلهای در دست همسران برای زورگویی و دربند کشیدن آنان میباشد و ... همچنان با این سنت اسلامی و ملی مبارزه میشد.