منیره غلامی توکلی
گپ زدن، دور هم نشینی، دیدارهای گاه و بی گاه در بعداز ظهر های طولانی تابستان و شب نشینی های همیشگی در شب های بلند زمستان، خوردن میوه های نوبرانه و شنیدن حکایات زیبا و جویا شدن از احوالات یکدیگر، قسمتی از سبک زندگی و حیات اجتماعی مردم ایران بوده است.
صحن امامزاده ها، تکایا، هیئت های مذهبی خانگی و حتی مراکز چون حمام ها و باغ ها و بازارها و بازارچه های محلی نیز علاوه بر کاربردهای اختصاصی خود، فضا و مکانی برای مراودات اجتماعی بوده اند، حُسن این نوع معاشرت های هر چند کوتاه و به قولی گپ خودمانی در دیدارهای چهره به چهره ای بود که می توانست برای جویای کار، شغل برای پسران و دختران مجرد، همسر و برای بیماران ملاقات کننده، دعای خیر و حتی حکیم حاذق فراهم کند.
بسیاری از تصمیمات مهم خانوادگی، محلی و حتی طایفه ای در دورهم نشینی هایی که ریش سفیدان قوم حضور داشتند حل و فصل می شد و از درگیری ها و قهرهای طایفه ای جلوگیری می کرد، چه بسا که اگر این همنشینی ها نبود اختلافات تا سر حد خون و خونریزی جلو می رفت!
در این مراودات بود که جوان ها آداب رفتارهای اجتماعی چون احترام به بزرگ تر، نشت و برخاست با بزرگان، همنشینی با اندیشمندان و خردمندان را فراگرفته و نسل به نسل آن را به یکدگیر منتقل می کردند.
اما امروزه، سبک زندگی تغییرات زیادی کرده است؛ تغییراتی که با ورود محصولات اینترنتی و شبکه های ماهواره ای بدون توقف! به سمت جلو پیش می رود و داشته های غنی فرهنگی که طول عمری به اندازه تاریخ کهن ایران دارد را تخریب می کند.
یکی از مهم ترین داشته های فرهنگی ایرانیان رفت و آمدها، مراودات خانوادگی است که بیشترین سهم گفت وگو در بین اعضای خانواده را به خود اختصاص داده بود. گفت و گوهایی که در پس آن مشکلات حل، نگاه ها بازتر، تجربیات منتقل، نظرات ارائه و از همه مهتر شناخت ها کافی می شد. یکی از نتایج گفت وگو که غالباً به صورت درددل صورت می گرفت، کسب آرامش روانی برای متکلم است. چیزی که مخاطب را سنگ صبور، محرم راز و در قالب یک همنشین و ندیم صدیق ارتقا می بخشد.
اما امروزه، مراودات اجتماعی و حتی پیوندهای خانوادگی مجازی شده است! والدین با معلمان از طریق کانال تلگرامی ارتباط دارند، دانش آموزان نمونه سؤالات امتحانی را از طریق کانال تلگرامی می بینند و با هم رفع اشکال می کنند!، خریدها به صورت برخط صورت می گیرد، پزشکان برای ویزیت بیماران وقت دهی آنلاین را فراهم کرده و گاهاً ممکن است بصورت اینترنتی هم بیمار را ویزیت کنند!
بنگاه های ازدواج هر چند تأیید نشده از سمت وزارت ورزش و جوانان برای مردان و زنان همسریابی می کنند، زیباتر و عاشقانه تر اینکه کاربران شبکه های مختلف اجتماعی مجازی عاشق می شوند، مجازی به خواستگاری می روند و حقیقی زیر یک سقف کمتر از یک سال زندگی می کنند!
دور هم نشینی های مجازی در گروه های تلگرامی خانوادگی رونق می گیرد، دیگر کمتر کسی از بزرگتر هایی که سن و سال شان از نصب تلگرام گذشته خبر موثق دارد! انتقال فرهنگ های وارداتی و گاهاً سنتی از طریق شبکه های اجتماعی تلفن همراه صورت می گیرد.. دعواهای مجازی، شوخی ها و درد دل کردن های مجازی شده و کوتاه سخن اینکه فن آوری ایترنت و محصولات آن ما را از دنیای خاکی به دنیای مجازی برده است.
متأسفانه امروزه موبایل یار و ندیم اکثریت افراد جامعه شده است. همراهی که اگر نباشد حتی اطلاعات شخصی افراد به دنبالشان نیست و با خود بیگانه اند! گوشی همراه عضو جدانشدنی تمام ساعات روز افراد شده است مهم تر از مادر و پدر، همسر، اولاد ، همکار و .. اصلاً می توان گفت یک عشق مجازی به گوشی همراه جای خود را در دنیای ما باز کرده است! طوری که از بازار و محصولات جدید آن عقب نیفتاده بلکه سعی داریم جلوتر پیش برویم!
دست ها هیچ وقت خالی از وجود این وسیله نیست، در دور هم نشینی های خانوادگی، در مترو، در پارک در مراکز خرید و .. همه جا هست و همه دائم در حال گفت وگو با به قول اهالی شبکه های مجازی در حال "چت کردن"؛ هستند اما میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است!
بنابر گفته مسئولان ذی ربط زمان گفت وگو در بین خانواده های ایرانی به ویژه در بین همسران به یک ربع در شبانه روز کاهش یافته است. بین والدین و فرزندان که باید بیشترین دقایق گفت وگو وجود داشته باشد شاهد کمترین گفت وگوهای چهره به چهره هستیم، حتی دانشگاه ها هم در این عرصه عقب نیفتاده و دیگر دانشجویان زانوی تلمذ در برابر استاد نمی زنند و پشت میزها به هر شکل که دوست داشته باشند سر کلاس مجازی حاضر می شوند.. آن وقت هست که این پدیده نامبارک یعنی زندگی مجازی پیامدهایی غیرقابل جبران را به وجود می آورد.
اعتیاد به فضای مجازی، نفوذ فرهنگی، انواع و اقسام طلاق ها، انواع و اقسام ارتباطات غیرمتعارف اجتماعی بین زنان و مردان و دختران و پسران، فحشا، خیانت، جنیات، افسردگی، جرایم مختلف اینترنتی، حتی شستشوی مغزی افراد در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ...
گفت وگو، چشم اسفندیار زندگی های خانوادگی و اجتماعی مردم ما شده است، وقتی گفت وگو بین دو نفر به حداقل برسد، شناخت و اعتماد به همدیگر کمرنگ شده و همین امر باعث دور شدن اعضای یک خانواده و جامعه می شود و کم کم این طرز تفکر که صحبت های یکدیگر را نمی فهمیم و از یکدیگر درک متقابل نداریم جای خود را به همدلی و همزبانی می دهد.
غالب شدن این طرز فکر در بین اعضای خانواده زنگ خطر از دست رفتن " مهارت گفت وگو" را به صدا در می آورد در حالی که در یک خانواده سالم تمام ارتباطات و تعاملات برای استفاده حداکثری از استعدادها و تواناییها است. به بیانی روشنتر خانوادهای را میتوان خوشبخت نامید که در آن فرصتهای مناسب و کافی برای گفتگو وجود داشته باشد و همهی اعضای خانواده با استفاده از فرصتهایی که برایشان در کنار یکدیگر به وجود میآید و بهکارگیری از ظرفیتهایی بالقوهای که دارند روابط خود را تعمیق و نزدیک کنند.
اما روند زندگی ما به سمتی پیش می رود که این غریزه اجتماعی یعنی گفت وگو کردن و شنیدن حرف های یکدیگر، به نوعی پا به مرحله اکتسابی شدن می گذارد و کتاب ها، مقالات و سخنرانی هایی که همگی نشان از دغدغه مندی جامعه شناسان و دلسوزان نظام خانواده و نظام اجتماعی دارد، به سمت و سوی آموزش این مهم بر می گردد.
طوری که فهم اهمیت و لذت در کنار هم بودن و گفتگوی خانوادگی نیاز به آموزش پیدا کرده! آموزشی که پیچیده و پر هزینه نیست چرا که بنیان های فطری و فکری این آموزش در نهاد خانواده ها وجود دارد، فقط نیازسنجی درستی صورت نگرفته و در اولویت رفتاری قرار ندارد! در این صورت باید گفت: لازم است در زندگی اجتماعی، اولویت ها در ذهن افراد دسته بندی شوند و این فهم چگونگی اولویت بندی نیز احتیاج به آموزش دارد و این مهم بر عهده اداره کنندگان جامعه است که نهاد خانواده را از تهدیدها دور نمایند یا زمینه واکسینه شدن آن را فراهم کنند.
انتهای پیام/ غ