سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

نگاهی به جایگاه زن در قومیت های مختلف و بررسی آن از دیدگاه اسلام

نقش حیات اسلام به هویت و جایگاه زن

گل پژمرده  و باطراوت

در جامعه بشری از دیر باز تا کنون، نظرات مختلفی درباره تفاوت های مرد و زن وجود داشته است که اغلب، نگاهی واقع بینانه به زن به عنوان نوع بشر ندارد! اما اسلام با تعالیم آسمانى خود احیاگر حقوق زن است به ویژه قرآن در عصر نزولش گام هاى اساسى را به سود زن و حقوق او برداشت.

در این یادداشت سعی شده است که دیدگاه های قومیت های مختلف در اعصار گذشته نسبت به زن مورد بررسی قرار گیرد.

به قلم : ناهید زندی پژوه - منیره غلامی توکلی



در جامعه بشری از دیر باز تا کنون ، نظرات و عقاید مختلفی در ارتباط با تفاوت های مرد و زن وجود داشته است . متاسفانه اغلب این تفکرات و تئوری ها بر مبنای برتری مرد بر زن استوار است و هرگز نگاهی واقع بینانه به زن به عنوان نوع بشر نشده است ، لذا همواره در طول تاریخ حقوق حقه جامعه زنان تضییع شده و این مسئله بدلایل مختلف من جمله عدم آگاهی زنان و روحیه گذشت و فداکاری که در آنان وجود داشته بسیار عادی تلقی شده و همه از کنار آن براحتی گذشته اند . اما با ظهور اسلام ، رسول اکرم ( صلی ا... علیه و آله ) با رفتار و گفتارش مقام زن را ارج نهاد و با معرفی برترین و والاترین الگوی زن مسلمان به جهانیان – فاطمه زهرا (سلام ا... علیها ) - ، دیدگاه اسلام را نسبت به (( زن )) تبیین نمود. با مطالعه ادوار تاریخیف همواره تصویری تاریک از زن و منزلت آن به چشم می خورد. اغلب زنان به عنوان ابزاری در اختیار مردان بوده اند و به بصورت کالای ناچیز و بی ارزش شمرده می شدند. چنانچه حتی اقوام و تمدن های گذشته نیز نظر مساعدی به زن نداشته اند.

منزلت گم شده زن در تاریخ فراموش شده!  قومیت های مختلف

الف) زن طفیلی و زاییده شیطان!

یونانیان عموما زن را موجودی پست می دانستند که تنها برای ادامه نسل و امور خانه کارآیی داشت. اگر زن بچه ناقصی می زایید آن را می کشتند. زن در قوانین یونان اصلا از خود اختیار نداشت. در کودکی مطیع پدر، در جوانی مطیع شوهر، در بیوه گی مطیع پسران و اگر پسری نداشت باید مطیع خویشاوندان می بود.
زن هیچگونه حق و ارزشی نداشت و به عنوان شریک زندگی مرد محسوب نمی شد، زیرا اعتقاد یونانیان بر این بود که زن زاییده شیطان و عضو پاک نشدنی است. به همین خاطر او را در هیچ کاری مداخله نمی دادند. زن حتی حق قرار داد نداشت. در اسپارت که از شهرهای یونان بود اگر زنی از پسر زاییدن محروم می شد او را به مرگ محکوم می کردند. در یونان، زن جزو کالاهای تجاری بود و در بازارها خرید و فروش می شد و بعد از فوت شوهر، حق زندگی نداشت.

ب) زن شیء که به ارث برده می شود!

در اعتقاد رومیان،« زن مظهر شیطان و از انواع ارواح موذیه بود» و به این خاطر از خندیدن و سخن گفتن او جلوگیری می کردند. در روم، زنان همیشه تحت کفالت بودند. زنان رومی در حقیقت، اشخاص بشمار نمی آمدند بلکه جزو اشیاء بودند و پس از مرگ شوهر و پدر، مانند شی به ارث برده می شدند!

پ)  زن عنصر گناه  و دروازه اصلی جهنم!

در آیین بودایی نیز زنان از حقوق و منزلت خانوادگی و اجتماعی محروم بودند و این نگرش درمیان بسیاری از آنان مرسوم بود که« زن را دروازه اصلی جهنم می دانستند» زنان علاوه بر محرومیت از کسب دانش در بسیاری از موارد قربانی آداب زشت جاهلی بودند و حتی سوزاندن زنان پس از مرگ شوهرانشان نیز مرسوم بود. « زن را موجودی فرعی برای مرد به حساب می آوردند تا روزی که مرد زنده بود، حق حیات داشت و زوی که شوهر از دنیا می رفت، زن را زنده زنده با او دفن می کردند، زیرا که زندگی اش پس از شوهر ارزش ندارد و باید در قبر خادم شوهر باشد و این تفکر هنوز در نزد برخی از مردم در جامعه هند وجود دارد.

ت) ازرش زن به قیمت و دزدیده شدن!

در آن زمان وضعیت اجتماعی به گونه ای بود که زنان فکر می کردند اگر آنان را بخرند و برایشان پول بدهند، شرافتمندانه تر از وضع موجود است. آنان ربوده شدن را ستایش بزرگی می دانستند؛ چند زن معمولا امتیاز مرد بود. او بر زان و فرزندان خود حق تملک داشت و می توانست در موارد خاص، آنان را بفروشد یا از خانه بیرون کند.

ج) دختر باری بر دوش خانواده ! دختر طوق لعنت!

در فرهنگ متمدن چین نیز مادران آرزوی پسرزایی داشتند و اگر بی پسر می ماندند، شرمگین بودند. زیرا پسران بهتر از دختران در کشتزارها کار می کردند و در میدان ها می جنگیدند. از دیرباز قربانی چایی که برای نیاکان صورت می گرفت به عهده پسران بود. دختران همچون "بار" بر دوش خانواده سنگینی می کردند. باید آنان را با شکیبایی به عرصه رشد رسانید تا خانواده را ترک گویند  و خانه شوهر روند و در آنجا کار کنند و کارگر زایند و خانواده ای نو به بار آورند. در مواقع سختی، اگر دختری بر دختران متعدد خانواده افزوده می شد، امکان داشت که نوزاد بی گناه را رها کند تا در سرما بمیرد.
چینیان نیز مانند عرب جاهلیت دختران خویش را زنده به گور می کردند و معتقد بودند خداوند خالق پسران و شیطان را خالق دختران می دانستند. لذا پسر در نزد آنان برکت و دختر طوق لعنت بود. زن کاملا در اختیار شوهر و پیوسته مورد تحقیر و آزار قرار می گرفت و خلاف رسم و ادب بود که پدر دخترش را نوازش کند یا او را ببوسد. آنها تولد دختر را به قدری بد می دانستند که وقتی دختر به دنیا می آمد او را در کهنه ای می پیچیدند و به علامت عزا یک دانه دوک بر در خانه خود می آویختند.

چ) زن، جانوری شکارچی و خونخوار!

در آیین بودا وضع اسفناک زن را می توان در این گفته ملاحظه نمود:
« زن چون تمساح و نهنگ مخوف و خون آشامی است که در رود زندگی منتظر می نشیند تا شناوری را شکار خود کند و در باب زنان تارک دنیا، با شرایطی بسیار سخت آنان را برای ترک دنیا می پذیرد. اما آنان را مطیع مردان راهب می سازد و بالاخره باید سلوک آنان بطور کلی تحت نظر راهبان اداره شود.»
در میان سومریان، زن حق داشت مستقل از شوهرش به کار بازرگانی بپردازد و بندگان خود را نگاه دارد، یا آنان را آزاد کند. زن گاهی به مقام ملکه ای نیز می رسید. در آن روزگار، حکم اخلاقی بر مرد و زن یکسان نبود و آنان در مالکیت و وراثت با یکدیگر تفاوت داشتند. مثلا زنا کردن مرد را سبک سری و قابل اغماض می پنداشتند در صورتی که کیفر زن در قبال چنین عملی مرگ بود.

ح) زن خدمتکار خدایان و شوهر! / نوعی حیوان اهلی!

