گفتگو با "مهدی داوری" کارشناس مسائل سیاسی و کارشناس ارشد اندیشه سیاسی اسلام به چرایی لزوم برقراری روابط دیپلماتیک با امریکا و تهدیدات و فرصت های این رابطه
آقای داوری به عنوان اولین سوال بفرمایید هدف ریاست جمهور از سخنرانی در جمع نخبگان امریکایی ، مبنی بر آمادگی ایران برای مذاکره با امریکا چه بوده است؟
به نظر بنده "دکتراحمدی نژاد" در پی اعلام این موضوع به جامعه امریکا بوده است که جمهوری اسلامی ایران قصد نزاع و درگیری نه تنها با امریکا بلکه نسبت به هیچ یک از کشورهای دنیا را نداشته و نخواهد داشت و اگر دولت امریکا دست از دشمنی و مواضع خصمانه خود علیه ایران بردارد ما آماده مذاکره هستیم که خود این موضوع حاکی از حسن نیت کشورمان در قبال این سیاست راهبردی است.
این امر در واقع بیانگر همان سیاست کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی است که ما به غیر از رژیم اشغالگر قدس با هیچ ملت و دولتی دشمنی و عداوت نداریم و در صورتی که سایر دولت ها حقوق مسلم ملت ایران و امت اسلامی را به رسمیت بشناسند آماده مذاکره و توسعه روابط در تمامی سطوح بر اساس دکترین راهبردی عزت، حکمت و مصلحت هستیم.
ناگفته نماند با اتخاذ مواضع دولت آمریکا و رویکرد اقدامات آن نسبت به انقلاب اسلامی در دهه های گذشته این مسئله را به امری محال مبدل می کند.
مواضع حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه ای درقبال مذاکره و برقراری ارتباط با امریکا چیست؟
حضرت "امام خمینی(ره)" امریکا را شیطان بزرگ خطاب کرده و همواره در رهنمودها و صحبت های خودشان امریکا و اسراییل را دشمن درجه یک اسلام و ملت های مسلمان و بالاخص مردم انقلابی ایران می دانستند و منفعت مسلمین را در برقراری ارتباط با امریکا نمی دیدند .
از گذشته تا به امروز کاملا مسلم است که امریکا به طور یکجانبه به دنبال اهداف و منفعت استکباری خودش است. برای مثال می توان به مناقشات و منازعات مختلفی که دولت امریکا در 50 سال گذشته در راه تثبیت سیاست خارجی و هژمون برتر خود به راه انداخته است اشاره کرد .
"امام خامنه ای" هم درسخنان و منویاتشان بارها تاکید بر عزت در روابط بین الملل داشته اند و قطعا مفهوم عزت از منظر ایشان دادن امتیاز به حریف نیست در حالی که امریکا در روابط بین الملل فقط به دنبال کسب امتیاز یک جانبه و استثمار حریف و یا کشور هدف است، کما اینکه قبل از انقلاب اسلامی این وضعیت در ایران زمان پهلوی کاملا مشهود بوده است و چون با پیروزی انقلاب اسلامی مبانی اندیشه سیاسی در ایران تغییر کرده؛ آمریکا اینگونه برای دشمنی با ملت ودولت ایران بپا خواسته است.
تاریخ 34 سال انقلاب اسلامی حتی یک مورد رویکرد بی طرفی یا دوستانه از امریکا درمورد ایران سراغ ندارد و در مقابل حیات سیاسی انقلاب اسلامی مملو از توطئه های امریکا و اتخاذ مواضع خصمانه علیه ملت ایران است ؛ که منحصر به یک یا چند روش خاص نیست. امریکا کلکسیونی از اقدامات خصمانه نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، امنیتی و...در مورد ایران اسلامی را به نمایش گذاشته است.
از این منظر است که امام خمینی(ره) و امام خامنه ای همواره از مخالفان جدی مذاکره با آمریکا بوده اند. رهبر معظم انقلاب همواره در این سال ها بر بسته بودن باب مذاکره ایران و آمریکا تا زمان تغییر رفتار کاخ سفیدی ها تأکید کرده اند. با این حال، تا کنون پنج مذاکره میان تهران- واشنگتن انجام شده که به جرأت می توان گفت نتیجه ای برای ملت ایران و حاکمیت در بر نداشته است.
به نظر شما علت طرح موضوع برقراری رابطه با امریکا از سوی برخی دولتمردان چه در گذشته و حال چیست؟
براساس اندیشه سیاسی جمهوری اسلامی ایران ، رویکرد امریکا در سه دهه گذشته و همچنین راهبردهایی که هم اکنون درسیاست خارجه امریکا موجود است ازسر گیری رابطه با امریکا کاری بیهوده و عبث است. بر پایه مبانی سیاسی انقلاب اسلامی عزت، استقلال ، سربلندی کشور و ملتهای اسلامی که جمهوری اسلامی ایران پرچمدار آن است باید در دستور کار عرصه دیپلماسی خارجی کشور قرار بگیرد.
با درک شرایط فعلی طرح رابطه با امریکا این موضوع را تحت الشعاع قرار می دهد. زیرا امریکا دست از سیاستهای خصمانه خود بر علیه ایران بر نداشته و هر روز اقدامات بیشتری را در راستای تحدید ایران در صحنه بین الملل انجام می دهد.
برای مثال ترور دانشمندان هسته ای کشورمان توسط سرویسهای اطلاعاتی "سیا" و "موساد"طی سالهای اخیر خود شاهدی بر این مدعاست . پر واضح استکار نامه مذاکره کشورهایی چون کره شمالی، لیبی و سوریه که مدت ها با آمریکا مبارزه کرده بودند می تواند سند محکمی بر بی فایده بودن مذاکره با دولتمردان آمریکایی- پیش از تغییر رفتارشان- باشد. این سه کشور از مذاکره با کاخ سفید نه تنها سودی نبرده اند بلکه به نوعی دور خورده و از انجام این مذاکرات به موضع ندامت رسیده اند.
لذا بیان این موضوع از سوی برخی دولتمردان ناشی از عدم درک صحیح از اندیشه سیاسی و مبانی ایدئولوژی اصیل انقلاب اسلامی است. این اندیشه ریشه در قرآن وسیره عملی پیامبر مکرم اسلام و ائمه معصومین دارد که با رفتار عملی حضرت امام خمینی(ره) در قاموس ولایت فقیه تجلی عینی یافته است.
باتوجه به بیداری اسلامی درجهان و نفرت عمومی از امریکا در حوادث پیش آمد کرده در جهان مانند ساخت فیلم موهن علیه پیامبر بزرگ اسلام و ... آیا طرح برقراری و مذاکره با امریکا بازهم به صلاح جمهوری اسلامی ایران است؟
قدر مسلم آنکه امریکا صلاح امت اسلامی و خاصه ملت ایران را نخواسته ونیتی جز نابودی مبانی اسلامی ندارد. لذا درچنین شرایطی توصیه به بر قراری رابطه با امریکا امری کاملا نا آگاهانه و اشتباه است. وقوع بیداری اسلامی درغرب آسیا و شمال افریقا حاکی از آن است که مسلمین به این اجماع رسیده اند برای تحقق آرمانهای اسلام باید انقلابی پیش بروند و در مقابل حکومتهای دست نشانده شیطان بزرگ بایستند .
در واقع مقابله با این حکومت ها مبارزه با خود امریکاست. زیرا ساقط شدن هریک از آنها قطع شدن یکی از بازوان امریکا درمنطقه است. لذا هنگامی که امت اسلام به این اجماع جهانی رسیده اند که باید با امریکا مبارزه کرد و راهی جز مقابله با استکبار برایشان باقی نمانده است ؛ بیان از سر گیری رابطه با امریکا در شرایطی که همچنان اقدامات خصمانه خود را ادامه داده و از مواضع خویش عدول نکرده باشد؛ اشتباهی فاحش است.
برقراری رابطه با امریکا جز با دست کشیدن از آرمانهای انقلاب اسلامی امکان پذیر نخواهد بود زیرا امریکا با مبانی ایدئولوژیکی و اندیشه سیاسی جمهوری اسلامی ایران مشکل اساسی دارد چرا که این اندیشه سیاسی هیمنه و ابهت پوشالی امریکا را طی سه دهه گذشته در عرصه بین المللی شکسته و باعث بیداری امت اسلام وحتی غیر مسلمانان شده است.
لذا هر روز امریکا با چالش های بیشتری مواجه می شود و به دنبال موجه نشان دادن وتطهیر چهره خود و تخریب چهره اسلام به جهت گرایش مردم در غرب به سمت دین اسلام است. اقداماتی نظیر کشیدن کاریکاتورهای موهن و ساخت فیلم های توهین آمیز نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام نیز درهمین راستا است. در چنین شرایطی فراهم کردن بستری مناسب برای برقراری رابطه با امریکا نشان از ضعف و عدم موقعیت سنجی در این برهه از زمان است.
لطفا به عنوان آخرین سوال بفرمایید آیا برقراری رابطه دیپلماتیک با ایالات متحده امریکا درجهت منافع جمهوری اسلامی ایران است یا خیر؟
پر واضح است که امریکا درپی ضربه زدن به آرمانهای انقلابی ما و کسب منافع خویش است زیرا تضاد کامل بین آرمانهای انقلابی ملت ایران و منافع آمریکا وجود دارد . همانطور که قبلا بیان شد این مهم نشات گرفته از مبانی ایدئولوژیکی است.
بنابراین در هرمذاکره و رابطه ای هم ایالات متحده امریکا اقدامات خصمانه خود را پیگیری خواهد کرد چرا که عدول از اقدامات خصمانه اش به معنای دست کشیدن از دکترین راهبردی امریکا است . در واقع به نوعی سازش ایران با امریکا نیز همین معنا را برای ما در پی خواهد داشت .
جدای از تضاد اندیشه ای بین ایران و امریکا وجود چالش های گوناگون در عرصه های مختلف نظامی - حضور نظامیان امریکایی در عراق و افغانستان - و اقتصادی مانند جنبش وال استریت ، وقوع بیکاری و از این دست موارد که امریکا در گذر از این بحرانها موفق عمل نکرده است نمی تواند راهگشای ایران در رسیدن به اهداف مورد نظرش با برقراری این ارتباط با دولت ایالات متحده امریکا باشد.
بنابراین رابطه ما با امریکا به سود منافع ما نخواهد بود چون این مهم به معنای عدول از همه ارزشهای دینی ، ملی ، تعلقات انقلابی و آرمانی نه تنها ملت مسلمان ایران بلکه مستضعفان و تمامی آزادی خواهان در اقصی نقاط جهان است.