هوالجمیل
گنجیست که رسم نقشه اش خوانا نیست
از راز صدف که هرکسی دانا نیست
در معرض نگاه هر پستی بودن
شایسته ی یک پرنسس رعنا نیست
پ.ن: عکس صبا، خواهرزاده گلم - 14 ماهه
قلمدون این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست
|
||
|
هوالجمیل
گنجیست که رسم نقشه اش خوانا نیست
پ.ن: عکس صبا، خواهرزاده گلم - 14 ماهه نوشته شده در تاریخ جمعه 94/11/30
توسط منیره غلامی توکلی
ایا میدانید موزه عبرت تهران در روزهای بهمن هر سال برای بازدید عموم چه گروهی و چه خانوادگی و چه فردی در ساعات معینی باز است؟ برای اطلاعات بیشتر به سایت موزه عبرت مراجعه کنید . اینم از گزارش قلمدونی در مورد این موزه البته با عکس های اینترنتی
شکنجه گاه دیروز؛ عبرتکده امروز /موزه "عبرت"؛ جایی که یادمان بیاورد "آزادی رایگان نیست"
هان ای دل عبرت بین! اما در جنوب تهران، نزدیکیهای میدان امام خمینی(ره) موزه زندانی وجود دارد که با بازدید از آن دو حس متفاوت را تجربه میکنی؛ حس مظلومیت، استقامت، ایثار و حس نفرت و دَرَندِگی. هر چه تنفرت بیشتر میشود به قله رفیع ایثار نزدیک میشوی! هر چه دَرَندِگی بر تو ثابت میشود، اوج استقامت را بیشتر درک میکنی! دَرَندِگی طاغوت و استقامت ملت، نفرت از دیکتاتوری و ایثار برای نجات امت... در این موزه صداهای بسیاری وجود دارد که به گوش جانت مینشیند؛ صدای ناله همراه با صوت زیبای قرآن و شعارهای انقلابی/ صدای تندر ضربه شلاق و فریاد بازجو و فحاشی ... هر چه شلاق محکمتر در هوا میچرخد، صدای قرآن رساتر میشود! هر چه فحاشی بازجو گُر میگیرد، شعار انقلابی طوفندهتر میشود!
اینجا تهران – میدان امام خمینی - موزه عبرت « آزادی رایگان نیست»! وقتی در با صدای مهیب بر پاشنه آهنیاش میچرخد، سردی و سنگینی محیطی که بر آن پا میگذاری تداعی کننده محلی مخوف میشود! فکر کن چشمانت را هم بسته باشند و مانعی نیم متری پیش رو داشته باشی... این لحظه ورود به لانه «کمیته مشترک ضد خرابکاری» رژیم پلهوی است، جایی که از ابتدا قصد پایمال کردن مردم را داشتند و خود بر زمین کوبیده شدند، برای همینست که موزه عبرت نام گرفته است؛ موزهای که زندان است و شعارش این است که « آزادی که رایگان نیست»!
این زندان به شکل استوانه ای در سه طبقه، دارای چهار بند انفرادی با 86 سلول یک و نیم در دو و نیم متری و دو بند عمومی بود که همه بندها و راهروی های آن به نقطه میانی دایره ای منتهی می شوند. زندان با این که تنها ظرفیت دویست نفر را دارد ولی در بعضی مقاطع تعداد هشتصد نفر هم در آن جای داده شده است و در مجموع تعداد ده هزار نفر در آن نگه داری شده اند. با دیدن تندیس مبارزین که از میله های مشرف به حیاط آویزان شده اند، باید گفت: اینجا موزه نیست، اینجا تماشاخانه نیست، اینجا عین زندگی است، هوای بودن در آن جریان دارد، تاریخ کوچکی از انقلاب است، کتابی مصوریست که جسارت مردان انقلابی را به نمایش گذاشته و عجز دوهزار پانصد سال شاهنشاهی را با نگاه تو ورق میزند. در این زندان همه چیز در عین سکون، جاری است!، در این زندان همه سکوت، پر از هیاهوست!، در این زندان انگشت اشاره برای نشان دادن یا گزیده شدن بلاتکلیف است! در این زندان مخوف چشمها برای زندانیان بندها ستاره میریزند و نگاه ها دریا دریا خشم تثار دژخیم میکنند. راه اندازی رکن 2 ارتش ایران به دست آمریکا قاسم حسن پور رئیس موزه عبرت، توضیح می دهد: «در راستای تامین اهداف آمریکایی ها در خاک ایران، رکن 2 در ارتش ایران راه اندازی شد. که در حقیقت ستون جاسوسی و ضداطلاعات ارتش ایران به حساب می آمد. از سوی دیگر ده مستشار آمریکایی به سرکردگی یاتسوویچ که زمانی در عضویت سی آی ای قرار داشت، موظف شدند روی طرح تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور کار کنند. نتیجه کار این شد که طرح تدوین شده را به مجلس شورای ملی آن زمان بردند و دقیقا همان چیزی که نوشته شده بود به تصویب رسید و براساس این طرح یک صفحه قانون نوشته شد و یک دنیا اختیارات به ساواک دادند. سال 1336 ساواک با ریاست تیمور بختیار شکل گرفت. » رئیس موزه عبرت ضمن نام بردن دستگاه های اطلاعاتی آمریکا اف بی آی و سی آی ای و نیز دستگاه های اطلاعاتی انگلیس ام آی سیکس و ام آی فایو رسالت اصلی سرویس اطلاعاتی ساواک را در داخل کشورمان این گونه توضیح می دهد : «هر دستگاه اطلاعاتی متعلق به هر کشوری می کوشد اطلاعات کشورهای هدف را به نفع منافع ملی کشور متبوعش جمع آوری کند، اما ساواک شکل گرفت تا اطلاعات داخلی کشور ما به نفع منافع آمریکایی ها و انگلیسی ها جمع آوری شود! با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که در ایران سیستم اطلاعاتی به معنی بین المللی به وجود نیامد و کار نیروهای امنیتی، صرفا سرکوب مبارزات داخلی بود. سازمان اطلاعات امنیت کشور ایران در زمان تاسیس ده اداره کل داشت: امور اداری کارگزینی، مسئول کسب اطلاعات خارجی کشورهای هدف، اداره کل امنیت داخلی، حفاظت، فنی، تنظیم بودجه مالی، ضدجاسوسی و... معروف ترین اداره کل سازمان اطلاعات و امنیت کشور در آن زمان اداره کل سوم، امنیت داخلی یا ساواک بود. شاه از این اداره کل انتظار امنیت مطلق را داشت. حسن پور در ادامه با اشاره به اینکه «سال های 48، 49و 50 از جانب رژیم چهار دستگاه از جمله ساواک، شهربانی، ارتش و ژاندارمری مسئول کنترل اوضاع داخلی کشور بودند، ادامه میدهد: این چهار دستگاه به دلیل گرفتن امتیازات و پاداش خود نیز با یکدیگر سر رقابت و جنگ داشتند. بعضاً متهمین را از یکدیگر می قاپیدند و در کار هم سنگ اندازی می کردند. سال 1350 کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی با 375 پست سازمانی تشکیل شد. 264 پست متعلق به شهربانی و 111پست متعلق به ساواک بود از تاریخ چهارم بهمن 1350 هر مبارز انقلابی و هر مجرم سیاسی که دستگیر می شد یک راست به همین زندان انتقال پیدا می کرد. ساواک در این جا نقش ام آی فایو انگلیس را بازی می کرد و شهربانی نقش «اسکاتلندیارد» را داشت. در این جا بود که شهربانی و ساواک نیز سرمیز رقابت به جان هم افتادند و در سال1352 کلیه اختیارات به دست ساواک سپرده شد و تنها نیروهای شهربانی در دل ساواک باقی ماندند.»
زندانیان ساواک، راویان زندان موزه عبرت انقلابیون دهه 50 که خود زمانی زندانیان این بندهای مخوف بودهاند، اموزه روایتگران مسیر سرخ انقلاب هستند، اما به راستی شنیدن کجا بُوَد مانند دیدن، لمس کردن کجا بُوَد مانند وصف کردن .. در این زندان مخوف 90نوع شکنجه توسط بیرحمترین افراد آموزش دیده ساواک توسط نیروهای انگلیسی و موساد اعمال می شد. شکنجهگرانی که نه حرمت زن بودن را داشتند و نه شکنجهها را بر اساس سن و سال اعمال میکردند ... در این زندانها بود که زنان انقلابی چون طیبه واعظی دهنوی به شهادت رسیدند، مرضیه حدیدچی ها زنانه و زینبی صفت ایستادگی کردند، کوکب حاتمیها شعار و نویسنده شدند. روایتی کوتاه از شش سال، حبس در زندان ساواک کوکب حاتمی از زنان انقلابی دهه 50 و از شاعران و نویسندگان امروز که 9 جلد کتاب با موضوع مقاومت و دفاع مقدس نوشته است ، می گوید: اوایل حضورم در زندان، یک خانمی هم در آنجا بود که وقتی فهمید مرا برای بازجویی می برند، شروع به گریستن کرد. موضوع را پرسیدم اما از این رفتارش فهمیدم که شکنجه های سختی در پیش دارم. مرا به یک اتاق بزرگ بردند و سوالاتی از من پرسیدند اما چون پاسخ های درستی نمی دادم با مشت و لگد به جانم افتادند؛ به طوری که تعدادی از دندان هایم شکست و گاهی هم با اتو گردنم را می سوزاندند. حاتمی در ادامه با بیان اینکه برای نحوه پاسخ دادن به سوالات ماموران ساواک آموزش خاصی ندیده بوده است، می گوید: برای پاسخ دادن به سوالات ماموران ساواک آموزش خاصی ندیده بودم و برای اینکه اصل ماموریتم را لو ندهم، پیش هر بازجو چیزی می گفتم. همین باعث شد بفهمند دروغ می گویم و بر شدت آزار و اذیت بیفزایند. تزریق آمپول های فراموشی را از همانجا آغاز کردند. این داروها باعث شد بعدها مدت طولانی را در فراموشی کامل به سر ببرم و حتی خود و خانواده ام را نشناسم. به آنها آمپول های "خوره ای" می گفتند. پشت سرمان ورم می کرد؛ تا مادامی که سر ورم داشت، کاری نداشتند و به محض خوابیدن ورم، مرفین تزریق می کردند. اثرات آن نوعی گیجی با فراموشی بود. وی می افزاید: قریب به 6 سال در زندان تهران زندانی و تحت شکنجه های مختلف ماموران ساواک بودم و در این مدت تجربه حضور در پادگان جمشیدیه و زندان قصر را هم داشتم.
تندیس گرانی که از ترسیم شکنجه شرم میکنند! برای درک شدت آزار و اذیت مأموران سواک علیه زندانیان کافی است به تندیس زندانبانان و زندانیان که تاریخ توحش دژخیمان پهلوی را به تصویر کشیده است، نگاهی بیندازی، 44 نوع روش شکنجه مانند تخته شلاق، سوزاندن ریش و بدن با الکل وفندک، آویزان کردن از سقف، زدن دستبند قپانی، بستن صلیبی به نرده های حیاط، بستن به آپولو، لگد زدن به شکم، سوزن فرو بردن به زیر ناخن و ناخن کشیدن،...اگر چه میدانی اینها همه مجسمه هستند اما باز هم دلت میلرزد و تمام فکرت به آن شکنجههایی میرسد که حتی تندیسسازان هم رو و تحمل ساخت آن را ندارند. شکنجههایی که علاوه بر شدت عمل، تحقیر کننده هم هستند، از شوک الکتریکی تا وارد کردن آب چوش در مثانه، از قفس داغ تا تعدی به زنان و دختران....
موزه عبرت، جغرافیای بیپایان ایثار و استقامت انقلابیون جغرافیای این زندان اگر چه در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوج مبارزات مردم ایران برای زندانیان مشخص نبود – با چشمان بسته وارد این زندان می شدند- اما اینکه ما با چشمان باز، بدون حضور خالقان سرخ بال و شکسته پر حماسه انقلاب اسلامی، مرزهای جغرافیای عشق مبارزان به اسلام را درک میکنیم و آن را با جان و دل پاس میداریم. مردان و زنان انقلابی که تمام سرزمین ما را موزه عبرت برای زیادهخواهان و سلطهگران دیکتاتور کردهاند تا جایی که بهشتی گلگون از لالههای دانشآموز، دانشجو، زنان قهرمان، مردان رزمی و علمی... پدیدآوردهاند، لالههایی که هنوز در دشت جنون میرویند و عطر دل انگیز شهادت را به ارمغان میآورند. حجتالاسلام و المسلمین عیسی سلیم پور اهری از زندانیان این زندان در خاطرات خود نوشته است؛ "زندان و منزل زندگان هم وسیله خوبی برای امتحان است تا حس صبر و استقامت و مقاومت انسان نیرو گرفته و ظاهر گردد."
