سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

خانواده را مهم‌ترین رکن جامعه و هسته اولیه تشکیل دهنده آن تعریف می‌کنند. خانواده در نزد ملل مختلف دارای قداست است که در ابتدا با پیوند یک زن و مرد تشکیل می‌شود.

با ورود فرزندان، علاوه بر اینکه خانواده بزرگ‌تر می‌شود، نقش‌های متعدد و همچنین مسئولیت‌های متفاوتی نیز به وجود می‌آید که انجام درست و به موقع این مسئولیت‌ها با تکیه بر ارزش‌های درونی یک جامعه که ریشه در ادوار و فرهنگ آن جامعه دارد، باعث ثبات و قوام بنیان خانواده می‌شود.

بینان خانواده، یعنی همان چهارچوب‌هایی که اساس همزیستی، همدلی و همزبانی یک خانواده را تشکیل داده و آنها را به عنوان یک واحد اجتماعی در پیشرفت فردی، خانوادگی و اجتماعی همراهی‌می‌کند.

ازدواج سفید

بنیان خانواده که اکنون به عنوان یکی از واژه‌های پرکاربرد در ادبیات جامعه‌شناسی، روانشناسی زناشویی و حتی ادبیات سیاسی، مطرح است، امروزه دستخوش تغییرات و همچنین خطراتی شده که آن را به سوی تزلزل و یا از هم‌پاشیدگی سوق می‌دهد.

 


اگر از زاویه‌ای دیگر به خانواده نگاه کنیم، می‌توانیم اعضای آن را مانند تکه‌های پازلی فرض کنیم که در صورت چیدمان درست، یک طرح زیبا را ساخته و به نمایش می‌گذارند و در غیر این صورت تکه‌‌هایی از هم جدا شده، خواهند بود که علی‌رغم عینیت، توانایی ساخت طرحی زیبا را نخواهد داشت. پس در این صورت می‌توان نتیجه گرفت که ماهیت خانواده هرگز از بین نمی‌رود، بلکه هویت آن از شکلی موزون و معنادار خارج می‌شود! و اگر به تکه‌های جدا شده تقسیم شوند هر قطعه از پازل خانواده رها شده و فاقد نقش و تأثیرگذاری خواهند بود و چه بسا که ظرفیت آنها به هدر رود.

از این زاویه دید ما با دو شکل خانواده رو به رو هستیم 1. خانواده مستحکم 2. خانواده از هم گسیخته که هر کدام دارای ویژگی‌ها و شرایط خاص خود هستند. مسیر غلط همان قدر که برای تبدیل شدن یک خانواده "مستحکم" به خانواده از هم "گسیخته" کوتاه هست به همان اندازه پیوند و تبدیل خانواده "از هم گسیخته "به خانواده" مستحکم" سخت و طاقت فرسا خواهد بود.

به راستی چرا؟

در پژوهش‌هایی که از اعضای خانواده‌های از هم گسیخته صورت گرفته است، عنصر "بی‌اعتمادی به هم"، "عدم انگیزه برای زندگی در کنار هم"، "عدم گذشت از اشتباهات قبلی"، " رهایی از قید و بندهای زندگی زناشویی" حتی با وجود  علاقه زوج به یکدگیر، سخت‌ترین شرایط پیوند دوباره را رقم می‌زند.

با توجه به اینکه همیشه گفته‌اند:« پیشگیری بهتر از درمان است.» باید بپذیریم که "انتخاب درست، درست زندگی کردن و ساختن یک خانواده مستحکم" بهتر و راحت‌تر از " انتخاب غلط، خراب کردن زندگی مشترک، بازسازی آن و  حتی یا ترک کردن آن"  است.

وقتی سخن از "انتخاب درست" به عنوان نخستین گام برای تشکیل زندگی مشترک، نام برده می‌شود، منظور انتخابی است که بر اساس شناخت متقابل، رعایت کلیدواژه هم کفو بودن و انتخابی با مشورت بزرگ‌ترها و حتی مشاوران ازدواج صورت گرفته باشد نه انتخابی که پایه و اساس آن فقط و فقط دنیای معجول به اسم " فضای مجازی" است.

 در یک مفهوم کاملا فانتیزی همه کسانی که همسر خود را در این فضایی که حتی نسبت آن با واقعیت کمتر از نسبت تخیل با واقعیت است، یافته‌اند عاشق و واله جذابیت‌های جسمی و مَرام! طرف مقابل شده‌اند. جذابیتی که عشق به آن مانند تب تندی است که به زودی عرق کرده و مَرامی که با یک مشکل کوچک به نامردمی و بی‌مرامی تبدیل می‌شود...

به هر حال چه در علم دانشگاهی و چه در دین مبین اسلام که در واقع مکتب انسان‌سازی و هدایت جامعه به سوی تعالی است، راهکارهای انتخاب درست به وضوح بیان شده است. شرایطی که اکثرا جوانان و خانواده‌ها امروزه از آن رویگردان هستند! چیزهایی مانند تقوی، زیبای درون، توجه به اصالت خانواده و در نهایت انجام امور و مسئولیت‌های هر شخص با توجه به استعدادهای فیزیکی و ذاتی او ...

متأسفانه امروزه روابط خارج از عرف بین پسر و دختر به عنوان روابط اجتماعی، دوستی‌های خیابانی و پرسه زدن‌های بی‌هدف در مراکز تفریحی حتی در قالب اردوهایی علمی – تقریحی به عنوان تفریح سالم، شرایط انتخاب درست همسر را تغییر داده و به سمت و سوی می‌کشاند که زیبایی چهره، صرف جذابیت‌های جنسی، مادیات و بی‌بندوباری - که دختر و پسر را  به قول خودشان از محدودیت‌های بعد از ازدواج می‌نامند ..

در ظاهر اگر این موارد اموری شخصی و در عین حال خانوادگی محسوب می‌شود، در باطن به جامعه و امور فرهنگی و اجتماعی ختم می‌شود، شرایط کنونی جامعه ما در بالا رفتن آمار طلاق و کم شدن آمار ازدواج و همچنین پایین آمدن سن طلاق و بالارفتن سن ازدواج، مؤید همین نکته است. این درحالی است که تغییر ارزش‌‌های تشکیل خانواده در کوتاه مدت به افزایش طلاق منجر شده و در دراز مدت باعث به وجود آمدن پدیده‌ای تحت عنوان ازدواج‌های سفید و به موازات آن طلاق‌های عاطفی، می‌شود.

در مورد ارتباط بین طلاق عاطفی، ازدواج سفید، خیانت و ... که محصول کم رنگ شدن اهمیت بنیان خانواده در یک جامعه است و کم کم آن جامعه را به سوی رونق روسپیگری پیش می‌برد باید گفت زوجی – دختر و پسر – که همدیگر را در دنیای مجازی پیدا کرده‌اند و زندگی مشترکی بر پایه شناخت مجازی از هم تشکیل می‌دهند در دنیای واقعیت یکدیگر را تحمل نکرده و بار دیگر پناهنده دنیای مجازی شده و در آن به دنبال مرهمی برای زخم‌هایی هستند که به قول خودشان از نزدیک‌ترین فرد زندگی‌شان خورده‌اند! اینگونه ارتباط‌ ها که برای این افراد تجربه شده است، این بار در تأهل واژه‌ای به تحت عنوان " خیانت" را رقم می‌زند که آخرین پُتک بر پیکره لرزان خانواده است!

باید در نظر داشت که تکرار تجربه غلط، غلطی بزرگ‌تر با خطراتی وحشتناک‌تر و در عین حال جبران‌ناپذیرتر است. از قدیم گفته شده که آدم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود کسی که از شناخت مجازی دو بار گزیده می‌شود به وضوح فرد" عاقلی" نبوده و در نتیجه دچار مشکلات بعدی خواهد شد.

احتمال تشکیل خانواده کاذب بر اساس شناخت مجازی توسط فردی که به روابط خارج از عرف این فضا عادت دارد، بسیار بیشتر از کسانی است که کمتر خود را آماج خطرات ارتباطات خارج از عرف مخصوصا با هدایت فضای مجازی قرار می‌دهند. این دست ازدواج‌ها که نوعی روابط نامشروع در پوسته ظاهری شهر تشکیل داده‌اند می‌توان به " ازدواج سفید" نام برد. ازدواجی در کمتر از نیم دهه قبح آن به راستی شکسته است.  

از دیدگاه اجتماعی این  نوع ازدواج‌ها یک پدیده الگوبرداری شده از فرهنگ مبتذل غربی است که ریشه و اساس بنیان خانواده را هدف قرار داده است، پدیده‌ای که شیوع آن در کمترین مورد تولد احتمالی فرزندان نامشروع و به قطع سقط جنین را افزایش می‌دهد.

انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 94/8/24 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک