یکی از نقاط مشترک اکثرا مردان ایرانی این است که بعد از بازگشت خانم محترم خانه از بازار، اجناس خریداری شده را با انگشت شصت و اشاره، گرفته و بلند کرده و با جمع کردن صورت و نزدیک کردن لب و بینی به هم میپرسند:
- آقای خانه: خانم! چند خریدی؟
- خانم خانه : 50 هزار تومن
- آقای خانه: با تعجبی جنابخانی؛ 50 هـــــزار!!!! تومــــــن؟
و اینجاست که ضرب المثل «اگر خانم شما نری بازار، بازار میگنده» و بنجلهای فروشندگان رو دستشان میمونه، کار به توضیح خانم و مرغ یک پای آقا در بالا بودن قیمت میانجامد....
در این بخش از گفتمانهای اقتصادی بین زن و شوهر که بیشتر به بازجویی بعد از خرید میماند، به خانمهای خانه توصیه میشود از دو ترفند زیر بهرهمند شوند تا قدری به به و چه چه آقایان را نیز نظارهگر باشند.
1. در یک عمل متقابل به مثل خرید خانه را برگردن شوی خود انداخته تا به مرور زمان متوجه شود، یک مَن ماست چقدر کره دارد در حالی که هر وقت از خرید آمد به طرز ناجوانمردانهای از خریدش ایراد گرفته و بگویید: ( دوباره جنس بنجل تو آستینت کردند!!؟) و در حال خاطرات خرید خود را برایش تعریف کنید.
2. موضع خود را در خرید کردن حفظ کرده با این شرط که قیمت هر جنس را نیمبها با ایشان حساب کنید تا سر شما آسوده و کیف ایشان هم از داشتن چنین خانمی کوک شود.
3. یا اینکه برخلاف ترفند شماره دو، با افتخار قیمت اولیه فروشنده را دو برابر کرده و بعد از تعریف چانهزنیهای حرفه ای خود قیمت اصلی را با آب و تاب به همسر محترم بگویید و مورد تشویق و عنایت خاصه قرار بگیرید .
البته این نسخه گفتمان اقتصادی بین زن و شوهر و میزان نتیجه بخشی آن هیچ وجه ضمانی نداشته و صرفا جهت اطلاع شما بزرگواران بوده است.
پ.ن: نگارنده برای خلاصی از شکستهای پیاپی در گفتمانهای اقتصادی که بیشتر به بازجویی میماند از ترفند شماره 2 و همکار گرام که چانهای گرم در چانهزنی دارد از ترفند شماره 3 بیشترین بهرهبرداری را کرده اند.
انتهای پیام/ ت