بخش کودکان نمایشگاه بین المللی کتاب تهران ، جولانگاه شخصیت های کارتونی غربی!
بخش کودکان نمایشگاه بین المللی کتاب یکی از مهم ترین بخش های نمایشگاهی است که باید در نحوه اجرا و آثار ارائه شده به آن توجهی خاص شود. چر ا که برپایی نمایشگاه فرصتی مناسب برای آشنایی بیشتر کودک و نوجوان با دنیای کتاب است. اما متأسفانه این مهم در بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب نادیده گرفته شده است. گویی این سالن به تنهایی می تواند تمام رشته های بافته شده برای فرهنگ و تمدن ایرانی – اسلامی را یک جا به پنبه تبدیل کند.
به سمت غرفه های کودک می روم . در همان ابتدای راه صدای گریه کودکی توجه ام را جلب می کند، او به رفتن برادرش اعتراض دارد . بر روی ویلچر نشسته است و از سمتی که مادر قصد خروج از شبستان را دارد با آن همه پله رفتن غیر ممکن است !
مادر را راهنمایی می کنم شاید از مسیر دیگری بتواند فرزندش را به بازدید از بخش کودکان ببرد! از پله ها که در حال صعود هستم دختر بچه ها و پسر بچه هایی را می بینم که با صورت های نقاشی شده در حال پایین آمدن هستند و دست همشان تعدادی کتاب و بادکنک است.
در گوشه ای از حیاط منتهی به غرفه کودکان هنرمندان به عرضه کارهای هنری خود مشغولند و برایم جالب است که بیشتر هنرمندان حاضر را بانوان تشکیل می دهند. در گوشه ای دیگر تصاویر سه بعدی از نویسندگان کتب آموزش و پرورش صحنه جالبی را به وجود آورده است. در آنجا تصویر پروین اعتصامی، نازیا ملک، الهه علوی، میترا دانشور، مریم انصاری و خانم شعبان نژاد به عنوان مؤلف به چشم می خورد.
ردیف اول مربوط به نویسندگانی است که در قید حیات نیستند و پروین در این گروه قرار دارد. در یکی از غرفه ها بانوی اسمت را می پرسد و با خط میخی به یادگار نوشته و هدیه می کند و کمی بالاتر هم نقاشی به سبک های مختلف، معرق و کارهای دستی به معرض دید عموم گذاشته شده است.
برخی از بازدیدکنندگان سعی دارند با نگاه کنجکاو به دست هنرمندان ، راز و رمز این همه زیبایی را فرا گیرند و سحر استادی که علاقه زیادی به هنرهای دستی دارد، می گوید: استفاده از هنر های دستی می تواند در معرفی، تبلیغ و احیا فرهنگ ایرانی – اسلامی بیش از هر کار دیگری ، مؤثر باشد .
شاهین شیرزاد دانشجوی رشته هنر است او می گوید: امسال همه جا حرف از اقتصاد مقاومتی است و یکی از ارکان آن بستن ورود بی رویه کالاهای غیر اساسی است ، کالاهایی که از آن به عنوان تزئینی یاد می کنند و چین بازار این کالاها را غصب کرده است.
حمایت از هنرمند ایرانی که بتواند ، کالای خود را با قیمت مناسب تر به بازار عرضه کند تا خریدار با خیال راحت دست به جیب شده و آن را بخرد باید مورد نظر مسئولین قرار بگیرد.
در این بین خردسالان حال و هوایی زیبا به این بخش داده اند. رنگ صورتی رنگ غالب این بخش است . سالن چندان هیجان ندارد و همه آرام در حال بازدید و خرید هستند. به نظر تفاوتی با سالن های بخش عمومی ندارد! البته برخی از غرفه داران با هدیه دادن بادکنک و کودکانی که با نقاشی شبیه گل یا پروانه شده اند ، حالت کودکانه به این سالن داده اند.
در بیشتر غرفه ها به جزء کتاب های تألیفی از نویسندگان مطرح و شناخته شده ، مابقی آثار ارائه شده غرفه ها را مجموعه ای از برندهای غربی کرده است که جورچین ها و برجسب های بسیاری آنها را تکمیل می کند!
در یک نگاه به خوبی می توان دریافت که ، ترجمه ها اکثرا بی محتوا و سبک است و برخی از کتاب های آموزشی سی دی مکمل دارد.
یکی از غرفه داران که تمام کتاب هایش تألیف داخل است و به قول خودش قهرمانان داستان هایش سارا و سامان هستند می گوید: میل خانواده ها به خرید کتاب های تألیف ایرانی زیاد است.
با "مهدی" کودکی هفت ساله که با مادرش به خرید آمده است هم صحبت می شوم ؛ می گوید: نمایشگاه را دوست دارم و پارسال هم آمده بودم اما بابا اجازه نمی دهد با کامپیوترش کار کنم کتاب های قشنگ همه شان سی دی دارند! او ادامه می دهد: نقاشی های کتاب ها قشنگ است و دوست دارم تمام آنها را بخرم و داستان هایشان را یاد بگیرم.
"زهرا اسدی" هم کتاب داستانش را با خوشحالی نشان می دهد و می گوید: امروز تولدم بود و مامان برایم کتاب خرید و من خیلی خوشحالم، مادرش روسری او را صاف می کند و می گوید: در بیشتر کتاب ها مادرها روسری به سردارند و مادر بزرگ ها چادر و دختران موهای بافته با گل سر ..گاهی نقاشی کتاب ها با آنچه ما در خانه به فرزندانمان می آموزیم متفاوت است!
به غرفه داران و چهره های آنها نگاه می کنم. چهره هایی نقاشی شده با انواع مواد آرایشی، آستین های کوتاه مانتو که گرمای هوا دلیلی موجه برای کم کردن حجابشان فراهم کرده است! با گفتاری مهربان کودکان را به خود می خوانند و با هدیه یک بادکنک او را جذب خود می کنند و اینگونه است که این خاله ها برای فرزندان ما الگو می شوند.
نمی دانم فروش برچسب و پازل و ماسک های مختلف چه سنخیتی با نمایشگاه بین المللی کتاب دارد ، برخی از چهره های بچه ها نقاشی شده است و برخی دیگر با ماسک های خارجی تبدیل به مردعنکبوتی و پو و ... شده اند.
گشت و گذار در غرفه کودکان را تمام می کنم در حالیکه به این فکر می کنم با این روند جمعیت شاید کمتر از یک دهه دیگر شاهد کودکان کمتری در بخش کودکان باشیم و این بخش به یک سالن در مجموعه عمومی تبدیل شود!
هنگام خروج از در خیابان بهشتی در مسیری خلاف حرکت من و سایر بازدیدکنندگانی که با دستان پر در حال ترک کردن نمایشگاه هستند، خانواده ها با فرزندانشان به سمت شبستان می روند، مدارس تعطیل شده است و حال نوبت حضور خانوادگی است و در تقابل با این صحنه ها دختران جوان با وقت صرف کردن برای پیرایش و آرایش تابلویی از خود ساخته اند که یک جا زیبایی هایشان را بدون هیچ هزینه ای به معرض تماشا گذاشته اند.
گزارش : منیره غلامی توکلی
انتهای پیام/غ
بخش کودکان نمایشگاه بین المللی کتاب یکی از مهم ترین بخش های نمایشگاهی است که باید در نحوه اجرا و آثار ارائه شده به آن توجهی خاص شود. چر ا که برپایی نمایشگاه فرصتی مناسب برای آشنایی بیشتر کودک و نوجوان با دنیای کتاب است. اما متأسفانه این مهم در بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب نادیده گرفته شده است. گویی این سالن به تنهایی می تواند تمام رشته های بافته شده برای فرهنگ و تمدن ایرانی – اسلامی را یک جا به پنبه تبدیل کند.
به سمت غرفه های کودک می روم . در همان ابتدای راه صدای گریه کودکی توجه ام را جلب می کند، او به رفتن برادرش اعتراض دارد . بر روی ویلچر نشسته است و از سمتی که مادر قصد خروج از شبستان را دارد با آن همه پله رفتن غیر ممکن است !
مادر را راهنمایی می کنم شاید از مسیر دیگری بتواند فرزندش را به بازدید از بخش کودکان ببرد! از پله ها که در حال صعود هستم دختر بچه ها و پسر بچه هایی را می بینم که با صورت های نقاشی شده در حال پایین آمدن هستند و دست همشان تعدادی کتاب و بادکنک است.
در گوشه ای از حیاط منتهی به غرفه کودکان هنرمندان به عرضه کارهای هنری خود مشغولند و برایم جالب است که بیشتر هنرمندان حاضر را بانوان تشکیل می دهند. در گوشه ای دیگر تصاویر سه بعدی از نویسندگان کتب آموزش و پرورش صحنه جالبی را به وجود آورده است. در آنجا تصویر پروین اعتصامی، نازیا ملک، الهه علوی، میترا دانشور، مریم انصاری و خانم شعبان نژاد به عنوان مؤلف به چشم می خورد.
ردیف اول مربوط به نویسندگانی است که در قید حیات نیستند و پروین در این گروه قرار دارد. در یکی از غرفه ها بانوی اسمت را می پرسد و با خط میخی به یادگار نوشته و هدیه می کند و کمی بالاتر هم نقاشی به سبک های مختلف، معرق و کارهای دستی به معرض دید عموم گذاشته شده است.
برخی از بازدیدکنندگان سعی دارند با نگاه کنجکاو به دست هنرمندان ، راز و رمز این همه زیبایی را فرا گیرند و سحر استادی که علاقه زیادی به هنرهای دستی دارد، می گوید: استفاده از هنر های دستی می تواند در معرفی، تبلیغ و احیا فرهنگ ایرانی – اسلامی بیش از هر کار دیگری ، مؤثر باشد .
شاهین شیرزاد دانشجوی رشته هنر است او می گوید: امسال همه جا حرف از اقتصاد مقاومتی است و یکی از ارکان آن بستن ورود بی رویه کالاهای غیر اساسی است ، کالاهایی که از آن به عنوان تزئینی یاد می کنند و چین بازار این کالاها را غصب کرده است.
حمایت از هنرمند ایرانی که بتواند ، کالای خود را با قیمت مناسب تر به بازار عرضه کند تا خریدار با خیال راحت دست به جیب شده و آن را بخرد باید مورد نظر مسئولین قرار بگیرد.
در این بین خردسالان حال و هوایی زیبا به این بخش داده اند. رنگ صورتی رنگ غالب این بخش است . سالن چندان هیجان ندارد و همه آرام در حال بازدید و خرید هستند. به نظر تفاوتی با سالن های بخش عمومی ندارد! البته برخی از غرفه داران با هدیه دادن بادکنک و کودکانی که با نقاشی شبیه گل یا پروانه شده اند ، حالت کودکانه به این سالن داده اند.
در بیشتر غرفه ها به جزء کتاب های تألیفی از نویسندگان مطرح و شناخته شده ، مابقی آثار ارائه شده غرفه ها را مجموعه ای از برندهای غربی کرده است که جورچین ها و برجسب های بسیاری آنها را تکمیل می کند!
در یک نگاه به خوبی می توان دریافت که ، ترجمه ها اکثرا بی محتوا و سبک است و برخی از کتاب های آموزشی سی دی مکمل دارد.
یکی از غرفه داران که تمام کتاب هایش تألیف داخل است و به قول خودش قهرمانان داستان هایش سارا و سامان هستند می گوید: میل خانواده ها به خرید کتاب های تألیف ایرانی زیاد است.
با "مهدی" کودکی هفت ساله که با مادرش به خرید آمده است هم صحبت می شوم ؛ می گوید: نمایشگاه را دوست دارم و پارسال هم آمده بودم اما بابا اجازه نمی دهد با کامپیوترش کار کنم کتاب های قشنگ همه شان سی دی دارند! او ادامه می دهد: نقاشی های کتاب ها قشنگ است و دوست دارم تمام آنها را بخرم و داستان هایشان را یاد بگیرم.
"زهرا اسدی" هم کتاب داستانش را با خوشحالی نشان می دهد و می گوید: امروز تولدم بود و مامان برایم کتاب خرید و من خیلی خوشحالم، مادرش روسری او را صاف می کند و می گوید: در بیشتر کتاب ها مادرها روسری به سردارند و مادر بزرگ ها چادر و دختران موهای بافته با گل سر ..گاهی نقاشی کتاب ها با آنچه ما در خانه به فرزندانمان می آموزیم متفاوت است!
به غرفه داران و چهره های آنها نگاه می کنم. چهره هایی نقاشی شده با انواع مواد آرایشی، آستین های کوتاه مانتو که گرمای هوا دلیلی موجه برای کم کردن حجابشان فراهم کرده است! با گفتاری مهربان کودکان را به خود می خوانند و با هدیه یک بادکنک او را جذب خود می کنند و اینگونه است که این خاله ها برای فرزندان ما الگو می شوند.
نمی دانم فروش برچسب و پازل و ماسک های مختلف چه سنخیتی با نمایشگاه بین المللی کتاب دارد ، برخی از چهره های بچه ها نقاشی شده است و برخی دیگر با ماسک های خارجی تبدیل به مردعنکبوتی و پو و ... شده اند.
گشت و گذار در غرفه کودکان را تمام می کنم در حالیکه به این فکر می کنم با این روند جمعیت شاید کمتر از یک دهه دیگر شاهد کودکان کمتری در بخش کودکان باشیم و این بخش به یک سالن در مجموعه عمومی تبدیل شود!
هنگام خروج از در خیابان بهشتی در مسیری خلاف حرکت من و سایر بازدیدکنندگانی که با دستان پر در حال ترک کردن نمایشگاه هستند، خانواده ها با فرزندانشان به سمت شبستان می روند، مدارس تعطیل شده است و حال نوبت حضور خانوادگی است و در تقابل با این صحنه ها دختران جوان با وقت صرف کردن برای پیرایش و آرایش تابلویی از خود ساخته اند که یک جا زیبایی هایشان را بدون هیچ هزینه ای به معرض تماشا گذاشته اند.
گزارش : منیره غلامی توکلی
انتهای پیام/غ