بالا رفتن سن ازدواج و به تبع آن نگرانی از بلند شدن لیست تجرد قطعی، کم شدن نرخ باروری و زادو ولد و پیرشدن جمعیت سه پدیده ای مهم هستند که اکثراً رسانه ها و مسئولین به صورت جداگانه به بحث و بررسی دلایل و پیامدهای آنها می پردازند، سه ضلع مثلثی که می تواند آینده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و به ویژه فرهنگی یک کشور را تحت الشعاع خود قرار دهد.
پُر واضح است، پدیده بالارفتن سن ازدواج ارتباط مستقیم با دو پدیده دیگر یعنی کم شدن نرخ زاد و ولد و پیرشدن جمعیت دارد و اگر قرار است نگران پیر شدن جمعیت در 30 سال آینده باشیم باید به صورت برنامه ریزی شده و عملیاتی به مقابله با بالا رفتن سن ازدواج از ابعاد گوناگون فرهنگی و اقتصادی بپردازیم.
براساس نظر کارشناسان و فعالان عرصه اجتماعی از میان دو عامل فرهنگی و اقتصادی تأخیر در ازدواج جوانان و تجرد قطعی[1]، قدرت بازوی فرهنگی در سد کردن راه ازدواج قوی تر و مؤثرتر است.
اقتصاد؛ پیش و پا افتاده ترین عامل تأخیر ازدواج!
محمود رجبی روانشناس عمومی با اشاره به اینکه اگر امر ازدواج در سن مناسب اتفاق بیفتد، تاثیرات مثبتی بر حفظ سلامت جسم و روح افراد دارد، گفت: ازدواج نه تنها باعث کسب آرامش در افراد است بلکه می تواند ابعاد مختلف فیزیکی، روان شناختی، اجتماعی و معنوی انسان را نیز تقویت و تکمیل کند.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه ازدواج یکی از شاخص های مهم در افزایش جمعیت و تداوم نسل محسوب می شود، افزود: این فرایند تک بعدی نیست بلکه دارای ابعاد مختلفی است که برای آن می توان اصطلاح حلقوی – حلقه های تو در تو – را نام برد برای مثال در مسایل روان شناختی شخصیت فرد و نداشتن مهارت زندگی در دختران، توقع نابجای خانواده ها و توجه ب? معیارهای مادی و باورهای اشتباه و افراطی نسبت ب? نظر اطرافیان ب? عنوان مهمترین دلایل ازدواج نکردن پسران مطرح می شود .
این روانشناس گفت: مسایل و مشکلات مالی، بیکاری یا برخوردار نبودن از امنیت شغلی، شرایط نامناسب مسکن و... ب? عنوان آخرین و کم اهمیت ترین دلایل بالا رفتن سن ازدواج پسران مطرح است.
رجبی با تاکید بر اهمیت نگاه فرهنگی خاطرنشان کرد : این مسئله یک شبه عوض نمی شود بلکه زمان بر است و قدم نخست این است که با آموزش های فرهنگی در سطح مدارس و دانشگاه ها سه بلوغ «عاطفی، اجتماعی و روان شناختی» جوانان را به حد قابل قبول و معقول برسانیم .
وی موفقیت های تحصیلی، شغلی و ازدواج را در گرو بهره مندی از سه بلوغ «عاطفی، اجتماعی و روان شناختی» افراد دانست و تصریح کرد: آنانکه فقط مسایل مالی را عامل اصلی در تاخیر ازدواج می دانند سخت اشتباه فکر می کنند! زیرا وقتی به آمار طلاق مراجعه می کنید متوجه می شوید بیشتر آمار طلاق مربوط به کسانی است که مشکل مالی در زندگیشان ندارند.
دست های آشکار مشکلات فرهنگی در تجرد دائم جوانان
نگاه فرهنگی به مقوله ازدواج چند وجهی است، یکی از وجوه آن بحث فردی و آمادگی های قبل از ازدواج است که تحت عنوان بلوغ فکری، عاطفی و اجتماعی شناخته می شود، با تجمیع نظر کارشناسان و متولیان فرهنگی ازدواج از دیگر وجوه فرهنگی ازدواج که آستین را برای تجرد قطعی 125 هزار جوان بالا زده است می توان به دخالتهای بیجا و غیرمسئولانه دولت ، استقلال کاذب زنان و تعهدخواهی پارادوکسوار از مردان، دوزیستی در دنیای سنتی و مدرن، کنار گذاشتن وظیفه اصلی دولت نسبت به شهروندان و مطرحکردن بحث نفقه و مهریه به جای بیمه برای زنان، عدم هماهنگی قوانین مدنی، کیفری و خانواده، مشخصنبودن مسئولیت خانواده در نظام اجتماعی ایران، دوگانگی خاص به دلیل دوگانگی روابط اجتماعی در زنان ایرانی، اعتیاد و بزهکاری و گریزانشدن از ازدواج، سهولت ارتباط و دوستیهای بیپایه و ازدواج سپید، بهرهگیری سیاسیون از جمعیت زنان ، عدم آموزش روشهای صحیح رابطه جنسی ، مشکل یافت و تناسبیابی از روشهای سنتی در جامعه شهری و برخی جوامع روستایی، اشاره کرد.
یکی دیگر از دلایل فرهنگی تأخیر در ازدواج، سخت پسند شدن یا توجه وسواس گونه افراد به زیبایی همسرشان است. این مسئله که برگرفته از تغییر نگاه افراد به شاخصه های اصلی انتخاب همسر است باعث می شود، برخی از افراد در انتخاب همسر دچار وسواس میشوند؛ یعنی تصمیم به ازدواج با کسی را گرفته اما در نیمه راه مدام منصرف میشوند.
از دلایل وسواس انتخاب که معمولا بعد از رضایت از زیبایی فردی در خود فرد توسط عمل جراحی و یا ورزش های سخت صورت می گیرد، مسئله کمال طلبی افراطی در زیبایی است که زمینه ژنتیکی و یاد گیری از والدین را دارد.
از طرف دیگر وجود اضطراب در برخی افراد سبب وسواس در انتخاب همسر می شود زیرا این افراد تصور دارند که نباید اشتباه کنند! یا اینکه نکند فردی را انتخاب کنند ولی بعدها شانس زیباتر از او را به دست بیاورند!
مبرهن است که در بروز چنین رفتارهای نقش نفوذ فرهنگ بیگانه بسیار تأثیرگذار است، رسانه ها به عنوان بازوان فرهنگی قدرتمند جهان فرهنگ مهاجم توانسته اند نه تنها خود را از طریق پشت بام های آپارتمان ها – دیش های ماهواره – به منازل ما برسانند بلکه این توفیق نامبارک را داشته اند که به بدنه و پیکره رسانه ملی! مخصوصا در تفکر هنرمندان آن نیز خود را برسانند.
گرچه کشور ما از فرهنگ غنی و کامل اسلامی برخوردار است، ولی به دلایلی چون نفوذ فرهنگ بیگانه و مانند آن، این فرهنگ کم رنگ شده و سفارش های اکید اسلام به تعجیل در ازدواج و کراهت از تأخیر آن، تا حدودی بین جوانان به فراموشی سپرده شده است. جوان ایرانی که در گذشته مهم ترین برنامه او در اولین فرصت ازدواج و تشکیل زندگی بود، امروزه دیگر چنین عقیده ای ندارد و حتی برخی زمان ازدواج را مخصوص میان سالی می دانند، و این احتمال وجود دارد که این فرهنگ مخرّب، گسترده و فراگیر شود.
تجرد، مسئله ای هضم نشدنی در فرهنگ ایرانی
مسئله ای که نباید از کنار آن به سادگی گذشت این است که تجرد در غرب پذیرفته شدهتر از تجرد در جامعه ایران است اما متأسفانه ما در مسیر رسیدن به تجربه تلخ غربیان در زدن بنیان خانواده، با شتاب حرکت می کنیم!
براساس گزارشات، در سنین 18 تا 49 درسال 1966 از هر 10 زن در بریتانیا یک نفر به صورت همخانه زندگی میکرد. در ایالات متحده آمریکا، خانوارهایی که از همخانگی تشکیل میشوند 8/4درصد تمام خانوارها را درسال 1997 تشکیل میدادند (کاسپیر و همکاران، 1999، به نقل از سامرویل، 1388: 11.)
در کشورهای دیگر (به جز آمریکا و بریتانیا) نیز کاهش میزان ازدواج ممکن است با افزایش همخانگیها جبران شود. به طوری که درسال 1979، از هر 30زن بین 18و 49سال کمتر از یکی با همخانهشان زندگی میکردند، در حالی که در 1996 این تعداد یک از 10 و در گروه سنی 24-20سال یک زن از هر پنج زن بود (HMSO 1997، به نقل از سامرویل، 1388: 7). در ایالات متحده آمریکا تعداد همخانهها پنج برابر بیشتر ازسال 1970 است. بزرگترین سازمان پژوهش اجتماعی بریتانیا یعنی شورای تحقیقات اقتصادی و اجتماعی بر مبنای مطالعه پنلی خانوارهای بریتانیایی که درسال 1997 انجام شد گزارش داد که همخانگی ممکن است به منزله مقدمهای بر ازدواج و جایگزین نامزدی طولانی شود و علتی برای افزایش گرایش به دیر ازدواج کردن (سامرویل، 1388: 7). در ایران امروز این روابط اغلب به طور علنی مطرح نمیشود و همواره از لحاظ فرهنگی و دینی اعتبار آن رد شده یا به دیده تردید قرار دارد.
وقتی تَر و خشک با هم می سوزند!
غم انگیزتر اینکه برای آن بخش از جامعه که هنوز افکارشان آنچنان دستخوش تغییرات فرهنگی نشده است، ازدواج به خاطر انحراف برخی از مسائل فرهنگی که ریشه در آداب و رسوم زیبای ایرانی دارد، سخت شده است و همین امر باعث می شود که آن دسته نیز خواه نا خواه به سرنوشت گروهی دچار شوند که براثر تغییر تفکرات تن به تجرد می دهند.
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانیها و مناسبتهای مختلف به آسیبشناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداختهاند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانوادهها و مسئولان مربوط باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند.
رهبر انقلاب در آخرین در دیدار دانشجویی ماه رمضان سال 93 فرمودند: «بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دستوپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبهگرید، پرنشاطید، پیشنهادکنندهى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.»
با نگاهی تیتروار بر سنت های غلط ازدواج از منظر مقام معظم رهبری، متوجه ارتباط تنگاتنگ برخی از مقوله های فرهنگی با اقتصاد می شویم، ابر مقوله هایی که هر کدام به تنهایی می توانند انگیزه ازدواج یا برخورداری از شرایط آن را در نزد جوانان از بین ببرند.
در گزارش های بعدی هر یک از این سنت های غلط را مورد بررسی قرار می دهد...
- [1]« تجرد قطعی یعنی کسانی که امید به ازدواج ندارند و احتمال زوجیت در بین آنان بسیار کم است» (ساروخانی، 1375: 24.»