قلمدون:
زنانی که با آرایش غلیظ و عشوه و ناز در خیابانها و مراکز خرید، رفت و آمد میکنند همگی زنانی ورشکسته هستند که نه تنها فقط عُرضه ی عَرضه کردن کالای جنسی خود را به نازلترین قیمت ( نیم نگاهی از سر شهوت) دارند و هیچ چیز عایدشان نمیشود بلکه حیثیت، شخصیت، انسانیت و زندگی خود را در میبازند.
این بدترین نوع تجربه برای زن فهیم ایرانی است که بخواهد وضعیت زن در غرب را تجربه کند، جامعه از هم فروپاشیده غرب برای زنان ما باید موزه عبرتی باشد تا بداند عرضه جسم و یا حتی در خفیفترین صورت ممکن، عرضه زیبایی بدون روح، چگونه آسایش، سلامت، امنیت و اعتماد به نفس او را میگیرد.
آنچه که امروزه از آن به عنوان "طلاق" یاد میشود، صرفاً طلاق قانونی و ثبت شده در دفترخانهها نیست، بلکه " طلاق عاطفی" که در واقع جدایی زن و شوهر را زیر یک سقف رقم میزند هم سایه سنگینی بر فضای جامعه مدرن امروزی انداخته است.
بدتر این نوع طلاق ثبت نشده، ازدواجهای سفید و یا ثبت نشدهای است که در نقطه مقابل زن و مردی را در کنار یکدیگر بدون داشتن تعهدی به عنوان زن و شوهر جعلی به تشکیل زندگی دورغین وکاذب مشغول میسازد.
نکته مهمتر اینکه قبح گسترش این پدیده شوم یعنی " طلاق " در جامعه چنان شکسته شده است که برای آن " چشن طلاق " میگیرند و جاقو را با خشم و نفرت در کیک فرو برده و از بندهای ازدواج خلاص میشوند و یا اینکه در آن طرف ماجرا برای " ازدواج سفید" به دنبال دلایلی هستند که بتوانند آن را موجه نشان دهند و اینگونه بازتاب منفی این ضدفرهنگ را به آن سمت و سویی که خود مد نظر دارند، بکشند.
جامعه شناسان بر این باور هستند که از مهمترین دلایل افزایش نرخ طلاق، تغییر سبک زندگی به سمت و سوی غربی شدن است. فرهنگ غربی که به دنبال منیتها و جاه طلبیهاست و باز تعریف جدیدی از خوشبختی و استقلال، ارائه میدهد در تقابل با ارزشها و تعهدات خانوادگی قرار دارد و تفکر فمنیستی بر آتش این فرهنگ مبتذل، هیزم خشک میریزد.
بررسیها نشان میدهد « آمار طلاق در کل کشور تعداد 155369 مورد در سال 92 بوده است یعنی 426 مورد در روز! یا 18 مورد در ساعت! البته مطابق آمار این میزان در سال 93 به 163569 مورد افزایش پیدا کرده است یعنی 19 مورد طلاق در ساعت!
طلاق در سال 93 میان مردان 29-25 ساله و زنان 24-20 ساله بوده است. [2] این یعنی اکثر فروپاشیهای خانواده در میان کسانی صورت میگیرد که از نظر سنی به بلوغ فکری و عقلی رسیدهاند و این واقعیت نشان میدهد که باید در مهارت افزایی جوان قبل از ازدواج و ترویج و گسترش سبک زندگی متعالی تلاش بیشتر کرد.
بدون شک رسانه به عنوان بازوی قدرتمند انتقال فرهنگ در بین جوامع شناخته شده است. امروزه " ماهواره" به عنوان ابررسانهای در خدمت سیاستمداران کشورها ، نقش مهمی را تهاجم فرهنگ کشورهای سلطه بر کشورهای هدف ایفا میکند. این تهاجم که از آن به عنوان " جنگ نرم" یاد میشود به وسیله محصولات مختلف اعم از فیلم سینمایی، سریال، نماهنگهای مستهجن، تبلیغ، مستندسازی و ... به دنبال تغییر ذائقه مردم کشور هدف و از بین بردن قدرت نرم آنها یعنی فرهنگ و ارزشهای غالب بر ساختار جامعه به ویژه خانواده و زنان است.
به طور قطع برنامهریزی برای از بین بردن " حیا"، " عفاف" و کم رنگ کردن ارزشهای ملی و مذهبی در بین بانوان از مهمترین اقدامان کشورهای مهاجم در خط مقدم " جنگ نرم" علیه کشور مسلمان ما است، چرا که اگر خانواده به عنوان هسته اولیه یک جامعه آسیبپذیر شود، قدرتی برای دفاع ارزشها و یا حتی مقابله با ضدارزشها باقی نمیماند.
یکی از مهمترین اقدامات دشمن در جنگ نرم در حوزه زنان، از بین بردن حیا و عفاف است، حیا و عفافی که ریشه در حجاب دارد، حجابی قدرت نرم یک زن در مقابله با فساد و فحشا است و او را از گزند محفوظ میدارد. وقتی زنی دست از حفاظ قدرتمند خود کشید در واقع چراغ سبزی را برای ورود هر چیزی مغایر با حیا به زندگیاش میدهد و آن چیزها میتواند از نگاه یک نامحرم تا حضور فیزیکی او در زندگیاش باشد و اینگونه است که نظام بنیان خانواده با بی بندوباری و خیانت زن و مرد نسبت به هم از همپاشیده میشود و جالب اینجاست که هر کسی هم به دنبال مقصر میگردد از عرضه کننده فحشا تا خریدار آن ...
بنابر گفته جامعه شناسان، « بی بندوباری جنسی، گسترش فحشاء و فساد اخلاقی، فروپاشی بنیان خانواده، افزایش طلاق، تنوع طلبی جنسی، کاهش امنیت روانی جامعه به خصوص جوانان، افزایش سن ازدواج، افت تحصیلی و آموزشی جوانان، تضعیف اعتقادات دینی و… همه از تبعات ناگوار بدحجابی است. از سوی دیگر بدحجابی باعث خواهد شد تا فرهنگ بیگانه با شدت هرچه تمامتر فرهنگ ایرانیاسلامی ما را مورد هجوم قرار داده و اهداف شوم دشمنان نظام مقدس و انقلاب اسلامی علیه کشور را محقق سازد.
یکی از مظاهر بدججابی و فحشا، آرایش خارج از عرف بانوان و پوشش نامناسب آنها در فضای عمومی جامعه است. آرایشها و تیپهای عجیب و غریبی که چیزی به جز بچسب " روسپیگری" برای زن به همراه ندارد، حتی اگر دامنش از این گناه کبیره پاک باشد.
زنانی که با آرایش غلیظ و عشوه و ناز در خیابانها و مراکز خرید، رفت و آمد میکنند همگی زنانی ورشکسته هستند که نه تنها فقط عُرضه ی عَرضه کردن کالای جنسی خود را به نازلترین قیمت ( نیم نگاهی از سر شهوت) دارند و هیچ چیز عایدشان نمیشود بلکه حیثیت، شخصیت، انسانیت و زندگی خود را در میبازند.
این بدترین نوع تجربه برای زن فهیم ایرانی است که بخواهد وضعیت زن در غرب را تجربه کند، جامعه از هم فروپاشیده غرب برای زنان ما باید موزه عبرتی باشد تا بداند عرضه جسم و یا حتی در خفیفترین صورت ممکن، عرضه زیبایی بدون روح، چگونه آسایش، سلامت، امنیت و اعتماد به نفس او را میگیرد.
در انواع بدحجابیها از پوشیدن لباسهای نامتعارف در جامعه تا حضور با آرایشهای غلیظ و خارج از عرف این زن است که متضرر خواهد بود، اگر بُعد فردی این موضوع را کنار بگذاریم در بُعد خانوادگی و اجتماعی، زن بدحجاب با در دست گرفتن تیغه دو سر بُرَندهای هم با ایجاد سوء ظن در همسر خود باعث از هم پاشیدگی خانوادهاش شده و هم با گول زدن مردی دیگر و نشان دادن خود به عنوان زنی زیبا و منحصر به فرد!! باعث سرد شدن روابط مردی دیگر نسبت به همسرش میشود، اتفاقی که زن دیگری در خیابان دیگری علیه او انجام میدهد! و همین سیر باعث فروپاشی بنیان خانواده از هم میشود.
اینکه بگوییم دنیای غرب در حسرت یک جامعه سالم و خانواده مستحکم به سر میبرد گزافه نگفتهایم و مصداق این صدق قول گفته لمبروزو است: «برای زن نیکوترین دوره زندگانی، همان دوره ای است که همه نیروهای روحی و جسمی او صرف پرداختن به خانواده و جامعه می شود.» (لمبروزو، روح زن، ص9.)
هومن صبوری مرد جوان مطلقهای است که بیش از یک سال نتوانسته به زندگی زناشویی خود ادامه دهد او که عاشقانه ازدواج کرده بود، توافقی از همسرش جدا شده و به فکر ازدواج مجدد هم نیست! .
صبوری در مورد دلایل طلاقش میگوید: ( هر شب وقتی به خانه برمیگشتم، گویی خانه خط مقدم جنگ بود! بی انظباطی و بهم ریختگی از سر تا پای خانه و همسرم میریخت، از شام گرم خبری نبود، با وجود خریدهای زیادی که همسرم از نظر لباس بر گردنم میگذاشت اما هیچ وقت او را شیک و مرتب درخانه ندیدم، از صبح تا غروب چنان با دوستانش سرگرم بود که به قول خودش لِه و لَوَرده به خانه میآمد و فقط ته مایهای از آرایش صبح بر روی صورتش خودنمایی میکرد حتی حوصله یک گفت وگوی ساده را نداشت و سریع پرخاش میکرد.»
وی ادامه داد: نکتهای که این واقعیت را غیر قابل تحمل میکرد نحوه خروجش از منزل، حرف زدنش در جمع دوستان و نوع لباس پوشیدن شیکش در خارج از خانه بود، گویی همسر من یک ویترین زیبا برای مردم در خیابان از خود به نمایش میگذاشت و دیگران در دل خود به شوهرش حسرت میخوردند!! اما متأسفانه واقعیت چیز دیگری بود او با این کارهایش وقت رسیدگی به کوچکترین خواستههای معمولی من را نداشت.
از منظر قرآن ( عدم همفکری زن و شوهر با هم، افشای اسرار خانواده، نادیده گرفتن حقوق یکدیگر، سوء ظن، دروغگویی، خیانت، توقعات بیجا، طرح اختلاف در نزد دیگران، عدم توجه به زمینه های اختلاف، تنگ نظری در رفاه خانواده) از مهم ترین دلایل بروز طلاق است که اگر منصفانه قضاوت کنیم، این موارد در تغییر سبک زندگی و به ویژه در از بین رفتن حیا و حجاب و عفاف نماد و بروز ویژه ای دارد.
سالومه اسدی، دختر جوانی است که بیش از 8 ماه از ازدواجش با محسن نمیگذرد، او علاوه بر اینکه مهریهاش را به اجرا گذاشته است، قصد طلاق دارد و در مورد علت این پافشاری خود میگوید: ( با محسن دوست بودم، البته میدانستم که همسر دارد اما عاشقش شده بود! میگفت زن شلختهای دارد و امروزی نمی پوشد و امروزی آرایش نمیکند و من را به خاطر زیبایی و تیپم میخواهد و من هم باور کردم و در جواب ندای وجدانم میگفتم: می خواست شوهرش را حفظ کند!! اما درست شب عروسی متوجه شدم که در سالن علاوه بر اقواممان، چند تا از دوست دخترهای دیگرش نیز حضور دارند او اصلا به هیچ تعهدی پایبند نیست! با دیدن یک زن آرایش کرده دست به مقایسه و بعد هم بهانه گیری میزند!
آقای صبوری و خانم اسدی، مشتی نمونه از خروار متقاضیان طلاقی هستند که بی بندوباری، فحشا، عدم رضایت جنسی، خیانت و... دلایل طلاق آنها را رقم میزند و نمیتوان انکار کرد که آمارهای رسمی از سوی وزارت وزش و جوانان نیز گویایی همین نکته است که مسئله عدم رضایت جنسی و خیانت بیشترین دلایل طلاق را در جامعه سنتی ما رقم زده است.
چرایی این پدیده نامبارک را در این میتوان جستجو کرد که دیدن زنانی با رنگ و لعابهای متفاوت، باعث بالارفتن حس تنوع طلبی و تجربه کردن برای برخی از مردان میشود و به مرور زمان این حس تنوع طلبی به مرضی به اسم " بالا رفتن آستانه رضایتمندی جنسی" تبدیل میشود، بالا رفتن آستانه رضایت جنسی یعنی فرد با داشتن روابط جنسی متداول و قانونی با یک یا حتی چند همسر شرعی رضایت کسب نکرده و به دنبال ارضاء این نیاز به شیوههای نامشروع و حتی غیرمتعارف است.
مطالعات علمی نشان می دهد هر چه زنان در بین انظار عمومی بیشتر برهنه شوند، در آمیزش جنسی سرد مزاج تر خواهد بود و کمتر می توانند شوهران خود را به اوج لذت جنسی برسانند. منطقی در مطالعه خود، تاثیر جاذبه های زنان را در آستانه ادراکی مردان بررسی می کند و نتیجه می گیرد که در اثر رعایت نکردن حجاب و افراط در جلوه گری زنان، آستانه ادراکی مردان تغییر کرده و درک آن ها از زیبایی زنان کمتر می شود.
به گفته پاک نژاد، هر چه انسان ها در برابر یکدیگر عریان تر شوند، سطح برداشت جنسی و سکسیشان، سوز و عشق و جذبه اش کمتر و یک نواخت تر و نزدیک به یکدیگر می گردد و در عمل میبینیم متخصصان مامایی و زنان، زودتر از دیگران، به علت سر وکارشان با اعضای جنسی، با ارگاسم و اوج لذت جنسی وداع می کنند. (پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ص 39)
از بین رفتن لذت جنسی در روابط بین زن و شوهر، اثرات زیان بخشی در روابط خانوادگی آنان گذاشته و به ایجاد تنش و جدایی و می انجامد. (رجبی، حجاب و نقش آن در سلامت روان ، ص 142) و اما در واقع اسلام مى خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این گونه لذت ها پاک گردد و لذت هاى جنسى، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود. (واحد، قرة العین (درآمدی بر تاریخ بیحجابی در ایران)، ص40).
انتهای پیام/ ت