در ژاپن در دوره عظمت کیوتو، زن در حیات اجتماعی و ادبی کشور عهده دار نقش هایی بزرگ و شاید درجه اول بودند. فیلسوفی به شوهران اندرز می دهد که زنان پرگو و عربده جو را طلاق دهند.اما به زنان می سپارد که در مقابل شوهران هرزه و وحشی، نرمی و مهربانی را مضاعف کنند در اثر ادامه این تعالیم خشن، زن ژاپنی فعال ترین، مطیع ترین و با وفادارترین زن عالم شد.
در منطقه مصر (نیل) که مهد تمدن های قدیم است وضعیت زن چندان مطلوب نیست. زیرا او در خانواده جایگاه یک خدمتکار را دارد و تنها باید به نحو صحیح به امور منزل بپردازد. زن حق خارج شدن از منزل را جز برای خدمت کردن به معبودان یا شاهان نداشته است.
در استرالیا زنان را در ردیف حیوانات اهلی می دانستند و در سال های قحطی آنان را می کشتند و می خوردند و زنان را پس از مرگ شوهر فدای شوهر می کردند. علاوه بر آن، زن حق نشستن سر یک سفره با مردان را نداشتند و صبر می کردند تا شوهرشان سیر شود و بعد از آن با اجازه شوهر غذا را میل کنند.

خ) عنصری که حق فکر کردن هم ندارد!

در فرانسه زن را رفیق مار و فرستاده شیطان می دانستند که برا بقاء نسل به شکار انسان در آمده است.
وضع زن در ایران باستان چندان تفاوتی با سایر تمدن ها ندارد. مزدک اعلام کرد: تعداد زوجات بدون ضابطه مباح است! حتی ازدواج با محارم نیز مجاز بود.
زن در دوره ساسانی، شی محسوب می شد و از حقوق خویش محروم بود و از هر لحاظ تحت سرپرستی رئیس خانواده قرار داشت.تمام هدایایی که احیانا به زن یا کودکان داده می شد یا آنچه که زنان بر اثر کار و غیر آن تحصیل می کردند مانند درآمدهای اکتسابی بردگان همه متعلق به رئیس خانوار بود.
به هر حال زن به مثابه سایر اعضای خانواده یعنی کودکان و بردگان به اطاعت بی جون و چرا محکوم بود. یکی از جملات قصار می گوید: « زن هر روز می باید سه بار از شوهر  و آقای خود بپرسد: چه باید بیندیشد، چه باید بگوید و چه باید بکند.» نافرمانی از مرد، اجازه طرد زن را به وی می داد.
زن در تاریخ گذشته ایران، دارای شخصیت حقوقی نبود و تحت قیومیت مردان قرار داشتند در این زمینه می توان به ازدواج های شرم آور عصر ساسانیان اشاره کرد. مانند زناشویی خواهران با برادران، پسران با زن پدران و تعداد زوجات تا یکصد زن را بشمرد.
اما اسلام بعد از ظهور اسلام، تفکرات منفی و دور از انصاف و انسانیت کم کم رخت برکند و زن به جایگاه انسانی خود نزدیک شد و این مراتب زن در دیدگاه اسلام تا به جایی است که در آیات متعددی از زنان قرآنی در پاکی، طهارت و انسان سازی به عنوان الگو نام برده شده است.
 
اسلام آیین حیات بخش به هویت و جایگاه زن

الف) نیمی از بشریت و عضو کانون بزرگ جامعه انسانی

استاد شهید مطهری در بررسی این جایگاه متعالی زن در دین اسلام آورده است: زن، به عنوان نیمى از بشریت و عضوى جدّى و غیرقابل چشم پوشى در کانون بزرگ جامعه انسانى و نیز به عنوان یکى از دو رکن پدیدآورنده بنیان خانواده است در این فضاى پرتحوّل که بیشتر ابعاد زندگى و فرهنگى و روابط انسانى و اجتماعى دستخوش تغییرات و تجدیدنظرهاى بنیادى قرار گرفته است، بى تردید نگاه عطشناک و تحوّل طلب و انتقادگر نسل حاضر متوجّه آموزه هاى دینى و قرآنى نیز شده است و تلاش مى کند تا پاسخ پرسش هاى زیر را بیابد.
 از نظر استاد, اسلام با تعالیم آسمانى خود احیاگر حقوق زن است.به ویژه قرآن در عصر نزولش گام هاى اساسى را به سود زن و حقوق او برداشت، ولى هرگز در این میان زن بودنِ زن و مرد بودن مرد را نادیده نگرفت, بلکه زن را همان گونه دید که در طبیعت هست. زن در قرآن همان زنِ در طبیعت است
پاسخ به برخی از شبهات :
ب ) زن و مرد, داراى حقوق برابر یا همانند
وی در خصوص برابری یا تشابه حقوق زن مرد و در پاسخ به این پرسش که چرا در همه موارد میان حقوق مردان و زنان همانندی دیده نمی شود و در برخی از موارد تفاوت هایی ملموس وجود دارد  به طور گسترده و در ضمن چند محور زیر بحث را پى گرفته و در پرتو آیات قرآن بررسى کرده است:
1. جایگاه زن در آفرینش
2. تفاوت هاى طبیعى در آفرینش زن و مرد.
3. فلسفه ناهمانندى حقوق و وظایف زن و مرد.


الف1: جایگاه زن در آفرینش
به نظر استاد مطهرى، قرآن با تفسیر آفرینش, زیربناى مقررات امور اجتماعى از قبیل مالکیّت، حکومت، حقوق خانوادگى و… را بیان داشته است.
قرآن کریم برخلاف دیگر منابعى که امروز به عنوان کتب آسمانى معرفى شده اند،سرشت و خلقت نخستین زن را احترام آمیز مى داند و سرشت زن و مرد را دوگانه ندانسته است.
قرآن با کمال صراحت در آیات متعدّدى مى فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریده ایم: آنجا که می فرماید:
(یاایها الناسُ اتّقُوا ربّکم الّذى خلقکم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبثّ منهما رجالاً کثیراً ونساءً…) نساء / 1
اى مردم, از پروردگارتان پروا کنید, آن که شما را از یک نفس (جنس) آفرید و از آن (نَفس واحد) همسر او را و از آن دو مردان و زنان بسیار پدید آورد.
ییعنى آفرینش انسان چه مرد و چه زن از یک جنس و به یک گونه بوده است. خداوند زن (حوّا) را از همان جنس (گل) آدم آفریده است. جنس آدم و حوّا یکى است و آفرینش آن دو از خاک است. در آیات دیگر نیز به صراحت اشاره شده که زن و مرد در آفرینش یکسانند و هیچ یک بر دیگرى امتیازى ندارند.
این درحالى است که تورات موجود, زن را از ماده اى حقیرتر از سرشت مرد, معرفى کرده است و معتقد است که وجود زن, طفیلى وجود مرد است و از دنده چپ مرد آفریده شده است.
زن و مرد, داراى سرشتى یگانه
قرآن براى تمام انسان ها, چه زن و چه مرد, شخصیّت و فطرت مشترکى را قائل است و خمیرمایه اولیّه آنها را در آفرینش یکسان مى داند.
(فأقم وجهک للذین حنیفاً فطرت الله الّتى فطر النّاس علیها…) روم / 30
به یکتاپرستى روى به دین آور. سرشتى است که خدا همه مردم را بدان سرشت آفریده است.
ولى با کمال تأسّف آنچه در دیگر کتب آسمانى به عنوان وحى آسمانى باقى مانده ـ که از دیدگاه ما تحریف شده و خلط یافته است ـ زن را مایه گمراهى و گناه معرفى کرده است،استاد مطهرى در نقد این نگرش بدبینانه و تحقیرآمیز مى نویسد:
یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیزى که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبى بجا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است، از وجود زن شرّ و وسوسه برمى خیزد، زن شیطان کوچک است.. قرآن داستان آدم و حوّا را در موارد گوناگون بیان کرده، امّا هرگز سخن از شیطان بودن زن یا وسیله گناه بودن او به میان نیاورده است, بلکه معتقد است هریک از مرد و زن اگر گناهى مرتکب شوند, خود مسوٌول کردار خودشان شناخته شده اند.
(قرآن آنجا که پاى وسوسه شیطانى را به میان مى کشد, ضمیرها را به شکل (تثنیه) مى آورد, مى گوید: (فوسوس لهما الشیطان), شیطان آن دو را وسوسه کرد. (فدلاّهما بغُرور), شیطان آن دو را به فریب راهنمایى کرد, (وقاسمهما انّى لکما من الناصحین), یعنى شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیرآنها را نمى خواهد.)
ب2) دست یابى زن به کمالات معنوى، همانند مرد
دیدگاه قرآن کریم تفاوتى میان زن و مرد در امکان پیمودن راه هاى قرب الهى و کسب مقامات عالیه اخروى نیست و در این میان جنسیت دخالت ندارد. استاد شهید در این باره مى نویسد:
(قرآن در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیّت مربوط نیست, به ایمان و عمل مربوط است, خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدّیسى از یک زن بزرگ و قدّیسه یاد مى کند, و از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسى و عیسى در نهایت تجلیل. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانى ناشایست براى شوهران شان ذکر مى کند, از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگى که گرفتار مرد پلیدى بوده است غفلت نکرده است, گویى قرآن خواسته است درداستان ها توازن را حفظ کند و قهرمانان داستان ها را منحصر به مردان ننماید.)
در تاریخ قرآن و داستان هایى که آیات الهى بیان مى دارند, مادر حضرت موسى و نیز مادر حضرت عیسى به مقامى مى رسند که بدانها وحى مى شود و ملائکه با آنها سخن مى گویند. حضرت مریم به جایى مى رسد که از غیب, مواهب الهى به او روزى مى رسد و بر خانِ معنویت و کمالات الهى مى نشیند.
ج3) زن و مرد, تکمیل کننده یکدیگر
قرآن، هیچ یک از زن و مرد را فرع وجود دیگرى ندانسته است،بلکه هردو را در عرض هم و تکمیل کننده یکدیگر به شمار آورده است.
(هرگز نمى گوید زن براى مرد آفریده شده است، اسلام مى گوید هریک از زن و مرد براى یکدیگر آفریده شده اند.)11
(… هنّ لباس لکم وأنتم لباس لهنّ…) بقره / 187
زنان زینت و پوشش مردان, و مردان نیز زینت و پوشش زنان هستند.
یعنى زن و مرد یکدیگر را از انحراف ها نگاه مى دارند، نارسایى هاى یکدیگر را مى پوشانند و وسیله آسایش یکدیگرند. از این رو هر یک زینت دیگرى به شمار مى آید. این تعبیر آیه نهایت ارتباط معنوى زن و مرد و نزدیکى و مساوات آنها را روشن مى سازد
وجود زن, مایه آرامش مرد
قرآن وجود زن را مایه آرامش مرد معرفى کرده است:
(ومن آیاته أن خلق لکم من أنفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها) روم / 21
از آیات و نشانه هاى خداوند این است که همسرانى از جنس خود شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید.
این آیه جزء مجموعه آیاتى است که از آفرینش و نشانه هاى الهى سخن گفته و آیات توحیدى را ارائه مى دهند. در این آیه زن را سبب آرامش معرفى مى کند و از پیوند میان همسران (زن و مرد) که جاذبه، کشش قلبى و روحانى سرمایه آن است سخن مى گوید و وجود زن به عنوان همسر و آرامش بخش و به عنوان موهبت بزرگ الهى مطرح مى شود.

منابع:

بارتلمه، کریستیان. زن در حقوق ساسانی. ترجمه محمدحسن ناصرالدین صاحب الزمانی. تهران: ( بی نا) 1337

دورانت، ویل. تاریخ تمدن. ترجمه جمعی از مترجمان200 جلدی. تهران : اقبال، 1343

دهخدا، علی اکبر, لغت نامه، تهران: سیروس، 1339

ربانی خلخالی، علی. زن از دیدگاه اسلام. قسم: حجت ، 1339

طاهری، ابراهیم، بررسی مقام زن، دیدگاه ها و ارائه الگوی برتر، تهران: صدوق 1375

قائمی، علی، نظام حیات خانواده، تهران: شفق 1396

نوری، یحیی. جاهلیت و اسلام. جلد 4. تهران: مجمع مطالعات و تحقیقات اسلامی 1353

شهید مطهری و حقوق زن در اسلام، حسین شرفی

انتهای پیام/ت

 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/11/27 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک