سعدی شیرازی، معلم فرهنگ و سبک زندگی ایرانی اسلامی
به قلم؛ ناهید زندی پژوه
سعدی بخش اعظم زندگی خود را یا در سفر و یا به سخن سرایی در مورد سفر سپری کرده است. نحوه نگرش و بیان سعدی نشان دهنده آگاهی او از ماهیت مجازی تجربه سفر و بیانگر احساسات درونی شخص مسافر است. به رغم تأکید سعدی به فواید آموزشی سفر، به نظر نمی آید که وی در پی دسترسی به استادی خاص سفر کرده باشد، بلک او سفرهایش را وسیله ای برای تعلیم و تربیت عملی و مکمل کسب علم در مدرسه تلقی کرده است. وی فخر می کند با مردمانی از هر طایفه و مسلک، عمری سپری کرده است.
مصلحت بینی سعدی در رابطه با سفر، برجسته ترین خصلت سعدی است. او بیشترین توجه خود را به وقف امور ساده روزانه می ساخت. لذا عجیب نیست اگر در حیات سعدی، سیر آفاق بر سیر انفس پیشی گرفته باشد. در نظر مردی با روحیه اهل عمل، برای جستجوی کمال مطلوب، تنها سیر آفاق مناسب است نه بر کنج عزلت نشستن.
سعدی ترجیح می دهد در جهانی رنگارنگ از اختلافات و استعداد دانش اندوزی زندگی کند و نه در دنیای بی روح و یکدست که کورکورانه از یک سلیقه پیروی می کنند. برای فردی عملگرا مانند وی خوشتر آن است که از خود برون آمده و آرمان ها را نه در انزوا که در پهنه جامعه جستجو کند.
زبان سعدی را زبان مردم دانسته اند چرا که سعدی چنان از کلمات به شکل بدیع و تازه استفاده می کند که مخاطب با یک نگاه سطحی می پندارد که کلام در دست او چون موم می گردد اما با تعمق در معنا و مفهوم که با لفظ و عناصر کلام آمیخته در میابد که این تنها کلام نیست بکله مفهوم و مضمون نیز در ذهن او از انعطافی بی نظیر برخوردار است.
از نظر شیخ خودشناسی اولین گام به سوی آزادی انسان است. پندآموز بودن ادبیات خود یکی از اصول محوری کلاسیم و از جاذبه های تحسین آن است. آنچه در نوشته های شیخ از این جنبه چشمگیر است مهارت او در به هم آمیختن نکات نغز و خردمندانه با خاطرات و ماجراهاست. سعدی در ارائه قصه های ساده استاد است. رخدادهای قصه ها چه واقعی باشد و چه آمیزه ای از تخیل، بدان ها ظاهری حقیقی و جذاب می دهد.
سعدی نماینده برجسته اشعار تعلیمی و تربیتی
بر اساس آبات قرآنی، کلام و بیان موهبتی آسمانی است که از سوی پروردگار به بندگان عطا شده است و برا بهره مندی بهتر و سامان یافته تر آنان آیین و قواعدی در قرآن ترسیم شده است. سعدی نماینده برجسته اشعار تعلیمی، این آداب را در قالب زبان ادبی گلستان، بوستان، غزلیات و مواعظ ارائه داشته و با سخنان خویش مخاطب را تحت تأثیر قرار داده و نیکو سخن گفتن را به آنان آموخته است.
سعدی در ابتدای بوستان به این نعمت پر برکت در وجود آدمی اشاره کرده و به سفارش خداوند سخن آفرین پرداخته و می گوید:
به نام خدایی که جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید
شیخ به طور مستقیم و بی پرده اصل اساسی سخنوری را بیان می کند و بر این باور است که سخن گفتن خارج از پرده ابهام از هنرهای والا و بر جسته گوینده است. لذا می گوید:
بیا که پرده برانداختم ز صورت حال من آن نیم که سخن در غلاف خواهم گفت
و در بیتی دیگر:
سعدیا چندان که می دانی بگوی حق نشاید گفتن الا آشکار
و در باب مصلحت در سخن گفتن آمده :
اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طیره عقل است : دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
شیخ در اندیشه پیش از سخن گفتن می آورد:
به نطق است و عقل آدمی زاده فاش چه طوطی سخن گوی نادان مباش
و در پی دستور الهی، مدارا در گفتار را در قبول سخن حق مؤثر ا خشونت می شمارد و می سراید:
چو پرخاش بینی تحمل بیار که سهلی ببندد در کارزار
به شیرین زبانی و لطف و خوشی توانی که پیلی به مویی کشی
سعدی شیرین سخن صاحبدلان را فهم کننده سخن و نیوشنده پندها می شمارد و تنها روی سخن خویش با آنان دارد و می گوید:
سخن را روی با صاحبدلان است نگوید از حرم الا به محرم
شاعری با اندیشه های واقع گرا و حقیقت بین
از آنجا که همه سعدی را به عنوان واعظ و شیخ می شناسند و گلستان را نیز در وهله اول کتابی حاوی پند و اندرز می دانند، این خود می تواند دلیلی باشد که سعدی، آیات و احادیث را جهت موثق نمودن پند و نصایح خود به کار می گیرد. از آنجا که سعدی در گلستان به آفرینش جهان خود و به تصویر کشیدن آن با تمام شخصیت های گوناگون و متنوع و با تمام زیبایی ها و تضاد ها و تناقض های آن پرداخته ، همه نشان از اندیشه و نگاه واقع گرا و حقیقت بین او دارد.
وی آنچنان به شناخت جهان و انسان ها نائل آمده است که تنها مختص به رزوگار خود نبوده ، بلکه مخاطب های امروز نیز تمام آنچه را سعدی گفته، در روزگار و اطراف خود می بنیند. جاری شدن آیات و احادیث بر زبان هر شخصیتی نیز از همین واقع بینی نشأت گرفته ، بدین طریق که هر کسی در هر مقام و جایگاهی که باشد، هر چند در ظاهر پایین و پست، دارای سطحی از آگاهی است و درباره افراد تنها از ظاهر آنها نمی توان قضاوت کرد و حکم داد، همان طور که حکیم به عنوان شخصیتی خاص و مورد قبول در جامعه می تواند بسته به سطح آگاهی خود، حتی از آیات قرآن نیز در رساندن منظور و مطلوب خود استفاده کند، هر شخص دیگری نیز می تواند دارای سطحی از آگاهی و ایمان بوده و آیات قرآنی را نیز در جایگاه نیاز مورد استفاده قرار دهد.
سعدی به عنوان مرد دنیا دیده و پخته که در سراسر عمر از فراز و نشیب های بسیار گذشته و از محضر بزرگان نیز بهره ها برده، آنچه را تجربه کرده، دیده ، شنیده و یا خوانده در گلستان به تصویر در آورده است. به طوری که می توان دنیا و شخصیت های آن و واقعیت درونی و بیرونی آن ها را در گلستان آشکار ا در مقابل خود دید.
گلستان سعدی اوج آمیزش دو سبک نثر موزون به عنوان گونه ای از نثر مرسل و نثر فنی است.
برخی از وجوه اهمیت کتاب گلستان چنین است:
حکایت پردازی:
سعدی داستان نویسی چیره دست است. اشخاص داستانی او زنده اند و سخنانشان طبیعی است. تنوع قصه ها در گلستان درخور توجه است. برخی از داستان های گلستان کوتاه و برخی بلندتر و برخی دیگر مانند قصه های کوتاه امروزی است و برخی نیز صورت " مقاله" دارد. قصه های گلستان، قصه های پریان و کردارهای شگفت آور و رمزی نیست. سعدی از واقعیت و مناسبات واقعی مردم حکایت می کند. در داستان های گلستان، رویدادها کشش دارند و خواننده به سیر طبیعی حکایت ها علاقمند می شود و منتظر پایان ماجرا می ماند.
گفت وگو
اشخاص داستانی گلستان به مقتضای حال و مقام سخن می گویند. گاهی نیز در گفت و گوی اشخاص داستانی، مطایبه ای می آید که حاوی انتقادی اجتماعی و یا حاوی نکات روان شناسانه است.
اسلوب بیان
گلستان آمیزه ای از شعر و نثر و سرشار از سخنان حکیمانه و آیات و اخبار است. شیوه کار سعدی این است که ماجرایی را بیان می کند و به موقع، بیت یا ابیاتی می آورد که هم ماجرا را پیش می برد و همه بر کشش آن می افزاید و همه مایه تنوع و تفرج خاطر شنونده می شود. جمله های مسجع کوتاه سعدی در گلستان براستی از تناسب، فشردگی و تأثیر و آهنگین بودن ویژه ای برخوردار است.
تنوع و ابتکار
اسلوب بیانی سعدی، به رغم بهره وری از پیشینه ادبی فارسی تازگی دارد و ابتکاری در تصنیف آن بکار رفته است. سعدی به نثر مسجع ، محتوا و ضرب و وزنی می دهد که فوق العاده مؤثر و دلنشین است و در قیاسی با مناجات خواجه عبدالله انصاری و نثرهای گذشته، تنوع و جاذبه بیشتری دارد. نثر سعدی جنبه انتقادی دارد و توصیفی محض نیست.
سعدی در اثرش با شناختی که از فطرت انسان دارد همواره به انسان علیه از خود بیگانگی هشدار می دهد و او را به خودشناسی ترغیب می کند.
بوستان سعدی، کتاب منظوم بلند فلسفی است که شامل یک مقدمه و ده فصل است.
برای مثال سعدی در بی وفایی زمانه چنین می گوید:
جهان ای پسر ملک جاوید نیست ز دنیا وفا داری امید نیست
در مورد بدی انسان که به خودش برمی گردد، آورده:
بسی به نیاید که بنیاد خود بکند آنکه بنهاد بنیاد بد
در خودداری از آزار دشمن، عاجز، پرهیز از پرخاش را به سفارش می کند.
چو دشمن به عجز اندر آمد ز در نباید که پرخاش جویی دگر
و درباره بازی مرگ آورده:
یکی را به سر نهد تاج تخت یکی را به خاک اند آرد ز تخت
در سفارش به برابری دخل و خرج آورده:
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن که می گویند ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد به سالی دجله گردد خشک رودی
و در اهمیت راز داری سفارش می کند:
جواهر به گنجینه داران سپار ولی راز را خویشتن پاسدار
و در بیان توانگری قناعت و خرسندی آورده:
قناعت توانگر کند مرد را خبر ده حریص جهانگرد را
سعدی، مدارای با دشمن را نشانه تدبیر می داند:
همی تا برآید به تدبیر کار مدارای دشمن به از کارزار
شیخ سعدی از ماندگاری نام نیک سخن می سراید که :
بد و نیک مردم چو می بگذرند همان به که نامت به نیکی برند
از نظر امرسن، شاعر کسی است که ما را از افکار کهنه و قدیمی برهاند. شعر خوب به ما کمک می کند که از پلکان شگفتی به سوی بهشت صعود کنیم. با داشتن چنین تصویر مقدس گونه ای از رسالت شاعر در ذهن است که امرسن به سعدی قلب " شاعر آرمانی" می دهد.
منابع:
ابراهیمی، زهرا. بررسی عناصر طنزآمیز در کلام سعدی و ذکر پاره ای از نکات روانشناسی. نامه پارسی ، شماهر 52، بهار 1389
اسلامی ندوشن، محمدعلی؛ عسگری رابری، فاطمه، نگاه پند آموز سعدی به کلام پندآمیز فردوسی، فصلنامه بهار ادب، شماره اول، بهار1388
امیری خراسانی، احمد، فعال، نجمه. شیوه های کار بردآیات و احادیث در مکالمه های حکایات گلستان، بوستان ادب، دانشگاه شیراز، شیراز، شماره دوم. زمستان 1388
اولیایی نیا، هلن، جهان بینی کلاسیک سعدی و جانسون در گلستان. کتاب ماه ادبیات و فلسفه ، شماره 5،6 اسفند 79 و فروردین 1380
حائری، محمدحسن، قدیری یگانه, شبنم. شیوه های سخنوری در قرآن و تجلی آن در آثار سعدی، فصلنامه بهار ادب، شماره 2 ، زمستان 1387
دست غیب، عبدالعلی. گلستان همان سعدی است. کیهان فرهنگی، شماره 171، دی 1379
رشیدی، خسرو، تحلیل محتوا مفهوم عشق در غزل سعدی. کتاب ماه ادبیات و فلسفه ، شماره 5و 6 ، اسفند 79 و فروردین 1380
کشاورز، فاطمه، در اقصای عالم بگشتم بسی" خویشتن شناسی سعدی" فصلنامه زبان و ادبیات فارسی شماره 52 ، زمستان 1378
کشاورز، فاطمه، در اقصای عالم بگشتم بسی" خویشتن شناسی سعدی" فصلنامه فرهنگستان ، شماره اول، اردیبهشت 1380
انتهای پیام/ت