منیره غلامی توکلی
آندُلُسیزم، شیوه مبارزاتی غرب علیه ملل مسلمان/ جنگ علیه خانواده خط مقدم جبهه دشمن
با پیروزی انقلاب اسلامی عملا هویت نوین فرهنگی و دینی وارد معادلات بین المللی شد. چند سالی بعد از وقوع انقلاب اسلامی یعنی از سال 1990 به این سو اندیشمندان کشورهای غربی سه محور دیانت مبتنی بر اندیشه های انسان محور، توسعه پایدار مبتنی بر جهانی سازی با تبدیل موضوعات ساده به موضوعات جهانی و ارتباطات مبتنی بر رسانه های فراگیر را برای سلطه فرهنگی و مبارزه با تمدنهای بزرگ، برگزیدند.
رسانه های غربی بر اساس این تفکر نهادینه شده که «تمدن اسلامی، بزرگ ترین تهدید برای تمدن غرب است» به مبارزه با اسلام و اِلِمان های اسلامی پرداختند. آنها به خوبی دریافته بودند که سبک زندگی اسلامی با آموزه های غربی سازگاری ندارد و افکار عجین شده با دین، در مسیر مشخص شده فرهنگ غربی قدم برنمی دارد.
در این میان یکی از اصلی ترین راهکارهای غرب، برای رسیدن به اهدافش، فاسد کردن جامعه مسلمانان است، روشی که در ذهن آنها نقطه روشنی چون پیروزی در «نبرد آندلس » را دارد.
بیش از دو دهه است که جامعه ایران اسلامی، دچار تهاجم آندولیسمی شده است که در خواب زدگی مسئولان و متولیات فرهنگی و حتی نهادخانواده رو به گسترش است. البته در این عرصه هستند کسانی که دغدغه مندان اصلی این قضیه اند و به هر زبان و شیوه ای آن را گوشزد می کنند، کسانی که در زمانه صدور بخش نامه برای انجام نگرفتن فریضه امر به معروف و نهی از منکر! می توان آنها را " دلواپسان فرهنگی" نامید.
بهار و تابستان می روند، اما رد پای سیاه بدحجابی و بهتر است بگوییم " تن نمایی" بر دامان پاییز و زمستان می نشیند! چهار فصل حجاب و عفاف رنگ خزان به خود گرفته است و با این اوصاف برایش بهاری نمی توان در نظر گرفت.
اگر دو دهه پیش از سوی غرب و ماهواره ها به عنوان " بازوهای تبلیغاتی قوی" فرهنگ مبتذلشان؛ اعلام جنگ با فرهنگ و سنت های بومی و اسلامی ایران شد، اکنون این جنگ فرسایشی به جای رسیده است که نیروهای خودی خواه یا ناخواه در میدان دشمن به نفع آنها می تازند و دشمن را برای زدن تیر خلاص بر پیکره مجروح فرهنگ جامعه همراهی می کنند!.
با اینکه مصادیق آلودگی فرهنگی به مراتب عیان تر و حتی تأثیرگذار تر از آلودگی زیست محیطی است - قطعا می توان گفت که درمان فرهنگ در بُعد زیست محیطی نیز دچار غفلت زدی گی شده - اما دلسوزی واقعی برای این مقوله مهم اما مظلوم واقع شده پیدا نمی شود، در حالی که همه فرهنگ فرهنگ می کنند اما دهانی شیرین نمی شود!
یک دهه پیش بود که تب مدلینگ بر جان جامعه افتاد و به مرور چون خوانندگی پای خود را در زیرزمین های ضد فرهنگی باز کرد، همین چهار - پنج سال پیش بود که صحبت از ظهور مدل های مجازی در فیس بوک و اینستاگرام و بعد هم تلگرام شد و اکنون همان مدل ها از زیرزمین ها و کانال های مجاز پا به کف خیابان و کوچه های شهر ما باز کرده اند، کوچه هایی که هر کدام به نام شهیدی مزین است!
اما حلقه مفقوده این ماجرا باور تهاجم فرهنگی از سوی غرب علیه فرهنگ و تمدن اسلامی توسط بانیان فرهنگی چون صدا و سیما، روحانیون، معلمین و افراد تأثیرگذار و تریبون دار و در کنار آن پاسخ گویی به شبهات وارده از سوی برنامه های ماهواره ای با زبان خودشان نه با زبان هیجانی را از راه های مؤثر مقابله با فرهنگ مبتذل و مهاجم غرب است که نباید آن را دست کم گرفت.
در این جنگ که رسانه های نوین چون اینترنت و شبکههای ماهواره ای، جای سربازان یونیفورم پوش و موشک های دوربرد و اسلحه ای قوی را گرفته اند، از دریچه چشمان، اتاق فکر و ارزش های مسلمانان را مورد هدف قرار دادهاند و در این هدف گیری فروپاشی خانواده و در رأس آن خودباختگی فرهنگی زنان به عنوان اصلی ترین هدف مورد هجوم سنگین رسانه ای قرار گرفته است.
اگر جنگ فرهنگی را "جنگی علیه خانواده" و کارکردهای آن که مهم ترینش انتقال فرهنگ است، بدانیم؛ در ترسیم جبهه مقاومت فرهنگی و حتی پیشبرد آن تا به مرز پیروزی نهایی " خانواده " خط مقدم محسوب می شود. حجت الاسلا مجتبی زارعی دلخوش کارشناس و پزوهشگر مسائل فرهنگی در گفت وگو با خبرنگار ما خانواده را کوچک ترین نهاد تشکیل دهنده جامعه و مهم ترین کارکردهای آن را تولید نسل، تربیت و پرورش شخصیت انسانی افراد جامعه و حفظ و انتقال میراث فرهنگی به نسل ها دانست و گفت: نقش بانوان به عنوان قطعه محوری پازل خلقت، در تربیت و پرورش نسلهای آینده و انتقال میراث و ارزش های دینی و فرهنگی از سایر افراد بیشتر و مؤثرتر است.
وی با بیان اینکه، چرایی و چگونگی رشادت های جوانان ایران در طول سال های دفاع مقدس، موضوع تحقیقات کارشناسان فرانسوی قرار گرفت،افزود: نتیجه تحقیقات نشان داد وجود الگوهای رفتاری و تربیتی ملی – مذهبی که مادران رزمندگان اسلام از آن پیروی می کردند، رمز ایثارجانانه جوانان از داشته های ملی و مذهبی خود بود.
از این رو دشمنان اسلام،برای رسیدن به اهداف سلطهطلبانه خود در راستای غلبه بر ملت های مسلمان به ویژه ملت ایران، هدف گزاری دوم را در قالب « ایجاد خودباختگی فرهنگی در تمام ابعاد، برای از بین بردن ارزش های فرهنگی، دینی و بومی مسلمانان به ویژه زنان مسلمان پایه ریزی کردند.» لذا بعد از جنگ تحمیلی شاهد گرایشهای مختلف وارداتی در عرصه های فرهنگی به تعبیر رهبر معظم انقلاب «شبیخون فرهنگی» و «ناتوی فرهنگی» هستیم.
زارعی دلخوش کاربردی عمل کردن دشمن و ایجاد مافیای فرهنگی در پوشاک، تغذیه، نحوه آرایش و خرید وسایل منزل و مسائلی از این دست را از مهم ترین دلایل پیشرفت دشمن در این جنگ نرم برشمرد و گفت: در بیشتر این حملات نوک پیکان دشمن، قشر زنان را هدف قرار داده است.
این مبلغ دینی، نخستین گام در مسیر تغییر سبک زندگی جامعه اسلامی ایران را سوق دادن افراد به سمت مصرف گرایی دانست و تصریح کرد: اوج این تأثیرپذیری را میتوان به عنوان مثال در تمایل زیاد به گرفتن وام و حتی ورود فرهنگ مصرف گرایی در خانه های خانواده های مذهبی دید.
حجت الاسلام زارعی دلخوش، از تغییر در نوع پوشاک و ترویج آرایش و پیرایش به عنوان گام بعدی و در عین حال دارای ابعاد مخرب فردی، خانوادگی و اجتماعی نام برد و افزود: تغییر در سبک پوشش و ترویج آرایش تا به حدی است که با ایجاد مافیایی عجیب در بازار پوشاک حتی افرادی که تمایل به پوشش های وارداتی ندارند برای تهیه البسه خود دچار مشکل هستند.
وی ادامه داد : دشمن در گام سوم، بهداشت و تغذیه را مورد هدف قرار داد، جای گزینی فست فود ها به جای غذاهای خانگی برای بدن نتیجه ای جز سستی در طاعت و عبادت و همچنین بیماری و نیازمندی کشور به بهداشت و داروی کشورهای غربی ندارد! و چنین جامعه وابسته دارویی و بهداشتی و سست و بیمار، خطری برای دشمن در پی نخواهد داشت.
این کارشناس مباحث فرهنگی، راه اندازی شبکه های ماهواره ای به ویژه شبکههای ماهواره ای فارسی زبان را آخرین تیر ترکش دشمن برای از بین بردن حفاظ عفت و حیای جامعه یعنی غیرت دانست و افزود: جای گزینی واژگانی چون «راحت باشیم» و «یکی باشیم» برای ترویج بسیاری از شیوه های سخیف زندگی غربی چون، روابط خارج از عرف زن و مرد، قبح زدایی از روابط محارم با یکدیگر، خیانت زن به شوهر و بالعکس، سقط جنین، تقدس زدایی از عشق مقدس بین زن و شوهر و کم رنگ کردن نقش والدی مادر و پدر از شیوههای برنامههای ماهواره ای برای از بین بردن استحکام بنیان خانواده و سلامت روحی و روانی جامعه اسلامی است.
وی، تصریح کرد: خروجی چنین جامعهای، سبک زندگی بی هدف و بی هویت غربی است. از این رو رهبر معظم انقلاب با تبیین سبک زندگی ایرانی – اسلامی و لزوم تقویت بنیان های این سبک زندگی، توجه خاص نشان دادند؛ چرا که نتیجه کلی اجرای چنین اهداف شومی از جانب دشمن، تهدید و تضعیف عقاید و ارزشهای بومی و مذهبی مردم، جای گزینی بی مبالاتی و بی تفاوتی به جای احساس مسئولیت و برداشته شدن تکلف برای انجام وظایف دینی است که محوریت یک جامعه اسلامی را شکل می دهد.
اینکه متولیات فرهنگی در زمینه تبیین چرایی و چگونگی عفاف و حجاب برای افراد جامعه اعم از زن و مرد، عملکرد ضعیف و غیرقابل دفاعی داشته اند، چیزی نیست که فقط " دلواپسان فرهنگی" داد آن را داشته باشند، پروانه سلحشوری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با اعتقاد به اینکه « عدم رعایت پوشش مناسب یکی از نمودهای ده ها بی هنجاری دیگری است که در جامعه پدیدار شده است» معتقد است که « متأسفانه نهادهای متولی امر فرهنگ نتوانستهاند در ایجاد جامعه آراسته به فرهنگ ایرانی – اسلامی موفق عمل کنند، و با توجه به عملکرد ضعیف کارگزاران فرهنگی و اجتماعی، ضعف در رفتارهای مبتنی بر مسئولیتپذیری، تعهد اجتماعی، راستگویی به خوبی مشاهده شده و در این بین وضعیت عفاف و حجاب قابل قبول نیست.»
در ایران اسلامی، بیش از 25 نهاد مختلف (از آموزش و پرورش و ارشاد گرفته تا مرکز امور زنان و حتی وزارت امور خارجه) در «قانون عفاف و حجاب» نقش دارند که اغلب کار عملی خاصی نمی کنند. شاید در پایان هرسال بولتن ها و گزارشکارهای بسیاری درباره فعالیتهایشان برای گسترش حجاب نیز ارائه دهند اما تاثیر آن را بر جامعه شاهد نیستیم! این عملکردهای بی تأثیر و شعاری قطعا بدون هزینه انجام نشده اند از این رو می توان گفت بودجه ای قابل قبول تنها از سوی مراکز دولتی در این زمینه به حدر می رود و اگر آن را با بودجه های فرهنگی مراکز مردمی و ان جی او ها جمع ببندیم شاهد، رقمی بالا به دست خواهد آمد؛ بودجه ای که حتی نتوانسته است، در سرمای پاییز و زمستان از بدحجابی و گاها تن نمایی جلوگیری کند! فصلی که حتی حیوانات نیز خود را به انحای مختلف از گزند سرمای آن حفظ می کنند.
شاید این عارضه سهمگینی که دجار فرهنگ جامه ما شده است و به قولی « چاله ای شد که با پول و شعار پُز نمی شود » تنیجه مک دونالدی شدن حجاب در میان دستگاه های فرهنگی است و با شعار «هدف وسیله را توجیه می کند»رو به رشد است. نهادهای فرهنگی با نمایش فعالیت های آشکار قصد دارند از خود چهره ای مخالف بیحجابی بسازند. فعالیت های کمتاثیر اما گسترده و به قولی «توی چشم» انجام می دهند. نشریات گلاسه چاپ می کنند و از همه بدتر با فونت بزرگ می نویسند «حجاب محدودیت نیست، مصونیت است» و در ادامه هیچ تعریف و توضیح قانع کننده ای برای این جمله کلیشه ای بیان نمی کنند. کلیشه بدترین اتفاقی است که می تواند برای یک رویداد فرهنگی بیفتد. مسئله ای که کلیشه ای شود، خلاقیت برای ارائه و تبیین آن از بین برود، محکوم به شکست است.
انتهای پیام/ت