موزه عبرت کاری قرآنی می کند اری ایمان، آرمانگرایی، اعتقاد به رهبری انقلاب اسلامی، عدالتخواهی و دلزدگی مردم از رژیم منحوس پهلوی از مهمترین مسائلی بود که باعث میشد، انقلابیون با امید به پیروزی این گونه زندانهای مخوف را تحمل کرده و حتی در این مسیر جان خود را نیز به عنوان خونبهای پیروزی تقدیم کنند. عاشورایی رمز دست نیافتنی پیروزی ملت ایران بر رژیم طاغوت پهلوی و تمام دشمنان نظام جمهوری اسلامی به شمار می رود، انقلاب اسلامی به راحتی به ثمر ننشسته است و این را همه ملت ایران خوب میدانند اما تلنگری بر حافظه تاریخی هیچ وقت بد نیست چه بسا تأثیرگذار و جریان ساز است از این رو قدم زدن در تاریخ انقلاب اسلامی برای نسل انقلاب یک تجدید خاطره و برای نسل های بعدی آموزش و تربیت است. عبرت واژهاى است که در قلمرو تربیت کاربرد گستردهاى دارد، در قرآن کریم هفت بار کلمه عبرت آمده است برای نمونه در سوره حشر آیه 2 آمده است؛ « فَاعْتَبِروُا یَا اُولِى الاَبْصَارِ» یعنی؛ «پس عبرت بگیرید اى صاحبان چشم.» و مراد از چشم در اینجا میتواند آگاهی و بیداری باشد چرا که چشم بی بصیرت قاعدتاً عبرتی هم نخواهد گرفت و همچنین در سوره مبارکه یوسف آیه 111آمده است؛ «لَقَدْ کَان فِى قِصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاِوُلِى الالْبَاب» یعنی؛ درسرگذشت آنان درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود.» طاغوت همیشه در کنار حق قرار دارد، طاغوت به گور رفته پهلوی آخرین بازمانده از طاغوت بشری نبود که به دست ایرانیان مدفون شد و این حقیقت ما را بر این میدارد که در برابر طاغوتیان زمان همیشه آماده مبارزه و مقابله باشیم، طاغوتی که حال با نفوذ خود قصد ورود به عرصه سیاسی،علمی، فرهنگی و اجتماعی ما را دارد از این رو میتوان گفت که موزه عبرت یک گنجینه بزرگ برای استقامت و محکی برای پایداری ملت ایران در برابر ظلم است. انتهای پیام/ ت نوشته شده در تاریخ یکشنبه 94/11/25
توسط منیره غلامی توکلی
مراسم روز 22 بهمن ماه در تهران با حضور پرشور مردم و مسئولان برگزار شد.
عکس: موبایل قلمدون
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 94/11/25
توسط منیره غلامی توکلی
آیت الله هاشمی رفسنجانی بهرمانی، کیست؟ شاید باید تعریفی جدید از او در تاریخ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نوشته شود؛ تعریفی که سرفصل آن رحلت امام خمینی(ره) است؟ آیت الله هاشمی رفسنجانی بهرمانی - مرد سالهای مبارزه علیه طاغوت بعد از گذشت 37 سال از واژگونی دیکتاوری طاغوت –را چه میشود؟ رئیس تشخیص مصلحت نظام، به کدامین مصلحت سخن میگوید؟ خودش خوب میداند و خوب سخنرانی میکند:« اگر تفرقهها عمیق شود آن موقع دیگر انتظار دوام انقلاب و ایران را نباید داشته باشیم.» رئیس تشخیص مصلحت نظام! در سالروز ورود امام خمینی(ره)، صحبت از بدهکاری الان همه بر بیت امام خمینی(ره) میکند؟! در حالی که امام خمینی (ره) خود در بخشی از منشور روحانیت مینویسند: « "انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد...»در این صورت یا بیت امام در هیچ گروهی از امت قرار نمیگیرند که این تفکر عین دیکاتوری است یا کسی قصد دارد بیت امام (ره) را از همه جدا کند! سوال ما از آیت الله این است؛ این چه بدهکاری همه! است که با ورود شخص سیدحسن مصطفی به گردونه انتخابات پنجمین مجلس خبرگان رهبری برطرف میشود؟ این کدامین بدهکاری است که با هدیه انتخاباتی صاف میگردد؟ آیا بدهکاری همه!تا ورود شخص سیدحسن به کرسی نمایندگی مجلس خبرگان رهبری تمام میشود؟ اما جای تعجب است که چرا سیدحسن مصطفوی نوه امام خمینی(ره) که در برابر همه طاغوت و استکبار و زیادخواهی و جاه طلبی دنیایی از ابرقدرتها ایستاد و به پشتوانه همه ملت دولت تعیین کرد، چرا سکوت اختیاره کرده و هیچ نمیگوید!؟ آیا به راستی او در این ابراز عقیدههای سراسر وهم شریک قافله است؟! که در این صورت پسر کو نشان دارد از پدر؟ باید یادآور شد که از قدیم به افرادی که ناخواسته وارد جریاناتی میشود که تمامش ضرر است گفتهاند: « آش نخورده و دهان سوخته» که امثال این جریانات زیاد مصادیق اینچنینی به خود دیده است. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) با ایثار خانوادههای شهدا و جانبازان به ثمر نشست، ثمرنشستنی که از این نهال، شجره طیبهای ساخت که بعد از معمار بزرگ انقلاب اسلامی با رهبری مقتدرانه امام خامنهای مسیر بالندگی خود را طی میکند و در طی این مسیر آنقدر سفارش به حفظ عزت و احترام خانواده شهدا از سوی امام خمینی(ره) شده است که بر هیچ کسی پوشیده نیست که « هر چه انقلاب اسلامی دارد، از برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است.» پس چگونه ممکن است خانواده شهدا که بخشی از همه! آیت الله هستند بر کسی بدهکار باشند؟! کاش هیچ کسی فراموش نکند که در انقلاب اسلامی ایران، اگر قرار بر قبول مسئولیت است، ذات آن خدمت به ملت به ویژه خاندان معظم شهدا، که بنابر فرموده امام خمینی(ره) « «و عمده چیزی که هست این است که صادقانه خدمت کنید، خدمت بکنید، گمان نکنید که شما یک کاری که برای آنها انجام میدهید یک منّتی بر آنها دارید. منّت آنها را بکشید، خدمت بکنید، احترام بکنید از آنها. اینها خانواده شهدا هستند. و معلولین و خانوادههای معلولین که ارزششان آن قدر است، و ما باید خدمتگزار به آنها باشیم. هر عملی که انجام میدهیم، هر خدمتی که به آنها انجام میدهیم، عملی است که در پیشگاه خدا مقبول است و ما باید با کمال خرسندی منّت آنها را بکشیم و خدمت به آنها بکنیم..» در این صورت توصیه می کنیم، طلبکاران نماها نیایند و جای خدمتگزاران را نگیرند که این با اصل فرمایش امام خمینی (ره) که اکنون در سی هفتین سالروز ورودشان به ایران اسلامی هستیم، مغایرت دارد. پ.ن: آیتالله علی اکبر هاشمی رفسنجانی در مراسم سی و هفتمین سالروز ورود امام خمینی(ره) به کشور در فرودگاه مهرآباد، اظهار کرد: دولت عاقل زخم زبانها را تحمل میکند. همه اینها را از فتوای امام، افکار امام، آموزشهای امام و تربیتهای امام داریم. ما همه الآن باید خود را به بیت امام بدهکار حساب کنیم. متأسفانه بدهکارها هدیه خوبی در مقدمه انتخابات به بیت امام ندادند. انتهای پیام /J
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94/11/13
توسط منیره غلامی توکلی
دیروز هدیل اسمر رئیس سازمان خانواده و جمعیت سوریه، مهمان ما1 بود. صبح زود در باغ موزه دفاع مقدس، طی یک استقبال و تشریفات رسمی علاوه بر دیدن باغ موزه دفاع مقدس در نشست هم اندیشی " زن و مقاومت" شرکت کرد. ابتدا قرار بود که همسر بشار اسد رئیس جمهوری سوریه مهمان ما باشد اما ایشان نماینده خود خانم اسمر را با هیئت بلندپایه سوری عازم ایران کردند تا علاوه بر آشنایی با عملکرد بانوان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس ، تجربیات زنان ایرانی را در روزهای بحران شنیده و در کشور خود پیاده سازی کنند. خانم اسمر که به نظرم بانوی شیک پوش و بسیار مهربان می زد هنگام دیدن باغ موزه دفاع مقدس بسیار تحت تأثیرقرار گرفته بود و در گفت و گوی کوتاهی که با هم داشتیم گفت: « شما با جنگ زندگی کردید » وقتی این صحبت را می کرد، علاوه بر احساس در نگاهش یک تفکر قوی نیز می دیدم، تفکری که همه اندیشه های ما را در حفظ آثار دفاع مقدس تحسین می کرد و اوج آن را در رد شدن از سازه پل متحرک فاو - اروند- نشان داد و آن را بسیار تأثیرگذار دانست. رئیس سازمان خانواده و جمعیت سوریه هنگام بازدید از باغ موزه تنها جایی که بسیار دقیق تر از همیشه به آن خیر شد، نمونه ای از وصیت نامه شهید بود که از مترجم خود خواست تا آن را برایش به زبان عربی ترجمه کند.! بعد از صرف صبحانه که کمی دیرتر از زمان معمول سِرو شد و نکته جالب در آن طرح تزئین شیرینی ها به رنگ پرچم سوریه بود ! عازم نشست هم اندیشی زن و مقاومت شدیم. بعد از صبحت های خانم اصلان رئیس بسیج جامعه زنان کشور، خانم اسمر طی سخنانی گفت: ما به ایران آمدیم تا یاد بگیریم چطور جنگ را پشت سر بگذاریم، مقاومت کنیم و قدرتمندتر باشیم. ما اینها را اینجا دیدیم و واقعاً خوشحال هستیم بابت شرایط مشابهی که اینجا به ما عرضه میشود. هر لحظه مطالب جدیدتر و برتری را از تجارب گذشته میبینیم. وی ادامه داد: امروزه ما زنان مقاومی در سوریه داریم، زنانی که خودشان میجنگند یا در کنار مردان کار میکنند. زنان هنرمند، پزشک و همچنین زنانی که در عرصه دیپلماسی و در مقابل سازمان ملل و جنگ دنیا علیه سوریه مبارزه میکنند و من افتخار میکنم به حضور بانوی اول سوریه، خانم "اسما اسد" که در کنار جوانان و زنان سوریه ایستادگی کردند و اینها را پشتیبانی و رهبری میکند. "هدیل اسمر" افزود: امروزه رسانهها، یک سانسور خبری دارند و وضعیت موجود در سوریه را غیر از آنچه که در سوریه هست، به تصویر میکشند. رسانههای شما در کنار ما هستند و شما مبارزانی مانند مدافعان حرم دارید که در کنار ما هستند و امیدواریم بتوانیم بهعنوان فرزندان این سرزمین(سوریه) یک تصویر واقعی را به شما برسانیم.
بعد از ظهر حول و حوش ساعت 4 با هیأت عالی رتبه سوری به سمت پایگاه های مقاومت بسیج خواهران مسجدالنبی تهران رفتیم تا از نزدیک با زنان بسیجی سال های دفاع مقدس و زنان و دختران بسیجی امروز و نوع عملکرد آنها آشنا شوند. به نظرم این دیدار از نزدیک برای خانم اسمر از آن سخنرانی ها و ... مفید تر بود . شاید برای شما وقتی این را می نویسم قابل درک نباشد اما از اینکه خانم اسمر با گفتن مرحبا مرحبا ، به دوستان دست داد احساس نزدیکی بیشتری بین خودم با مردم سوریه داشتم احساسی که شاید با وجود تمام برادری های دینی، چندان قابل لمس نبود و واقعا نگاه ها و دست دادن ها چه الفتی ایجاد می کند. بگذریم سرتان را زیاد درد نیاوردم خانم اسمر و دوستانش ابتدا به صحبت های فرمانده پایگاه خوب گوش دادند و سوالاتی را طرح کردند و از مادران و خواهران شهدا تفقد کردند و در نهایت با دیدن نمایشگاهی از فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بانوان بسیجی از ما خداحافظی کرده و رفتند تا از خیابان هفت حوض خرید کنند:)
اینم چند تا عکس از صبح ساعت 8 تا 20 استقبال رسمی از هیأت بلندپایه سوری
همایش هم اندیشی زن و مقاومت با حضور دختر سردار همدانی و همسر و فرزند شهید حمیدرضا اسدالهی
بازدید از باغ موزه دفاع مقدس
بازدید از پایگاه مقاومت بسیج خواهران مسجد النبی
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 94/11/7
توسط منیره غلامی توکلی
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک |