و یک سال دیگر بر من گذشت
سالی پر از فراز و نشیب
سالی پر از غصه ها و شادی ها
که اکنون رنگ قصه به خود گرفته اند
هرگز از گذران عمر ناراحت نبوده ام
هرگز سن را یک عدد آن هم بدون اثر ندانسته ام
امروز وارد سی و هشتمین سالگرد تولدم شدم
سی و هفت سال زیستن، خدا کند درش ذره ای بندگی خداوند منان و شکر گذاری به درگاهش، وجود داشته باشد
سی و هفت سال گذشت و مادرم تمام این روزها و ساعت ها راه های بسیاری را نشانم داده و کلید بسیاری از درهای خیر و برکت را با دعایش یافته ام
سی و هفت سال گذشت و خواهرانم، دوستانم، اساتیدم، همکارانم در کنارم بودند و تمام سعی را داشتم تا در کنارشان باشم و جبران کننده محبت و مهرشان
سی و هفت سال گذشت و این نخستین تولدی که بوسه پر مهر پدر را به همراه ندارد تا بار دیگر خاطرات آن ساعت های تولدم را که بر او و مادرم گذشت چون قصه ای شیرین برایم تعریف کند
در سی و هشتمین سال تولدم فقط جای پدر خالیست !