حال بد فرهنگ«عفاف و حجاب»در تلاطم سیاست زدگی
منیره غلامی توکلی: با وجود اینکه چند روزی از ماجرای ضرب و شتم بانوی محجبه آمر به معروف در بخش "خام" شهر رشت، می گذرد همچنان بازتاب این حرکت وحشیانه در فضای مجازی و رسانه ها دیده می شود. نکته حائز اهمیت در این قضیه، اتفاق نظر اکثریت افکار عمومی در حمایت از این بانو به عنوان یکی از آمران به معروف و ناهیان از منکر است.
به نظر می رسد صبر مردم به ویژه ساکنان مناطق گردشگری در قبال بی بندباری ها و ولنگاری های فرهنگی گردشگران که متأسفانه بیشترشان ایرانی و آشنا به موازین شرعی، عرفی و اخلاقی کشور مان هستند به پایان رسیده است. بی حرمتی به بانوی محجبه آن هم مقابل چشم فرزندش اگر چه کام هموطنان ما را تلخ کرد اما منجر به یک نوع بیداری فرهنگی شد که مطالبه آن « برخورد قاطعنه با هنجارشکنان و حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر » است.
اینکه حضور قوی و بصیر زنان در ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی؛ زمینه های آگاهی، رشد و تعالی جامعه را در پی داشته است حرفی از روی گزافه گویی نیست، چرا که تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی مصداق این مدعاست و از آنچه در این چند روز گذشته شاهد آن بودیم بر می آید که ورود بانوی محجبه " خام" به فریضه امر به معروف سرآغاز تحولی اساسی و بزرگ در این زمینه است.
بر اساس گزارشات رسانه ها به ویژه صدا وسیما بسیاری از مردم بعد از این حادثه، صدای اعتراضات خود را از وضعیت حضور گردشگران و رفتارهای هنجارشکنانه آنها بلندتر از سابق کرده و خواسته شان مبنی بر برخورد قاطعانه با این هنجارشکنان را از سوی نیروی انتظامی و دولت به یک مطالبه عمومی و حق شهروندی تبدیل کرده اند، اتفاقی که نقشه شوم دشمنان را در اشاعه بی بندوباری و ولنگاری فرهنگی بر آب خواهد داد.
هتاکی، فحاشی، ضرب و شتم و حتی قتل آمران به معروف، طی دهه گذشته در اخبار و گزارشات مردمی و حتی رسانه ها دیده می شود تا جایی که بخشی از مردم برای رعایت امنیت خود و خانواده شان؛ انجام فربضه امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه محدود کردندو همین امر باعث گستاخی و رفتار قلدرمآبانه بسیاری از هنجارشکنان حوزه عفاف و حجاب شده است.
منعفلانه عمل کردن جامعه در قبال هنجارشکنان و خودخوری آنها در محافل هم فکران خود و عدم حمایت درست و منطقی از پلیس امنیت اخلاقی از سوی چهره های فرهنگی و سیاسی، نتیجه ای تلخ در برداشت: این رویکرد برای عده ای به ویژه فعلان حوزه سیاسی این امر را مشتبه کرد که مردمِ گرفتار، حوصله گرفتاری بیشتر نداشته و « چنین برخوردهایی جواب نمیدهد و فقط باعث میشود حال مردم هر روز بدتر از روزهای قبل شود.»
افرادی چون پروانه سلحشوری ها و طیبه سیاوشی ها که در پارادوکسی عجیب ضمن اینکه خود در زمره بانوان محجبه و قانون گذار هستند، با بهانه تراشی هایی که بوی منفعت طلبی و قرار گرفتن پشتسر متخلفان برای حفظ وجهه اجتماعی از آن به مشام می رسد ، به دنبال حمایت ضمنی از ناقضان قانون شرعی و عرفی حجاب در جامعه هستند. آنها که طیف سیاسی شان مسببان اصلی التهاب زدگی در جامعه اند و سعی دارند ناامیدی را نیز به این جامعه القا کنند! با ادله ای سست و بهانه هایی مضحک، ضمن زیر سؤال بردن موجودیت و فعالیت « گشت ارشاد» خود را به سفاهت زده و می گویند: « میبینیم هر کس میتواند آمر به معروف شود و چطور چنین چیزی ممکن است؟»
حال این سوال به ذهن خطور می کند : خانم سلحشوری؛ چگونه خود را به فراموشی یا تجاهل زده اند که مسئله امر به معروف از منظر عام نیز تعریف می شود. یعنی؛ هر کس از آحاد ملت مرتکب گناهی شود یا یکی از تکالیف واجب را ترک کند، بر هر شخص مطلعی واجب است وی را از ارتکاب گناه نهی کند. همه مردم چنین حقی را دارند و میتوانند هر کس را در هر مقامی امر و نهی کنند.
چگونه است که ایشان در قامت یک نماینده زن محجبه مجلس شورای اسلامی به خود این حق و اجازه را می دهند با غرض وزی های شان، تلویحا فقط از هنجارشکن ها در حوزه عفاف و حجاب حمایت کنند!؟
نه اینکه، چوب لای چرخ نیروی انتظامی و عدم حمایت قانونی از آمران به معروف اگر حمایت از بی بندوباری است. نه اینکه انگ بی کفایتی و بلند کردن سر و صدای مردم زدن به گشت ارشاد، عدم موضع گیری صادقانه و منصفانه در برابر اتفاقاتی که در حوزه حجاب و عفاف می افتد و بسنده کردن به اینکه باید جایگزین مناسب برای گشت ارشاد معرفی شود، گستاخ کردن قانون شکنان و هنجارشکنان را در پی دارد؟
باید از ایشان و همفکران شان پرسید به راستی : به کجا چنین شتابان!؟ آیا عقبه تاریخی، فرهنگی، دینی و سیاسی مردم اجازه می دهد که ضدیت برخی چهرههای جریان سیاسی خاص با مبانی دینی بیش از این نمایان شود؟ هر چند که این واقعیت تلخ باید علاوه بر منظر سیاسی از منظر اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گیرد که چرا و چگونه در جامعه اسلامی ما که امر به معروف از بزرگ ترین واجبات دینی محسوب می شود کار به جایی رسیده است که هنجارشکنان نه تنها شرع واخلاق را به راحتی و بدون نگرانی! زیر پا می گذارند بلکه افسارگسیخته به دنبال آزادی عمل بیشتر هستند و ضمن بی توجهی به نیروها پلیس امنیت اخلاقی برای ایجاد خفقان و ترس در آحاد جامعه دست به کتک کاری و حتی استفاده از سلاح سرد می کنند!
شاید یکی از مهم ترین عامل چنین اتفاقاتی را باید در سیاست زده کردن مسئله حجاب و عفاف دانست! بدترین اتفاق ممکن این است که اخلاق و فرهنگ مردم جامعه، قربانی سیاست زدگی شود؛ زیرا فرهنگ سیاست زده! با به مسلخ کشاندن عفتمداری و پاک زیستی، جامعه را از داشتن نعمت نسلی سالم از نظر جسمی – روانی و اخلاقی محروم می کند، مسئله مهمی که توسعه کشور در ابعاد مختلف فرهنگی، علمی، سیاسی و هنری، بر اساس آن بنا نهاده می شود.
این مسئله در ابعاد بین المللی نیز تأثیرگذار است تا جایی که در جبهه جنگ نرم، نه تنها راه های نفوذ فرهنگی، وسیع تر و گسترده تر می شود بلکه دشمن با بهره مندی از چنین فضای ضد فرهنگی، با موفقیت تمام از بین مردم جامعه برای رسیدن به اهداف خود سربازگیری می کند و با بی هویت کردن شان آنها را به جنگ علنی با فرهنگ خود وا می دارد.
اتفاقی که برای بانوی گیلانی رخ داد، اگر چه اولین برخورد زشت با آمران به معروف نبود - چندی پیش هم در پارک قیطریه تهران، مردی از سوی چند زن که بدون پوشش در حال بازی والیبال با مردان بودند بخاطر امر به معروف مقابل دیدگان همسر و فرزندش مورد ضرب و شتم قرار گرفت! اتفاقی که بنابر گفته آن فرد که دانشجو نیز بوده است با بی توجهی پلیس 110 و اقدام بسیار دیرهنگام سامانه 197 رو به رو شده است! – ولی با برنامه ریزی دقیق و حمایت از نیروهای پلیس امنیت اخلاقی می تواند آخرین آن باشد.
از این رو شایسته است چهره های سیاسی و مسئولین فرهنگی کشور، مسئله حیا، عفاف و حجاب را بیشتر از گذشته جدی بگیرند و به جای منفعلانه عمل کردن، کارشکنی کردن، اخلاق و فرهنگ مردم جامعه به و یژه در حوزه عفاف و حجاب و پوشش را که میراث ایرانی و گرایش جهانی است قربانی سیاست بازی های خود نکنند.
انتهای پیام/*