سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

 

از دروس دوران دبیرستان با نام خانم "مرضیه حدیدچی" یا "دباغ"، آشنا بودم، بعدها که به دانشگاه رفتم با مطالعه و پرس وجو از دیگران بیشتر و بیشتر در مورد ایشان دانستم، تازه وارد روزنامه شده بودم که تهیه گزارشی از "موزه عبرت" را به من سپردند و اینطور با خانم دباغ و دخترشان رضوانه آشنایی بیشتری پیدا کردم .

شاید بیشتر از 22 سال نداشتم که نوار گفت وگو با حجت الاسلام معلا از مبارزان و جانبازان انقلاب اسلامی را بر عهده گرفتم، فکر می کنم 3 نوار کاست صحبت کرده بودند و آنجا بود که بیشتر از آنچه فکرش را بکنم با مبارزان انقلابی و زحماتی که برای پیروزی انقلاب اسلامی کشیدند آشنا شدم. اما همیشه در ذهنم به دنبال بانوان مبارز بودم، بانوانی که همدوش مردان گام برداشتند.

همیشه تهیه مصاحبات و گزارشات دهه فجر را مخصوصا آنهایی که به سرگذشت مبارزان مربوط می شد دوست داشتم.یاد دارم یک بار هم به منزل آقای "بوریاباف" مبارزی بازاری رفتم به امید آنکه با او مصاحبه ای تفضیلی انجام دهم اما هیهات که او فقط نام شهر، نام مادر و صدای اذان را به یاد داشت و می توانست آنها را بر زبان جاری کند.! دخترش می گفت این بیماری ها همگی ناشی از صدماتی است که ساواک در زندان های مخوف خود بر تن و روح مبارزان وارد کرده اند.

زیاد از این شاخه و به آن شاخه نپرم؛ بهتر است!

می خواستم از انگیزه هایم برای آشنایی بیشتر با بانوان مبارز بگویم، بانوانی که هر کدام به تنهایی یک لشکری از فرشتگان در برابر دژخیمان زمان خود بودند. از شهید "طیبه واعظی"  که اکنون در سینه بهشت زهراء تهران، سال هاست که آرام خوابیده و جمله زیبای او که به ساواکیان گفت: « مرا بکشید ولی چادرم را بر ندارید» تا ابد به یادگار مانده است؛ تا شهید " فاطمه جعفریان". این دو بانوی مبارز انقلابی به دست ساواک همراه با شوهرانشان "ابراهیم جعفریان" و " مرتضی واعظی" به شهادت رسیدند.

اما خانم دباغ که امروز  توفیق حضور در منزل دخترشان را برای عرض تسلیت داشتم، برایم چیز دیگری بود. آخرین باری که با ایشان مصاحبه گرفتم، اوایل سال گذشته بود، حال چندان خوشی نداشتند اما با مهربانی چند دقیقه ای با من صحبت کردند از شعار مرگ بر  آمریکا و حذف آن پرسیدم و صدالبته بر این شعار تأکید داشتند تا حمایت از رهبری و ...

 خانم دباغ که نوه و فرزندان او را " مامان مرضی" صدا می زدند و من ایشان را اسطوره ای  وصف نشدنی می دانستم؛ حال دیگر در آرمگاه ابدی خود آرمیده است، اویی که فقط توانسته بودم عطش دانستنم از فعالیت های انقلابی زنان و خاطرات آنها را با چند مصاحبه سیراب که نه حداقل کمی فروبنشانم از دست رفته است.

اینجاست که باید من هم این جمله تکراری « چه زود، دیر می شود» را بنویسم. اینکه خانم دباغ از بین ما رفت ولی هیچ فیلم نامه نویسی زندگی او را که اسوه بانوان ایران زمین بود به رشته تحریر در نیاورد، هیچ نگارنده ای از حافظه او برای ثبت احسنت تاریخ انقلاب اسلامی استفاده نکرد همه مثل من به یک مصاحبه، حال تصویری یا مکتوب بسنده کردند.

دختران خانم دباغ رضوانه، راضیه، حکیمه و .. از مادر گفتند و ولایت مداری و حمایت از رهبری را ویژگی شاخص او نام بردند. راضیه خانم دباغ از تربیت منحصر به فرد مادر گفت:  از اینکه در آموزش اصول و احکام دین کوتاهی نمی کرد و از هشت - نه سالگی به آنها نماز خواندن و .. می آموخت، اینکه در 9 سالگی مادر  آنها را با مرجع تقلید آشنا می کرد.

راضیه خانم در صحبت هایش نگاه ویژه ای به نزدیکی و ارتباط مستمر روحانیت با خانواده ها داشت، اینکه روحانیت باید اصول و فروع دین، وظایف فرد مسلمان نسبت به خدا و افراد جامعه را به جوانان بیاموزد و هر چه این ارتباط روحانیت با خانواده ها و آموزش های درست دین بیشتر باشد، جامعه متعالی تر و از خطرات مصون تر است.

خواهر خانم دباغ از دوران بیماری و بستری بودن خواهرش مرضیه گفت از این در آن شرایط باز هم به فکر هموطنانش بوده و سوالاتی درباره اهدا عضو می پرسید.!

حاج حسن دباغ، همسر مرحوم مرضیه حدیدچی دباغ

به هر حال در تمامی ساعاتی که در کنار دختران فرزانه بانو دباغ نشسته بودم، فکرم متوجه یک فرد بود؛ " حاج حسن دباغ" مردی که 15 سال از خانم دباغ بزرگ تر بود و به قول مرضیه خانم «مردی پخته و مهربان» بود. مردی که اگر نبود قطعا "مرضیه دباغ"یی شاهکارهای سیاسی و اجتماعی و دفاعی اش در تاریخ ثبت نمی شد، او که به اندازه خانم دباغ برای انقلاب اسلامی جان فشانی و زحمت کشیده است.

از نوع صحبت کردن نوه ها متوجه شدم ، "حاج حسن دباغ" که در ذهنم به دنبال ترسیم چهره ای از اویم در بین نوه ها به "حاج بابا" معروف است؛ صفا و مهربانی و سادگی منزل دختر خانم دباغ به من این اجازه را داد تا از جوانی که بنظرم نوه ایشان بود خواستم از " حاج حسن دباغ" برایم عکس بیندازد..

شاید کمی باورش سخت باشد اما با این عکس تمام سوالات دهنی ام پاسخ داده می شد، به راستی شریک زندگی و شریک ثواب فعالیت ها و معاملات خانم دباغ با خدا کیست؟ در کتاب "خاطرات مرضیه دباغ" خوانده بودم روزی که همسرش حاج حسن دباغ دیگر به او اجازه حاضر شدن در کلاس های آیت الله سعیدی را نداد، آیت الله سعیدی برای راضی کردن شوهر خانم دباغ اینگونه به او گفت: «  حسن آقا یک نفر می‌خواهد تجارت پرسودی راه بیندازد و به شما نیاز دارد. چشم‌های همسرم گرد شد و متعجبانه گفت حاج آقا از شما که پنهان نیست من سرمایه‌ای ندارم که شراکت کنم. حاج آقا لبخندی زدند و گفتند سرمایه نمی‌خواهد رضایت شما کافی است. به جایش در سودش شریک هستید. همسرم گمان کرد حاج آقا دارند شوخی می‌کنند، برای همین گفت این چه تاجر دیوانه‌ای است که می‌خواهد بدون سرمایه‌ام با من شراکت کند و سودش را با من سهیم بشود؟ حاج‌آقا نگاه پرمعنایی کردند و گفتند همسر شما قدم در راهی گذاشته است که پرخطر است، اما برای رضای خداست و سود آن چندین برابر است. می‌خواهید در این تجارت شریک بشوید؟ لحظه‌ای سکوت حکمفرما شد. بعد حسن آقا با خنده گفت چشم حاج آقا! این مرضیه خانم هم مال شما! و رو به من کرد و گفت از فردا می‌توانید سر کلاس درس حاضر شوید، من با شما دیگر کار ندارم. دیگر هیچ‌وقت ممانعتی برای انجام فعالیت‌هایم نکرد. برای همین بود نام ایشان را بر روی خودم گذاشتم و شراکت جدیدمان از همان روز آغاز شد.» برای همین نام دباغ را برای خود انتخاب کردم.

به هرحال من به این خواسته ام رسیدم و اکنون دقایقی است که تصویر "حاج حسن دباغ" را می نگرم، مردی که در تجارت با خدای خانم دباغ شریک شد و ان شاء الله رستگار، اگر چه نوشتن این جمله آخر شاید در این صفحات چندان مرسوم نباشد اما ای کاش خداوند به تمام بانوان این عنایت را بکند تا در کنار مردی همزبان، همفکر، همدل و همراه زندگی کنند، آن هم با فرزندانی همه مؤمن و باصفا.

 
انتهای پیام/ ت

 

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 95/8/29 توسط منیره غلامی توکلی

مرضیه دباغ،  شاهکارهای مبارزاتی، دفاعی و سیاسی را زنانه رقم زد/

"مرضیه حدیدچی"، درگذشت. این تیتر اول بسیاری از خبرگزاری ها و پایگاه های خبری 5 شنبه 27 آبان امسال بود. مرضیه حدیدچی را به واقع می توان " مادر انقلاب " ایران نامید. مادری که با وجود 8 فرزند ( 7 دختر و یک پسر ) که کوچک ترین آنها 4 ساله بود فعالیت های انقلابی خود را از سال 1340 با پخش و توزیع اعلامیه های امام خمینی(ره) آغاز کرد.

در آن زمان "مرضیه حدیدچی" بانویی 22 ساله بود که از هشت سال پیش وقتی به عقد "محمدحسین دباغ" که خود فردی بسیار مذهبی و از فعالان سیاسی در آمده بود در خیابان آیت الله سعیدی واقع در منطقه 14 تهران، زندگی می کرد.

وی از ابتدا در خانواده ای فرهنگی و مذهبی به دنیا آمده بود، پدرش کتاب فروش و مادر مؤمنه اش استاد اخلاق بود، مرضیه از دوران کودکی تحت آموزش پدر مبانی دینی، قرآن و نهج البلاغه را یادگرفته بود.

این بانوی مبارز درباره چرایی ورودش به عرصه مبارزات انقلابی گفته است:« چند دلیل وجود داشت؛من و دختر شاه شهناز - هر دو در یک شب به دنیا آمدیم و این مساله‌ای بود که همه به من گوشزد می‌کردند و می‌گفتند شهناز کجا و تو کجا؟ او با آن همه امکانات و تو اینجا اینگونه. از همان روزها بود که دلم برای این همه تبعیض به درد آمد. دلیل بعدی پدرم بود که همواره در صحبت‌هایش به ظلم‌هایی که رژیم در حق مردم می‌کرد معترض بود. دلیل دیگر هم بر می‌گردد به اساتیدی که خدمتشان درس می‌خواندم اساتیدی چون مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی و حاج شیخ علی خوانساری به خصوص استاد سید مجتبی صالحی خوانساری که روحیه ظلم ستیزی و مبارزه در ایشان بسیار بود.»

نزدیکی خانه اش با مسجد "موسی ابن جعفر"علیه السلام واقع در خیابان غیاثی – شهید آیت الله سعیدی- باعث آشنایی بیشتر این بانوی مجاهد با آیت الله سعیدی و درخواستش برای برگزاری کلاس های اخلاق وجامعه مقدمات شد و این کلاس ها تا جایی پیش رفت که از سال 1346 وارد مباحث انقلابی شد.

بعد از شهادت آیت الله سعیدی که نقش بسیار در آغاز مبارزات رسمی "مرضیه حدیدچی" داشت وی با گذشت زمان با اسامی مختلف به سخرانی علیه شاه در شهرستان های مختلف پرداخت در طی سالیان مبارزه این بانوی مجاهد اکثراً او را با اسم " طاهره دباغ" می شناسند و برخی حتی " طاهره حدیدچی دباغ" می شناسندش.

مبارزات طاهره دباغ با رژیم ظالم ستم شاهی به طور عجیبی با خانواده گره خورده بود. طوری که مینواصلانی رئیس سازمان بسیج جامعه زنان کشور از او به عنوان « نماد زن مسلمان در جبهه مقاومت اسلامی و زن موفق در عرصه خانواده» نام برده است. روایت نخستین باری که توسط ساواک دستگیر شد عمق رابطه انقلابی گری وی با اعضای خانواده اش را نشان می دهد: « سال 52. ساواک همه تلاشش را می‌کرد تا بتواند سر نخی- از فعالیت های من- پیدا کند. یکی از دانشجویان علم و صنعت مراسم عروسی‌اش را در منزل ما گرفت و در کارت دعوت، آدرس خانه ما لو رفت. فردای روز عروسی، دم در رفتم تا آشغال‌های مراسم را بیرون بگذارم. یکی از ساواکی‌ها پشت در منتظر بود .تا در را باز کردم پایش را لای در گذاشت و بعد هم ،همه ساواکی‌ها ریختند توی منزل و چند نفر را که خواب بودند با خود بردند آنها از فامیل همسرم بودند متاسفانه آنها زیر شکنجه دوام نیاوردند و اطلاعات را لو دادند بنابراین دو سه روز بعد ،ساواکی ها آمدند و من را بردند و چند روز بعد هم خانه را گشتند و رضوانه را هم دستگیر کردند.

رضوانه سرودها و اشعاری را که از رادیو عراق پخش می‌شد جمع‌آوری کرده و در دفترچه‌اش نوشته بود. پس از دستگیری من، ساواک به خانه رفت و آنجا را مورد بازرسی قرار داد. متاسفانه دفتر سرود رضوانه را پیدا کردند بعد هم برای آنکه بفهمند خط کدامیک از بچه‌ها است، به بچه‌ها گفتند برای آزادی مادرتان نامه بنویسید شاید آزادش کنند. بچه‌ها هم از روی بچگی نامه نوشتند و آنها هم خط رضوانه را شناختند و او را دستگیر کردند.

این بانوی مجاهد که خود زیر سخت ترین شکنجه های دژخمیان پهلوی و ساواک قرار داشت، سخت ترین لحظات زندان را زمانی تجربه کرد که دخترش رضوانه تحت شکنجه قرار داشت. دختری که تازه نامزد کرده بود و در تعریف شکنجه هایش به مادر گفته بود: « من به جز رفتن به دستشویی همه وقت درازکش با دستبند به تخت بسته شده بودم، مادر من همه نمازهایم را خوابیده خواندم، به نظرشما نمازهایم درست است؟»

خانم حدیدچی در گفت وگویی با خبرگزاری فارس گفته بود که این سخن رضوانه باعث شد بیش از پیش به کارم ایمان داشته باشم. 

بعد از این تجربه یک بار دیگر خانم حدیدچی در زندان های ساواک، زندانی می شود اما در این دوره مبارزات خود را در داخل زندان در قالب تقابل با اندیشه های مارکسیستی ادامه می دهد و جمعی از بانوان را در زندان پیرامون خود جمع و هدایت می کند.

سال های 53 تا 57 یعنی تا پیروزی انقلاب اسلامی را باید سال های بی خبری خانواده از وی و دور بودن او از کانون گرم خانه دانست. خانم دباغ در سال 1353 در حالی که جراحی شده بود و زخم های شکنجه های ساواک را بر بدن به یادگار داشت با پاسبورت جعلی فردی به نام "زینب احمدی نیلی" به انگلستان رفت. آن روزها  آنقدر به بانوی مجاهد ایرانی سخت گذشت که می گوید: خانواده از من خبر نداشتند، آنها فکر می کردند من در درگیری خیابانی کشته شده ام؛ «کی ای کاش رفته بودم!»

سال های زندگی در خارج که بیشتر در کشور انگلستان، فرانسه، سوریه و لبنان گذشت، به نوعی روزهایی انقلابی بود. روزهایی که " زینب احمدی نیلی" یا " خواهر "طاهره"  آنها را با سختی و دوری از خانواده چنان گذراند که از او چرکی زن هم پای شهید چمران، فرمانده ای سپاه پاسداران همدان و مغزی متفکر برای فعالیت های انقلابی و سیاسی ساخت.

او خود درباره آن روزها گفته است: «3ماه روزها در کارهای خدماتی انجام می دادم و به جایش صبحانه می گرفتم، روزها را روزه بودم و شب ها با همان صبحانه افطار می کردم، تا اینکه محمد منتظری آمد چند روز بعد از شهادت دکتر شریعتی بود با تعدادی از بچه‌ها تظاهراتی در لندن به پا کردیم بعد به فرانسه رفتیم پشت سر این قضیه شهادت آقا مصطفی بود که اعتصاب غذا راه انداختیم. بعد هم به لبنان و سوریه رفتم و دوره‌های چریکی را گذراندم. در این سال‌ها در عربستان، عراق، لبنان و سوریه و فرانسه تردد داشتم تا اینکه امام وارد فرانسه شدند پلیس فرانسه اصرار داشت که یک زن پلیس فرانسوی، مسئولیت حفاظت از ایشان را به عهده بگیرند اما امام(ره)به شدت مخالف بودند. بنابراین من به نوفل لوشاتو رفتم و با توجه به آموزش‌هایی که دیده بودم محافظ شخصی حضرت امام شدم و وظایف اندرونی از جمله خرید، شتسشو و … را نیز به عهده گرفتم.

در واقع می توان فعالیت های مرضیه حدیدچی دباغ را در سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اینگونه برشمرد:

- از شاگردان شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی

- دو بار بازداشت و شکنجه شدید وی و دخترش رضوانه دباغ توسط ساواک

- فرار و خروج از ایران با کمک شهید محمد منتظری و با گذرنامه جعلی (هزار و سیصد و پنجاه و سه)

- شش ماه کارگری در یک هتل در لندن، به عنوان نظافتچی در قبال مقداری غذا و جایی برای خواب

- شرکت در اعتصاب غذا برای آزادی زندانیان سیاسی ایران در فرانسه و انگلیس

- توزیع اعلامیه‌های امام خمینی در میان زائران حج در عربستان

- آموزش مبارزات چریکی در سوریه و لبنان زیر نظر شهید محمد منتظری و با حمایت امام موسی صدر

- مشارکت در برپایی یک اردوگاه نظامی در سوریه برای آموزش مبارزان ضد شاه و کمک به آشنائی نسل جوانی از ایرانیان مبارز با تاکتیک‌های شبه‌نظامی

- از همراهان امام خمینی در نوفل لوشاتو

این بانوی مجاهد در سال های دور از خانواده، چند باری توانست شوهرش را ببیند. اما هر بار با تدابیر امنیتی خاص.

بعد از رفتن شاه و زمانی که قرار به بازگشت امام خمینی(ره) به ایران شد؛ امام تصمیم گرفتند بانو حدیدچی را به خاطر اینکه « شاید بچه ها در فرودگاه متنظرش باشند»  به عنوان اولین نفراتی که همراهشان به ایران بر می گردد، سوار هواپیما کنند که بستری بودن " طاهره خانم" سفرش را به تعویق انداخت. خانم دباغ لحظه ورودش به ایران را اینگونه توصیف کرده است: « من پایم به زمین نرسید. مرا با ویلچر از هواپیما پیاده کردند. گریه فرصتم نمی‌داد، نه گریه دیدن بچه‌هایم، گریه شادی. موقع رفتن با چه ترس و لرزی وارد فرودگاه شدم و حالااین گونه فرودگاه پر از زنانچادر مشکی بودکه به استقبالم آمده بودند. دوستانم، شاگردانم و خانواده‌ام.»

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در اوایل ورودش به ایران درگیری هایی با منافقین داشت. او که بانوی شناخته شده در مبارزات انقلابی و آموزش دیده در مباحث اطلاعاتی و فنون نظامی بود در آن سال ها در پست های زیادی به انقلاب ا سلامی خدمت کرد:

- فرمانده سپاه همدان

- اولین فرمانده سپاه غرب کشور

- عضو هیات سه نفره اعزامی از سوی امام خمینی به مسکو جهت تسلیم پیام به میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال هزار و سیصد و شصت و هفت (به همراه آیت الله جوادی آملی و دکتر محمد جواد لاریجانی)

 - سه دوره نماینده مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی

- مسئول بسیج خواهران کل کشور

- استاد مدرسه عالی شهید مطهری و دانشگاه علم و صنعت

- قائم مقام دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی

به قطع می توان گفت: انتخاب خانم دباغ در سال 67 به عنوان تنها زن نماینده جمهوری اسلامی از سوی امام خمینی(ره) در هیأت حامل پیام امام به گروباچف، خود به تنهایی می تواند نشان دهنده عمق حضور سیاسی این بانوی مجاهد انقلابی باشد، چیزی که اکنون بسیاری به تازی برای بانوان ایران آن را به عنوان حق مطالبه گری می کنند.! حضوری که زنان ایران آن را ده ها قبل به اثبات رسانیده اند.

حاج احمد خمینی، درباره انتخاب خانم دباغ از سوی امام خمینی(ره) گفته است:« کارهایی را که برای امام انجام داده‌اید برای ایشان روشن است و این‌قدر که شما نزد امام شناخته شده هستید، خانم‌های دیگر شناخته شده نیستند. شما می‌دانید امام چقدر در تصمیماتشان دقت دارند. شما امتحانتان را پس داده‌اید. زیر انواع شکنجه‌ها بوده‌اید و اطلاعاتی بیرون نداده‌اید. با بدن زخمی و بیمار این جرأت را داشتید که با پاسپورت جعلی از کشور خارج شوید و شش ماه در سخت‌ترین شرایط به تنهایی زندگی کنید. به فنون نظامی هم آشنایی کامل دارید. امام می‌دانند در مواقع بحرانی دچار ترس و رعب نمی‌شوید و بهترین تصمیم را می‌گیرید. این سفر هم ممکن است پر از مخاطره باشد. امام می‌دانند چه کسانی را انتخاب کرده‌اند.» تیزهوشی بانو حدیدچی در هنگامی که گورباچف زبان زد خاص و عام است.

مرحوم دباغ خودش دلیل انتخابش در هیأت حامل پیام امام(ره) به گورباچوف این طور بیان کرده است: « حضرت امام در نظر داشت تا زنی در کنار مردان به شوروی بفرستد و اعلام کند که در جمهوری اسلامی ایران زنان نیز امور مهم و حکومتی حاضر و پیشتاز هستند. امام می خواست در کنار آن پیام مکتوب،پیامی شفاهی نیز به دنیا بدهد که ما در عمل بیش از هر مکتب دیگری به جایگاه واقعی زن ارج می نهیم و برایش ارزش قائلیم نه ارزش ابزاری بلکه معنایی . امام می خواست با گماردن یک زن در این هیئت به تمام تبلیغات غرب و شرق مبنی بر محدودیت زنان در جامعه اسلامی پایان دهد آنهم در آن زمان که رسانه های گروهی در غرب مرتب از محصور کردن زنان در جمهوری اسلامی قلم فرسایی می کردند.» چیزی که امروزه غربیان آن را فهمیده و حتی علیه آن برنامه ریزی می کنند ام در داخل ایران برخی خواب غفلت زدگان به روش های باطل شده فمینیستی و پست مدرنیته و پست فمینیست و حتی فمینیست اسلامی به دنبال آن هستند!

سه  دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی بانو دباغ، یکی دیگر از راه های اثبات حضور آگاهانه و مؤثر زن در فعالیت های سیاسی است. نماینده مجلسی که بعد از تمام شدن دوره نمایندگی نه کارخانه دار شد، نه سهمی از انقلاب برای خود برداشت و نه آنقدر حقوق های نجومی داشت که بتواند مایحتاج چند خانواده ای که سرپرستی شان را بر عهده گرفته است را تأمین کند از این رو شب ها بعد از انجام وظایف مادری و خانه داری اش با ماشین شخصی در فرودگاه تهران "مسافرکشی" کرد تا زمانی که رهبر فرزانه انقلاب این کار را در شأن بانوی انقلابی ندیده و هزینه آن خانواده ها را متقبل شدند.

فرماندهی سپاه همدان، در دوران دفاع مقدس، به نوعی دیگر توانمندی زن ایرانی را به رخ می کشد، خانم دباغ در مورد یکی از عملیات هایی که در منطقه کردستان انجام داده بود، تعریف کرده است: «  در عملیاتی در منطقه کردستان چند روستا را از اسلحه و مهمات تخلیه کردم. وقتی شهید بهشتی رضوان الله وارد جلسه شدند جمع را خطاب قرار دادند و گفتند: «من لازم است اول مساله‌مهمی را بگویم خانم دباغ یک شاهکار مردانه‌ای را انجام دادند.» من‌‌ همان زمان سخن ایشان را قطع کردم و گفتم اصلا اینگونه نیست وکارمن یک شاهکار زنانه بوده است. دوستان گفتند که چرا شما حساس هستید؟ من گفتم این حساسیت نیست. چرا شما هر کار مهمی که زنان انجام می‌دهند را می‌خواهید به نام مردان تمام کنید؟»این را نیز باید زنانی که به دنبال تساوی با مردان هستند بدانند و بفهمند که شاهکارهای زنانه مخصوصا در عرصه سیاسی و دفاعی و علمی بدون تساوی بلکه با وجود تمام تفاوت ها دیدنی تر و زیباتر است.

اینجاست که باید به کسانی که واویلای « سقف شیشه ای»، « تساوی جنسیتی»، « منگه خانه داری»، « لقب سرپرستی برای مرد» را از دلایل عدم اعتماد به نفس زن و دور شدن او از عرصه های سیاسی و مدیریتی می دانند گفت، «خانم دباغ که از بین ما رفت، تا زنده بود چرا او را ندیدید.»

به افتخارات این بانوی بزرگوار باید مسئولیت بسیج خواهران کل کشور را نیز اضافه کرد.

آری مرضیه حدیدچی، طاهره دباغ، خواهر طاهره و هر اسمی دیگری که این بانوی مجاهد و مبارز پیشگام انقلاب اسلام با آن شناخته شده است برای زنان جامعه ایران مخصوصا مسئولان ذی ربط یک توصیه داشت: « زنانما مشکلی ندارند. ما نتوانستیم اسلام درست را به آنها نشان دهیم. ما با آنها بد برخورد کردیم.وقتی زنانبی‌حجاب به احترام تظاهرات، روسری‌ سرشان کردند ما نتوانستیم کاری کنیم که آنها ارزش و اصالت روسری را بدانند. همین ضعف ما باعث شد که روسری را به کناری بیندازند و ما باید در تربیت دینی بچه‌ها قوی‌تر عمل کنیم. سوای خانواده‌ها ،جامعه و ارگان‌های آن مثل آموزش و پرورش باید بچه‌ها را با مفاهیم واقعی اسلام آشنا کنند و مسأله‌ و فلسفه حجاب را به خوبی بازگو و بیان کنند تا ما دیگر مسائلی پیرامون بدحجابی و غیره نداشته باشیم.»

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 95/8/29 توسط منیره غلامی توکلی

ترامپ رئیس جمهور وال‌استریت‌هاست/ رفتار دوگانه رسانه‌های غربی در واکنش به نتایج انتخابات ایران و آمریکا

هفت روز است که خیابان های آمریکا در تب و تاب اعتراضات خیابانی به ریاست جمهوری ترامپ می سوزد، بخشی از مردم با انزجار از ریاست جمهوری ترامپ سخن می گویند، کالیفرنیا تهدید به استقلال کرده و برخی از مردم به مکزیک وکانادا پناهنده می شوند اما رسانه های غربی به دنبال این هستند که به مردم بفهمانند که «چگونه با نتیجه غیر منتظره انتخابات کنار بیائیم»! درست رفتاری متفاوت با آشوب های فتنه 88 ایران! ..
اعتراضات علیه ریاست جمهوری ترامپ

 این روزهای خیابان های آمریکا یادآور خیابان های سال 88 ایران اسلامی بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری است. روزهایی پر از تنش و آشوب که آشوب طلبان و هرج و مرج کنندگان آن را به بدترین واقعه تاریخی انتخابات ایران بعد از انقلاب اسلامی تبدیل کردند، طوری که اینکه در تاریخ شفاهی و مکتوب مردم و مسئولان ایران " فتنه" نامیده می شود

افزایش اعتراضات به رئیس جمهوری ترامپ!

اعتراضات در آمریکا به هفتمین روز متوالی خود رسیده و در روزهای گذشته اعتراض های مردمی با گستردگی بیشتر در شهرهای آمریکا همچون فیلادلفیا، سیاتل، واشنگتن، نیویورک، پورتلند، بوستون، آستین، سانفرانسیسکو و شیکاگو ادامه یافته است. در پی به خشونت کشیده شدن تظاهرات هزاران نفری علیه دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب آمریکا در شهر پورتلند ایالت شمال غربی اورگون در این کشور، پلیس اعلام کرد که اعتراض های خشونت بار در شهر پورتلند بزرگ ترین شهر ایالت اورگون به علت گسترش رفتارهای مجرمانه، خطرناک و آسیب رسیدن به فروشگاه ها و خودروها، به شورش تبدیل شده است.

پلیس لس آنجلس نیز در پی بی اعتنایی تظاهرکنندگان به اخطارها برای پراکنده شدن، 35 تن از آنان را بازداشت و با استفاده از افشانه فلفل، گلوله های لاستیکی و باتوم، معترضان را متفرق کرد.

همچنین منابع خبری به نقل از پلیس محلی آمریکا گزارش دادند که یک نفر در جریان تظاهرات علیه ترامپ در پورتلند، بزرگترین شهر ایالت اورگان آمریکا هدف تیراندازی قرار گرفت.

به گزارش رسانه های آمریکایی، علاوه بر شهرهای یادشده، دیگر شهرهای آمریکا همچون آن آربر، کلیولند، دالاس، دو موین، دیترویت، هوستون، لاس وگاس، میامی، اوماها، فونیکس، رنو، سان دیگو، سن خوزه، سالت لیک سیتی، واشنگتن، وینستون - سالم، بالتیمور، بویز، کلمبوس، گرند رپیدز، میلواکی، مینیاپولیس، نیواورلئان، پیتسبورگ، ریچموند، سانتا آنا، تامپا، آیوا سیتی، ممفیس، الیمپیا، راچستر، رویال اوک و سانتا کروز نیز شاهد اعتراض های مخالفان نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود.

از طرف دیگر حرکت دانش آموزان معترض به نتیجه انتخابات 2016 آمریکا که با راهپیمایی یکهزار و 500 دانش آموز یکی از دبیرستان های شهر برکلی ایالت کالیفرنیا آغاز شده بود، به سرعت فراگیر شد و نمونه اینگونه اعتراض ها توسط دانش آموزان لس آنجلس تکرار شد.

در این میان صدها تن از دانشجویان معترض به پیروزی ترامپ نیز به صف معترضان اضافه شدند که نمونه بارز آن را می توان در راهپیمایی دانشجویان دانشگاه واشنگتن مشاهده کرد.

اما کسی برای معترضین تره هم خورد نمی کند! فردی کشته می شود و رسانه ها سکوت می کنند، زنان و مردان جوان به بدترین شکل ممکن بازداشت می شوند و کسی جویای احوالشان نیست، با خانواده هایشان صحبت نمی کند، یک ایالت تهدید به استقلال می کند و هیچ رسانه ای از این استقلال خواهی و تجزیه طلبی حمایت نمی کند.!

نقش رسانه های غربی در آتش افزوی فتنه 88

آنچه جای تعجب و تأمل دارد، دو نگاه و رویکرد متفاوت رسانه ها مخصوصا رسانه های ضد انقلاب اسلامی به این دو واقعه است، در سال 88 فتنه گران ایران، "ایراندوست"، " حق طلب"، ... نامیدند و از سویی دیگر عناصر ضدانقلاب از طریق شبکه های ماهواره ای و مجازی با رهبری کردن این آشوب ها میزان دشمنی خود را با نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش نشان دادند.

بی بی سی همزمان با شروع فتنه و از همان روز پس از انتخابات، با بهره گیری از فیلم های مزدوران اجیرشده خود، روند اطلاع رسانی در زمینه اغتشاشات را شدت بخشید و نقش خود به عنوان بلندگوی رسمی فتنه گران را تثبیت کرد. لشکر بی بی سی، علاوه بر 55 خبرنگار انگلیسی که رسماً برای پوشش انتخابات ایران وارد کشور شده بودند، ترکیبی از خبرنگاران غیرحرفه ای و مجهز به دوربین های موبایل بود. هماهنگی قبلی این افراد با شبکه تلویزیونی روباه پیر زمانی رنگ واقعیت به خود می گیرد که بدانیم در جریان انتخابات لبنان، تنها 4 یا 5 هواپیمای بزرگ چارتر وظیفه انتقال لبنانی‌های مقیم انگلیس را به بیروت جهت شرکت در انتخابات از سوی دولت انگلیس برعهده داشته و سه هفته به 22 خرداد پروازهای ایران ایر با وجود جایگزین شدن پروازهای بزرگ بازهم با کمبود جا مواجه می‌شوند! این شبکه تلویزیونی نقش بی بدیلی در باورپذیر کردن دروغ تقلب بر عهده داشت.

شبکه فارسی بی‌بی‌سی بی‌تردید یکی از اصلی‌‌ترین آتش‌بیاران آشوب‌های آن ایام بود. آنچه کارشناسان در ایام فتنه ابراز می‌داشتند که شبکه فارسی بی‌بی‌سی به منظور انجام شبکه براندازی نرم و با حمایت نیروی انسانی و مالی جریانی در داخل راه‌اندازی شده است طی روزهای منتهی به انتخابات و پس از آن عملاً به اثبات رسید.

بررسی فعالیت‌های خبری شبکه تلویزیونی CNN در ایام فتنه نشان می‌دهد این شبکه تمام توان خود را در جهت بهره‌برداری از اغتشاشات بسیج کرده بود. گردانندگان CNN با قطع برنامه‌های عادی به‌طور ویژه به انعکاس تحولات ایران پرداخته و با استفاده از تصاویر دریافتی از بینندگان که قابل استناد نیست، حتی کم‌ترین معیارهای حرفه‌ای انتقال خبر را زیر پا گذاردند.

تحریک و ترغیب اغتشاشگران به ادامه خشونت و درگیری یکی دیگر از محورهایی بود که توسط CNN دنبال می‌شد. این شبکه حتی برنامه «لاری کینگ» را به موضوع ایران اختصاص داد و با تغییر ماهیت این برنامه و ادعای دریافت خبر فوری از ایران، دامن زدن به تنش و اغتشاش را پی گرفت. در این برنامه بازتاب اغتشاشات با استفاده از نظرات کارشناسان مختلف به ویژه کارشناسان غیرمنصف مورد بررسی قرار گرفت. همچنین صحنه‌هایی از زد و خورد نیروهای امنیتی به نمایش درآمد و نحوه برخورد دولت ایران در مصاحبه‌های مختلف به چالش کشیده شد.

اما همین شبکه ها در مورد اتفاقات اخیر که در پی اعتراضات درصدی از مردم آمریکا پس از اننتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور منتخب، صورت گرفته است نظری دیگر دارند و به دنبال این هستند که « چگونه با نتیجه غیر منتظره انتخابات کنار بیائیم.»

این که به روند انتخابات ما برچسب تقلب زدند آن هم با تفاوتی 13 میلیونی بین دو کاندیدای مطرح شده در حالی که هیلاری کلینتون از نظر رأی مستقیم مردم شانس بیشتری برای ریاست جمهوری داشت، از دیگر رویکردهای متفاوت این رسانه ها در خصوص اعتراضات مردمی بعد از انتخابات ایران و آمریکا است که نشان می دهند، آن اعتراضات در پس حمایت رسانه های غربی و دولتمردانشان یک فتنه و انقلاب رنگی بود.

در حالی است که فاصله نفر اول و دوم انتخابات سال 88 ایران بیش از 13 میلیون رای بود اما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، هیلاری کلینتون از نظر رای مستقیم مردم، شانس بیشتری داشت و چون رای بر مبنای کارت الکترال است، ترامپ بیشتر رای آورد.

رای به ترامپ، رای منفی به جریان حاکم بر آمریکاست

دکتر مسعوداخوان فرد، حقوقدان و استاد دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس، گفت: انتخاب شخص ترامپ به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا، ثابت کننده این بود که علرغم اینکه سبک انتخابات در کشور آمریکا طوری چیده شده است که همیشه یکی از دو حزب که متعهد  به یک سری از حداقل ها هستند و در چهارچوب آن می توانند رأی بیاورند و افراد خارج از این دو حزب جایی برای نفس کشیدن، عرض اندام و رأی آوردن ندارند، در پی نارضایتی مردم از وضع موجود در حوزه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، انتخابات به سبک دیگری رقم خورد.

وی با تأکید بر اینکه  این انتخابات نشان داد که کسانی هستند که از وضعیت موجود ناراضی اند، از این رو، رای ترامپ را رأی منفی بر جریان حاکم بر آمریکا و شخص کلینتون بدانید، یعنی روند جریانات انتخاباتی، روند مخالفت با سیاست های جاری این کشور هست.

این حقوقدان افزود: با وجود اینکه ارگان های مختلف علیه امکان و احتمال ترامپ اقدامات و موضوعاتی را مطرح کردند؛ مثل حرکتی که FBI مطرح کرد، جریانی که به فضای کاری خانم کلینتون مربوط می شد و قابل توجیه نبود و تخلف آشکاری علیه فضای آزادی ادعایی آمریکا مطرح بود و کلیتنون علیه این جریان به نفع خود اقدام کرده بود. وقتی ترامپ این را اشاره کرد FBI  به صحنه آمد بدون اینکه مستقیم اعلام موضع کند در عمل به حمایت از کلینتون وارد شد و ترامپ از همین موضوع استفاده و آن را بیان کرد و افکار عمومی جامعه آمریکا فهمیدند که همه دست اندکاران آن امپراتوری رسانه ای، امپراتوری اجرایی و تراس ها  و اقتصادی و مالی همه دست به دست هم دادند تا از این جریان حمایت کنند.

وی افزود: انتخاب ترامپ رأی منفی به جریان امپراتوری رسانه ای، اقتصادی – مالی، کارتل ها، تراس ها و امثال اینها است.

رسوایی ایمیلی هیلاری، او را بر زمین زد

شهریوری ماه بود که  روزنامه نیویورک تایمز، مقام‌های اف بی آی به طور تفصیلی سئوالاتی را درباره استفاده هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا از ایمیل شخصی برای صحبت درباره حملات محرمانه پهپادها مطرح کرده اند.

مقام‌های اف بی آی همچنین از کلینتون درباره اجازه دادن به مشاورانش برای از بین بردن بخش زیادی از این ایمیل ها، سئوال کرده اند.

این اسناد حاوی جزییات جدیدی درباره سرور ایمیل شخصی کلینتون بوده است. یکی از مهمترین اسناد جدید فاش شده این است که یک متخصص رایانه قصد داشته است تا برای از بین بردن آرشیو ایمیل های کلینتون تلاش کند، این اقدام پس از ان صورت گرفته است که کمیته کنگره آمریکا خواستار دریافت این ایمیل ها شده بود.

در این مصاحبه 3 ساعته و نیمه با مقامهای ارشد مقابله با جاسوسی وزارت دادگستری آمریکا، کلینتون از عملکردش در استفاده از ایمیل شخصی دفاع کرده است.

استفاده کلینتون از ایمیل شخصی به جنجال بزرگی در رقابت های انتخاباتی آمریکا تبدیل شده و خوراک تبلیغاتی مناسبی را در اختیار جمهوریخواهان قرار داده است تا مکررا وی را مورد انتقاد و سرزنش قرار دهند.

از جمله یافته های مهم در اسناد اف بی آی می توان به این موارد اشاره کرد: خانم کلینتون به طور معمول و عادی مذاکرات محرمانه درباره حملات پهپادها را از طریق ایمیل شخصی اش انجام می داده است.

کالین پاول وزیر خارجه اسبق آمریکا به کلینتون توصیه کرده است که نسبت به چگونگی استفاده از ایمیل شخصی اش بسیار محتاط و مراقب باشد.

اسناد اف بی آی نشان می دهد که یک متخصص رایانه که نامش فاش نشده، آرشیو ایمیل های کلینتون را چند هفته پس از افشای استفاده وی از ایمیل شخصی در مارس 2015 میلادی، از بین برده است.

کلینتون به بازپرسان این پرونده گفته است که در دوران خدمت به عنوان وزیر خارجه آمریکا از روی سهل انگاری از ایمیل شخصی استفاده کرده است و به یاد نمی آورد که کسی به پیامدهای قانونی استفاده از ایمیل شخصی ابراز نگرانی کرده باشد.

کلینتون طی یک سال گذشته با انتقادات شدیدی به خاطر استفاده از ایمیل شخصی روبرو شده است.

کلینتون در این مصاحبه طولانی تاکید کرده است که "به خاطر نمی آورد ایمیلی دریافت کرده باشد که به نظرش محرمانه باشد."

تیم انتخاباتی کلینتون نیز از انتشار این اسناد توسط اف بی آی استقبال کرده اند. تیم انتخاباتی کلینتون با انتشار بیانیه ای اعلام کرد: ما خوشحال هستیم که اف بی آی محتوای مصاحبه با کلینتون را منتشر کرده است، چرا که خواست ما نیز همین بود. گرچه استفاده کلینتون از ایمیل شخصی اشتباه بوده و وی نیز مسئولیت آن را پذیرفته است ولی اسناد منتشر شده نشان می دهد که علت اینکه وزارت دادگستری باور دارد پایه و اساسی برای رسیدگی قضایی به این پرونده وجود ندارد، چیست.

پاسخ های کلینتون تناقضی با آنچه که وی در هفته های اخیر درباره استفاده از ایمیل شخصی اش گفته، نداشته است ولی جمهوریخواهان بر این باورند که وی در چند مورد اساسی و مهم، شهادت خود در مقابل کنگره را نقض کرده است.

اف بی آی نیز اعلام کرده است که تحقیقات نشان می دهد که کلینتون جرمی مرتکب نشده ولی استفاده او از ایمیل شخصی برای انجام مکاتبات محرمانه، کاملا سهل انگارانه بوده است.

ترامپ از تهمت و تهدید آزار جنسی زنان برای خود فرصت ساخت

این حقوقدان با اشاره به اینکه در آمریکا فساد اخلاقی وجود دارد و اینگونه نیست که یک جناح درگیر این بحث باشد، اظهارداشت: ولی وقتی این دست اعمال تبدیل به یک حربه انتخاباتی شد و خانم کلینتون از ده تا دوازده خانم علیه ترامپ استفاده کرد، ترامپ نیز بر این جریان مسلط شد و گفت که این یک شوخی در محیط خصوصی بوده است نه یک بحث عمومی و برعکس همسر این خانم، کلینتون رئیس جمهور قبلی آمریکا این کار را انجام داده و در دادگاه حاضر شده و همین هیلاری به عنوان حامی در دادگاه از همسرش حمایت کرده است و همین امر نز یک فاکتور مثبت به این فرد و عنوان نه گفتن به جریان فساد حاکم بر این مسیر شد.

اخوان فرد در مورد در مورد پیشبینی رای آوردن ترامپ گفت: اگر اندکی احتمال می دادیم که فضای امریکا به این آزادی ادعایی متکی هستند و عمل می کنند طبعا باید کسی غیر از کلینتون رای بیاورد اما همه با احتیاط صحبت می کردند زیرا معتقد بودن که از درون کیسه انتخابات اسم فردی که قابل پیش بینی بود و آنهایی که خودشان می خواهند در می آید و اینبار با یک درصد متفاوتی ترامپ آورد.

وی در ادامه با تأکید براینکه چیزی که مورد غفلت قرار گرفته است، درصد مشارکت مردم در انتخابات آمریکا است، گفت:آمریکا بیش از  200 چند نفر جمعیت دارد که آمار دقیقی از واجب الشرایط های شرکت در انتخابات وجود ندارد، حالا اگر در چنین جامعه ای فرضا 150 میلیون نفر قابلیت رای دادن داشتند، چند درصد مشارکت کرده اند؟ که به احتمال قوی درصد بسیار پایینی را به خود اختصاص داده است که نشانگر نارضایتیاز فضای عمومی جامعه است که همان 99 درصد وال استیرت علیه یک درصد را نشان می هد.

صدای شکستن کمر مارکسیسم می‌آید!

این استاد دانشگاه با بیان اینکه  ما شاهد حاکمیت شرایط جدیدی هستیم و شاید در آن زمان که امام خمینی(ره) فرمودند در آینده نزدیک صدای شکستن مارکسیسم را از دورن موزه های تاریخ می شنویم، خیلی ها باور نمی کردند، عنوان کرد: اما اکنون می توانیم چنین احتمالی را برای کشور 50 ایالتی آمریکا شاهد باشیم، کالیفرنیا چند روز پیش ادعای استقلال داشته است و اگر کالیفرنیا امکان استقلال داشته باشد بقیه ایالت ها چرا نداشته باشند؟!

این حقوقدان ادامه داد: برخلاف «سیاست تفرقه بی انداز و حکومت کن» که آمریکا برای کل جهان اجرا می کند شاهدیم که این بار همان چاقو دست خودشان را می برد.

اخوان فرد در ادامه با بیان این مطلب که فاصله طبقاتی بین مردم آمریکا، تبعیض نژادی بین رنگین پوست ها و سفیدپوستان، تبعیض در بهره وری از امکانات در ایالت های مختلف، درصد مشکارکت را در هر ایالت از آمریکا متفاوت کرده است  از این رو در نظام انتخاباتی امریکا یک تبعیض حقوقی آشکار می بینیم با این همه باز مردم در همین تبعیض آشکار هم اعتراض خود را بیان کردند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: در یک کلمه انتخاب "ترامپ" را به عنوان رای به یک جناح انتخاباتی نمی بینیم بلکه رای منفی و اعتراضی است از درون جامعه آمریکا به جریان فرهگنی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر این کشور است.

منابع:

خبرگزاری تنسیم،

پایگاه خبری تابناک

پایگاه خبری افکارنیوز

پایگاه خبری الف

پایگاه خبری فرادید

گزارش - منیره غلامی توکلی



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 95/8/26 توسط منیره غلامی توکلی

(IPC) تیشه ای بر ریشه 66 ساله صنعت ملی نفت/آیا قطار قراردادهای جدید نفتی به ایستگاه تولید صیانتی می رسد؟

 قرارداد نفتی در زمینه‌های بالادستی نفت هستند. صنایع بالادستی نفت، یعنی صنایع مرتبط با اکتشاف میادین نفتی، توسع? میادین نفتی، تولید و بهره‌برداری از میدان‌های نفتی؛ قراردادهای مرسوم نفتی در جهان، عمدتا از سه حال خارج نیستند یا  امتیازی اند یا مشارکتی و یا خدمات هستند.

 موضوع مدل جدید قراردادهای نفتی موسوم به آی.پی.سیIPC)  (در دوران پسابرجام که از آبان سال 94 بحث‌های جنجالی و زیادی در میان کارشناسان این حوزه و همچنین اصحاب رسانه به راه انداخته است در واقع نگرشی خارج از گفتمان های حزبی و در راستای حفظ منافع و منابع ملی جمهوری اسلامی ایران است.

نخستین الگوی قراردادهای جدید نفتی (IPC) آبان سال 94 با 11 ماده، بند و تبصره تحت عنوان شرایط عمومی، ساختار و الگوی قراردادهای بالادستی نفت و گاز در هیات دولت تصویب شد.

پس از این تاریخ، کارشناسان انتقادهایی بر این قراردادها وارد کردند، همچنین مقام معظم رهبری دغدغه هایی در خصوص انعقاد قراردادهای جدید داشتند از این رو  وزارت نفت برای رفع دغدغه های مقام معظم رهبری و منتقدان، الگوی قراردادهای جدید را اصلاح کرده و در تاریخ 16 مرداد 95 مصوبه جایگزینی و اصلاحی در هیات دولت تصویب شد.

پس از ابلاغ مصوبه الگوی قراردادهای جدید نفتی به وزارت نفت یک نسخه از آن به  کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی ارسال و هیات تطبیق اقدامات خود را برای بررسی مصوبه جدید آغاز کرد و در این راستا دولت موظف به اصلاح قرادادهای جدید نفتی شد.

قرار است طی چند روز آینده اصول و قواعد اصلاح و تصویب شده در هیئت دولت در خصوص قراردادهای جدید نفتی (IPC) بار دیگر در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی و در صورت موافقت وکلای مجلس مورد تصویب قرار گیرد.

برخی از کارشناسان بر این عقیده هستند که قراردادهای جدید نفتی در واقع عقب نشینی از ملی شدن نفت و سپردن تولید نفت به کشورهای غربی بعد از 42 سال است که این خود تهدیدی برای نسل های آینده به شمار می رود.  از همه مهمتر اینکه در این قرادادها در مقابل طرف های خارجی دارای انعطاف زیادی است!

مسعود درخشان استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در مقاله ای با بررسی قراردادهای جدید نفتی طی طرح هفت پرسش مبنی بر اینکه :


1- آیا قرارداد جدید نفتی متناسب با شئونات نظام جمهوری اسلامی ایران است؟

2- آیا قرارداد جدید نفتی متناسب با شئونات فنی- مهندسی و تجربیات موجود در صنعت نفت کشور است؟

3- آیا قرارداد جدید نفتی راهکار مناسبی برای انتقال فناوری‌های پیشرفته و مهارت­‌های مدیریتی به شرکت ملی نفت ایران است؟

4- آیا قرارداد جدید نفتی منافع ملی را به لحاظ سهم ایران از تولیدات حاصل از میدان به نحو رضایت بخشی تأمین می­‌کند؟

5- آیا قرارداد جدید نفتی مانعی برای اعمال تحریم­‌های نفتی در آینده است؟

6- آیا قرارداد جدید نفتی زمینه­‌های رشد و شکوفایی شرکت ملی نفت ایران را فراهم می­‌کند؟

7- اگر پاسخ به سؤالات فوق‌­الذکر منفی است آنگاه اساساً نیازی به همکاری با کارشناسان و صاحب­‌نظران و مهندسان نفتی خارجی نخواهیم داشت؟

در مقام پاسخ گویی به این نتیجه رسیده است که « ... قراردادهایی از نوع IPC مطرح می­‌شود که با اعطای امتیازات ویژه به شرکت­‌های نفتی خارجی، آنها را به سرمایه‌­گذاری در تمامی فرایند عملیات نفتی از اکتشاف و ارزیابی و توسعه و تولید و ازدیاد برداشت ترغیب می­‌کنیم و دل­شاد از این هستیم که اولاً با افزایش تولید می­‌توانیم سهم خود را در اوپک حفظ و حتی ارتقاء دهیم بدون آنکه معلوم کرده باشیم سطح بهینه تولید از هر یک از میادین نفتی ما که متضمن تولید صیانتی و حفظ منافع نسل­های آینده از ذخایر نفتی است، چیست و ثانیاً، امیدواریم که با تأسیس فرمایشی شرکت‌های نفتی خصوصی ایرانی از جنس E & Pکه تجانسی هر چند ظاهری با شرکت‌های عظیم نفتی همچون بی­‌پی، شل و توتال داشته باشند، به تدریج فناوری‌­های پیشرفته و مهارت­‌های مدیریتی به این شرکت‌های بخش خصوصی منتقل شود. اینها جز توهمات و تصوراتی بیش نیست زیرا که مبتنی بر واقعیات نمی‌­باشد چنانکه شرح آن در خلال سؤالات قبلی بیان شد.»

اما این مسئله از بعد حقوقی نیز قابل بررسی است، دکتر مسعود اخوان فرد حقوقدان و استاد دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس در خصوص اهمیت قراردادهای جدید نفتی موسوم به IPC با اشاره به اینکه قراردادهای نوین صنعت نفت و گاز از زوایای مختلف قابل بررسی است، اظهارداشت: جمهوری اسلامی ایران با سوابق ممتدی که در مباحث نفت و گاز دارد تجربیات گرانقدری را در این زمینه به دست آورده است؛ چه  در برهه اکتشافات نفت در جنوب ایران، چه در مقطعی که بحث ملی شدن صنعت نفت در سال 1329 تا 1332 مطرح بود و چه در مقاطع پس از پیروزی انقلاب اسلامی که مباحث ویژه ای را به واسطه قراردادهایی از قبیل  IPC داشته و داریم.

وی با بیان اینکه نفت موقعیت ویژه ای در اقتصاد ما دارد، گفت: چه مثبت و چه منفی نگاه کنیم تکیه اقتصاد ما بر فضای نفتی است و متأسفانه سال هاست که ما به خام فروشی عادت کرده ایم و این مورد چون بدیهه ای در فضای قراردادهای صنعت نفت ما وجود دارد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه موضوع قراردادهای نفت و گاز تابع یک سری سیاست های کلان نظام است، ادامه داد: ما از یک طرف بر اساس چشم انداز باید از حیث فن آوری و اقتصاد، قدرت برتر منطقه باشیم و از سوی دیگر در فضای نفت با عناوینی چون تصویر نظام و تمهیدات مقام معظم رهبری با بحث تولید صیانتی مواجه هستیم.

این حقوقدان در ادامه با اشاره به اینکه تولید صیانتی با برداشت های متفاوت و بعضا با فاصله بسیار زیاد مطرح می شود، افزود: حداقل کلام این است که نفت و گاز با نسل فعلی و نسل آینده مرتبط است اینگونه نیست که ما بخواهیم در یک مقطع، کل نفت موجود در منابع زیرزمینی کشور را استخراج کنیم و آینده بسیار تاریکی را برای فرزندان خودمان رقم بزنیم، چنین حقی را نه از نظر عقلی و نه از حیث حقوقی و قانون اساسی داریم.

اخوان فرد بیان کرد: در عرصه های جدید فن آوری تلاش ها باید به سمت وسوی باشد که در فاصله زمانی مشخصی ما را به توانمندی انتقال فن آوری به داخل کشور برساند نه اینکه قراردادهایی از قبیل « کلید در دست» داشته باشیم.

وی در توضیح این مطلب افزود: ما باید در عرصه انرژی به ویژه نفت و گاز به نیروی داخلی تکیه کنیم، پس باید زمینه ارتقاء آموزش، پژوهش، مشاوره و همچنین انتقال فن آوری را برای نیروهای متخصص داخل کشور فراهم کنیم.

این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، آن را اقتصادی درون زا و برونگرا معرفی می کند، خاطرنشان کرد: در عرصه نفت و گاز ما باید علاوه بر تولید ملی، افزایش ارزش افزوده به داخل کشور، دور شدن از خام فروشی نفت، اشتغال زایی، شکوفایی اقتصاد، متکی بر نیروهای درونی باشیم و در کنار شرایط انتقال فن آوری های جدید را فراهم سازیم تا در مسیر اقتصاد مقاومتی قدم برداریم.

این حقوقدان با یادآوری این نکته که سابقه قراردادهای نفتی چه در قراردادهای امتیازی سنوات گذشته و چه پس از آن همیشه این نقایص و خلاء ها وجود داشته است! اظهارداشت: قراردادهای نوین صنعت نفت و گاز موسوم به IPC هم در همان ورژن اولیه ای که در دسترس عامه جامعه، ولو محدود قرار گرفت دچار چنین محدودیت و اشکالی بود، قرار بود دولت محترم خلاء ها را بر طرف کند.

اخوان فرد گفت: انتظار ما از مسئولین ذی صلاح در عرصه نفت و گاز این است که برای مردم و مسئولین کشور توضیح دهند که تغیرات اصلاح شده درنسخه جدید آی پی سی در کدام بخش ها به عمل آمده است و این نکته بسیار حائز اهمیت است.

وی تأکید کرد: آن چیزی که در این رابطه به طور خاص باید لحاظ شود، خطوط  سیاست ابلاغی و تدابیر نظام است که از سوی مقام معظم رهبری و مصوبات مجلس تعیین و مشخص شده است اینکه  قراردادها باید تکنولوژیک و فن آورانه باشد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه  نکته حائز اهمیت در قراردادهای آی پی سی این است که ما نباید زمینه مهاجرت متخصصین به خارج از کشور را فراهم کنیم بلکه برعکس  زمینه جذب نیروهای متخصص و ایرانیان مقیم خارج از کشور را به د اخل کشور فراهم کنیم، گفت: چنین ایرادی در نسخه اولیه وجود داشت که فضا را برای تخلیه نیروهای متخصص به نفع تشکیلات ولو به اسم شرکت های ایرانی در خارج از کشور  فراهم می کرد.

این حقوقدان در خصوص انتظار از مجلس شورای اسلامی در خصوص ورود به این قرادادها گفت: انتظار طبیعی مردم و متخصصین از مجلس این است که در این عرصه به دور از فضاها و جار و جنجال های سیاسی به عنوان یک بحث تخصصی و با توجه به منافع ملی و حساسیت های ویژه نظام، ورود پیدا کنند و از عجله کاری کاملا پرهیز نماید چرا که مباحث قراردادهای نفت و گاز قراردادهایی طولانی مدت است و به همین خاطر ما نباید با موضوعاتی چون پیش فروش کردن منابع اقتصادی خود مواجه باشیم و این جز از طریق استفاده از عقول جمعی و خرد جمعی و متخصصین دلسوز و هماهنگ با نظام در عرصه های تصمیم گیری و من جمله مجلس شورای اسلامی میسر نیست.

منیره غلامی توکلی 

انتهای پیام/



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 95/8/11 توسط منیره غلامی توکلی

تکیه زدن بزرگترین ناقض حقوق بشر آسیا بر کرسی حقوق بشر سازمان ملل/ «توانمندسازی زنان» شعاری که قاتلین زنان و کودکان یمنی سر می دهند!

می گویند: «پول داشته باش، سر سبیل شاه ناقاره بزن» ! این ضرب المثل؛ حکایت عضویت عربستان سعودی در شورای حقوق بشر سازمان ملل است. عربستان با حاکمانی دیکتاتور صد ها سال است در زمینه حقوق بشر در تمامی انحاء چون زن‌بابا های داستان های اساطیری با شهروندانش رفتار می کند؛ به زنان از دریچه نگاه قرون وسطی می نگرد و هنوز با شمشیر، سر از تن عدالت جویان، مطالبه گران و منتقدانش بر می دارد!
رژیمی که به زنان از دریچه نگاه قرون وسطی می نگرد و هنوز با شمشیر، سر از تن عدالت جویان، مطالبه گران و منتقدانش بر می دارد! با شعار «توانمندسازی زنان » آن هم در تمام سطوح !! برای چندمین بار عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل می شود.چگونه عقل سلیم باور کند که عربستان و متحدانش که از 20 ماه پیش تاکنون یمن را محاصره دریایی، هوایی و زمینی کرده اند و همچنان مناطق مسکونی و مراکز غیر نظامی را بمباران می کنند و زنان و کودکان را به خاک و خون می کشند، از حقوق بشر سخن بگویند!

جالب آنجاست این کشور با کسب 152رأی از 193رأی ممکن عضو شورای به اصطلاح حقوق بشر می شود. رژیمی که در بعد حقوق بین الملل امروزه ددمنشانه ترین و بی شرمانه ترین اقدامات ضدحقوق بشری را در یمن رقم زده است!

1
روپِرت کُلویل سخنگوی کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد ماه گذشته در کنفرانسی خبری در ژنو می گوید: از مارس 2015 تا 30 سپتامبر 2016 در یمن 4 هزار و 14 نفر از مردم کشته شده اند. به گفته وی جنگ یمن همچنین 6 هزار و 949 زخمی برجای گذاشته است.
حملات ائتلاف عربی (عربستان و متحدانش) در ماه های اوت و سپتامبر گذشته 279 کشته و 339 زخمی برجای گذاشت که اکثر آنها غیرنظامی بودند.
این تنها مورد جنگ افروزی عربستان نیست، تروریست ها در هر کجای دنیا بالاخص جهان اسلام فرزندان بلافصل عربستان هستند. بشکه های نفت عربستان سعودی برای مخارج تروریست ها مصرف می شود و مردمش در گرسنگی و فقر قرار دارند. به طوری که 39 درصد مردم عربستان در زیر خط فقر زندگی می کنند و بنابرگفته شاهزاده "ولیدبن طلال" فقر و بی کاری مانند بمب ساعتی مردم عربستان را تهدید می کند.
حمایت بی شائبه و مداخله جویانه عربستان از رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن «عبد ربه منصور هادی» و همچنین سیاست عربی – صهیونیستی عربستان برای از بین بردن دولت های شیعی دستش را تا مفرق به خون آغشته کرده است و حتی در این زمینه از تهدید و نقض حقوق کشورها با دولت های مستقل نیز دست بر نمی دارد.
تا جایی که جانشین ولیعهد سعودی، در پی گسترش روابط مصر با ایران و نصب تصاویر رهبر انقلاب اسلامی در قاهره، السیسی رییس جمهوری مصر را تهدید کرده که اگر حمایت از دمشق و رابطه با ایران دست نکشد و جزایر صنافیر و تیران را به ریاض واگذار نکند به سرنوشت حسنی مبارک مبتلا خواهد شد.
بن سلمان گفته پول برای اعراب خلیج (فارس) مثل دانه های برنج فراوان است و اگر قاهره با ریاض هماهنگ نشود، سرمایگذاری سعودی در مصر قطع شده و اقتصاد قاهره فلج و در نهایت سیسی به سرنوشت مبارک مبتلا می شود.
حادثه مسجد الحرام و منا که در واقع جنایتی عظیم در حق جهان اسلام بود، نقطه سیاه دیگری در پرونده به خاک و خون کشیدن 7هزار زائران خانه خداست که صدالبته حاکمان سعودی در این زمینه نیز تاریخی سیاه داشته و این دست مهمان کُشی ها و به خاک و خون کشیدن حریم امن الهی را بارها و بارها فی المثل در جمعه خونین حج سال 66 به نمایش گذاشته اند.
جنایتی که رژیم سعودی آن را یک اتفاق دانست و حتی از یک عذرخواهی زبانی خودداری کرده  و اینکه با سیاست زبیری در صدد ویران کردن خانه خدا هستند! و برای رسیدن به این منظور از هیچ کوشش و نشر اکاذیبی خودداری نمی کنند فی المثل بمباران فرودگاه اختصاصی شاهزادگان عربستان توسط یمن را به بمباران ناموفقی تبدیل می کنند که قصدش کعبه بوده است و در یک جنگ افروزی به دنبال این هستند که پای ایران اسلامی را به چنین کذبی باز کنند.  
آری حاکمان نوبر تخت نشسته عربستان با شُل کردن سر کیسه توانستند به مدد خودباختگی بان کی مون اسمشان را از لیست کودک کشی سازمان ملل حذف کنند!
این ها، مشتی کوچک از نمونه خروار جنایات و رفتارهای ضدحقوق بشری عربستان سعودی است که پول های نفت آن را شسته و با وقاحت تمام مجددا او را بر کسی حقوق بشر سازمان ملل می نشاند و  سکوت دولتها و حتی علما، فعالان سیاسی، روشنفکران و نخبگان جهان اسلام او را هر روز گستاخ تر و همپیمانان و حامیانش را برای خونریزی جَری تر و حق به جانب تر می کند.

انتهای پیام/خ



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 95/8/10 توسط منیره غلامی توکلی
   1   2      >
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک