قاب عکسم ؛ تنها شیء بی صدا در اتاق من است!
قاب عکس قدیمی اما سرحال من! از سال 1361 صاحب بخش کوچکی از میز تحریر و بعدها میز کار من شده است.
دوست آرام اما پرهیاهوی من، دلم را برده است و می برد به دوران خردسالی به دورانی که عمو عکاس ناشناس عکاسی " کارنیک" حوالی خیابان مختاری تهران با چشمان اشک آلود، کودکی ام را ثبت کرد.
امروز در سالروز تولد 32 سالگی اش از دستم افتاد و شکست ...
می خواستم شیشه اش را پاک کنم ، زدم دلش را شکستم !
خوب که نگاهش کردم دیدم با دل شکسته هم پر حرف است ! حالا نگاه اشک آلود من با دل شکسته شیشه این قاب سنخیتی عجیب یافته است!