سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

منیره غلامی توکلی -  درباره معرفی ابعاد مختلف شخصیتی حضرت زهرا(س) به عنوان الگویی منحصر به فرد؛  آن هم نه فقط برای زنان که برای جامعه بشری، نه فقط برای مسلمانان بلکه برای جهان و نه فقط برای یک عصر بلکه برای همه اعصار، غفلت صورت گرفته است. سیر و سلوک زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان ام ابیها، ام الائمه، همسر ولایت و پرورش یافته در خانه نبوت زمانی که مورد غفلت قرار گیرد، دقیقا سبک زندگی اسلامی مورد غفلت قرار گرفته و همین حلقه گم شده یعنی آشنایی با سیره فاطمی و کاربردی کردن آن در زندگی راهی برای نفوذ هر چه بیشتر فرهنگ ها و سبک ها و سیاق های زندگی وارداتی  باز می کند.  

 

 

مهم ترین حلقه گم شده در این روند  عدم مطالعه و پژوهش نسبت سیره زندگی فاطمه سلام الله است. گویی سالیان سال است که در پلکان شناخت بانوی آسمانی در نخسین پله ها درجا می زنیم و به آنچه می دانیم اکتفا می کنیم! صحبت از حجاب می شود می گوییم "حجاب فاطمی" اما درک درستی از آن نداریم، صحبت از عفاف می شود می گوییم " عفاف فاطمی" اما معنای دقیق آن را نمی دانیم، صحبت از بندگی می شود " عبادت و خلوص فاطمی" را به یاد می آوریم اما بیش از یک تسبیحات اربعه نمی دانیم! صحبت از ولایتمداری و تربیت فرزند و همسرداری و .. می شود اما فاطمی کردنش را به لفظ بلدیم!.

 

می خواهیم تماما فاطمی باشیم اما در سر فصل های  شناخت فاطمه گیر کرده ایم! گویی از ابعاد وجود این بانوی مخدره و مکرمه که چون دریایی بی کران است، به مز مز کردن آبی کفایت کرده ایم که این خود نوعی ناسپاسی در درگاه خداوند است، چرا اکه فاطمه سلام الله در نزد خداوند از مریم و آسیه که در عصر خود به عنوان الگو برای زنان جامعه معرفی شده بودند چنان بالاتر است که از فاطمه سلام الله نه در یک یا چند آیه پراکنده که در سوره ای مستقل به نام " کوثر" یاد کرده است. کوثری که در دفاع از ولایت ولی خدا و نجات امت پدرش نه تنها جان خود که جان همه فرزندانش را به عرصه فداکاری کشاند. همسرداری، تربیت فرزند، توجه به همسایه، خویشان و دوستان و امت حضرت رسول(ص) توسط حضرت زهرا(س) با همه رنج و مصائبی که در این راه متحمل شدند بر مبنای توحید ایشان و عشق خالصانه او نسبت به باری تعالی بود.

 

اگر قبول داشته باشیم که زیرساخت فرهنگی هر کشوری را اعتقادات و معنویات آن کشور و پیشینه قوی آداب و رسومش، پایه ریزی می کند، ایران با قدمتی قریب به 10 هزار سال یکتا پرستی و با پشتوانه قوی ارزش های دینی و مذهبی برگرفته از اسلام؛ وقتی نشانه های تهاجم فرهنگی را در خود می بیند که سبک زندگی اسلامی را تضعیف شده یا کم رنگ شده در پیش گرفته است!. 

 

به ضرس قاطع می توان گفت سبک زندگی فاطمه سلام الله که همان سبک زندگی ائمه اطهار علیهم السلام است نمود علنی و عملیاتی شده سبک زندگی اسلامی است که حلقه مفقوده در زندگی ما می باشد. سبک فاطمی برای زنان جامعه می تواند تعالی بخش بندگی کردن، دختری کردن، همسرداری کردن، مادری و ولایتمداری و .. باشد. 

 انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 95/12/9 توسط منیره غلامی توکلی

 روزگاری نه چندان دور، کوچه و پس کوچه‌های شهر بعد از ظهرها مأمن حضور زنان با چادرهای سفید و سبدی از سبزی و پارچه‌ای برای گلدوزی بود، معابر باصفا و امن کوی‌ها و بن بست‌ها که اکثریت آن را هم محلی‌هایی نان و نمک خورده سر سفره‌های همدیگر تشکیل می‌داند، محلی برای همنشینی‌های عصرانه می‌شد. در این دور همی‌ها که تنها خرجش سلامی و علیکی بود، همه از حال یکدیگر باخبر می‌شدند و دست‌ها برای یاری نیازمندان در هم گره می‌خورد؛ دختران دم بخت، شوهر مناسب و پسران دختر مورد علاقه خود را به کمک بزرگترها پیدا می‌کردند؛ زندگی‌ها با وساطت بزرگ‌ترها از فروپاشی نجات پیدا می‌کرد و مادربزرگ‌ها با مثل‌ها و قصه‌ها سبک زندگی درست را چهره به چهره متناسب با فرهنگ بومی و لهجه‌های آشنا برای تازه عروس‌ها و تازه دامادها شاید هم برای کسانی که به تازگی مادرشوهر و مادرزن شده بودند، می‌آموختند.

 آن زمان که بچه‌ها در طول خیابان‌های فرعی هیاهوی گل کوچیک به پا می‌کردند و دختر بچه‌ها در گوشه‌ای دنج از راهروی خانه با پهن کردن زیلویی بساط عروسک‌بازی و خاله‌بازی راه می‌انداختند، آن زمان که دخترهای 12-10 ساله در حیاط خانه‌ها فارغ از هر گونه دغدغه‌ای لی‌لی و کش‌بازی می‌کردند، راه و رسم دوستی‌ها، همدلی‌ها و شریک شدن در غم و شادی را می‌آموختند در حالی که قسم راست شان "حضرت عباس(ع)" بود که چون و چرایی برای کسی باقی نمی‌گذاشت.
در آن زمان‌ها زنان بدون آنکه نامی از اقتصاد مقاومتی، مشاغل خانگی شنیده باشند، چرخ اقتصاد خانواده را با مفاهیمی چون قناعت و دست درآمد از هنرهای دستی چون جوراب بافی، قالی‌بافی، ترمه دوزی، خیاطی و شیرینی پزی.. می چرخاندند و سال‌ها قبل از آنکه دختر به سن ازدواج برسد جهیزیه او را تهیه می‌کردند... مادرها با پول کارگری شوهر و دست رنج هنر خود معجزه می‌کردند.

اگر چه آن روزها زنان در عرصه فعالیت‌های اجتماعی، علمی و فرهنگی در قد و قامت یک زن مسلمان ایرانی هنوز خود را ثابت نکرده بودند اما از بُعد ایفای نقش مادری، همسری و فرزندی برای پدر و مادر خویش؛ کارنامه‌ای درخشان داشتند و همین کارنامه درخشان بود که بنیان خانواده را مستحکم و خانه را محلی أمن برای شوهر و فرزندان می‌کرد. دعای خیر پدر و مادر وقتی با همنشینی‌ها و صله رحم توأمان می‌شد هر مشکلی را برطرف و هر پیش‌آمدی را به خیر و خوشی تبدیل می‌کرد.
اما آنچه پری‌روزها از آن تحت عنوان "تهاجم فرهنگی" یاد می‌کردیم و دیروز آن را " ناتوی فرهنگی" نامیدیم و امروز هم با " نفوذ فرهنگی" آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، کوچه‌های باصفا را به شهرک‌هایی سنگی و آجری تبدیل کرده است، گل کوچیک‌های پسرانه در بازی‌های رایانه‌ای تک نفره خلاصه کرده و بلایی بر سر ما آورده است که دخترها مادری را در غیاب مامان برای " پو" و با " پو" انجام می دهند!.

    



گویی آن دست‌های نامرئی که قصد فروپاشی نظام اجتماعی و خانوادگی ما را داشتند در نخستین اقدام عزم خود را برای تغییر نگاه به ( زن، همسر، مادر و خانواده ) جزم کردند به نحوی که بانوان از سنگر خانواده طوری منفک شدند که در حداقل تصور ممکن، بوی خوش چای تازه دم دیگر به ندرت مشام اعضای خانواده را می‌نوازد! فرزندان سبک و سیاق زندگی را از اینترنت می‌آموزند و صله رحم به اندازه چتی بین دو ایستگاه مترو صورت می‌گیرد! پسرها و دخترها در بنگاه‌های مجازی همسریابی به دنبال شریک زندگی هستند و به قولی « دنیا را اگر آب ببرد آنها را خواب برده است.»

نکته مهم این است که جامعه ایرانی این مسیر را با سرعتی باور نکردنی طی کرده و برای رسیدن به چنین مرتبه‌ای از حضور اجتماعی! چه بسا ارزش‌های زیادی را زیر چرخ‌هایی تحت عنوان "مشارکت اجتماعی زنان" له کرده است.

نویسنده در این مقاله در صدد نفی حضور اجتماعی زنان و اهمیت آن برای نیل به پیشرفت و توسعه کشور نیست بلکه از دریچه‌ای به این مقوله می‌نگرد که خانه و خانواده را فدایی عنوان پرطمطراقی به اسم " مشارکت اجتماعی زنان " کرده‌ایم، خانواده‌ای که امروز طول عمر آن قریب 5 سال شده است و رکود شکستن پایه‌های آن به کمتر از یک ماه رسیده است.  

خبرنگاران به دنبال خانواده‌های موفقی هستند که طول زندگی مشترکشان به بیش از 30 سال رسیده است و بیش از 5  فرزند موفق را به جامعه تحویل داده اند! واحدهای خبری طوری از زندگی و سبک زندگی مادرها و مادربزرگ‌ها صحبت کرده و یادش را به خیر می‌کنند که گویی از چندین سده قبل روایت می‌کنند!

 
حسین حسینی تبار، محقق و کارشناس ارشد جامعه‌شناسی معتقد است: « یکی از تحول‌های اخیر در عصر مدرنیته، تبدیل خانواده‌های گسترده به هسته‌ای و حتی تک عنصری است. اندیشه زندگی غرب و فرهنگ آن - که خود را با نام فرهنگ پیش رو در مقابل فرهنگ پیرو دیگر کشورها، نمایان کرده است- معتقد به سبک خاصی از زندگی است که متأسفانه بازپروری نشدن این گونه مسائل و تفهیم آسیب‌های ناشی از آن، برای جامعه ی سنتی ما، مشکل‌های زیادی پدید آورده است! شهرهای مدرن‌زده شده کشور ما، الگوی خانوادگی خود را از فرهنگی می‌گیرند که تصور و خیال آن‌ها به زعم علامه جعفری، یک فرهنگِ پیرو است؛ به طوری که با تأکید بر فردگرایی، خاص‌گرایی و نفع گرایی، شکل نوینی از خانواده را در عصر جدید پدید آورده است که گاهی خانواده‌های هم خوابه یا تک عضوی را هم شامل می‌شود.

 نهاد خانواده‌ای که در گذشته  نه چندان دور، مأمن حیات و مرگ اعضای خود بوده و برای فرد، سرمایه ی اجتماعیِ عظیمی بوده، امروز به یک یا دو فرزند با والدین یا با یک والد بدل شده است.
حذف فیزیکی، روحی و روانی بسیاری از کارکردهای آشکار و پنهان است که فرد در دایره ی روابط خویشاوندی آن را تجربه می کرد. حقیقت این است که خانواده ی امروزِ جامعه ی ما، نگاهی به حفظ آرمان ها و ارزش های گذشته ی خانواده ندارد؛ بلکه نگاهش به سمت فرهنگ مسمومی است که غرب آن را در جهان گسترده است. در آخر این که دور شدن از کارکردهای نهاد خانواده، سبب شده تا انحراف ها و آسیب ها- که در درون خانواده حل می‌شده یا این که پیش نمی‌آمده است- به مجراهایی واگذار شود که چندان کارآیی لازم را ندارند و نمی‌توانند مانع فرد، از بروز آنها شوند.»



یکی از ارزش‌ مشارکت‌های اجتماعی و حضور زنان در عرصه‌های فرهنگی، هنری و .. توجه به آداب و رسوم معاشرت و حفظ حیا و عفت زنان بود، چیزی که به تنهایی ستون مستحکم امنیت روانی و ناموسی را برای جامعه محقق و در پس آن موفقیت های فردی و اجتماعی، رخ نمای می‌کرد.

این قصه نیست که زن ایرانی چه در دوران اسلامی و چه در دوران پیش از اسلام، زیبایی خود را در حصر همسر درآورده بود و آنچه را که باید برای او عرضه می‌کرد برای غیر به نمایش نمی‌گذاشت!

این یک تصویرسازی ذهنی نیست که بانوی ایرانی؛ ساعاتی قبل از آمدن شوهر در کنار آیینه خود را به زیباترین صورت ممکن می‌آراست و سفره‌ای از غذاهای جسمی و روحی برای همسر خود آماده می‌کرد.  اما امروز این روایت زیبا به داستانی تبدیل شده است که از زیبارویان و خالقان آن به عنوان " امل "، " عصر حجری"، " مطبخی" و .. یاد می‌شوند چرا که زنان در اندیشه‌های مستعمل غربی چنان گرفتار شده‌اند که «فرهنگ نیمه برهنگی» شاید هم بهتر است بگوییم «فرهنگی بدپوششی» را با عرضه نسبی زیبایی‌های خود به تثبت رسانده‌اند.



فرهنگی که مانند چاقویی دو لبه برایشان عمل می‌کند و زنان را دائم در جنگی علیه خانواده به جان هم انداخته است و خود غافل از آن هنوز برای خرید چند دقیقه‌ای از فروشگاه محل ساعتی را پشت میز  آرایش می‌گذرانند تا علاوه بر دل خود! برای رهگذران نیز متناسب با سلیقه و مد امروزی آرایش کرده باشند. به نظر می رسد برخی از زنان نه برای داشتن ظاهری آراسته و نه برای دل خودشان که برای تحریک جنس مخالف پا به خیابان ها می گذارند و فستیوال خیابانی از بدپوششی را به نمایش می گذارند.

اگر بانوی ایرانی برای بالا بردن میزان مشارکت اجتماعی‌اش، خود را ملزم به رعایت نکاتی اخلاقی کند نه تنها در جامعه فضا برای حضور ایمن و تأثیرگذار او باز خواهد شد بلکه پیکره جامعه با وجود نیمی از اعضای فعال خود قطعا هر آنچه فکرش را بکنید مقدرتر می‌تواند به سوی پیشرفت و تعالی همه جانبه پیش رود.

انتهای پیام/ت



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 95/12/9 توسط منیره غلامی توکلی

منیره غلامی توکلی
 

"مُد mode" واژه ای مقروضی از زبان فرانسه در زبان فارسی ست، که معادل انگلیسی "فشن fashion  " است؛ این واژه امروزه در نزد فارسی زبانان کاربرد بسیاری یافته و معانی متعددی دارد. از جمله معانی پرکاربرد مُد در زبان فارسی می توان به "روش" ( روش استفاده از یک محصول، یک سبک زندگی و...) یا سبک (style) پوشش، آرایش و رفتار اشاره کرد. از این واژه مشتقاتی چون  (آلامد (a la mode به معنای « مطابق با مد روز)»؛   modelیاmodeling   که هم در زبان فارسی و هم در زبان انگلیسی منحصراً در حوزه مد و لباس به کار می رود به وجود آمده است.

در معنایی عام تر "مُد" یا "فشن" به معنای سبک روزآمد و مقبول پوشش، آرایش و زندگی است که در چند دهه اخیر به صورت افراطی صرفاً پوشش و آرایش غربی را که به سرعت در حال تغییر و در عین حال همراه با شکستن هنجارهای دینی و اخلاقی‌است به ذهن متبادر می‌سازد و دقیقاً همین انحصار معنایی است که جوامع اسلامی را نسبت به پدیده مُد و فشن و کاربرد مفهوم جدیدی به نام « مُد یا فشن اسلامی» حساس کرده است.

با رونق گرفتن مُد و مُدگرایی که تاریخچه آن در ایران به 85 سال پیش - 1931 میلادی- بر می گردد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مفهومی جدیدی تحت عنوان « مُداسلامی یا فشن اسلامی» پا به میدان پوشش و آرایش مردم گذاشت که حامیان این پدیده آن را رشته ای هنری – ترکیبی از هنر و جذابیت - با حضور مدل زنده ایرانی، تعریف می کنند که اصول حرفه ای مدلینگ را با قوانین و ضوابط اسلامی و ملی رعایت می کند.

از سال 1382 که نخستین نمایش زنده لباس در ایران در "هتل هما " برگزار شد تا کنون فعالیت های مدلینگ در ایران به صورت آزمون و خطا پیش می رود، چیزی که به نظر می رسد درصد " خطا" ی آن با تحول در نوع فعالیت مدلینگ ها در شبکه های مجازی بیشتر از رسیدن به نتیجه مطلوب است!.

آمارهای ارائه شده در اردیبهشت امسال از سوی مرکز جرایم سازمان یافته در مبارزه با شبکه های مدلینگ، نشان دهنده این واقعیت است که مدلینگ در ایران نه به صورت حرفه ای بلکه آماتور و خلاف قانون در حال اجراست ؛« شناسایی 170 نفر از گردانندگان صفحات غیراخلاقی و مدل‌های همراه آنها در اینستاگرام که تحت عناوین مزون‌های طراحی و فروش لباس فعالیت می‌کردند و همچنین اشغال 20 درصدی فضای این شبکه با موضوعات مدلینگ و ابتذال حرفه‌ای» شاهدی بر صدق قول این مدعاست.

به غیر از مدل های ارائه شده توسط طراحان که بیشتر آنها فاصله زیادی با فرهنگ و سنن ایرانی دارد و در واقع برداشتی کاملا آزاد از طرح های غربی است، بحث شکل اجرا و نمایش نیز چالش برانگیز است، به ویژه در حوزه اجرا زنان مدلینگ که هر چند سعی شده است آن را «ایرانیزه »کنند! اما شاهد ناهنجاری های زیادی هستیم.که منافات بسیاری با فرهنگ ما دارد. از جمله می توان به تصاویر مبتذل و در مواردی مستهجن مدل‌های حرفه‌ای و نیز آماتور ایرانی اشاره کرد که اغلب اقدامات فعالان این حوزه کاملا هوشمند و دارای ساختار شبکه‌ای هستند.

به طور کلی هدف از این گونه حضور در عرصه مُد و مُدلینگ «ترویج ابتذال فراگیر با رواج مدلینگ حرفه‌ای و با هدف عادی سازی بی‌بند و باری»، «تولید و تبلیغ پوشش‌های خلاف عرف جامعه ایرانی و لباس‌های نیمه‌عریان در فضای اجتماعی»، «ایجاد جذابیت برای دختران و پسران جوان برای حضور موثر در این فرآیند از طریق پیشنهادات فریبنده کسب درآمد، کسب شهرت و ارضای شهوات» و «حمایت همه‌جانبه رسانه‌ای و تبلیغی خارج کشور از مدل‌های حرفه‌ای و ستاره‌سازی از آنها و تشویق افراد غیرحرفه‌ای به ورود به این چرخه برای بالا بردن مصرف تولیدات تبلیغ شده» است.

چنانچه شاهد تغییر شغل بسیاری از بازیگران زن ایرانی به سمت مدلینگ در کشور ترکیه هستیم! و کار به جای رسیده است که در شبکه های مجازی اعم از تلگرام و اینستاگرام از هر 10 نفر قریب 5 نفر «ورک ات مدلینگ» هستند!.

اما فعالان در عرصه مُد و پوشاک، مصرانه بر این عقیده هستند که عدم قوت و استمرار در اجرای نمایش زنده، خلاء و حُفره ای بین فروشنده طرح و خریدار است و صرف کاتالوگ در این پروسه کافی نیست و اگر ما به دنبال برند کردن، طرح های ایرانی هستیم باید این خلاء را مرتفع سازیم، این در حالی است که  باید دید قانون جمهوری اسلامی ایران  برای چنین مطالبه ای چه تمهیداتی داشته است و آیا عرف و فرهنگ ملی ما پذیرایی چنین گرته برداری های فرهنگی از غرب هست یا نه؟ آیا به راستی می شود در ایران، " مُدلینگ اسلامی" را به صنعت تبدیل کرد؟

 با توجه به افزایش روز افزون مسلمانان در کشورهای اروپایی نظیر اتریش، فرانسه وآلمان و همچنین بازار پرمصرف جهان اسلام نباید نیازهای زنان مسلمان نادیده انگاشته شود، این نیازسنجی را وبسایت جهانی فشن استایل ژانویه 2016 درک کرده و عکس مدلینگ زنان جوان محجبه با پیراهن‌های پوشیده اسلامی را روی پایگاه اینترنتی خود قرار داد در پس چنین حرکت نادری سختگیرانه ترین قوانین تبعیض آمیزی علاوه بر ممنوعیت چادر و داشتن هرگونه نماد مذهبی، علیه 5 میلیون شهروند مسلمان در شهرهای پاریس، نیویورک، لندن و میلان اسپانیا و ضع شد. 

اما با وجود تمام این موانع طراحان لباس اروپایی پیش‌بینی کرده‌اند تا سال 2019 رقم قابل توجهی بالغ بر 443 میلیارد یورو از فروش مدهای با طراحی اسلامی عاید شرکت‌های عرضه‌کننده شود و باز سؤال اینجاست که ایران در این تجارت جهانی چه میزان توان رقابت می تواند داشته باشد؟

به دنبال گسترش توجه جوانان ایرانی اعم از دختر و پسر از رنگ سال به سمت مدل های روز و به نظور غرق نشدن جامعه در مدل های وارداتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کارگروه سازماندهی مد و لباس را در زیرمجموعه این وزارتخانه راه اندازی کرد و به نوبه آن بنابر گفته " حمیدقبادی" دبیر کارگروه ساماندهی مد ولباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قرار بر طراحی بانک اطلاعاتی مدلینگ که منطبق با اصول و مقررات اسلامی و دینی عمل کند، شد که البته تا کنون خبری از این بانک اطلاعاتی نیست؟!

با عنایت به استفتاء شماره 4128818 مقام معظم رهبری، مبنی بر اینکه آیا فعالیت کاری آقایان و بانوانی که در راستای ترویج پوشش‌های مناسب و مورد تأیید اسلامی فعالیت تبلیغاتی انجام می‌دهند یعنی عکس و تصویر ایشان در جراید یا رسانه‌های مورد تأیید منتشر می‌گردد و یا دیگران لباس پوشیده شده توسط ایشان را می‌بینند، از لحاظ شرعی ایراد دارد؟ پاسخ معظم له « با حفظ پوشش کامل و حریم ضوابط شرعی و مقررات اسلامی، مانعی ندارد.» باید از مسئولان ذی ربط پرسید، چرا شرایط کنونی جامعه در حوزه مُد ومُدلینگ اینقدر اسفناک است.

قدرت و گستره فعالیت شبکه های غیرقانونی مدلینگ به حدی است که با صراحت می توان گفت جور کارگروه ساماندهی مد ولباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلام را بیشتر، شوها و مجلات زیرزمینی می کشند آن هم با استفاده از مدل هایی آموزش دیده در کشورهای همسایه! که بنابر گفته برخی از مدلینگ های نسبتاً نامی ایران بیشتر از اقوام مدیران این دست  مراکز غیرقانونی بوده و حتی با 10  نوع عمل جراحی در صورت و انواع تزریق ها هنوز به ویژگی های یک مدل نه تنها در ایران اسلامی بلکه هیچ جای دنیا نرسیده اند؟ از نمونه بارز این شبکه های غیرقانونی می توان به بزرگترین شبکه سازمان یافته مدلینگ در زاهدان اشاره کرد که مهرماه گذشته متلاشی شد. 

البته در زمینه نحوه برخورد با فعالین عرصه مدلینگ در فضای مجازی، باید گفت در قانون مدلینگ بودن جرم نیست؛ اما اشاره شده است که اگر عکس‌هایی از فرد توسط شخص او منتشر داده شود برای او جرایمی در نظر گرفته می‌شود که جزو جرایم رایانه ای و بر اساس ماده 638 و 742 قانون مجازات اسلامی این تخلفات قابل پیگیری است. این مورد را باید به ماده 742 قانون مجازات اسلامی، فصل چهارم ـ جرائم علیه عفت و اخلاق عمومی، (ماده14) اضافه کرد؛ «هرکس به وسیله سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی یا حامل‌های داده محتویات مستهجن را منتشر، توزیع یا معامله کند یا به قصد تجارت یا افساد تولید یا ذخیره یا نگهداری کند، به حبس از نود و یک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (5.000.000) ریال تا چهل میلیون (40.000.000) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.»

با عنایت به آنچه که گفته شد و با توجه به احوالات فرهنگی جامعه که نشان دهنده نیاز اقشار جامعه اعم از زن و مرد به مبحث " مُد " و در کنارش" مُدلینگ" است، به نظر می رسد پاک کردن صورت مسئله ساده ترین راهکاری است که به ذهن می رسد اما عملیاتی نخواهد شد، از این رو بهترین روش برای مقابله بار مُد و مُدگرایی وارداتی از فرهنگ غرب و پیامدهای نابه هنجار آن  توجه کافی به داشته های فرهنگی، اعتماد به برندهای داخلی، تقویت بنیه علمی و دانش بومی طراحان، قانونمندتر کردن مبحث مد و مدلینگ در کشور، دقت نظر در حسن اجرای قوانین مصوبه و صبر و تلاش برای تغییر ذائقه جوانانی است که اگر حداقل 20 سال داشته باشند 10 سال از عمر خود را با طرح های منشعب شده از طراحی های غربی گذرانده اند.

در این مسیر بنیاد ملی مد و لباس اسلامی ایرانی و کارگروه سازمان دهی مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی دو بازوی توانمندی هستند که باید بر اساس واقعیت ها و باید و نبایدهای جامعه اسلامی که برگرفته از شرع مقدس است، وارد عمل شده و راه های نهادینه شدن بیش از پیش فرهنگ ایرانی اسلامی را در قالب مدهای جدید و به دور از تقلید جوامع غربی و صد البته بدون نیاز به تبرج و خودنمایی بر روی صفحه تبلیغاتی در جهت بازگرداندن عفاف و حیا به تمامی ابعاد جامعه مهیا سازند.

در این مسیر نباید از بازار جهانی " مد و پوشاک اسلامی و به تبع " مدلینگ اسلامی " غافل بود چرا که بنابر نیازسنجی صورت گرفته شرکت های خارجی بدون پشتوانه فرهنگی و علمی و بومی به این مقوله، بازار پوشاک اسلامی را هر چند محدود تر از سایر بازارهای مد ولباس ، صد در صد در اختیار دارند.



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 95/12/2 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک